بررسی سیاستهای خبری و اطلاع رسانی دستگاه حاکم یکی از موضوعاتی است که باید به آن مفصلاً در حوصله ی بیشتر به آن پرداخت، چون اهمیت رفتار و تاثیر این سیاست در شرایطی که ارتباط افکار عمومی در داخل کشور تماماً در انحصار تلوزیون و روزنامه های دولت و حامیان اوست بسیار حیاتی به نظر می رسد.
امروز در ایران درک خبر، برای اطلاع رسانی عموم مردم از خبری که در جهت فرار افکار عمومی انتشار می یابد کمی دشوار شده است. حکومت های مستبد و دیکتاتور برای کنترل افکار عمومی به طور حتم از انتشار اخباری استقبال می کنند که در جهت منافع خود تاثیر گذار باشد اما در ایران این سیاست در سی سال گذشته آنقدر مورد استفاده قرار گرفته است که عملاً اعتباری برای دستگاه خبر رسانی حاکمیت باقی نمانده است.
در عوض این دستگاه عریض و طویل و پرهزینه از جیب ملت با انتشار اخباری انحرافی درصدد منحرف کردن افکار عمومی از موضوع اصلی در جریان زندگی مردم نهایت بهره را می برد. برای روشن شدن این موضوع باید چند مثال را مورد بحث قرار دهیم.
برای شروع می توان از پوشش خبری سال گذشته ی تلویزیون حکومت که در ابعاد بسیار وسیعی هم صورت گرفت از حملات وحشیانهء اسرایئل به مردم بی پناه غزه اشاره کرد. این موضوع گرچه به همان اندازه در تمام جهان مورد توجه بود اما در حکومت ایران از اهمیت خاصی برخوردار بود.
دستگاه تبلیغاتی حکومت با علم به این که مردم ایران در عصر ماهواره ها و اینترنت زندگی می کنند و در بد ترین شرایط سانسور هم می توانند از طریق این امکانات، حتی به شکل محدودش هم استقاده نمایند باز به نحوی احمقانه تلاش در پنهان اخبار داخل کشور دارد. آنها فراموش کردند که حداقل بیش از شش میلیون ایرانی مهاجر خارج از کشور زندگی می کند و در هر شرایطی اخبار مورد نیاز خانواده و دوستان مقیم کشورش را به دست می آورد و به آنها انتقال می دهد.
تلاش دستگاه تبلیغاتی حکومت در گمراه کردن افکار عمومی گاهی هم نتیجه مطلوب می دهد و به همین علت تاثیرات منفی این سیاست در نظر سیاست پردازان تبلیغاتی حکومت کمتر جلوه می کند. در طی سالهای اخیر همین سیاست در خصوص منحرف کردن توجهء افکار عمومی از تاثیر تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل بر علیه سیاستهای اتمی حکومت باعث شد تا به طور ناگهانی یک شبه میلیونها نسخه از فیلم خصوصی یکی از هنرپیشه های سینمای کشور در بازار سیاه پخش شود.
در فاصله ای کوتاه وقتی در اجماعی بزرگتر قدرتهای جهان تصمیم گرفتند حکومت ایران را در انزوای بیشتر قرار دهند ناگهان به دلیل ربوده شدن دو سرباز اسرایئلی جنگ معروف سی دو روزه اسرایئل شورع شد و تمام افکار عمومی جهان و مردم ایران از تاثیر هشدارهای جامعهء جهانی به حاکمیت ایران منحرف شد.
در خصوص وقایع اخیر هم این سیاست به اشکال مختلف مورد استفاده قرار گرفت. به طور مثال در شرایطی که صدهها نفر از هم وطنانمان در خیابانها و بازداشتگتهاهی دستگاه حاکمیت در اعتراض به تقلب گسترده دولت کشته می شدن تلوزیون دولتی خبر کشته شدن یک زن مسلمان مصری را در دادگاه آلمان مورد استقاده قرار میداد و کمترین حرفی از وقایع جنایت بار داخل کشور به زبان نمی آورد.
این سیاست حقیر در خصوص کشتار مردم مسلمان چچن در روسیه و اخیراً در چین هم مورد استفاده قرار گرفت. تلویزیون حکومت اسلامی ولایت فقیه (وقیح) هرگز خبر کشته شدن هزاران مسلمان بی پناه روسی و چینی را پوشش نداد تا حقارت و وابستگی رهبر مسلمانان جهان به حکومتهای کمونیستی و ضد مذهبی و بشری چین و روسیه بیشتر آشکار شود.
آگاهی مردم در خصوص موضوع ربوده شدن هجده و نیم میلیارد دلار از ثروت ملت ایران از بانک مرکزی باز یکی دیگر از موضوعاتی است که تلوزیون ولایت وقیح جز دروغ چیز دیگری در آن خصوص به زبان نیاورد. به دستور مجتبی خامنه ای رهبر کودتای اخیر و حامی دولت متقلب احمدی نژاد این پول از خرانهء کشور به مقصد ترکیه خارج می شود تا در شرایط بحرانی به داد زندگی این مرد فقیر و درویش مسلک بیاید.
احمدی نژاد مزد چنین خدماتی را می گیرد که رهبر نظام چشم بسته او را به تمام دوستان و یاران سالهای سخت انقلاب و جنگ ترجیح میدهد. به طور حتم در دوران حکومت مردانی چون هاشمی و خاتمی و موسوی نمی شد چنین میلاردی کیسه برای پول ملت دوخت.
اما در نهایت خبر های واقعی در دل و گوش و شعور مردم رخنه می کند و بدور از تاثیر موقتی خبرهای انحرافی و دروغین حاکمیت، مردم یعنی صاحبین واقعی حکومت از فساد و ظلم رهبران خود اگاه می شوند. آنها که خود را به اندک پول و اندک پست و مقامی فروخته اند آگاه باشند که سیل ویران گر مردم در راه است.
به امید پیروزی شعور و اندیشه