۲۲ بهمن ۱۳۹۳ سی و ششمین سالگشت برقراری رژیم اسلامی در ایران است. دکتر عبدالکریم لاهیجی، رییس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، به پرسش های سامانه اینترنتی فدراسیون درباره آزادی در ایران پاسخ می گوید.
فدراسیون: ۲۲ بهمن، سالگشت به قدرت رسیدن آیت الله خمینی در ایران، برای بسیاری از مردم که با رژیم شاه مخالف بودند نشانه پایان اختناق است. امروزه مخالفان رژیم اسلامی در چه وضعی اند؟ آیا مخالفان رژیم یا کسانی که از وضعیت حقوق بشر انتقاد می کنند، می توانند آزادانه سخن خود را بگویند؟
لاهیجی: جنبش ضد دیکتاتوری که در بهار ۱۳۵۶ در ایران آغاز شد یک شعار داشت: آزادی، و یکصدا از یک خواست مهم حمایت می کرد: آزادی هزاران زندانی سیاسی در ایران. در آن زمان، جامعه مدنی ایران، از جمله اولین جمعیت حقوق بشر ایران، جمعیت حقوقدانان ایران و کانون نویسندگان ایران، و احزاب سیاسی مخالف به طور مشترک خواهان انتخابات آزاد، برچیدن [دستگاه های] سرکوب (از جمله سازمان امنیت و اطلاعات کشور از ۱۳۳۶ تا ۱۳۵۷ یا ساواک)، احترام به آزادی بیان و مطبوعات و استقرار نظام سیاسی چند حزبی به جای نظام سیاسی تک حزبی که شاه ایجاد کرده بود، بودند. تمام این خواست ها در قانون اساسی ۱۲۸۵ ـ ۱۹۰۶ ـ ایران و در عهدنامه های بین المللی حقوق بشر که مجلس ایران چندی پیش از آن تصویب کرده بود تامین شده بودند: به طور مشخص میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
متاسفانه، شاه نه تنها یک سال تمام به این خواست ها بی اعتنایی کرد بلکه برعکس تصمیم گرفت هر صدای مخالفی را سرکوب کند و عراق را نیز وادار کرد که آیت الله خمینی را که ۱۳ سال در آنجا زندگی کرده بود، تبعید کند. خمینی در پی ورود در فرانسه در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۸) جنبش مخالفان را رادیکال کرد و خواستار خروج شاه و استقرار رژیم اسلامی شد که به نظر او با حقوق و آزادی های اساسی مورد درخواست مردم ایران ناسازگار نبود.
متاسفانه، واقعیت زندگی در رژیم اسلامی به طورکامل خلاف آزادی هایی بوده که مردم ایران می خواستند. احساس پیروزی و آزادی مردم ایران پس از سقوط شاه کوتاه مدت بود و به سرعت با اعدام های فراقضایی برخی از رهبران رژیم سابق، بستن رسانه های مستقل، تصویب قانون اساسی ضددمکراتیک و الیگارشی، به زندان انداختن دوباره اکثر زندانیان شاه که به اعدام محکوم شدند یا فوری اعدام شدند، از میان رفت.
گروه های جامعه مدنی قربانی سرکوب شدند: تعطیلی قهری، حکم های جلب، بازداشت ها و حکم های سنگین علیه رهبران آنها آغاز شد. این واقعیت تلخ در سه دهه گذشته ادامه داشته است و تنها استثنای آن دوره کوتاهی بود که دولتی اصلاح طلب روی کار آمد و امکان تشکیل کانون مدافعان حقوق بشر را به دست پنج وکیل دادگستری از جمله شیرین عبادی، گیرنده جایزه صلح نوبل، در سال ۲۰۰۱ فراهم کرد. این کانون هم سرانجام با خشونت بسته شد و اعضای بنیانگذار آن مورد پیگرد قرار گرفتند و محکوم شدند: عبدالفتاح سلطانی و محمد سیف زاده هنوز در زندان اند، شیرین عبادی در تبعید است، نرگس محمدی باز با اتهام هایی روبروست و نسرین ستوده به تازگی از زندان آزاد شده اما پروانه وکالت او معلق شده است.
فدراسیون: باز هم در باره آزادی بیان سوال داریم. ایران به حمله اخیر به شارلی ابدو در فرانسه و خواستِ دفاع از آزادی بیان در جهان چگونه واکنش نشان داد؟ اگر کسانی که از رژیم در ایران انتقاد می کنند با سرکوب خشن روبرو می شوند، سرنوشت کسانی که آشکار در زیر حاکمیت این رژیم دین را مورد تردید قرار می دهند چیست؟
لاهیجی: دولت کنونی ایران بلافاصله پس از حمله به شارلی ابدو، به طور رسمی کشتار را محکوم کرد. با وجود این، وقتی شارلی ابدو کاریکاتور دیگری از محمد پیامبر منتشر کرد، دولتمردان ایران به اعتراض های خشمگین اجازه بروز دادند.
آزادی بیان در ایران، به طور ویژه در زمینه دین، مورد احترام قرار نمی گیرد و “کفرگویی” علیه اسلام جرمی است که مجازات آن اعدام است. هر انتقاد یا تردیدی در باره اشخاص “مقدس”، همچون پیامبران یا امامان، بدعت به شمار می آید و مستوجب اعدام است. به علاوه، تفسیر از مفهوم “تقدس” بسیار گسترده و دلبخواهی است، طوری که حتا انتقاد جزیی از رژیم نیز افترا و اهانت به حساب می آید و مجازات سنگینی دارد.
آزادی دین و اعتقاد در ایران تضمین نشده است. ایرانیانی که مسلمان زاده می شوند از ترس مرگ نمی توانند به دین دیگری درآیند. اقلیت های دینی که قانون اساسی ایران به رسمیت شناخته در اجرای مراسم مذهبی خود آزاد اند ولی تبلیغ برای دینشان ممنوع است. اما، قانون اساسی بزرگترین اقلیت دینی ایران یعنی بهاییان را به رسمیت نشناخته است. پیروان این آیین مورد تبعیض و آزار قرار می گیرند. بسیاری از رهبران بهایی سالهاست که در زندان به سر می برند و تنها به خاطرعمل به دینشان قربانی شده اند.