سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۷:۱۰

سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۷:۱۰

به این مردم اعتماد کنید
ایران در چشم جهانیان، به ویژه در چشم مردم عاصی اسرائیل، ایران دیگری بود، هرگاه روز جمعه گذشته بانگ هلهله و شادی مردم در میدان آزادی فلک را سقف می‌شکافت...
۲۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار
مروری بر سنت های جامعه شناسی  | بخش اول
کیوان مهتدی: وبر و ریتل در یک یادداشت درباره اصطلاح «مسایل بدخیم» ادعا می‌کنند که تصور همگونی بیش از پیشِ اجتماعی که در ذهنیت آمریکای دهه‌ی 1950 تثبیت شده بود...
۲۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کیوان مهتدی
نویسنده: کیوان مهتدی
سوسیال دموکرات‌های نروژ در انتخابات پارلمانی پیروز شدند
بحث در مورد مالیات بر ثروت در طول مبارزات انتخاباتی جنجال برانگیز شد: برخی از چپ‌ها می‌خواهند آن را برای ثروتمندان افزایش دهند، در حالی که راست‌ها می‌خواهند آن را...
۲۳ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
آینده در حال- تحلیل زمانیت امروز جامعه‌ ایرانی
در این نشست، دکتر نیکفر به بررسی چشم‌اندازهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» و جایگاه آن در آینده جامعه ایرانی خواهد پرداخت. محمدرضا نیکفر از شناخته‌شده‌ترین پژوهشگران فلسفه در ایران معاصر...
۲۳ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون ایرانیان جمهوری‌خواه جنوب سوئد
نویسنده: کانون ایرانیان جمهوری‌خواه جنوب سوئد
از شکستن سد حجاب اجباری تا خطر جنگ!
امید اقدمی: روح جنبش «زن، زندگی، آزادی» خشونت‌پرهیز بود؛ چه در جنس مطالبات، چه در نیروهای پیشران و چه در شعارهای اصلی آن. هرچند در لحظات مشخصی برخی نیروهای سیاسی...
۲۳ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: امید اقدمی
نویسنده: امید اقدمی
فانوس؛
با یاد و خاطره تابناک رفقای جانباخته شهریور ۶۷ که در حافظه تاریخ خونبار جنبش چپ هماره ماناست.
۲۲ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رحمان ـ ا
نویسنده: رحمان ـ ا
با افزایش میزان بدهی ها: آژانس رتبه‌بندی فیچ, رتبه اعتباری فرانسه را کاهش داد
این خبر بدی برای نخست وزیر جدید فرانسه، لکورنو، است: آژانس رتبه‌بندی فیچ رتبه اعتباری این کشور را کاهش داده است. این احتمالاً هزینه تأمین مالی مجدد بدهی ملی را...
۲۲ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی

پاسخ به نقی حمیدیان

تنها حمیدیان نیست که گویا از تفرقه و تشتت چپ رنج می برد ولی دیگران می کوشند خردمندانه در پی راه های چاره باشند نه اینکه بخش مهمی از دست آوردهای نوین بشری را "منحل" کرده و در صف مقابل ایستاده خواهان ریشه کنی چپ شوند.

مارکس، محک اندیشه را عمل اجتماعی دانست و اگر کسی مارکس را تنها یکی از مراجع قدیمی بداند نه بزرگترین اندیشمند عصر حاضر، آنگاه دست کم به سخن سنجیده خودمانی” به عمل کار بر آید به سخندانی نیست” توجه کند تا دریابد بی پایه سخن نگوید.

تصور کنید پس از سده ها استقرار سرمایه داری در جهان ، نظریه پردازانش گوش مردم دنیا را پر کردند که: جز این نیست. اما کمونیستها نشان دادند که جز این هم هست. سرمایه داری از پس شکستها و پیروزی ها به نظم دلخواهش رسید و حالا نقی حمیدیان می خواهد بگوید این شکست، واپسین مجال چپ است و به بهانه اینکه ریشه از بن بر آمده و فاتحه مارکسیسم لنینیسم خوانده شده دستها را بالا برده و گویا پیرو می خواهد. البته این نخستین بار نیست که از شکست قطعی چپ گفته می شود و بی گمان نقی حمیدیان ( با همه احترام و فرود آوردن سر در برابر پیشینه سیاسی اش) نباید گمان کند که تلاش زیادی برای پردازش این فرضیه کرده است. در انقلابات دمکراتیک و مردمی که چپ ها مستقیم یا در پشتیبانی از رهبران دمکرات حضور داشته اند پس از سرکوب انقلاب و اغلب کشتار کمونیستها و آزادی خواهان ، نظریه پردازان سرمایه داری وابسته و ارتجاع همواره فریاد برداشته اند که فاتحه چپ خوانده شد. ولی باز در مجالی دیگر آنها سر بر آورده اند و یا به شکلی نظم ظالمانه سرمایه داری به چالش گرفته شده وهرگز نمی توان باور کرد این چالش را احزاب سوسیال دمکرات( هر چند اغلب مورد پشتیبانی کمونیستها بوده اند) بر می انگیزند.

حمیدیان شکست را به معنی نابودی گرفته و آنگاه پرچم عدالت خواهی را از کمونیستها ستانده به کسانی می دهد که عمومن چنین ادعایی نداشته اند. هنوز هم در ایران ، با احترام، به تلاشهای “چپ سنتی” نگاه می شود( البته از ادبیات جمعت موتلفه و رهبر معظم شان نمی گویم که چاشنی هر سخنرانی شان مرگ چپ است. از اینان انتظاری نیست). آیا پیشینه عدالت خواهی درایران پس از مشروطه به اینسو و در دهه های اخیر، استقرار قانون ۸ ساعت کار، بیمه اجتماعی، حق اعتصاب، حق قرارداد جمعی، صندوق های پشتیبانی مالی در مراکز کار ، تشکیل اتحادیه ها وسندیکاها، تقویت شوراهای کارگری و تعاونی ها….که با هر جان کندن و با وجود سرکوب پلیس و نهادهای سرمایه داری کار می کردند را می توان از فعالیت آشکار و نهان ، مستقیم و غیر مستقیم کمونیستها جدا کرد؟ هم اینک در میهن ما (که حمیدیان گرامی را در آغوش ندارد – و این جدایی و بی همراهی بسیار آزاردهنده و اثرگذار است- چپ های پرورش یافته در دامان مارکسیسم درهر حوزه ای و تا هر اندازه ای اثرگذارند و انگیزه بخش، بی اینکه پرچم سرخ به دست گرفته و داعیه سوسیالیسم داشته باشند.  بی گمان درست است که کمونستها هرگز بی یاری عدالت خواهان در گروهبندیهای اجتماعی دیگر و مردم تشنه عدالت کارزیادی از پیش نمی برند. آیا خلاف است که حرکت توده ایها در کنار مصدق و یارانش را یک ائتلاف نانوشته وهمکاری سازمان یافته فداییان با نهادهای مسئول دوستدار مردم و توده مردم در جریان سیل خوزستان و… را یک شراکت نانوشته بدانیم؟ (در اینجا لازم به یادآوری است که بر خلاف همدردی نقی حمیدیان با خلیل ملکی ، ایشان به شهادت مقالاتش در روزنامه خود واز آن مهمتر همصدایی بیانیه هایش با زمینه سازان کودتای ۱۳۳۲از گردونه خارج شد و ردی از ایشان در آثار ماندگار مثبت چپ یافت نمی شود.اگر او با طرح نوینی از حزب توده ایران برید و بنای تازه ای کرده بود ای بسا پرچمش هنوز هم افراشته بود و حربه حزب هم کاری از پیش نمی برد.)

آنچه سبب اختلاف چپ با کنشگران دیگر و احزاب و سازمانهای سیاسی نماینده گروهبندیهای اجتماعی دیگر شده گاهی انحراف گروهی از چپها و اغلب تمایلات ضد کمونیستی در همه یا بخشی از طرف مقابل بوده نه (به گفته حمیدیان)” ماهیت و محتوای ضد دمکراتیک سیستم فکری چپ”. روشن است که جزم اندیشی وآنگاه از پی آن سرکوب اندیشه دیگران در هر وادی رخ می دهد.اما آنچه خوانده ایم و دیده ایم چپها بیشترین همگرایی اجتماعی و فرهنگی در سالهای پس از ظهور در ایران را بطور مستقیم یا غیر مستقیم داشته اند و گاه در کنار دیدگاههای متضاد همکاری دامنه دار کرده اند و اگر نبود تلاش کهنه پرستان ضد کمونیست، این همگرایی ها هردم گسترده تر می شد. کمونیستها باور داشتند که بی همکاری اجتماعی عدالت خواهان، این بار به منزل نخواهد رسید. در سالهای اخیر هرگاه رفورمیستها دست حمایت می خواستند،(یادمان نرفته که در آستانه انتخابات قبلی، رفسنجانی ریاکارانه اعلام کرد موافق سرکوب حزب توده نبود.) از حمله های ضد چپشان می کاستند و شوربختانه این، همه ی تلاش اتحاد خواهی شان بود،بر خلاف کمونیستها که همیشه برای همکاری اجتماعی زمینه سازی می کردند. چپها با وجود سرکوب پلیسی ونداشتن تشکیلات ، همواره همکاری نامحسوس با دیگر گروههای مردمی دارند

به باور من نقی حمیدیان در اثر هجوم اندیشه لیبرالی است که تمام حیات اتحاد شوروی را در دیکتاتوری خلاصه می کند وآنهمه تولید اندیشه و ادب و هدایت افکار جهانی در مسیر صلح و انسان گرایی واعاده حقوق متقابل و تجربه زندگی از نوعی دیگر و… را نادیده می گیرد. دیدیم که رقابت دنیای غرب با شوروی امتیازهایی را نصیب مردم اروپا کرد و اینک که رقیبی نیست امتیازها را پس می گیرند.( درد و دریغ که سیستم سوسیالیستی به اندازه کافی به آموزه هایی چون انتقاد از خود وفادار نبود تا پالایش در سوی رشد شخصیت های بارزتر باشد نه سرکوب برخی از آنها). مگر نه این است که هنوز میلیونها نفر تنها در روسیه به آن پایبندند.

شاید حمیدیان پیروزی چپ در ایران را استقرار سوسیالیسم و افراشتن پرچم سرخ یا دست کم پر رونق شدن همه کنشهای سیاسی و اجتماعی و حزبی و فعالیت آزادانه و بی هراس چپها می داند و چون اینها را ندیده، به شکست قطعی چپ باورمند شده. مگر رفورمیستها تا چه حد در کار خود موفق بوده اند که حالا حمیدیان از همه می خواهد راه آنان را برگزینند؟ واقعیت این است که چپها خواسته اند از هر کمیتی استفاده کنند و کیفیتهایی بوجود آورده اند که اینک یکه تازان دروغین عرصه های اقتصادی با همکاری نهادهای سرکوب حکومتی هرگز امید ندارند فریاد”قرارداد جمعی ” و “بیمه خواهی”و… را خاموش سازند.

تنها حمیدیان نیست که گویا از تفرقه و تشتت چپ رنج می برد ولی دیگران می کوشند خردمندانه در پی راه های چاره باشند نه اینکه بخش مهمی از دست آوردهای نوین بشری را “منحل” کرده و در صف مقابل ایستاده خواهان ریشه کنی چپ شوند.

چپها وحشیانه سرکوب می شوند، به گونه ای که دیگر سر بلند نکنند. در این زمینه شاید مقایسه سالوادور آلنده با محمد مصدق  بیجا نباشد.هردو دولتمدار از دمکراسی بورژوایی البته با تفاوتهایی استفاده کردند و رو در روی کارتلهای امپریالیستی و نمایندگان سیاسی شان ایستادند. هردو سرکوب شدند ولی مصدق کارش به دادگاه و دفاع از خود و کارهایش کشید و آلنده و هزاران شیلیایی چپ و هوادارانشان در خون خود غرق شدند( و من یاد هردو را گرامی می دارم نه اینکه آرزو کنم مصدق نیز به واپسین سرنوشت آلنده دچار می شد). آیا حمیدیان، سرنوشت اینها و نیز کمونیستهای اندونزی، عراق،عمان و کشورهای دیگر را ناشی از “ماهیت ضد دمکراتیک…چپ ” می داند؟  نا گفته نماند سرکوب کنندگان به سراغ هر چپی هم نمی روند بلکه چپهایی باید سرکوب شوند که با ساختار اجتماعی کار دارند. گفته می شود خلیل ملکی چند ماهی پس از کودتا در زندان بسر برد و سپس به کار قلمی خود ادامه داد ولی چپ های زیادی و از جمله افسران مبارز توده ای اعدام شدند یا سالها در زندان عمر گران نهادند. چپ هایی که راه عافیت رفتند به خیر و خوشی زندگی کردند .هم اکنون چپهای ونزوئلا با وجود اثر گذاری مثبت در زندگی عموم مردم اما شاید به جرم استقلال خواهی از اربابان سابق باید شدیدن مراقب رای های خود باشند که دزدیده نشود (اگر کودتای چند سال پیش عوامل آمریکا علیه چاوز شکست نمی خورد چه بلایی بر سر کمونیستها می آمد؟). چپها و مردم کوبا برای خلاصی از فشار و تحریم آمریکا باید اندرز حمیدیان گرامی(که برایم ندیده و شناخته است)را نیوشیده و اعلام برائت از اندیشه سوسیالیستی کرده و ثروت را با محاسبات غربی تقسیم کنند و احتمالن سپس به تظاهرات ۹۹% علیه ۱% در خیابانها بسنده کنند.

تاریخ انتشار : ۲۳ آبان, ۱۳۹۱ ۶:۴۶ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

تجاوز اسراییل به خاک قطر، جلوه‌ای دیگر از جنگ‌طلبی، توافق‌ستیری و تروریسم دولتی

حمله‌های مکرر اسراییل به کشورهای منطقه، امنیت و ثبات منطقه و جهان را به‌شدت تهدید کرده و نه تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصل حاکمیت ملی کشورهاست، بلکه نشأت گرفته از سیاست راهبردی این حکومت برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» است.

ادامه »

بنای تجارت و سود و ثروت بر خون و استخوان و جان و هستی فلسطینیان

از گرسنگی دادن عمدی گرفته تا آوارگی اجباری و بمباران سیستماتیک، همه نشان می‌دهند که «امنیت اسرائیل» بهانه‌ای است برای پاک‌سازی قومی و جایگزینی جمعیت. انطباق سیاست نظامی اسرائیل با منطق اقتصادی آمریکا چهرۀ خود را در نسل‌کشی در غزه به‌مثابه هم‌راستایی سیاست و تجارت به خوبی نشان می‌دهد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

به این مردم اعتماد کنید

مروری بر سنت های جامعه شناسی  | بخش اول

سوسیال دموکرات‌های نروژ در انتخابات پارلمانی پیروز شدند

آینده در حال- تحلیل زمانیت امروز جامعه‌ ایرانی

از شکستن سد حجاب اجباری تا خطر جنگ!