چهارشنبه ۵ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۶:۴۴

چهارشنبه ۵ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۶:۴۴

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند...
گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از...
۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گودرز اقتداری
نویسنده: گودرز اقتداری
واقعیت‌های جدید در قفقاز و "جادۀ ترامپ": روی کاغذ صاف و روان بود!
ایروان به یک آزمایش پرداخت: سیستم اتحادهای سنتی و تضمین‌های واقعی را به نفع وعده‌های توهمی غرب رها کرد. روی کاغذ، همه چیز زیبا به نظر می‌رسد: صلح، همکاری، فناوری،...
۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: سیامک سلطانی
نویسنده: برگردان: سیامک سلطانی
روایت‌ یک‌سویه، بیماری تاریخی و همگانی
ذکر اشتباهات حزب توده وعمل نادرست شخص آقای خسرو روزبه از سوی آقای علی مرادی مراغه‌ای و دیگر منتقدین،زمانی . می‌تواند دست‌مایه‌ای مفید در راستای ازادی و عدالت و نابودی...
۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: اسد
نویسنده: اسد
کشتار ۱۳۶۷؛ زخمی باز در تاریخ ایران و ضرورت دادخواهی...
کشتار ۶۷ تنها یک تراژدی ملی نبود، بلکه مصداق نقض فاحش و گستردهٔ حقوق بشر به شمار می‌رود. نهادهای بین‌المللی هم‌چون عفو بین‌الملل و دیدبان حقوق بشر بارها خواستار روشن...
۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
راهرو ترامپ در قفقاز و خوش‌بینی های طرف ایرانی...
خوش‌بینی طرف ایرانی در مورد موضع کرملین در این مورد ممکن است با واقعیت دشوار امروز در تضاد باشد. مشکل اینجا نه تنها طیف گستردۀ ارزیابی‌ها از اسناد امضا شده...
۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: یوری کوزنتسوف
نویسنده: یوری کوزنتسوف
کنش‌گری کارشناسان و سمن‌ها در زمینۀ محافظت از منافع ملی
ابلاغ «جراحی ساختار وزارت جهاد کشاورزی»، که ازجمله حاوی انحلال سازمان منابع طبیعی بود، بلافاصله با واکنش کارشناسان و سمن‌های تخصصی مواجه شد. به‌دنبال این برخوردهای فعال ۷ روز بعد...
۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار نهادهای شهروندی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار نهادهای شهروندی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بحران دولت در هلند: پارلمان خواستار تحریم دولت اسرائیل شده است
دو ماه مانده به انتخابات پارلمانی، بحران جاری دولت در لاهه بار دیگر تشدید شده است. روزنامه چپ لیبرال به نقل از یک منبع ناشناس نزدیک به دولت از «هرج...
۳ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی

جنگ و گلهای یاس مادر (۲۵)

بە اطراف خودم نگاهی می کنم. علیرغم هر چیزی خوشحالم کە بە درون سرعت عادی زمان برگشتەام. بهرحال بە همان سرعتی کە جنگ اتفاق افتاد، می تواند بە همان سرعت هم تمام شود. آە، چە احساس خوبی! پیش خودم می گویم مثل اینکە در سرعت زمانی کە ما آدمها در آن قرار گرفتەایم باید منطقی از قبل وجود داشتەباشد.

دیشب خواب شهر سال گذشتە را دیدم. در خوابم همە چیز بە طرز خارق العادەای با سرعت پایینی در جریان بود. انگار پیچ سرعت را بە طرف شمارە صفر کمی چرخاندەبودند. آدمها، ماشینها، گاری ها، دستفروشها، بچەها، آب درون جوی ها، حرفها و کلا همە آن چیزهائی کە می توانستند در جریان یک روز عادی اتفاق بیافتند، چقدر آهستە و آرام اتفاق می افتادند.
و صبح کە از خواب پریدم، تا چند ثانیەای قدرت تماسم را با محیط از دست دادم. نمی دانستم کجایم، اما با همان آرامی و آرامش درون خوابم بالاخرە همە چیز بە جای اول خود بازگشت. پدر و مادر نبودند. حتما طبقە بالا بودند، و کاری داشتند. و بە فکر فرورفتم. تصور کن زمان این چنین آهستەتر شود. آنگاە همە چیز خیلی آرامتر اتفاق می افتد. همە حوادث بنوعی عقب می افتند، چە برای وقوع و چە در جریان وقوع. و جنگی کە قراربود دربگیرد بە احتمال قوی تا حالا اتفاق نیافتادەبود، و بنابراین ما هنوز در سال گذشتە زندگی می کردیم.

اما،… اما کمی صبر کنید! درستە حوادث قرار است دیرتر اتفاق بیافتند، اما سرانجام روی می دهند و این بار بە همان نسبت قرار است دیرتر پایان یابند. و بە این ترتیب عمق فاجعە بیشتر می شود. و بە این ترتیب قرار است آدمها بیشتر در بطن حوادثی قرار بگیرند کە قدرت تخریب مادی و معنوی آن سر بە آسمان می زند. و حرفها! و آدمها قرار است در چنین دنیائی با صرف زمان بیشتری با هم پیام مبادلە کنند. آە عجب دنیائی!

 بە اطراف خودم نگاهی می کنم. علیرغم هر چیزی خوشحالم کە بە درون سرعت عادی زمان برگشتەام. بهرحال بە همان سرعتی کە جنگ اتفاق افتاد، می تواند بە همان سرعت هم تمام شود. آە، چە احساس خوبی! پیش خودم می گویم مثل اینکە در سرعت زمانی کە ما آدمها در آن قرار گرفتەایم باید منطقی از قبل وجود داشتەباشد. انگار همە چیز با جثە کوچک و پر از نکبت ما بخوبی خوانائی دارد. گوئی کسی و یا چیزی از میزان توان ما و سطح تحمل ما خبر دارد. و تصور کن لحظەهائی را کە هواپیماها قرار بود در آن از آسمان شهر بگذرند و بمبهای خود را فروبریزند، و یا آدمها قرار بود در آنها در فاصلە زمانی بیشتری مرگ و زخمی شدن خود را تجربە کنند،… آە، چە فاجعە غیرقابل تصوری!

و من می فهمم با اینکە پدر فاصلە خود با روزهای خوب گذشتە را با کیلومتر حساب می کرد، اما در اساس فاصلە ما با آن روزها بحث زمان است،… بحث لحظەها و ساعتها و روزهاست، بحث ماهها و سالهاست. اما نە، اشتباە می کنم بحث زمان بحث لحظەها و ساعتها و… نیست، نە، بحث خود زمان است، آن ‘زمان’ی کە حادثە شروع می شود و پایان می یابد. پس ما با حوادث زیاد فاصلە نداریم. آنها هر لحظە می توانند اتفاق بیافتند. ما در کنار همدیگر هستیم و بشدت بە هم چسبیدە، تنها اینکە هنوز حضور همدیگر را احساس نمی کنیم.

شبی پدر مرتب بە من نگاە می کند. در حالیکە بە رادیو گوش می دهد و سیگارش را دود می کند، نگاهش را از من برنمی دارد. و من کە نمی دانم چە واکنشی داشتەباشم، سعی می کنم بە چیزی خودم را سرگرم کنم کە پدر می گوید”
ـ  “ریش و سبیلت بیشتر شدە، اما انگاری یهوئی چند سال پیرتر شدی، انگاری خیلی مرد شدی، فکر کنم بە ریش و سبیلت هم نیست، بیشتر بە حالت چهرتە، بە نگاهتە،… یە جورایی انگار یدفعە چند سالی از سنت گذشتە!”
مادر معتقد است کە خواب برعکس است. هر چیزی را در خواب ببینی، عکس آن در دنیای واقعی اتفاق می افتد. بە خودم می گویم مثل اینکە مادر درست می گوید. چهرە بیشتر مردانە شدەام، همان تعبیر زمان آهستە درون خوابم است. و از اینکە پیرتر شدەام نمی دانم خوشحال باشم یا غمگین. پس برعکس خوابم، زمان سریعتر گذشتەاست. پدر می گوید:
ـ “همین روزا یقەتو می گیرن، می دونی کە دیگە سربازی، و سربازبودن هم ربطی بە این ندارە کە آدم چقدر بە آن معتقد باشە، درست مثە درس خوندنە، اجباریە، آرە اجباریە!”

پدر درست می گوید. تابستان من هیجدە سالم می شود. و هیجدە سال کە بشوم یک سال از عمر دو سالە سربازشدنم را کماکان در جنگ گذراندەام و نمی دانم کە اگر سرباز شدم، این یک سال را چگونە برایم حساب خواهندکرد. و از سئوال احمقانە خودم خندەام می گیرد. سربازی بە جنگ و جبهە نیست، بە لباسی است کە می پوشی و بە حضور در پادگان و واحد نظامی هست کە باید عضو آن باشی،… رسما. و من اگر سرباز بشوم، حتما سرباز دلیری خواهم بود. منی کە ماهها مستقیما بمبارانها و توپ بارانها را تجربە کردەام، حتما سرباز کارکشتەای خواهم شد. دیگر دلم از غرش سهمناک هواپیماها نخواهد لرزید. و مورد تحسین قرار خواهم گرفت. اما نە، سربازشدن را دوست ندارم. نە از تنهائی پدر و مادری کە قبلا در مورد آن بحث کردەبودم، نە،… احساس می کنم بە علت همان بحث زمان باشد کە همین حالا مطرح کردم. من اگر با گذشتە خوب خودم این قدر فاصلە نزدیکی داشتەباشم، واقعا احمقانە است خود را بە دست زندگی بسپارم کە یکدفعە می تواند از معنا تهی شود. نە، من باید بە انتظار روزهای خوب گذشتە باقی بمانم. روزهائی کە بر می گردند و آسمان همانی را انعکاس خواهدداد کە بعنوان زندگی عادی از آن تعبیر می شود.

اما راستی چە کسی سراغ من را می گیرد؟ پایگاە داخل شهر؟ همان جائی کە ما بە آن سر می زنیم؟ همان جائی کە آدمهایش مرتب عوض می شوند؟ نە، کسی حواسش نیست. تنها کافیست من بە آنجا نروم. و تازە، کسی در درون جنگ حواسش بە سرباز شدن کسی نیست کە از اولین روز جنگ را تجربە کردەاست و قرار است تا آخرش هم تجربە کند. و ماندن در این شهر، عین خود مقاومت است، البتە اگر قرار است در این معنا مقاومتی وجود داشتەباشد. و ناگهان از تجربە کردن دوبارە این احساس کە من اساسا آدم ترسوئی نیستم، خوشحال می شوم. بە خودم می گویم قرار نیست کە همە آدمها تفنگ بە دست بگیرند، همین بودن با کوچەها و خانەهای تنها عین مقاومت است. دشمن از دور بوی ترس بە مشامش می رسد، و اگر خانەها و کوچەها تنها نباشند این احساس ترس را از خود بروز نمی دهند.

و من ناگهان بیشتر عاشق می شوم. انگار از کسی متنفر نیستم. و شاید عشق همان عادت باشد کە بە عادت خود باور آوردەاست و بە خود می گوید کە بدون این عادت زندگی کاملا بی معناست. و عادتی کە با آن احساس باشد، بی گمان همان عشق است.
و شبی بە خودم می گویم “من بزرگترین میهن پرست دنیا هستم.” آرە هستم، بدون اینکە کسی این را بە من یاد دادەباشد. و یا مثل اینکە کسی دارد یاد می دهد، بدون اینکە من مستقیما حضورش را احساس کنم.
و همیشە در کوچەها و خانەهای خلوت، نگاههای سنگین اش را روی پشت گردن احساس کردەام، بدون اینکە بخود اجازە دهم برگردم و بە چشمان نگرانش خیرەشوم. البتە او هم این را دوست ندارد. مگر نە اینکە بهترین عشق، عشق یکطرفەای است کە دنیایش را تنها خودش ترسیم می کند!؟
ادامە دارد

تاریخ انتشار : ۲ شهریور, ۱۴۰۱ ۱۰:۵۷ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

کودتای دشمنان ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سودای پوچ میراث‌داران آن

خانواده پهلوی بار دیگر در پی آن است که با پشتیبانی دشمنان بیگانهٔ ایران به قدرت بازگردد. اما جامعهٔ امروز ایران نه استبداد غالب ولایی و ناقض حقوق بشر را می‌طلبد و نه استبداد مغلوب سلطنتی مدرن و ناقض حقوق بشر را. خواست قاطبهٔ جامعهٔ مدنی و نیروهای مترقّی میهن ما برقراری جمهوری مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین از حکومت، عدالت اجتماعی و حقوق بشر است.

ادامه »

افول قدرت‌های غربی از هولوکاست تا غزه

تصاویر استخوان‌های برجسته و چشمان فرورفته این کودکان، تنها پوسته فاجعه را نشان می‌دهد؛ عمق آن، خاموش‌شدن آهسته یک نسل است. پزشکان و متخصصان تغذیه هشدار داده‌اند: حتی اگر جنگ همین امروز متوقف شود، این کودکان با زخم‌های جبران‌ناپذیر جسمی و ذهنی، تا پایان عمر زندگی خواهند کرد

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
بیانیه ها

کودتای دشمنان ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سودای پوچ میراث‌داران آن

خانواده پهلوی بار دیگر در پی آن است که با پشتیبانی دشمنان بیگانهٔ ایران به قدرت بازگردد. اما جامعهٔ امروز ایران نه استبداد غالب ولایی و ناقض حقوق بشر را می‌طلبد و نه استبداد مغلوب سلطنتی مدرن و ناقض حقوق بشر را. خواست قاطبهٔ جامعهٔ مدنی و نیروهای مترقّی میهن ما برقراری جمهوری مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین از حکومت، عدالت اجتماعی و حقوق بشر است.

مطالعه »
پيام ها

«مرا بلند کن و بر شانه‌ات بنشان» رفیق حسن صانعی درگذشت!

حسن چهل سال پس از فاجعۀ پرپر شدن گل نورسیدۀ دخترش میترا به دست کوردلان، از دخترش، از گل دوست‌داشتنی زندگی‌اش، در پیوند با سرود انترناسیونال یاد می‌کند. آری فلسفۀ زندگی شخصی و سیاسی حسن در یک راستا قرار داشتند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

واقعیت‌های جدید در قفقاز و “جادۀ ترامپ”: روی کاغذ صاف و روان بود!

روایت‌ یک‌سویه، بیماری تاریخی و همگانی

کشتار ۱۳۶۷؛ زخمی باز در تاریخ ایران و ضرورت دادخواهی…

راهرو ترامپ در قفقاز و خوش‌بینی های طرف ایرانی…

کنش‌گری کارشناسان و سمن‌ها در زمینۀ محافظت از منافع ملی