چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۱۹

چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۱۹

مشخصات حکومت- قانون
اگر قوانین را تنها وسیله‌ای برای برقراری نظم در جامعه فرض کنیم،حاكمیت قانون به مفهوم برقراری نظم و انضباط اجتماعی خواهد. در این روی‌کرد قانون تنظیم‌کنندۀ روابط حاکمیت و شهروندان...
۳ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: مناف عماری
نویسنده: مناف عماری
تایتانیک
چیستی و سرشت فلسفی قصه‌ی تایتانیک امری فراتر از عاشقانه‌های آن است. جوهره‌ی فلسفی فیلم‌نامه، داستانِ شکستِ پنداره‌ی لگام زدن بر انگاره‌های فردی‌ست ...
۳ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان
آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدی‌تان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموخته‌اند که نباید به وعده‌های حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رای‌دهنده، دیده‌بان حرف و...
۲ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: زهره تنکابنی
نویسنده: زهره تنکابنی
در گرامی‌داشت احمد شاملو
بیست و چهار سال از خاموشی شاعر بزرگ آزادی و انسان، احمد شاملو، می‌گذرد اما جان خروشان او در تار و پود شعرهای پُرشور و امیدآفرین و اندیشه‌ی ارجمند و...
۲ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم...
نتانیاهو کاخ سفید را نادیده می‌گیرد، زیرا انجام این کار هیچ هزینه‌ای ندارد. در سال ۱۹۸۲ رونالد ریگان، مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل را پس و کشتار فسطینیان در پی تهاجم...
۱ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
غم دیگر
شنیدستم غمم را میخوری، این هم غم دیگر، دلت بر ماتمم می‌سوزد، این هم ماتم دیگر
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
پایان تلخ یک ریاست جمهوری
بایدن می‌داند که باید برود، اما این بدان معنا نیست که از این موضوع خوشحال است. ننسی پلوسی کسی بود که با هوش و ذکاوت سیاسی به رئیس‌جمهور گفت که...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری

درشکه را جلو اسبها نبندیم

قبل از این که اهداف و برنامه های جبهه سوسیال دموکراسی و در ادامه آن جبهه سکولار دموکراسی را برای دوران عبور و تحول تعریف بکنیم، ائتلافهای سیاسی – ساختاری سکولار دموکراتیک بر محور اهداف و برنامه های تحول و عبور از نظام ولایی سپاهی را "رادیکالیسم" می نامیم و بصورتی سوبژکتیو به دنبال فصل مشترک فکری همه دست اندرکاران سیاسی می گردیم تا آنها را از نظر اخلاقی پایبند به برگزاری انتخابات آزاد نماییم

وسیله را جایگزین هدف نمی شود کرد. هدف مشترک ائتلافی احزاب سیاسی با همدیگر را نمی شود جای برنامه تحول و گذر مرحله ای یک سازمان سیاسی، خصوصاً یک سازمان سیاسی سوسیال دموکراتیک گذاشت. هر حزب سوسیال دموکراتیک چپ برای دوران گذر برنامه و استراتژی محوری عبور و در ادامه آن استراتژی یا تاکتیکهای اساسی آلترناتیو ساپورت را تنظیم و ترویج کرده و به مرحله اجرا در می آورد. مشارکت فکری افراد بر محور یک باور عمومی را نمی شود به جای ائتلاف ساختاری برنامه ای احزاب سکولار و دموکراتیک گذاشت. در شرایطی که ائتلافی از احزاب سیاسی شعار انتخابات آزاد را شعار محوری تبلیغی و ترویجی و اجرائی خود برای مرحله گذر تعیین نکرده اند، در مرحله ای که تشکیل چنین ساختار ائتلافی سکولار و دموکراتیک از طرف بعضی از دوستان به نام “رادیکالیسم” تلقی شده و شعار انتخابات آزاد را بدون یک ساختار سیاسی ائتلافی پشتوانه ای مثل یک توپ فوتبال در میدان رها می کنند، افکار عمومی افراد در اردوی ارتجاع قهقرائی از یک طرف و جبهه بالندگی و مدرنیسم از طرف دیگر را می خواهند به قواعد بازی انتخاباتی پایبند بکنند. این دوستان می خواهند تمرین مدل پیشنهادی خود را در یک دنیای مجازی به مرحله اجرا در بیآورند. طرح این رفقا دارای اشکالات اساسی و بنیادینی می باشد که خود آنها ناچار در نوشته های خود به آنها اقرار کرده و بیان می دارند.

تیتر مقاله آقای فتاپور، مندرج در نشریه کار-آنلاین چنین است: “انتخابات آزاد بعنوان یک هدف استراتژیک و راه گذر”. پاراگراف دوم مقاله صریحاً مطرح می کند که “انتخابات آزاد بمعنای دستیابی به دموکراسی و استقرار رژیم سکولار و جدائی دین از سیاست نیست”. پاراگراف ادامه می دهد “انتخابات آزاد به معنای برابرحقوقی در مقابل قانون، برابرحقوقی مردان و زنان، برابری حقوق ملیتها نیست”. “انتخابات ازاد پذیرش مناسبات نوینی بین نیروهای سیاسی (ارتجاع و مدرنیته) بر مبنای پذیرش داوری صندوق رای در تصمیم گیریهای سیاسی می باشد”. درک من از این نوشته این است که تقسیم بندی اساسی و محوری جبهه ای نیروهای ارتجاع و نیروهای بالندگی به دو دسته طرفداران انتخابات آزاد و مخالفان انتخابات آزاد استوار میگردد. این تحلیل بصورت کاملا آشکار نظام ولایی-سپاهی سرکوب و کودتا را بعنوان مانع و سد اصلی تحول و پیشرقت اجتماعی تلقی نمی کند و نتیجتاً بعنوان سد بزرگ بازدارنده ای که باید به نحوی از آن عبور کرد نمی شناسد.

کاشکی نویسنده مقاله عوض انتخاب چنین تیتر گمراه کننده ای برای مقاله خویش، این جمله ها از آخرهای مقاله خود را در پاراگراف اول انعکاس داده و جلو هر گونه استنباط مغشوش در ذهن خواننده را می گرفت. او می نویسد که “خطای بزرگیست که گرایشی این انتخاب را بعنوان راه قطعی و یگانه راه تحول بپندارد و یا بدتر از آن راجع به روندهای آینده دور نظر داده و راه مطلوب خود را تنها راه قلمداد کند”. با این ارزیابی می شود چنین نتیجه گیری کرد که نویسنده انتخابات آزاد را یکی از راه های احتمال عبور از نظام ولایت فقیه ارزیابی می کند. اگر این جمله را با تیتر مقاله مقایسه بکنیم، غیر از یک بام و دو هوا استنباط دیگری نمی شود کرد. نویسنده این خواسته را بعنوان برآیند خواسته های مشترک نیروها طرح کره و می نویسد: “تاکید بر این خواست بعنوان یک سمتگیری معین سیاسی بمعنای تلاش برای تقویت خواست مشارکت در حیات سیاسی اجتماعی است”.

سیاست علم مناسبات مابین نیروهای اجتماعی بر سر حفظ و گسترش دامنه منافع خویش از طریق اعمال کنترل اجرائی می باشد. وقتی در یک کشور از نیروهای اجتماعی صحبت می شود، این مجموعه شامل جوانان، زنان، کارگران، کارمندان، زحمتکشان دیگر شهری و روستایی، هنرمندان و دیگر چالشگران فکری، کسبه و بالاخره سرمایه داران با در نظرگرفتن بخشبندیهای متفاوت آن می باشد. تحولات اجتماعی از کانال برآیند همکاری و تصادم یا رقابت چالشگرانه این اقشار و طبقات در راستای اعمال چنین کنترلی در ائتلافهای ملزوم صورت می گیرد. این اعمال کنترل در دوران امروزی و در کشورهای دموکراتیک از طریق تلاش در برکنار کردن قدرت اجرائی سیاسی حاکم وقت از طرق مدنی و قانونی صورت می گیرد.

در جهان گلوبال امروزی تحولات سیاسی بنیادین کشورها نه تنها متاثر از فاکتورهای داخلی که خود بغرنجیهای ویژه خویش را دارا می باشند، از پارامترهای بین المللی هم تاثیر می گیرد. حرکتهای بغرنج اجتماعی، در عین حال که متاثر از چالشهای اقشار و طبقات مختلف در راه دست یابی به منافع مرحله ای خود می باشد، منافع مختلف قدرتمداران کشورهای دیگر هم در آنها نقش ویژه خویش را ایفا می کنند. تمامی این حرکتها گرچه در وحله اول متاثر از منافع اقتصادی اجتماعی اقشار و طبقات درگیر می باشد، در کنار آن عوامل تاریخی، فرهنگی، ملی و جغرافیایی هم تاثیرات ویژه خود را می گذارند. سیطره جهانی سرمایه مالی و اقدامات بین المللی در راستای بازکردن مرزهای تجاری سرمایه ای به این پیچیدگیها دامنه جهانی بخشیده است. به همین دلیل است که ارائه آلترناتیوهای سیاسی گذر تحولی لزوما باید در عین حال که عنصر انعطاف را در متن خویش منظور داشته باشند، بلکه باید آلترناتیو های مختلفی را برای سناریوهای احتمالی آینده تدوین، تعریف و منظور کرد.

موتور محرکه و تعیین کننده تحولات اجتماعی، چالش بنیادگرانه اقشار و طبقات اجتماعی می باشد، نه تزریق تکراری افکار روشنفکران سیاسی در جامعه. اقشار و طبقات اجتماعی بر محور خواسته ها، نیازها و پتانسیلهای تاریخی مرحله ای خویش پای به میدان تحول می گذارند. برنامه گذر تحولگرایانه دموکراتیک بر اساس تدوین خواسته های بالنده و تحولگرایانه این اقشار، طبقات و بخشبندیهای اجتماعی تنظیم می گردد. وقتی که خواسته هایی مشترک از طرف اقشار و طبقات مختلف بر هم منطبق قرار می گیرند، این شرایط به اتفاق عمل این اقشار و طبقات امکان لازم را فراهم می آورد. این خواسته ها و اتفاق عمل مشترک از یک طرف در برنامه احزاب سیاسی دموکراتیک، از طرف دیگر ائتلاف ساختاری برنامه ای این احزاب سکولار دموکراتیک در یک ( کنگره ملی و یا جبهه) خود را تبلور می دهد.

روش دیگری که می توان به آن اشاره کرد، روش دستوری برخورد بر مسیر گذر در تحولات اجتماعی سیاسی می باشد. این روش در دوران امروزین از طریق اجرا و پیاده کردن پروژه ها و طرحهای سیاسی از طریق قدرتهای بین المللی و یا قدرتهای اجرائی سیاسی منطقه ای در شرایطی که نقش و منافع مردم درگیر بصورت سایه ای در حاشیه قرار گرفته و یا اصلا در نظر گرفته نمیشوند و در خدمت پروژه محوری قرار می گیرند. نمونه های آن را می توان با پروژه حمله آمریکا “خصوصا جمهوریخواهان” به عراق و افغانستان مقایسه کرد. بر محور منافع ژئوپولیتیک آمریکا در منطقه باید رژیم صدام حسین عوض می شد و این پروژه از طریق جمهوریخواهان آمریکا و توسط جرج بوش پدر و پسر به اجرا در آمد. پروژه حمله به افغانستان را همه می دانند که بمراتب دامنه وسیعتری از طالبان و بن لادن را شامل می شود. این پروژه جوهره محوری خودش بر اساس دست یابی، کنترل و تحکیم موقعیت ژئوپولیتیک جبهه سرمایه مالی آمریکا و همپایگانش بر ناحیه کشورهای آسیای میانه تشکیل می دهد. بلبشوی ایجاد شده بر بستر این تهاجمات آبشخور مناسبی برای رشد و پرورش تروریسم بین المللی و قهقرا گرایان اسلامی گردیده است.

در شرایطی که یک قدرت سیاسی حاکم امکان دست یابی به آرمانهای بالنده اجتماعی را از دست اقشار و طبقات اجتماعی سلب می کند و امکان زیست مسالمت آمیز اقشار، طبقات و بخشبندیهای دیگر اجتماعی در کنار هم را از آنها سلب می کند، عبور از آن نظام سیاسی به هدف مرحله ای سیاسی آن اقشار و طبقات اجتماعی تبدیل می گردد. در شرایط بغرنج اجتماعی سیاسی امروزین این گذر می تواند از طریق اجتماع و هماهنگی مجموعه ای از آلترناتیو ها و راهکارها صورت می گیرد. در اینجا مساله اصلی این است که راهکارها نمیتوانند جای اهداف را بگیرند و یا به قولی دیگر نباید درشکه را جلو اسب ها بست.

از این جمله این نتیجه را می شود گرفت که انتخابات “آزاد”، یک وسیله بیش نیست. انتخابات آزاد وسیله ای مورد پذیرش عمومی در داوریهای سیاسی می باشد. وسیله نمیتواند جای هدف را بگیرد. ایا مردم به پای صندوقهای رای می روند که فقط رای داده باشند؟ تمرین دموکراسی انتخاباتی بکنند؟ یا این که به برنامه های سیاسی اجتماعی احزاب مورد نظر خویش رای مثبت بدهند تا از آن طریق ثبات شغلی، رفاه اجتماعی داشته و از حقوق انساتی و ثمرات زندگی مدرن امروزین تا نهایت اندازه بهره مند گردند. در شرایطی که پیش شرطهای انتخابات آزاد که شامل آزادی زندانیان سیاسی، آزادی احزاب سیاسی و رعایت عمومی حقوق بشر جهت فراهم آوردن امکانات اولیه قابلیت اعمال اراده مردمی از طریق انتخابات می باشد، بعنوان بخشهایی از اهداف مرحله ای کلا کنار گذاشته می شود، شعبده بازی انتخاباتی تمرینی ولایت فقیهی بعنوان راهکار تمرینی در یک دنیای مجازی جایگزین تمامی این اهداف می گردد و به استراتژی محوری عبور تبدیل می گردد.

آقای فتاپور به درستی بر موضع آقای موسوی در مورد امکان قابلیت کارکرد در چهارچوبه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ایراد گرفته و مطرح می کند که “آقای موسوی خواست اجرای کامل قانون اساسی را بعنوان خواست مرکزی ترسیم می کند، در حالی که اجرای کامل قانون اساسی نمی تواند خواست مشترک همه نیروهای شرکت کننده باشد”. مقاله در ادامه خود صحبت از نقش تعادل نیروها در میزان آزاد بودن انتخابات صحبت می کند و مطرح می کند “در یک تعادل نیروی معین برگزاری انتخابات آزاد در شرایط گذر حتی قبل از نفی رژیم ممکن است”. آنطوری که من متوجه می شوم منظور نویسنده این است که انتخابات آزاد بدون برقراری پیش شرطهای ضرور لازم جهت تحقق آن می تواند در یک شرایط توازن قوای ویژه تحقق بیابد. این تحلیل مرا به یاد احتمالاتی که در باره امکان تحقق راه رشد غیرسرمایه داری به هزار پیش شرطهای احتمالی می دادیم می اندازد. بدون این که احزاب سیاسی امکان حیات دموکراتیک داشته باشند، صرفا بر اساس تعادل قوا صحبت از انتخابات آزاد کردن، به تمسخر گرفتن کلمه آزادی می ماند.

آقای فتاپور می نویسد که “نیروهای سیاسی سمتگیری مورد تایید خود را در انتخابات می کنند و در آن راستا اعمال نیرو می کنند. تقسیم بندی بر اساس این انتخاب صورت می گیرد. مسیر آینده از این انتخاب تبعیت نمی کند” با این تحلیل بدون در نظر گرفت این که آزادی احزاب سیاسی، زندانیان سیاسی و مطبوعات وجود دارد، یا نه، بالاخره مسیر آینده تاریخ از آن شعبده بازی انتخاباتی تبعیت نخواهد کرد.باید آنقدر ما تکرار انتخابات بکنیم تا در ادامه خود بالاخره این انتخابات رفته رفته دموکراتیک تر گردد. با تکرار انتخابات تمرین دموکراسی بکنیم و به همان شیوه ای که با تکرار تمرین بازی فوتبال به برگزاری مسابقات عادلانه سرتاسری فوتبال می رسیم، با همین استدلال، با تکرار انتخابات به شیوه برگزاری انتخابات آزاد خواهیم رسید. این طرز فورمولبندی تئوری آن اندازه حالت انتزاعی و جدایی از واقعیتهای عینی پیدا می کند که به تئوری مدینه فاضله افلاطونی شباهت پیدا می کند.

انتخابات آزاد یک وسیله و روش سیاسی جهانشمول اعمال اراده حکومتی احزاب سیاسی در کشورهای مختلف می باشد. شعار انتخابات آزاد بعنوان یک متدولوژی تدوین شده توسط اپوزیسیون ایران فورمولبندی نشده است. شاید بشود پیش زمینه ها و راه و روش انتخابات ازاد را با مسابقه فوتبال مقایسه کرد. قبل از این که ما بخواهیم شرط و شروط چگونگی انجام مسابقه فوتبال در ایران را تنظیم بکنیم،ضوابط و قانونمندیهای مسابقات فوتبال قبلا در عرصه بین المللی تدوین شده و بصورتی جهانشمول جا افتاده است. با طرح این که “انتخابات ازاد بعنوان فصل مشترک نیروهای سیاسی در راستای دموکراسی و بعنوان یکی از کم خطر ترین اهداف استراتژیک راه گذر به جامعه دموکراتیک می باشد” ما کشف بزرگی نکرده ایم. این وسیله یک در جای خود بصورت جهانشمول خصوصا در کشورهای دموکراتیک پذیرفته شده است، در ضمن به قول نویسنده بعنوان “یکی از اهداف استراتژیک مشترک راه گذر” می تواند مطرح باشد، نه تنها راه محوری. آیا محورها و آلترناتیوهای دیگر مشترک کم خطر از نظر قابلیت اجرائی و تضمینی با همان دقت مورد توجه و تدوین قرار گرفته است؟

فتاپور در ادامه مقاله می نویسد “بخش بزرگی از نیروهای شرکت کننده در جنبش با خواست نفی رژیم موافق نیستند”. نمیدانم بر اساس چه بررسی آماری و نمونه برداری ارقامی او به چنین نتیجه گیری می رسد. وقتی در انتخابات زمان صدام حسین نود و چند درصد آرا از صندوق در حمایت از او اعلام می شد، مردم واقعا خواهان نفی رژیم صدام نبودند؟ آیا راننده تاکسیهای خیاباتهای تهران منبع این آمارگیری می باشند، یا دانش آموزان و دانشجویان مدارس و دانشگاه ها. اعتصابات عمومی کردستان منبع او می باشد، یا تظاهرات میلیونی آذربایجان. تظاهرات خیابانی و شعارهای شبانه پشت بامها و یا نامه هایی که زندانیان سیاسی از زندان می نویسند. اینجاست که برای بار دوم پیش داوری جای تحلیل عینی اجتماعی را می گیرد. آنهم پیش داوری که در آن شخص ایده و آرزوی خویش را جایگزین واقعیت بکند.

از نوشته چندین نتیجه گیری بخواهیم بکنیم اینها خواهند بود که انتخابات ازاد هدف نیست، بلکه وسیله می باشد. تنها وسیله عبور به دموکراسی نیست، بلکه یکی از وسیله ها است. استراتژی بنیادین جنبش سوسیال دموکراسی نیست، بلکه فصل مشترک همکاری همگانی نیروهای جبهه دموکراسی ” نه سکولار دموکراسی” می باشد. انتخابات آزاد به مفهوم وجود آزادی و برابر حقوقی قانونی احزاب و افراد نیست، بلکه از طریق شکل گیری توازن قوای بلوک بندی شده از فرجه های فراهم شده استفاده می کند.

قبل از این که نیروهای جبهه دموکراسی را تعریف بکنیم، فصل مشترک آنها را پیدا می کنیم. قبل از این که اهداف و برنامه های جبهه سوسیال دموکراسی و در ادامه آن جبهه سکولار دموکراسی را برای دوران عبور و تحول تعریف بکنیم، ائتلافهای سیاسی – ساختاری سکولار دموکراتیک بر محور اهداف و برنامه های تحول و عبور از نظام ولایی سپاهی را “رادیکالیسم” می نامیم و بصورتی سوبژکتیو به دنبال فصل مشترک فکری همه دست اندرکاران سیاسی می گردیم تا آنها را از نظر اخلاقی پایبند به برگزاری انتخابات آزاد نماییم. قبل از این که با اتکا به آمال برنامه ای اقشار و طبقات بالنده اجتماعی در تدارک تقویت چالش تحولگرایانه آنها باشیم، بیاییم و تمرین رای گیری بکنیم تا به نظام انتخاباتی عادت بکنیم و نقش اهداف برنامه ای تحول را از حد یک وسیله اجرائی هم پایینتر بیاوریم.

تاریخ انتشار : ۷ آذر, ۱۳۸۹ ۷:۵۹ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان

آقای رئیس جمهور به رای ۲۷ در صدی‌تان غره نشوید. مردم در این ۴ دهه آموخته‌اند که نباید به وعده‌های حکمرانان اعتماد کرد. همان ۲۷ درصد رای‌دهنده، دیده‌بان حرف و عمل شما هستند و با دقت و پیگیری، بر مواضع تان نظارت دارند.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

مشخصات حکومت- قانون

تایتانیک

آقای رئیس جمهور اندکی آرام، به کجا چنین شتابان

در گرامی‌داشت احمد شاملو

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم…

غم دیگر