استقلال، آزادی و عدالت اهداف اساسی انقلاب بهمن بودند. حتی اگر نظام اسلامی، مد نظر اکثریت مردم هم بودەباشد، چنانکە آیت اللە منتظری تاکید می کند هدف از ایجاد چنین سیستمی تحقق آرزوهای تاریخی مردمی بود کە در زیر بار استبداد، فقر و ستم رنج می کشیدند. مردمی کە گمانشان این بود در نظامی کە بعد از سرنگونی رژیم شاە قرار بود بر سر کار بیاید، آرزوهای تاریخی و دیرینەاشان متحقق بشوند و ایران در راە درست پیشرفت و توسعە قدم بگذارد، پیشرفت و توسعەای کە سەگانە استقلال، آزادی و عدالت جزو ارکان اساسی آن بەحساب می آمدند.
اما آنچە متعاقب بە قدرت رسیدن اسلام گرایان در ایران متحقق شد، بە فراموشی سپردن آرزوهای مردم و ایجاد نظامی بود کە بیش از هر چیز روی استقلال تمرکز کرد و دو گانە دیگر آزادی و عدالت را بە فراموشی سپرد. و ایران مستقل شد، اما بعلت درک غیرواقعی حاکمان جدید از استقلال، خود این مفهوم نیز مثلە و از معنای واقعی خود تهی شد. در کشوری کە مفهوم استقلال با نیات ایدئولوژیک ـ اسلامی حاکمان در هم می آمیزد و رابطە منطقی آزادی و عدالت با آن قطع می گردد، بە جرات می توان گفت کە امر استقلال هم بە زیر سئوال می رود و این ترم مهم از معنای واقعی خود فرسنگها دور. در نظامی کە تحت عنوان استقلال، هر روز بحران جدیدی آفریدە می شود، آزادی سرکوب می گردد و عدالت جائی در میان مردم نمی یابد را استقلال بە چە کار آید؟ آیا هدف از استقلال تقویت آزادی و عدالت نیست؟ آیا اساسا می توان بدون آزادی و عدالت، استقلال را متصور شد؟ بیهودە نیست کە بعد از ۴۴ سال ستیز بدون منطق نظام با غرب، حال آقایان از همان شعار مشهور “نە شرقی، نە غربی” خود هم عدول کردە و جمهوری اسلامی عملا بە سیاست عدم تعادل در روابط خارجی خود روی آوردەاست. در واقع در جائیکە آزادی و عدالت نباشد، بتدریج استقلال هم فدا می شود.
در تحقق سەگانە اهداف انقلاب بهمن، امر رشد و توسعە اقتصادی نقش بنیادی و بی بدیلی دارد. در واقع بدون یک اقتصاد خوب و قوی هر سە مورد ذکرشدە بە کناری می روند، و کشور با شرایطی روبرو می شود بشدت متفاوت. و حال بعد از ۴۴ سال پیروزی انقلاب ما با شرایط اقتصادی روبرو هستیم کە جز تاسف نمی تواند در ما احساسی دیگر ایجاد کند.
بعنوان مثال طبق آخرین دادەها، از جملە به گزارش اقتصاد ٢۴، تورم، گرانی، بیکاری، محدودیتهای بهداشتی و درمانی، کمبودهای آموزشی، بالا رفتن سن ازدواج و… موجب شده تا بتوان وضعیت موجود را «بحران به معنای واقعی» بدانیم. و یا محمد قلی یوسفی، تحلیلگر مسائل اقتصادی با گفتن اینکه «اوجبِ واجبات، اصلاح اقتصاد است» اظهار داشتە کە مردم ایران در دهههای گذشته به کرات با پدیده گرانی و کمبود اقلام مصرفی و همچنین محدودیتهای درمانی و آموزشی مواجه شده اند، اما موقعیتی که هم اکنون رخ داده و شاهدش هستیم، بی مثال و کاملاً نگران کننده است.
در گزارشی دیگر کە در سایت بهارنیوز درج شدە، تحت عنوان «از افزایش ۲۰۰ درصدی قیمت ها نمی توان به سادگی گذشت»، آمدە کە در واقع قیمت مسکن، نرخ اجاره بها و همچنین کالاهای مصرفی ضروری در کمتر از یکسال بە بیش از ۲۰۰ درصد و گاهای بیشتر بالا رفتەاست. طبق این گزارش در واقع اقتصاد ایران بحران را به طور تمام و کمال تجربه میکند و اگر دست اندرکاران به خود نیایند و برای بازشدن گرههای کور معیشتی کاری انجام ندهند، جامعه با سرعت زیادی به سمت بی اعتمادی و در نتیجه التهاب عمومی حرکت خواهد کرد.
و یا در گزارشی از انخاب، تحت عنوان “ایران بازار نفت را بە عربستان باختە”، آمدە کە سود خالص شرکت آرامکو در سال ۲۰۲۲ را حدود ۱۶۱ میلیارد دلار برآورد می کنند. این در حالیست کە چند روز پیش وزیر نفت ایران از درآمد ۱۴ میلیارد دلاری ناشی از فروش نفت خام (معادل سود یک ماه شرکت آرامکو) طی یازده ماه سال ۱۴۰۱ خبر دادە که این رقم البته تنها درآمد فروش است نه سود خالص!
اگر بە همین دادەهای میدانی اکتفاء کنیم، کە تنها بخشی از فاجعە وضعیت اقتصادی کشور تحت سیطرە جمهوری اسلامی را نشان می دهند، متوجە می شویم کە تحت نام استقلال کذائی حاکمان چە بلائی بر سر کشور آمدەاست.
در واقع وضعیت موجود این تصور را بە ذهن القاء می کند کە آیا واقعا همان استقلالی کە آقایان سنگ آن را بە سینە می زنند واقعا نیت واقعی آنان بودەاست؟ تجربە بە ما می گوید نە. بە این دلیل سادە کە اگر استقلال نتواند بعد از ۴۴ سال منجر بە خوشبختی مردم و پیشرفت کشور شود باید بشیوە جدی در آن شک کرد. مگر می شود استقلال تنها برای استقلال باشد و تاثیرات آن در زندگی واقعی مردم وارونە!؟
جمهوری اسلامی دمار از روزگار کشور درآوردەاست. نظام کە رویای قدرت منطقەای بودن و حتی جهانی بودن را می بیند، قدرتی کە ظاهرا متعاقب مستقل بودن می آید، در زمینە استقلال هم بشدت در عقب است. طبق گزارش یک گروە اقتصادی کە در همان سایت بهارنیوز چاپ شدە یک کارشناس اقتصادی اظهارداشتە کە میانگین رشد اقتصادی ایران در ۵٠ سال گذشته ۴ درصد بوده. این کارشناس می افزاید کە اگر ایران میخواهد در منطقه حرفی برای گفتن داشته باشد به رشد اقتصادی حدود ١٢ درصد برای مدت ١٠ سال نیاز دارد تا اقتصاد کشور به بالای ۴ تریلیون دلار برسد. او تاکید می کند در غیر این صورت اقتصاد ترکیه و عربستان سعودی با شتابی که پیش میروند فاصله خود را از ایران بیشتر و بیشتر میکنند و ایران تقریبا از منطقه حذف خواهد شد.
فارغ از اینکە در جهان درهم تنیدە ما تا چە حد می توان از استقلال گفت، اما درک جمهوری اسلامی از استقلال یک درک غیرواقعی است کە این ترم را بر بستر یک کشور ایزولە و یا همیشە در بحران و جنگ و جدال می بیند. درکی کە کاملا سیاسی است و در آن اقتصاد جائی ندارد.