خانه ام میگفت
کلبه را ترک مکن
تاریخ ات آنجاست .
کوچه ام میگفت
خیابان را دنبال کن
آینده ات آنجاست .
من به هر دو؛
خانه و کوچه ام گفتم
نه گذشته ای دارم و نه آینده ای .
اگر اینجا بمانم
ماندنم،
رفتن است
و اگر برو م
رفتنم،
ماندن است .
فقط عشق و مرگ
استاد عمل اند .
خلیل جبران شاعر و نقاش لبنانی در سال ۱۸۸۳ در بیروت بدنیا آمد و در سال ۱۹۳۱ در سن ۴۸ سالگی بر اثر بیماری الکلی در مهاجرت در نیویورک درگذشت . او از یک خانواده مسیحی مارونی عرب برخاسته بود . وی در آمریکا سالها مسئول ادبیات مهاجر و تبعید عرب بود . او را مهمترین نماینده ادبیات مدرن و رمانتیک عرب نامیده اند . مجموعه آثار او همچون شعر فوق، ترکیبی از میان راه بودن است – یعنی نه اینجا نه آنجا ، نه اکنون نه فردا ، و جدایی کلمل میان جهان و خدا و من . با این وجود او در شعرش به وحدت دوئالیسم بصورت متعالی یعنی عشق ، مرگ ، خدا ، و شعر، میرسد . زندگی او نیز دچار دوئالیسم بود / لبنان و آمریکا ، عربی و انگلیسی ، محبوب عربی و مهاجر دردمند . مادر او در سال ۱۸۹۵ همراه فرزندانش به آمریکا مهاجرت کرده بود . دو سال بعد خلیل جبران به دلیل استعداد ادبی با کمک یک بورس تحصیلی به لبنان بازگشت تا زبان و ادبیات عرب را مطالعه نماید . او در ۱۶ سالگی در آمریکا در شهر خود نقاش معروفی بود . در غرب نیز او ابتدا بعنوان نقاش مشهور شد . ضربه های روحی خانوادگی مانند مرگ خواهر ، برادر و مادر، موضوعات آثار ادبی و هنری او شدند .
در جهان عرب او نخستین بار از طریق کتاب عروس چمن مشهور شد . در شعر او یک سادگی غیر مصنوعی وجود دارد که سنبل ادبیات مدرن جوان عرب است . او با کمک زبان شاعرانه و آهنگین با سنت عربی زبان، وداع کرد . بخش مهمی از اشعارش پیرامون انتقلد اجتماعی هستند . او در اشعارش نشان میدهد که چگونه عشق جوان و مدرن بر اثر معیارهای سنتی قدیمی عرب دچار سرکوب میشود .
در سال ۱۹۳۲ کتاب پیامبر او در غرب مشهوریت فوق العاده ای یافت . او از سال ۱۹۱۲ ساکن شهر نیوورک بود . در غرب به او عنوان فیلسوف و عالم خلورمیانه داده اند . آقار عرفانی بعدی او موفقیتی نیافتند . امروزه اشاره میشود که تاثیر او روی ادبیات عرب ماندنی است . او جستجوگری است که مژده نیل به هدف را پیشگویی میکند . کتاب ارواح او انتقاد از مذاهب در لبنان است . در کتاب طوفان او خواهان آهنگ در شعر است . از جمله دیگر آثار او – بالهای شکسته ، دیوانه ، روح شورشی ، و عیسی ولد انسان ، هستند .
محمود درویش شاعر فلسطینی را مهمترین شاعر مدرن زمان حال ادبیات عرب ، مبارز آزادی ، صدای خلق فلسطین و ناجی زبان عربی می نامند . او تجربیات آواره گی و بی وطنی خود را بصورت منحصربفردی به شعر درآورد . در شعر او زندگی مهاجر و تبعیدی، سنبل زندگی غالب انسانها است . آثار و زندگی او رابطه نزدیکی با تاریخ وطن اشغال شده اش دارند . او در سال ۱۹۴۲ در روستای جلیله در اسرائیل امروزی بدنیا آمد . پدرش یک روستایی مرفه بود که در حین نخستین جنگ اعراب و اسرائیل به لبنان فرار نموده بود . گرچه او امروزه در رامله، در فلسطین اشغالی زندگی میکند ولی او خود را یک تبعیدی ابدی میداند. موتور شعر او آواره گی و بی وطنی است . او مجبور شد که وطنی از واژهها در غربت برای خود بسازد . محمود درویش تا سال ۱۹۶۱ عضو حزب کمونیست اسرائیل بود ولی در سال ۱۹۷۰ به مصر فرار نمود . در شهر حیفا در اسرائیل او بارها به سبب کوششهای سیاسی و ادبی دستگیر شد و به زندان افتاد .
منبع الهام شعر او، ادبیات عرب ، و ادبیات کشورهای آمریکای لاتین مخصوصا اشعار پابلو نرودا هستند . او کوشید تا ادبیات مترقی عبری اسرائیل را نیز به خوانندگان عرب در مجله ای ادبی به سردبیری خود معرفی نماید. محمود درویش در شهر قاهره سالها مسئول مرکز تحقیقات سازمان آزادی بخش فلسطین بود . او خود در لبنان شاهد محاصره شهر از طرف نیروهای اسرائیل گردید. سالهاست که جلسات شعرخوانی او در کشورهای عربی سالنهایی پر از شنوندگان را شاهد هستند . او شعر خود را سیاسی نمی داند گرچه منقدین ادبی به او لقب شاعر شهادت و صدای خلق فلسطین داده اند . در شعر او عناصری از ادبیات فارسی ، یونانی و مسیحی نیز مشاهده میشوند . در سالهای اخیر شعرش بسوی سنبل و اسطوره راه یافته است . گروهی دیگر شعر اورا میان اسطوره ، سیاست و علیه جنون بحساب می آورند. از جمله آثار او : “برگهای درخت زیتون” ، “عاشقی از فلسطین” ، “حافظه ای برای فراموشی” ، و” چرا اسب را تنها گذاشتید؟”، هستند .
—————————————————————————-
Khalil Gibran 1883-1931
Mahmoud Darwish 1942