جلسهٔ مشترک کشورهای عضو ناتو در روزهای یازدهم و دوازدهم ژوئیه و بیانیهٔ نشست روز اول اجلاس در لیتوانی، زنگهای جدی خطر گسترش جنگ را به صدا درآورد. علیرغم ادعای بیانیه مبنی بر عدم تمایل به درگیری با روسیه، و عدم امکان عضویت اوکراین در ناتو در دوران جنگ، تمامی دادههای شرکتکنندگان در اجلاس که رهبران کشورهای عضو ناتو هستند، در راستای تقویت هر چه بیشتر بنیهٔ نظامی اوکراین و ادامهٔ جنگ بود. نخستوزیر سوسیال دموکرات نروژ اعلام کرد آموزش بخشی از خلبانان اف شانزده اوکراین را شروع میکند و این علاوه بر آموزش وسیع کادر زمینی آن کشور است که از مدتها پیش آغاز شده است. نمایندگان سایر کشورهای عضو ناتو هم مسئولیت بخش بزرگی از تدارک و آمادگی نیروهای اوکراینی را بر عهده گرفتند.([۱])
از دوازدهم تا بیستو سوم ژوئن، مانور بزرگ و مشترک بیستوپنج کشور عضو ناتو انجام شد. در این مانور بیش از ۲۵۰ هواپیما و ده هزار نفر نیروی نظامی شرکت کردند و به گفتهٔ ناتو این یک پیام سیاسی و بازدارنده بود.([۲])
در این مانور، کشور سوئد، که هنوز عضو ناتو نیست، هم شرکت داشت.
مانور ناتو در آلمان تلاشی بود برای آمادهسازی ذهنی مردم و تلاشی برای آمادگی روانی جامعه برای جا انداختن این ایده که برای دفاع از منافع ملی کشورهای عضو ناتو، راهی جز ادامهٔ جنگ نیست. آقای استولتنبرگ، رئیس ناتو، در مراسم افتتاحیهٔ کنفرانس سرمایهداران و صاحبان صنایع نروژ به صراحت از آنها درخواست نمود به تولید هرچه بیشتر اسلحه و مهمات بپردازند. او، روز نوزدهم ژوئن هم در آلمان تأکید کرد باید برای امنیت اروپا، تولید اسلحه و مهمات را افزایش داد، مهمات ناتو در حال اتمام است. او همچنین در رابطه با عدم وابستگی اقتصادی به کشور چین هشدار داد و اعلام کرد که امروز «بوتیک عین پولیتیک» است([۳]). همگی این مقدمهسازیها برای ورود به جنگ را از جمله در ارتباط با حمله به عراق به بهانهٔ وجود سلاحهای کشتار دستهجمعی در دست صدام حسین و در ارتباط با حمله به لیبی به بهانهٔ وجود سلاح اتمی در دست قذافی به خاطر داریم.
وسایل ارتباط جمعی در کشورهای عضو ناتو از مدتها پیش گفتهها و کردههای ناتو و واقعیات جنگ اوکراین را یکطرفه پوشش دادهاند و میدهند. با توجه به بایکوت مطبوعاتی روسیه، و انتشار گزینشی مواضع آن کشور و نظرات آقای پوتین در رسانهها و سایتهای غربی، موضعگیری در آن رابطه تا حد زیادی مشکل به نظر میآید، اما مطبوعات روسیه اعلام کردهاند «اگر اوکراین به ناتو بپیوندد، این کار در را برای شروع جنگ جهانی سوم باز خواهد کرد». در عین حال استولتنبرگ گفت: «پیروزی روسیه در درگیری با اوکراین یک فاجعه برای کیف خواهد بود.»([۴])
واقعیات موجود نشان میدهد که اکنون خطر گسترش جنگ، و ورود ناتو به آن، جهان را ناامنتر از سابق کرده است.
کلمهای جدی در بارهٔ ضرورت صلح و حفظ شأن انسان و محیط زیست و کرهٔ خاکی از سوی طرفین درگیر شنیده نمیشود. رسانهها در اختیار و کنترل نیروهای جنگطلب و فروشندگان و صادرکنندکان و صاحبان وسایل کشتار و کشتار جمعیست.
زحمتکشان، مزدبگیران و محرومان، کودکان، زنان و نیز محیط زیست اولین قربانیان اصلی جنگاند. برای حفظ بشریت و طبیعت، راهی جز صلح نیست. مبلغ آن باشیم.
چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۲ (۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۳)
منابع:
[۱] Norge sier ja til å trene ukrainske F-16-piloter
[۲] آغاز بزرگترین رزمایش هوایی تاریخ ناتو با مشارکت ۲۵ کشور
[۳] Stoltenberg: – Ikke mulig å skille butikk og politikk
[۴] پیوستن اوکراین به ناتو باعث تحریک جنگ جهانی سوم خواهد شد
1 Comment
جنگ اوکراین نتیجه یک سرمایه گذاری چندصد ساله صهیونیسم نژادپرست و زمینخوار ژرمن است .
انان به تصور اینکه چون با یک هواپیمای یک موتوره توانستند در میدان سرخ گورباچف فرود بیایند توان بلعیدن خاک روسیه بدون هیچ مقاومتی را دارند .
این اشتباهات و برآوردهای بسیار مهلک تاکتیکی و استراتژیک، اکنون نه تنها اوکراین بلکه کل اروپا و جبهه صهیونیسم جهانی را در معرض خطر انهدام درونی و بیرونی قرار داده است .
این بلاییست که ژرمنها بر سر خود و نهاد جهانی خود آورده اند .
از اسراییل گرفته تا انگلیس فرانسه اروپا و امریکا در یک کابوس و زمین لرزه مداوم سیاسی و ساختاری بسر میبرند .
حمایتهای نامنظم ، نا هماهنگ و اختلافات حقیقی بر سر حال و آینده نامعلوم خود در ماجرای اوکراین ، و نیز واکنش بسیار خونسرد و محکم روسیه ، ایران ، چین ، آفریقا و همه کشورهای بلوک ضدصهیونیسم ،
شدت این آشفتگی و بی آیندگی ناتو و غرب را ده چندان میکند .
در صورت واکنش حقیقی روسیه به این بلبشوی ژیوپولتیک ، اروپا باید که برای همیشه قید اوکراین را بزند چرا که این شرط زنده ماندن و بقای خود اروپاست .
تنها به نقشه روسیه و کل خاک اروپا نگاه بیندازیم معنای این جنگ نابرابر و مغلوبه اوکراین و غرب را در خواهیم یافت .
آنهم در عصر اتم .
بخشهایی از اروپا هنوز هم موقعیت این را دارند تا خود را قربانی اسراییل و فاشیستهای اوکراین ننماید.
نقشه جمعیتی ، مذهبی و سیاسی اروپا هم اکنون به گونه ایست که به راحتی از درون و بیرون قابل انفجار است و این نتیجه مستقیم ویرانیهاییست که انان به پیروی از صهیونیسم نژادپرست المانی در سطح جهان آفریده اند و خود باید پاسخگوی آن باشند.
اروپا بیش از اوکراین باید که نگران بقای اجتماعی سیاسی اقتصادی و فرهنگی خود باشد چون به لطف اسراییل و جنگهای آفریده شده بدست این مرکز اهریمنی ، حقیقتا چیزی از اروپا باقی نمانده است .
به گمان من غرب با شتاب به سمت یک فاجعه درونی پیش میرود .
نهادهای حاکم سیاسی بر غرب امنیت ، صلح و رفاه مردمان خود را در معرض بی سابقه ترین خطر ممکن در طول تاریخ حیاتشان قرار داده اند و این یک اعلان جنگ رسمی به نهادهای سیاسی و اجتماعی غیر حاکم و جوامع خودشان است .
آن چیزی که امروزه در اسراییل در حال وقوع است تنها نوک کوه یخ این اختلافات حقیقی به بن بست رسیده است و بسیار جدیست .