یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۰۵:۵۸

یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۰۵:۵۸

بی کرانه ها
جهان نه وهم ما که وسعتی به بی کرانه ها حقیقتی که می توان از آن چشید و کُنه آن شکار کرد و ما توان چو پرتوان به پیش، جلوه...
۲۶ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مسعود دلیجانی
نویسنده: مسعود دلیجانی
پیمان ابراهیم؛ از نمایش صلح تا استمرار بحران
شهناز قراگزلو: هیچ بخش الزام‌آوری در متن پیمان ابراهیم وجود ندارد که تشکیل کشور مستقل فلسطین را تضمین کند. به همین دلیل، این پیمان بیش از آن‌که زمینه‌ساز صلحی پایدار...
۲۶ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
بازسازی نظم قدیم در لباس جدید؛ نشانه‌های شکاف میان قانون و واقعیت
شهناز قراگزلو: در نهایت، مناقشه بر سر لایحه منع خشونت علیه زنان، طرح مهریه، یا قانون حجاب، تنها بخش‌هایی از نزاع بزرگ‌تر بر سر معنای قانون در ایران امروز است:...
۲۶ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
در سوگ ناصر تقوایی
ناصر تقوایی هنرمندی بود که با پایداری اخلاقی و فکری خود نشان داد خفقان نمی‌تواند وجدان هنری را نابود کند. آثار او، چه بر پرده سینما و چه در ذهن...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
جغد منیروا
لحظه‌ای براندازش می‌کنم. سال‌های زیادی‌ست که می‌شناسمش... با اجازه در کنارش می‌نشینم. خیلی زود صحبت‌مان گل می‌اندازد وبه مسائل روز می‌رسد... می‌گوید: «این روزها نسل جوان و پر شور در...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
نقش بی‌بدیل تقوایی در تولد «هنر و ادبیات جنوب»
نسیم خاکسار: بی‌عدالتی اجتماعی در آبادان حضور  بسبار عریان و برهنه ای داشت. کافی بود در منطقه‌های پر از گُل و گیاه و خانه های شیک و مجهز به تهویه...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: نسیم خاکسار
نویسنده: نسیم خاکسار
ایران باید اعلام کند، با اجرای «طرح دو دولت» به پیمان ابراهیم خواهیم پیوست!
فرخ نگهدار: پس از جنگ ۱۲ روزه، به ویژه حالا با پایان جنگ غزه و اجلاس شرم الشیخ، به نظر می‌رسد روندی تازه برای تعیین سرنوشت فلسطین آغاز شده است....
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار

پاسخ به نقی حمیدیان

تنها حمیدیان نیست که گویا از تفرقه و تشتت چپ رنج می برد ولی دیگران می کوشند خردمندانه در پی راه های چاره باشند نه اینکه بخش مهمی از دست آوردهای نوین بشری را "منحل" کرده و در صف مقابل ایستاده خواهان ریشه کنی چپ شوند.

مارکس، محک اندیشه را عمل اجتماعی دانست و اگر کسی مارکس را تنها یکی از مراجع قدیمی بداند نه بزرگترین اندیشمند عصر حاضر، آنگاه دست کم به سخن سنجیده خودمانی” به عمل کار بر آید به سخندانی نیست” توجه کند تا دریابد بی پایه سخن نگوید.

تصور کنید پس از سده ها استقرار سرمایه داری در جهان ، نظریه پردازانش گوش مردم دنیا را پر کردند که: جز این نیست. اما کمونیستها نشان دادند که جز این هم هست. سرمایه داری از پس شکستها و پیروزی ها به نظم دلخواهش رسید و حالا نقی حمیدیان می خواهد بگوید این شکست، واپسین مجال چپ است و به بهانه اینکه ریشه از بن بر آمده و فاتحه مارکسیسم لنینیسم خوانده شده دستها را بالا برده و گویا پیرو می خواهد. البته این نخستین بار نیست که از شکست قطعی چپ گفته می شود و بی گمان نقی حمیدیان ( با همه احترام و فرود آوردن سر در برابر پیشینه سیاسی اش) نباید گمان کند که تلاش زیادی برای پردازش این فرضیه کرده است. در انقلابات دمکراتیک و مردمی که چپ ها مستقیم یا در پشتیبانی از رهبران دمکرات حضور داشته اند پس از سرکوب انقلاب و اغلب کشتار کمونیستها و آزادی خواهان ، نظریه پردازان سرمایه داری وابسته و ارتجاع همواره فریاد برداشته اند که فاتحه چپ خوانده شد. ولی باز در مجالی دیگر آنها سر بر آورده اند و یا به شکلی نظم ظالمانه سرمایه داری به چالش گرفته شده وهرگز نمی توان باور کرد این چالش را احزاب سوسیال دمکرات( هر چند اغلب مورد پشتیبانی کمونیستها بوده اند) بر می انگیزند.

حمیدیان شکست را به معنی نابودی گرفته و آنگاه پرچم عدالت خواهی را از کمونیستها ستانده به کسانی می دهد که عمومن چنین ادعایی نداشته اند. هنوز هم در ایران ، با احترام، به تلاشهای “چپ سنتی” نگاه می شود( البته از ادبیات جمعت موتلفه و رهبر معظم شان نمی گویم که چاشنی هر سخنرانی شان مرگ چپ است. از اینان انتظاری نیست). آیا پیشینه عدالت خواهی درایران پس از مشروطه به اینسو و در دهه های اخیر، استقرار قانون ۸ ساعت کار، بیمه اجتماعی، حق اعتصاب، حق قرارداد جمعی، صندوق های پشتیبانی مالی در مراکز کار ، تشکیل اتحادیه ها وسندیکاها، تقویت شوراهای کارگری و تعاونی ها….که با هر جان کندن و با وجود سرکوب پلیس و نهادهای سرمایه داری کار می کردند را می توان از فعالیت آشکار و نهان ، مستقیم و غیر مستقیم کمونیستها جدا کرد؟ هم اینک در میهن ما (که حمیدیان گرامی را در آغوش ندارد – و این جدایی و بی همراهی بسیار آزاردهنده و اثرگذار است- چپ های پرورش یافته در دامان مارکسیسم درهر حوزه ای و تا هر اندازه ای اثرگذارند و انگیزه بخش، بی اینکه پرچم سرخ به دست گرفته و داعیه سوسیالیسم داشته باشند.  بی گمان درست است که کمونستها هرگز بی یاری عدالت خواهان در گروهبندیهای اجتماعی دیگر و مردم تشنه عدالت کارزیادی از پیش نمی برند. آیا خلاف است که حرکت توده ایها در کنار مصدق و یارانش را یک ائتلاف نانوشته وهمکاری سازمان یافته فداییان با نهادهای مسئول دوستدار مردم و توده مردم در جریان سیل خوزستان و… را یک شراکت نانوشته بدانیم؟ (در اینجا لازم به یادآوری است که بر خلاف همدردی نقی حمیدیان با خلیل ملکی ، ایشان به شهادت مقالاتش در روزنامه خود واز آن مهمتر همصدایی بیانیه هایش با زمینه سازان کودتای ۱۳۳۲از گردونه خارج شد و ردی از ایشان در آثار ماندگار مثبت چپ یافت نمی شود.اگر او با طرح نوینی از حزب توده ایران برید و بنای تازه ای کرده بود ای بسا پرچمش هنوز هم افراشته بود و حربه حزب هم کاری از پیش نمی برد.)

آنچه سبب اختلاف چپ با کنشگران دیگر و احزاب و سازمانهای سیاسی نماینده گروهبندیهای اجتماعی دیگر شده گاهی انحراف گروهی از چپها و اغلب تمایلات ضد کمونیستی در همه یا بخشی از طرف مقابل بوده نه (به گفته حمیدیان)” ماهیت و محتوای ضد دمکراتیک سیستم فکری چپ”. روشن است که جزم اندیشی وآنگاه از پی آن سرکوب اندیشه دیگران در هر وادی رخ می دهد.اما آنچه خوانده ایم و دیده ایم چپها بیشترین همگرایی اجتماعی و فرهنگی در سالهای پس از ظهور در ایران را بطور مستقیم یا غیر مستقیم داشته اند و گاه در کنار دیدگاههای متضاد همکاری دامنه دار کرده اند و اگر نبود تلاش کهنه پرستان ضد کمونیست، این همگرایی ها هردم گسترده تر می شد. کمونیستها باور داشتند که بی همکاری اجتماعی عدالت خواهان، این بار به منزل نخواهد رسید. در سالهای اخیر هرگاه رفورمیستها دست حمایت می خواستند،(یادمان نرفته که در آستانه انتخابات قبلی، رفسنجانی ریاکارانه اعلام کرد موافق سرکوب حزب توده نبود.) از حمله های ضد چپشان می کاستند و شوربختانه این، همه ی تلاش اتحاد خواهی شان بود،بر خلاف کمونیستها که همیشه برای همکاری اجتماعی زمینه سازی می کردند. چپها با وجود سرکوب پلیسی ونداشتن تشکیلات ، همواره همکاری نامحسوس با دیگر گروههای مردمی دارند

به باور من نقی حمیدیان در اثر هجوم اندیشه لیبرالی است که تمام حیات اتحاد شوروی را در دیکتاتوری خلاصه می کند وآنهمه تولید اندیشه و ادب و هدایت افکار جهانی در مسیر صلح و انسان گرایی واعاده حقوق متقابل و تجربه زندگی از نوعی دیگر و… را نادیده می گیرد. دیدیم که رقابت دنیای غرب با شوروی امتیازهایی را نصیب مردم اروپا کرد و اینک که رقیبی نیست امتیازها را پس می گیرند.( درد و دریغ که سیستم سوسیالیستی به اندازه کافی به آموزه هایی چون انتقاد از خود وفادار نبود تا پالایش در سوی رشد شخصیت های بارزتر باشد نه سرکوب برخی از آنها). مگر نه این است که هنوز میلیونها نفر تنها در روسیه به آن پایبندند.

شاید حمیدیان پیروزی چپ در ایران را استقرار سوسیالیسم و افراشتن پرچم سرخ یا دست کم پر رونق شدن همه کنشهای سیاسی و اجتماعی و حزبی و فعالیت آزادانه و بی هراس چپها می داند و چون اینها را ندیده، به شکست قطعی چپ باورمند شده. مگر رفورمیستها تا چه حد در کار خود موفق بوده اند که حالا حمیدیان از همه می خواهد راه آنان را برگزینند؟ واقعیت این است که چپها خواسته اند از هر کمیتی استفاده کنند و کیفیتهایی بوجود آورده اند که اینک یکه تازان دروغین عرصه های اقتصادی با همکاری نهادهای سرکوب حکومتی هرگز امید ندارند فریاد”قرارداد جمعی ” و “بیمه خواهی”و… را خاموش سازند.

تنها حمیدیان نیست که گویا از تفرقه و تشتت چپ رنج می برد ولی دیگران می کوشند خردمندانه در پی راه های چاره باشند نه اینکه بخش مهمی از دست آوردهای نوین بشری را “منحل” کرده و در صف مقابل ایستاده خواهان ریشه کنی چپ شوند.

چپها وحشیانه سرکوب می شوند، به گونه ای که دیگر سر بلند نکنند. در این زمینه شاید مقایسه سالوادور آلنده با محمد مصدق  بیجا نباشد.هردو دولتمدار از دمکراسی بورژوایی البته با تفاوتهایی استفاده کردند و رو در روی کارتلهای امپریالیستی و نمایندگان سیاسی شان ایستادند. هردو سرکوب شدند ولی مصدق کارش به دادگاه و دفاع از خود و کارهایش کشید و آلنده و هزاران شیلیایی چپ و هوادارانشان در خون خود غرق شدند( و من یاد هردو را گرامی می دارم نه اینکه آرزو کنم مصدق نیز به واپسین سرنوشت آلنده دچار می شد). آیا حمیدیان، سرنوشت اینها و نیز کمونیستهای اندونزی، عراق،عمان و کشورهای دیگر را ناشی از “ماهیت ضد دمکراتیک…چپ ” می داند؟  نا گفته نماند سرکوب کنندگان به سراغ هر چپی هم نمی روند بلکه چپهایی باید سرکوب شوند که با ساختار اجتماعی کار دارند. گفته می شود خلیل ملکی چند ماهی پس از کودتا در زندان بسر برد و سپس به کار قلمی خود ادامه داد ولی چپ های زیادی و از جمله افسران مبارز توده ای اعدام شدند یا سالها در زندان عمر گران نهادند. چپ هایی که راه عافیت رفتند به خیر و خوشی زندگی کردند .هم اکنون چپهای ونزوئلا با وجود اثر گذاری مثبت در زندگی عموم مردم اما شاید به جرم استقلال خواهی از اربابان سابق باید شدیدن مراقب رای های خود باشند که دزدیده نشود (اگر کودتای چند سال پیش عوامل آمریکا علیه چاوز شکست نمی خورد چه بلایی بر سر کمونیستها می آمد؟). چپها و مردم کوبا برای خلاصی از فشار و تحریم آمریکا باید اندرز حمیدیان گرامی(که برایم ندیده و شناخته است)را نیوشیده و اعلام برائت از اندیشه سوسیالیستی کرده و ثروت را با محاسبات غربی تقسیم کنند و احتمالن سپس به تظاهرات ۹۹% علیه ۱% در خیابانها بسنده کنند.

تاریخ انتشار : ۲۳ آبان, ۱۳۹۱ ۶:۴۶ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

پیمان ابراهیم؛ از نمایش صلح تا استمرار بحران

شهناز قراگزلو: هیچ بخش الزام‌آوری در متن پیمان ابراهیم وجود ندارد که تشکیل کشور مستقل فلسطین را تضمین کند. به همین دلیل، این پیمان بیش از آن‌که زمینه‌ساز صلحی پایدار باشد، به ابزاری برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل بدون حل مسئله‌ی فلسطین تبدیل شد. صلح پایدار در خاورمیانه تنها زمانی ممکن است که بر پایه‌ی به‌رسمیت شناختن دو دولت مستقل و برابر حقوق میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها بنا شود

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بی کرانه ها

پیمان ابراهیم؛ از نمایش صلح تا استمرار بحران

بازسازی نظم قدیم در لباس جدید؛ نشانه‌های شکاف میان قانون و واقعیت

در سوگ ناصر تقوایی

جغد منیروا

نقش بی‌بدیل تقوایی در تولد «هنر و ادبیات جنوب»