آنچه که خواهد آمد بررسی مطالب و مقالات کیانوش توکلی، همسایه دیوار به دیوار من است. تامل تعمق گونه در نوشتارهای وی حاکی از امکان تنوع و تغییر کامل و سپس همسو شدن با مواضع مشروطه خواهان سلطنت خواه می باشد. قطعا از نظر دور نیست که پیش از کیانوش، روندگانی چون والی پور بوده اند که از پیشینه سیاسی خود دوری گزیده و با رها کردن تمامی تعلقات تاریخی – سیاسی از حزب توده به حزب مشروطه خواهان پیوسته اند. قطعا در برهه کنونی بررسی مواضع کیانوش بویژه در زمینه جمهوریخواهی او چنین امکانی را تقویت نمی کند. لیکن در صورت پافشاری وی بر فرصت دهی به مشروطه خواهان جهت ورود آنان به عرصه جمهوریخواهان، باید او را در بایگانی تاریخ در کنار والی پور قرار داد .
وعده انتشار منشور
توکلی در مطلبی با عنوان « یادداشت هایی در باره مقاله نجات ما در اتحاد ماست » که در نشریه کار شماره ۲۹۶ منتشر شد عنوان میکند که در مقالات قبلی وعده انتشار منشور اتحاد نیروهای سکولار …… دمکرات را داده است ولی از آنجا که انتشار منشور اتحادها توسط یک یا چند گروه عرضه میشود و نه یک فرد، مدتی از این قاعده پیروی میکند و سالها منتظر می ماند تا از اردوی چپ و ملیون چنین منشوری انتشار یابد پس از آنکه انتظار حاصلی نمی بخشد، کیانوش منشور نویسی را آغاز میکند. پیش نویس منشور کانون جمهوریخواهان دمکرات که ذیل عنوان ائتلاف فراگیر دموکراسی برای ایران قرار دارد را تدوین میکند که در سایت منشور ۸۱ به نقل از اخبار روز آنرا منتشر می سازد. منشور مزبور خواهان همبستگی وسیع نیروها برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی می گردد .
جبهه دموکراسی فراتر از جبهه جمهوری
کیانوش توکلی در مورد چگونگی رابطه جبهه دموکراسی و جبهه جمهوری اعتقاد خود را چنین بیان می دارد: « به نظر من کسانی که جبهه دموکراسی و جمهوری را یکی گرفته و آنرا بر هم منطبق می دانند در واقع دموکراسی را در چارچوب نظام جمهوری به بند کشانیده اند و در خیال خود آنرا در انحصار خود در آورده اند. چه بخواهیم و چه نخواهیم واقعیت انکار ناپذیر این است که جبهه دموکراسی فراتر از جبهه جمهوری است »( ۱ ) البته کیانوش به دموکراسی همچون مقوله ای نسبی می نگرد.
اتحاد و ائتلاف
در مورد اتحاد و ائتلاف، توکلی ۵ پایه عمده را پیشنهاد میکند. پایه های عمده ای که بتوانند بیشترین نیروهای سیاسی را در بر گیرد . اصول پنجگانه مد نظر وی بدین قرار است :
۱.جدایی دین از دولت
۲. دموکراسی یعنی نظام پارلمانتاریستی و آزادی احزاب
۳. پایبندی به اعلامیه جهانی حقوق بشر –
۴. دفاع از تمامیت ارضی مبنی بر پذیرش این مسئله که ایران کشوری است با اقوام مختلف
۵. پایان دادن به سیاست ایزوله سازی ایران و پیوستن به جامعه جهانی ( ۲ )
وی برای شرکت و حضور در ائتلاف مورد نظر شرط اساسی را در سکولار بودن عنوان میکند و می گوید: در ایران فردا ما نیازمند یک دولت مقتدر و احزاب حداقلی و کوچک خواهیم بود . بنابر این سکولار بودن یگانه شرط پذیرفته شدن در ائتلاف گسترده ضد حکومتی خواهد بود . قطعا در این ائتلاف بلوک بندیهای متعددی وجود خواهد داشت که همه باید در کنگره ملی ایران و یا شورای ملی رفراندوم در کنار هم قرار بگیرند.
در ادامه بحث اتحاد و ائتلاف کیانوش توکلی سایر نحله های جمهوریخواه را چنین مورد خطاب قرار میدهد:
“سیاست تشکل های جمهوریخواهی مثل اتحاد جمهوریخواهان و نیز جمهوریخواهان لائیک هنگامی میتواند مثبت و سازنده باشد که با هدف ایجاد یک ائتلاف فراگیر از همه نیروهای سکولار صورت بگیرد و نه با ایجاد یک بلوک سیاسی در برابر هم و یا اینکه درگیر مبارزه فرعی جمهوریخواهی و سلطنت شوند چنین کاری در شرایط فعلی حاکم بر ایران خطایی نابخشودنی است چرا که موجب تفرقه در صفوف نیروهای سکولار و مدافع حقوق بشر گشته و به عمر نظام دینی در ایران خواهد افزود” ( ۳ )
در جای دیگر مقاله « طرح شعار اتحاد برای جمهوری همانند و فریبنده ….. » توکلی برای اینکه بر عمر نظام دینی در ایران افزوده نشود سخن از برکناری رژیم مزبور را به میان می آورد در عین جهت دادن نگاهها به برکناری نظام استبدادی و استقرار نظام دموکراتیک، استراتژی سه مرحله ای را عنوان میکند استراتژی که در بعد جبهه سعی برای برانداختن رژیم ولایت فقیه را دنبال میکند. در مرحله بعدی ائتلاف گسترده ای از نیروهای لائیک و دموکرات به منظور استقرار یک نظام دموکراتیک صورت میگیرد و مرحله سوم یا آخرین مرحله از استراتژی بر کناری رژیم جمهوری اسلامی اختصاص به تعیین شکل نظام آتی و انتخاب یک دولت برای اداره امور جاری مردم است
نگاه توکلی به سلطنت طلبان
کیانوش توکلی ابراز میدارد که سه جریان سیاسی سلطنت طلب، مجاهدین خلق و کمونیست کارگری آلترناتیو های خود را ارائه کرده اند اما گروههای چپ دموکرات از اصلاح طلبان دینی دفاع می کنند و چپ های رادیکال بدور از واقعیت ایران و جهان مشغول شعارهای تکراری و صد در صدی هستند و در واقع استراتژی و تاکتیک آنان یکی است . ایشان در رابطه تاثیرگذاری نیروهای سه گانه موجود ابراز میدارد: چرا چپ ها همواره برای خود رسالتی قائل شده اند که بر نیروهای اسلامی و چپ تر از خود تاثیر گذار باشند ولی همین چپ ها کاری به نیروهای راست و راست میانه نداشته است. بطور مثال چرا از جریان روشن بین و لیبرال سلطنت مشخصا حزب مشروطه ایران در مقابل جریان افراطی و نژاد پرست آن دفاع نمیشود و آنان را به حال خود رها ساخته اند ( ۴ ) توکلی با سردرگمی در عین تمایل به سلطنت طلبان، رهایش از جمهوریخواهی برایش سخت و دشوار است ولی در بیان تمایل خود به سلطنت طلبان تنها به جذب آنان در جبهه دموکراسی می اندیشد. کیانوش مینویسد : من با اینکه جمهوریخواه هستم، اعتقاد دارم که چپ و راست می توانند و می باید برای تغییر اوضاع ایران حول ۵ اصل پایه ای متحد شوند و در این راه هر دستی و به هر منظوری که از خارج و داخل برای کمک به این جبهه دراز می شود را بایستی با کمال میل پذیرا شده ( ولی ) نگارنده سطور بر این باور است که در یک انتخابات آزاد، باز هم جمهوریخواهان بیشتر از سلطنت پادشاهی رای خواهند آورد . ( ۵ )
کیانوش با طرح موضعگیری در زمینه سلطنت گمانه هایی چند را در اذهان کوشندگان سیاسی شکل می بخشد که مهمترین گمانه این است که شاید قصد بهره برداری از نیرو، امکانات مادی و لجستیگی سلطنت طلبان را در دستیابی و حصول به اهداف جمهوریخواهان را دارد. وی در عین حال جمهوریخوا ه بودن و اعتقاد به دفاع از تمامیت ارضی کشورمان از حمله آمریکا به ایران نه تنها متاثر نمی شود بلکه آنرا پلورالیسم سیاسی میداند.
از سوی دیگر تغییر اوضاع ایران، دغدغه ای برای او فراهم کرده است که خواهان اتحاد چپ و راست برای تغییر مورد نظر خود شده و تا بدانجا کج اندیشی می کند تا هر دستی که از خارج و داخل با این منظور دراز میشود را بفشارد. تامل در مواضع او بویژه در زمینه مزبور روشن می سازد که وی از زمره کوشندگان سیاسی است که به نقش مؤثر عامل خارجی در تغییر اوضاع ایران بیشتر اعتقاد دارد. چنانچه رویدادهایی حول ملی شدن صنعت نفت ، انقلاب ۵۷ و دوم خرداد را بیش از آنکه مرهون اراده و عزم مردم ایران ارزیابی نماید آنرا محصول عامل خارجی و تغییر فضای بین المللی میداند. در این رابطه وی صراحتا عنوان میکند: “همواره بین کسب قدرت سیاسی و عامل بین المللی رابطه مستقیمی بوده است. بویژه پس از ۱۱ سپتامبر در خاور میانه و بطور مشخص در ایران نقش عامل بین المللی دوچندان شده است . شاید به جرات بتوان گفت عامل خارجی به عامل اصلی در تحول داخلی کشور مبدل شده است.”( ۶ )
استراتژی و تاکتیک در مواضع توکلی
کیانوش توکلی در ارزیابی از نیروهای چپ اعم از دموکرات و رادیکال، آنان را متهم میکند که دفاع چپ دموکرات از اصلاح طلبان دینی و یا طرح شعارهای تکراری و صد در صدی چپ رادیکال بیانگر این است که در واقع آنان استراتژی و تاکتیک را یکسان می پندارند. لیکن خود وی در مطالب بعدی مرتکب چنین امری می گردد. او با طرح شعار رفراندوم به مثابه تنها راه نجات مردم اصرار می کند که میتوان به رفراندوم به مثابه یک شعار تاکتیکی و هم استراتژی نگریست(۷) . در این زمینه اعتقاد وی بر این منوال است که یکپارچگی سکولارها اعم از جمهوریخواه و مشروطه طلب به لحاظ داشتن استراتژی واحد در مقابل حکومت دینی می توانند به مثابه موتور کوچک که موتور بزرگتر – توده مردم – را به حرکت در آورد
بررسی اپوزیسیون از نگاه توکلی
در بحث اپوزیسیون توکلی اعتقاد دارد که مسئله مهم احزاب مردمی عقلانی کردن روابط خود بوده و نباید به گذشته یکدیگر کاری داشته باشند و بیاد داشته باشند که سابقه هیچ جریان سیاسی در ایران پاک و معصوم نیست. بیان چنین واقعیتی حاکی از همسویی وی با این اصل تاریخی است که احزاب چپ و سلطنت و ملی و نیروهای اسلامی در پرتو حرکات نسنجیده و اصرار با منافع حزبی لطمات و صدمات جبران ناپذیری بر روند دموکراسی در ایران وارد کرده اند.
توکلی همچنین در ارزیابی مطالبات مردم و روشنفکران به مقایسه ای در زمینه مزبور می پردازد و اعتقاد دارد که مردم خواهان آزادی های اجتماعی بوده و چنین خواسته ای با مطالبات احزاب سیاسی و سیاسیون و روشنفکران خواهان آزادی بی قید و شرط منافات دارد در ادامه بررسی اپوزیسیون تصریح میکند :
اپوزیسیون علیرغم ۲۵ سال ( …. ) همچنان نیرو از دست می دهد و بجای همفکری و اتحاد عمل در تفرقه بسر میبرد و علیرغم مهاجرت و زندگی در پیشرفته ترین کشورهای جهان، اثری از روند های گلوبال – دیجیتالی در فرهنگ سیاسی اش موجود نیست و گذشته گرایی همچون آفتی در جانش تنیده و از آن غافل نمانده است.(۸)
وی در ادامه اپوزیسیون را در شکل و شمایل های گوناگون خود یعنی سرنگون طلبان و اصلاح طلبان از جمهوریخواهان تا طرفداران مشروطه و از لیبرالها تا رادیکالها و از چپ افراطی تا راست افراطی را حامل خصیصه بی توجهی به جهان گلوبال می داند که نه به اهمیت نبرد دموکراسی اقتصادی و نه تمرکز سیاسی در داخل نظام عنایتی دارند.
کیانوش سپس اپوزیسیون را در حد مخالف سیاسی ترسیم می کند که انرژی خود را صرف شکل نظام آتی کرده است و صف بندیهای صوری ایجاد کرده است . در ادامه در مقاله « جامعه فراصنعتی و دولت مقتدر….. اپوزیسیون جمهوری اسلامی را در چنین وضعیتی میبیند !! اپوزیسیون برای اثبات جمهوریخواهی به رنسانس و عصر صنعتی بازگشت نموده و به عبارتی از سنتی به صنعتی فرا روییده است . از کمونیست آسیایی به سوسیال دموکراسی اواسط قرن بیستم سوئد و لیبرال دموکراسی ابتدای قرن بیستم انگلیس چنگ انداخته است تلاشهای تئوریک اش را زیر سایه سنگین کودتای ۲۸ مرداد انجام میدهد و علیرغم سی و چهل سال تجربه سیاسی در حد اسناد راهبر سیاسی مانده است ( ۹ )»
ایشان در ادامه اپوزیسیون سکولار را غیر جدی ارزیابی میکند و می گوید :
امروزه امکانات بیشماری برای اپوزیسیون سکولار فراهم آمده است که متاسفانه به علت غیر جدی بودن جمهوریخواهان سکولار در بهره برداری از چنین امکاناتی و نیز اروپا گرایی آنان و همچنین تفرقه و نداشتن استراتژی واحد موجب انفعال آنان در بهره برداری از این امکانات بین المللی شده است ( ۱۰ )
و در پایان برای اینکه از مواضع چپ دموکرات جمهوریخواه که در صدد اثر گذاری بر سلطنت است جا نماند، نگاه وی بر جوانان ایرانی در برهه کنونی اینگونه آورده میشود!! در مورد جوانان ایرانی یک پارادوکس عمل میکند که از یک طرف دل خوشی از سیاست از نوع انقلاب بهمن را ندارند و از سوی دیگر بر خلاف جوانان غرب بشدت سیاسی هستند . چرا که آنان از ابتدایی ترین خواست جوامع بشری یعنی آزادی پوشش و ارتباط با جنس مخالف محروم هستند ( ۱۱ ) . ……..
۱- یادداشت هایی در باره مقاله نجات ما در اتحاد ماست کار۲۹۶
۲- تک به پی نویس شماره ۱
۳-تک به پی نویس شماره ۱
۴- تک به پی نویس شماره ۱
۵- تک به پی نویس شماره ۱
۶- تک به پی نویس شماره ۲
۷- تک به پی نویس شماره ۲
۸- تک به پا نوشت شماره ۱
۹- جامعه فرا صنعتی و دولت مقتدر – نقدی بر نگرش دکتر فریبرز رئیس دانا ( سایت اتحاد جمهوریخواهان ) ۳/۱۱/۲۰۰۴
۱۰- تک به پی نویس شماره ۱۰
۱۱- تک به پی نویس شماره ۳