داستان تلاش تندروها در ایران برای بر هم زدن روابط معین کشور با غرب، داستان فاجعەباری است. آنها سالهاست کە تلاش می کنند رابط نسبی موجود را علیرغم همە کم و کاستیهای آن بە هم زدە و کشور را در سراشیب بحرانهای دشوار قرار دهند. البتە در این امر هم موفق شدە و آنچە هم اکنون در ایران می گذرد حاصل تلاش بی وقفە آنهاست.
شاید در این مورد آوردن نمونەای (بعنوان مشتی از خروار) بتواند بهتر در بە تصویر کشیدن وضعیت موجود کمک کند.
محمود خاقانی در مطلبی در مورد ماراتن تهران ـ آنکارا برای تبدیل شدن بە هاب انرژی در منطقە می گوید کە در دولت هفتم و هشتم (بخوان دولتین اصلاحات) دیپلماسی انرژی ما هم این بود که هاب صادرت نفت و گاز منطقه باشیم، به همین دلیل پروژههایی مثل معاوضه گاز با گاز و نفت با نفت را تعریف و بندر نفتی نکا را با مشارکت توتال فرانسه و شل هلند تاسیس کردیم و تفاهم کردیم که نفت قزاقستان از طریق نفتکشهای ۱۲ هزار تنی از شمال خزر به نکا منتقل شود، در مرحله اول ۵۰۰ هزار بشکه با نفت ایران در پالایشگاههای ایران امتزاج و پالایش شود و فرآوردهها را در ایران و آسیای مرکزی بفروشیم و حتی یک پالایشگاه هم در منطقه کاسپین در منطقه شمال ایران طراحی شد، روی یک خط لوله نیز مطالعه شد که نفت را از مسیر قزاقستان و ترکمنستان به مناطق آزاد چابهار انتقال داده و یک پالایشگاه برای صادرات فرآورده ساخته شود، در جزیره کیش هم بازار بورس بینالمللی نفت خام مطالعه، ثبت و آماده بهره برداری شد. اما در دولت نهم و دهم در سمت دیگری هدایت شد و در یک تصمیم یکشبه سواپ به طور کلی متوقف و تمام برنامههای هاب انرژی شدن ایران در منطقه دچار وقفه شد.
آنچە در این پاراگراف کوتاە کنە و اصل مسئلە است، اینهایند:
ـ تاسیس بندر نفتی نکا، در شمال کشور و بر روی دریای خزر، باهمکاری شرکتهای توتال فرانسە و شل هلند،
ـ انتقال نفت از کشورهای همسایە آسیای میانە بە مناطق آزاد چابهار،
ـ ایجاد بازار بورس بین المللی نفت در جزیرە کیش.
بە زبانی دیگر، این یعنی گسترش روابط با غرب و با کشورهای همسایە. خاقانی می گوید کە با آمدن دولت احمدی نژاد، کل پروژە دچار وقفە شد!
داستان دوران احمدی نژاد را کە دیگر همگان از براند. تشدید مخاصمات با خارج از جملە با غربی ها، راندن بیش از پیش امنیتی ها و سپاهی ها بە اقتصاد کشور و تشدید جو سرکوب و اختناق در کشور.
آنچە برنامە اصلی هستە سخت قدرت در کشور بودە و علیرغم همە فرازونشیبهای آن، مورد تائید خامنەای هم بودە، تضعیف رابطە با غرب و گرویدن و تقویت آن بە شرق بودەاست. در واقع پروژە اصلاحات و یا دولتین اصلاحات کە ایجاد توازنی در این میان بود، کاملا توسط تندروها بە هم می خورد تا از برکت آن هم بقول آقایان جناح لیبرالهای وطنی طرد و نابود شوند، و هم تندروها بعنوان یک نیروی جایگزین بە قدرت برسند. در واقع پروژە حذف اصلاح طلبان و تسخیر کامل قدرت توسط تندروها، بدون جراحی در نگاە استراتژیک نظام در بخش اقتصادی میسر نبود.
حال کە دولت رئیسی و حامیان آن بە ناچار دوبارە بە عادی سازی روابط با کشورهائی مانند عربستان در منطقە روی آوردەاند، این سئوال مطرح می شود کە نگاە کلان آنها بە اقتصاد چگونە است؟ آیا این جماعت تنها در پی عادی سازی روابط با عربستان هستند، عربستانی کە دوست نزدیک و شریک تجاری و اقتصادی غرب در منطقە محسوب می شود؟ آیا اساسا می شود بدون نوعی نگاە نرم بە غرب با دولت ریاض هم بە تفاهم لازم رسید، تفاهمی کە دوبارە در آیندە دچار تنش نشود؟ این سئوال از آن جهت مهم است کە کماکان دوستی کە ریاض با آمریکا دارد، و خامنەای هم در یک سخنرانی چند سال پیش آن را وابستگی خواندەبود، کماکان بە جای خود باقیست و می تواند سر بزنگاە دوبارە مورد سوءاستفادە تندروها و هستە سخت قدرت قرار بگیرد.
واقعیت این است کە نگاە هستە سخت قدرت بە اقتصاد نگاهیست تابع منافع خود و منافع تندروها، نگاهی کە بشدت از عادی سازی و تعمیق روابط با غرب هراس دارد زیرا آنرا عامل تقویت لیبرالهای وطنی و تقویت جامعە مدنی می داند، بە همین جهت نبرد آن با چنین گرایشی نبردی استراتژیک است کە گاها می تواند از نگاە آنان تعدیل شود، اما تعطیلی بردار نیست.