جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۳

جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۳

آن لحظه ناب و دست نیافتنی!
و ما در رویای خود بودیم، نمی دانستیم او با حرفهایش، زیبایی ها را در افق نگاه-مان قرار می داد، که با آن بیگانه بودیم، کاش زنده بود، با چشم...
۵ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن جلالی
نویسنده: حسن جلالی
آتش بس نباید اینگونه باشد!
در حالی که به نظر می رسید صلح پس از ۱۵ ماه جنگ همه جانبه در نوار غزه برقرار شده است، شهرک نشینان اسرائیلی شامگاه یکشنبه به خیابان های سنجیل...
۵ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: پرنیل سولهایم، برگردان: شهناز قراگزلو
نویسنده: پرنیل سولهایم، برگردان: شهناز قراگزلو
اسوالد اسپنگلر: فیلسوف راستگرا، نیهلیست فرهنگی
اسوالد اسپنگلر، راست ملی گرا، محافظه کار، پیشگام مرام فاشیستی، دارای نظریه فرهنگی خردگریز، فیلسوف و نماینده زوال و بدبینی فرهنگی، امپریالیسم را بعنوان وظیفه تاریخ، و سزاریسم یا امپراتوری...
۵ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
نویسندگان توافقنامه اسرائیل-غزه از بی اعتنایی نتانیاهو به حفظ صلح نگران هستند
توافق آتش بس که به طور غیرمستقیم بین اسرائیل و حماس به دست آمده، پیچیده تر از آن است که هر لحظه شکست بخورد. اما فقدان کنترل بین المللی و...
۴ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
در سوگ رفیق سیروس ماوایی
ما یاد و خاطرۀ رفیق سیروس ماوایی را که سراسر زندگی‌اش با کوشش و تلاش در راه بهروزی مردم همراه بود، گرامی می‌داریم و با قدردانی از مهربانی، استواری، صبوری...
۴ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
یک‌سالگی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»
کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» که در بهمن‌ماه سال ۱۴۰۲ از زندان‌های ایران شروع شد، به‌زودی یک ساله می‌شود. در آستانه یک سالگی کارزار ... اعتصابیون دست‌کم ۳۴ زندان به...
۴ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
کابینه ۳۴۰ میلیاردر دلاری دونالد ترامپ، کابینه‌ای برای میلیاردها
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، با انتخاب میلیاردرها و میلیونرهای برجسته برای پست‌های کلیدی دولت خود، در حال تشکیل یکی از ثروتمندترین کابینه‌های تاریخ ایالات متحده است. مجموع دارایی اعضای...
۳ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: بهرام رحمانی
نویسنده: بهرام رحمانی

آیا واقعیت پیچیده است یا درک آن

ایران یك كشور صنعتی نیست، و در ایران " زراندوزی" بنام سرمایه داری غلبه دارد، و پس هم " یازده سپتامبر"ی گسترده تر امكان پذیر است، و هم اثرات هولناكی از قبیل خشونت گسترده و جنگها و نا امنی طولانی سراسری یا منطقه یی. پنجاه و هفت نتوانسته است، حتا بعد از سی سال، سرمایه داری را جانشین زراندوزی كند، و حتا، بخصوص در سالهای پس از جنگ، زراندوزی را فراگیر و حاكم كرده است

“عرصه و اعیانی” سال پنجاه و هفت

اگر انسان “قاضی” را کنار بگذاریم، تمام پدیده ها هم ارز می شوند. ماه قرنها – میلیون ها سال- پیش از این “قاضی” وجود داشته است. این قاضی بدون ” آتش” و ” نور”، که تنها روز را تجربه می کرد و برق آسمان، از زمانی که در تاریکی مطلق، فقط نقطه های درخشان و توپی نورانی را بالای سرخود می د ید، برایش ماه و ستارگان مفهومی سحر آمیز پیدا کردند. نور را منشاء وجود و یا خود وجود ” دور و بر خود” می دید و اساسا هیچ تصوری از ” بودن” و ” تصور بودن”، یعنی در حقیقت، ” نفس بودن” نداشت. این سحرآمیزی را خورشید نداشت زیرا وقتی میآمد “همه چیز می آمد”، و بنابراین تمام “جادوگری” در بطن این تاریکی بود و نقطه های درخشان و توپ نورانی که گاهی بودند و گاهی نبودند، و کم نور و یا پر نور میشدند. از همانجا، تاریکی، هم مفهوم ” ترس” و هم مفهوم ” سحرآمیزی” بخود گرفت، و بعدا با احساس جنسی برای تولید مثل که در درونش بود، هم ارز شد – یکی دیگری را ” توجیه کرده و توضیح می داد”. این تمایل تولید مثل گرایانه بهمان نسبت در خود ” ترس” و ” سحرآمیزی” داشت که تاریکی و نقطه های درخشان و توپ نورانی- یکی درون بود و دیگری بیرون – ” زین آتشی که در درون منست خورشید شعله ایست که در آسمان گرفت” حافظ. ” ترس” و ” سحرآمیزی” هنوز هم با هم یکی یا همسایه و یا تداعی گر یکدیگر هستند که از سوی دیگر، اجزاء جدایی ناپذیر ” لذت جنسی” (نه دیگر تمایل تولید مثل گرایانه)، و هم ” تعابیر عاشقانه ” شده اند. این چنین ” ماه” در آسمان ” معیار” زیبایی شناسی ” یار” و از اینجا، سایر پدیده ها شده است – نور و ماه و ستاره، تاریکی و لذت جنسی، تمایل تولید مثل گرایانه و، وحشت نکنید، خشونت و مروت و سایرعناصری که اخلاقیات مینامیم همگی از ” ریشه” بهم متصل هستند – لطفا” فروید را تداعی نکنید؛ قصد چیز دیگری است.

ماییم که براساس “بودن”، “چگونه بودن” و “چگونه میخواهیم باشیم”، به عناصر اطراف خود و یا آنچه میسازیم، معنی میدهیم. به ماه رفتیم و دیگر ماه آن جذابیتش را از دست داد زیرا نه منشاء نور و درخشانی بود، و نه چیزی جزاز جنس همین زمین و خاک خودمان – از این گذشته، از فضا، زمین نیز همان ” توپ نورانی ” بود که قرنها سنجنده همگانی زیبایی شناسی شده بود. از آنزمان دیگر همه چیز برایمان “بیهوده” شده است، چون دیگر نمیدانیم که ” آن موارد فوق ” را با چه بسنجیم. ظاهرا، اقتصاد ” بازار و لیبرالیسم متکی برمزیت نسبی” جانشین تمام آن ” نقطه های درخشان و توپ نورانی ترسناک سحرآمیز، یا سحر آمیز ترسناک ” شده است. اگر تنها بر این ” مزیت نسبی” بمعنی ” داده شده ازلی و ابدی” تکیه کنیم، همه چیز همانطور که هست باقی میماند – مزیت نسبی ما قرنها افول و رکود بوده است، و توهم و سردرگمی. اما ” مزیت نسبی” ما، ازهمان ابتدا، به فن آوری یی مجهز شده است که براحتی بتوان هم توقعات را کنترل کرد و هم با “سفت و شل کردن” شیری، حاصل جمع صفریاعدد ثابت را هم صفر و هم عدد ثابت نگهداشت- این فن آوری و این شیر اقتصاد است که پیش فرض بنیادی ” موضوع یا سئوال مرکزی آن ” منابع محدود و احتیاجات نامحدود” مالتوزه یی است که در آن بیمه و سلامت، کیفیت حیات، بخاطربقاِی نسل بشر، بترفندی دود شده و به هوا میروند. بقیه داستان از اینجا ببعد دیگر تنها آزمایش و خطایی است که ” آزمایشگر و خاطی” آن، دیگر با این نامها نامیده نمیشوند، به آنها ” نخبگان”، ” روشنفکران”، ” کارآفرینان”، ” فرهیختگان”، و حتا ” هنرمند و هنر پیشگان” میگویند – بدینترتیب، زندگی انسان تبدیل به موش و پازدنش روی چرخ لغزنده میشود که هم داد خیام را درآورده بود، هم حافظ را به رندی وکرانه گیری واداشته بود، و مولوی را اینقدر ترسانده بود که از تمام افتراقات صرفنظر کرد که اشتراکات را به جوهری ازلی و ابدی تبدیل کند طوری که اقلا از ما “دودی و اثری” باقی بماند – خیام یقه فلک را گرفته و با تمسخر و عصبانیت ” کوزه زیبا و شکستنش” را ” نشان بی عقلی، و یا لامروتی” میدانست؛ حافظ از ” از پی پاره یی که لثه هایش را بخون نشانده بودند” گله و شکایت میکرد و میگفت ” که عشق آسان نمود اول، لیکن افتاد مشگل ها”؛ و مولوی ” از زبان صوت موزون و غم انگیزنی، و صوت ناموزون خشم خفته و نالان انسان مینالد و با بیصدایی، فریاد میکشد ” بشنو از نی(نای) چون حکایت میکند، از جدایی ها شکایت میکند، هرکسی از ظن خود شد یار من و از درون من نجست اسرار من، ناله ی من از”.

بدینگونه، ما به پدیده های مختلف اطرافمان معنی و مفهوم میدهیم که به ” عناصر نورانی” درتاریکی دادیم. نادر برای هندی ها، چنگیز برای ما، کوروش برای بابلی ها، انقلابها، تروریسم، و تخریب یا ساختن ها، و بسیاری ” اشیاء نرم ” مغز و ” سخت” دست، مهاجرت، بیخانمانی، سلب وطن و فرهنگ و پیشینه و سهم ” نفت و گاز و منابع طبیعی”، و ممانعت از سرمایه گذاری جان و تن بعنوان اندیشه و تخصص و راهنمای ساختن و پیشرفت، و بسیاری از این ” پدیده ها و عناصر” اجتماع در زندگی فردی، و هم جمعی و تاریخی، تماما، با همان معیار “قاضی” سنجیده میشوند، یعنی معنی و مفهومی که انسان ” قاضی” به آنها میدهد. این معانی را میتوان طوری داد که همه چیزرا بتوان در هر حال فرصت کرد و از همان “سر خرمن” و پیش از هر تقسیم سهمی، “مالکانه” را بحساب خود واریز کرد. در این نوع “اقتصاد”، هرکس هرچه میخرد، چیزی در حدود نصف تا دو سوم قیمت خریدش (که هزینه تولید نیست) ” حق عرصه” یی است که در ازاء ” خاک ” میدهد. برای حفظ این سهم، عدم ” اصلاحات ارضی ” در برخی مناطق ایران پیش از پنجاه و هفت، و قانون ” ملی شدن اراضی شهری” و عدم اجرای آن، و بالاخره، پس دادن اموال “عرصه یی”، همگی کار ساز بوده اند، و امروزه امکانات و منابعی را بوجود آورده اند که ” گوشه قالی” را هرطور که بخواهند میکشند. جوانب تجربیات وقایع سیستان و بلوچستان، کردستان، و امور اخیر، همگی همین قالی کشیدن هستند – ” هرکس” هرجایی ” نشسته ” کافیست که دستش به ” گوشه قالی” برسد، هر وقت لازم شد میتوان ” هرچیزی را به فرصت تبدیل کرد ” و قالی را کشید – اصل ” مالکیت ها ” در همین قانون اساسی فعلی، در حقیقت، تبدیل حاصل آن، یعنی ” حق عرصه ” است، که در حال تصاحب سایر عرصه هاست و تمام ” اعیانی” ها – منشاء وقایع فوق، و تورم نیز در همینجاست – تورم در حقیقت، ” حق عرصه” ایست که تصاحب شده است قبل از اینکه اصولا هنوز ” سال کاشت و برداشت” شروع شده باشد؛ وامی است که رعیت به ارباب می دهد. در تجربه اروپا، رعیت به گرسنگی افتاد و در بدری، و ارباب بدهکار نزول خوران شد. ” پنجاه و هفت” چیزهایی را زمین گذاشته است که دیگر قادر نیست بردارد؛ همین چیزها ” عرصه” هایی هستند که روی آنها هم “اعیانی ثروت” و هم “اعیانی انسانهای گرسنه” قراردارند – شکم گرسنه خون بپا می کند، و دین و ایمان نمی شناسد؛ اینرا “پدران ما” بعنوان پند و خردمندی روزگار برای ما جای گذاشته اند. ما باید ” کتیبه ” کوروش را در همان انگلستان رها کنیم و در خانه مورد تجاوزقرار گرفته ” قاضی خود و رفتار خویش شدن” را دموکراسی ننامیم، و به همین پند و خرد ارثیه ” تاریخساز” بپردازیم. افغانستان، عراق، یوگسلاوی، لبنان، همگی، چنین شدند چون “عرصه” را نگرفته بودند- آمریکا وقتی تصمیم میگیرد که “دموکراسی” صادر کند، متوجه نیست (یا نمیخواهد که باشد) که در پایان، “خریداران دموکراسی” ایل و قبایل و سرانشان هستند، و اقوام موجود و فرضی، و امت های “حساب گریها و حسابرسی” های هم پدران و گذشتگان خود، و هم پدران و گذشتگان دیگران. بهمین دلیل، در این واویلای روزگار سریعا دگرگون شونده و کننده، “علی یا بی حوض مانده و یا با حوض خالی”. اعتبارات روزگاران پیشین به تعهدات تبدیل شده اند، و “علی” هم در کشاکش استخدام “پهلوانان” یکه تازاست بدون اینکه طرفین توجه کنند که اگر ” شدنی بود”، صدام، شاهنشاه آریامهر، و تمام ” پهلوانان” پیشین، همگی در ابعاد ” پاسبان اقیانوس هند ” وزنه برداری را تمرین میکردند – تازه آنموقع نه چین بود و نه هند، و نه روسیه امروز. همه باید بیدار شوند، ” سبز و مبز” ندارد، تمام تجربیات فوق – مثل یک تصادف هولناک رانندگی – فقط لحظه یی کوچکتر ازلحظه را در بر میگیرند.

زمان با وقایع اندازه گرفته میشود و نه بعکس. ” عرصه ” یا گرفته نشده است، و یا پس داده شده است، روی این “عرصه” ها آنهایی قرار گرفته اند که منطقشان با منطق روزگار علم و صنعت، اساسا، فرق میکند. در مناطقی از ایران، کشتن را بمعنی کتک زدن بکار میبرند – یعنی در خشونت هنوز تقسیم کار جامعه صنعتی اتفاق نیفتاده است؛ اینها صاحبان گذشته اند و با آلات و ابزار آن نیز عمل میکنند. زمان حاصل تسلسل پدیده هاست، و مکان حاصل تنوع پدیده ها؛ همیشه خود بخود، و از رنسانس ببعد، بعقل، مصلحت، و برنامه ریزی از یکسو، و خشونت از سوی دیگر، اینها به یکدیگر تبدیل شده اند. حتا در زمانه “عرصه های مجازی”، “عرصه خاکی” بازهم “ریل استیت” نامیده میشود – “استیت” هم بمعنی “عرصه ” است و هم “قدرت” (دولت در فارسی نیز این چنین است). تنوع پدیده ها، یعنی پنجاه و هفت، عرصه را از دست داده است، و اینچنین نیز تسلسل آنها – و مشگلات بسیار زیاد. تجربه نشان داده است که در این مواقع، یا لشگرکشی به بیرون شده است، یا در درون، ویا تجاوزو اشغال از بیرون. کوروش بهمین دلیل در بابل بود، و اعراب نیز بهمین دلیل در ایران. در روزگار ما، صدام، کویت و ایران؛ آمریکا و عراق و افغانستان. دلایل و بهانه ها را همیشه میتوان “مهیا” کرد یا پیش از واقعه و یا پس از آن- اخلاقیات هم بهمین گونه باز تعریف میشوند. تا “یازدهم سپتامبر” ایران اتفاق نیفتاده است باید این رابطه ” زمان و فضا ” دگرگون شود. در آمریکا بازار بورس و آمدن زراندوزیهای نفت به بورس، و رفتن سرمایه به خارج، “اعیانی” هایی بودند، که با اقدام روی ” دوقلوی نیویورکی”، برای تسخیر و تصاحب ” عرصه” نیز وارد عمل شدند. دعوت برای شراکت در بساز و بفروشی از خارجیان، زراندوخته را زیر پوشش سرمایه به ایران آوردن، تناقضاتی را وارد ایران میکنند که در آمریکا ” یازده سپتامبر” را بوجود آورد- ایران یک کشور صنعتی نیست، و در ایران ” زراندوزی” بنام سرمایه داری غلبه دارد، و پس هم ” یازده سپتامبر”ی گسترده تر امکان پذیر است، و هم اثرات هولناکی از قبیل خشونت گسترده و جنگها و نا امنی طولانی سراسری یا منطقه یی. پنجاه و هفت نتوانسته است، حتا بعد از سی سال، سرمایه داری را جانشین زراندوزی کند، و حتا، بخصوص در سالهای پس از جنگ، زراندوزی را فراگیر و حاکم کرده است. در ایران بخطا موسسات زراندوزی را موسسات سرمایه گذاری نامیده اند. و جالب توجه است که تبدیل زراندوزی، ازنظر تاریخی، به سرمایه داری بوده است که شکل گیری دولت (استیت) را ممکن کرده است. سرمایه داری در این مفهوم را نباید با ” نظام سرمایه داری ” اشتباه کرد. قسمتی از برداشت از خرمن برای سال بعد، و یا سالهای بعد، و گسترش توان تولید و حجم محصول در سالهای بعد را “سرمایه” مینامیم که بعدا شکل پولی – قابل انتقال بهر مکان و شرایطی- پیدا کرد و وارد تولید شد و انقلابی کرد که امروز هنوز از محصولش میخوریم و لذت میبریم. دولتی کردن هم در زمانه گذار از ماقبل صنعت و سرمایه داری بمفهوم ” همه چیزرا از جنس زراندوزی در آوردن و سرمایه داری را جانشین زراندوزی کردن” میباشد و نه ساده گرایی “چپ” دلخور و سرخورده از یکسو، و نه “ترس فکری- طبقاتی جنگ سردی طبقه متوسط من درآوردی” که این ریزه کاری را یا نفهمیده و یا از ” لولوی” کمونیسم بهمان ” جامعه ماقبل صنعت و سرمایه داری بلبشوی زراندوزانه ”  تن در داده است و “حرفهای قشنگ و لبخندهای شیرین” آزادی، دموکراسی، برابری حقوق، اقتصاد آزاد، لیبرالیسم، و مشابه اینها را نیز از در و دیوار روزگار وانفسای زراندوزی بی در پیکر، آویزان کرده است. اگر” حق عرصه” را همان سر خرمن باید داد، و بعد هم ” سهم اعیانی” را نیز چنین کرد، هم صنعت و پیشرفت، و هم آزادی و دموکراسی، شوخی هایی هستند که “تکان بخوری” به دعوا تبدیل میشوند – سبز یا رنگهای دیگر، و یا “بیرنگ ناب”. وای بروزی که پای این “نهاد” مسئول “دفاع از انقلاب” را به این داستان “عرصه” و “اعیانی” بکشند – چیزی که بعکس بسیاری از “صاحب نظران” سر و ته تمام اهدافیست که از محل سود “حق عرصه”، در حال فشار معامله گرانه برای خرید تصاحب گرانه ” اعیانی” هستند. اینکه جامعه چگونه خود را تولید کند معین کننده اینستکه کی چکاره خواهد شد و بر کجای روزگار خواهد نشست – تازه اگر صورت مسئله از دست نرود. اتفاقات اخیر تماما در این سو هستند.

تاریخ انتشار : ۵ آبان, ۱۳۸۸ ۱۰:۰۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین پای‌بندی دولت اسراییل به قرارداد آتش‌بس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل می‌تواند از ساعات باقی‌مانده تا آغاز آتش‌بس برای ادامهٔ نسل‌کشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دست‌یابی به تبادل گروگان‌های اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

به بهانه قتل علی رازینی و محمد مقیسه (ناصریان)، قضات بیدادگاه های جمهوری اسلامی

جنایت کاران و متجاوزان به حقوق اساسی مردم، فارغ از مقام و درجه‌ای که دارند، باید در دادگاه‌های علنی و با رعایت کامل قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی و داخلی محاکمه و پاسخگو شوند. از همین منظر، هرگونه ترور و قتل‌های اراده‌گرایانه نیز باید به‌طور قاطع محکوم شود.

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین پای‌بندی دولت اسراییل به قرارداد آتش‌بس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل می‌تواند از ساعات باقی‌مانده تا آغاز آتش‌بس برای ادامهٔ نسل‌کشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دست‌یابی به تبادل گروگان‌های اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن لحظه ناب و دست نیافتنی!

آتش بس نباید اینگونه باشد!

اسوالد اسپنگلر: فیلسوف راستگرا، نیهلیست فرهنگی

نویسندگان توافقنامه اسرائیل-غزه از بی اعتنایی نتانیاهو به حفظ صلح نگران هستند

در سوگ رفیق سیروس ماوایی

یک‌سالگی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»