دوشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۴ - ۰۷:۱۲

دوشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۴ - ۰۷:۱۲

چپ؛ صدای انسان در برابر نابرابری
شهناز قراگزلو:  در جوهر خود، چپ بر این باور است که هیچ انسانی بر دیگری برتری ذاتی ندارد و جامعه باید بر پایه‌ی همبستگی و همکاری شکل گیرد، نه رقابت...
۱۲ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
حقیقت تلخ جنگی که جهان در سودان نمی‌بیند
سودان امروز به ما یادآوری می‌کند که انقلاب‌ها در غیاب شکستن ساختارهای اقتصادی و نظامیِ سلطه، در برابر بازتولید وحشیانه قدرت آسیب‌پذیرند. سودان یادآور این حقیقت است که آزادی، تنها...
۱۲ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
از بالفور تا غزه: یک قرن خیانت و مقاومت
اعلامیۀ بالفور نخستین حلقه در زنجیرۀ تشکیل یک استعمار نوین در قلب منطقۀ آسیای غربی بود. پروژه‌ای که طی آن، مردم بومی از سرزمین خود رانده شدند و ساختار سیاسی...
۱۱ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
امشب تو ساغری ...
امشب تو ساغری ، پرکن پیاله را  , پرکن پیاله را ، تا ازباده ی سرکش تو، مست وخراب شوم 
۱۱ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
تأثیر تحریم‌ها بر معیشت کارگران و زحمتکشان از جنبه های اقتصادی و اجتماعی
تحریم‌ها نه تنها بنیان اقتصادی جامعه را متزلزل کرده‌اند، بلکه بر پیوندهای اجتماعی نیز آسیب زده‌اند و احساس بی‌ثباتی و ناامیدی را در میان اقشار کارگر و زحمتکش گسترش داده‌اند.
۱۱ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نماینده مجلس: حقوق زیر ۴۵ میلیون تومان برای کارگران یعنی خط فقر
امروز کسانی که در امر تولید در حال فعالیت هستند شرایط بسیار سختی دارند چرا که نیروی کار با وجود فعالیت این واحد‌ها معیشت خود را تامین می‌کنند.
۱۱ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گزارش
نویسنده: گزارش
زنانی در جهانی مردانه
شهناز قراگزلو: در سوی دیگر این طیف، چهره‌هایی مانند کلودیا شینباوم از حزب چپ‌گرای مورنا در مکزیک یا کاترین کانلی، سیاستمدار چپ‌گرای ایرلندی، نماینده‌ی سیاستی اجتماعی‌تر و اخلاقی‌تر هستند. آن‌ها...
۱۰ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو

عشقی به یغما رفته

و اینک در تمامی پنجره های گشوده،
بر تارک هر حنجره ای،
چون دیوانه ای که مرگ را نمی شناسد،
نامت را در تمام تار و پود شهر فریاد می کشند:
"- آزادی"

بالهایِ سپیدِ کبوتری رقصان،

آکنده از لحظهء شفافِ رهایی ِ من،

در متن ِ آسمان ِ آبی ِ آرامشم،

چنان خشکید.

که برق ِ دیدۀ صبحی بر آمده از شب،

بر فراز ِ قلۀ آمالِ من سیاه شد!

و زمانه از دستم گریخت،

و من بیگانه شدم با تمامی ِ هستی!

وقتی که از تنگنای ِ ربوده شدنِ عشقی،

در محاصرۀ تاراج،

دستانم به بند شد.

و رهزنان در برابر ِ جنونِ دیدگانی پر خون،

گیسوانت را حلقۀ دستانشان کردند،

و کشان کشان،

ترا از من گریزاندند.

و بین ِ شفافیتی زلال از پگاهِ چشمانت،

و نگاهِ عاشق من،

پرده ای کشیدند،

ضخیم!

و من بر جای ماندم،

با شعله هایی برافروخته،

از آتش ِ عشقی به یغما …،

پنهان در زوایایِ قلبی شوریده!

اما نمی یافتمت،

تا با بوسه ای،

از طراوتِ مواج ِ عاشقانه ای،

در زیر پوست،

دوباره به زندگی بنشینم.

و نامت،

همتراز با تابش ِ نور ِ سپیده دم،

منعکس بر فراز ِ والاترین شاخۀ آمالم،

سر بر کشیده از میان ِ جنگل ِ پندار،

فریادی می شد بی هراس!

اما آنان مرا،

با آذرخش ِ عصیان،

محبوس در اندیشه ای دوخته لب.

و طغیان روح رهایی،

در پشت سد جنون دستانی بسته.

با پاهایی به جراحت نشسته از کیمییای دلیری،

از بلندای اوهامشان آویختند.

و تنها ترا می خواستند،

قدح گردانِ هوسهای ِ نیمه شب باشی.

تا با چیدن ِ شکوه زیبایی از شاخسار جوانی ات،

چون شاخه ای تهی شده از برگ و بار روییدن،

بی حاصلت کنند.

پس ترا از شاخۀ بلوغ ِ سر به هوایت چیدند.

تا از حجره ای به حجره ای،

و از آغوشی به آغوشی بکشانندت.

اما تو،

نجابتت آنچنان مقدس بود،

که خدا نیز از نزدیک شدن به باکره گی ات،

می هراسید.

و آنان،

با آتش ِ شهوانی ِ خشونت،

پنهان در پشتِ مهربانی ِ نگاهت.

با سوء ظن ِ نگاهی مشکوک،

از زوایایِ چشمانی مرموز،

به هر دستی که به نیکی می گرایید،

دیوانه تر شدند!

و مرا با منجنیق ِ شقاوت،

در دستان ِ راهزنی حقیر،

سرمست از ستایش ِ مداوم ِ خویش،

پرتاب کردند، به صحرا.

به صحرایی که،

راز ِ رویش ِ هر دانۀ تشنه لبی را،

در زیر ِ خاکِ خوف،

از گناهِ عشق به درختی تناور شدن،

در مانده می نمود.

و این چنین شد،

که من به درونِ هستۀ خویش کوچیدم.

تا تمامی رمز و راز ِ رویش را،

در گهوارۀ نجوای مهر ِ مادرانه ای،

از عطوفتِ نگاهم بیان کنم.

تا اضطرابِ عطش ِ صحرا را،

تا زمانِ ریزش ِ باران تاب آورد.

“اما آنان راضی نمی شدند!”

و مرا از فراز ِ دره ای هراسناک،

پرتاب کردند،

در میان طوفان.

طوفانی نیست کننده ،

که کنکاش ِ جاودانۀ هر تلاشی را،

در گره گشایی از دهشتِ ابهام ِ هستی،

تباه می نمود.

“اما آنان راضی نمی شدند!”

و اندام ِ در هم شکسته ام را کشانیدند،

به اتاقکی نفس گیر،

به سیاهی نشسته از وحشتِ تنهایی.

وحشتناک تر از هجوم ِ اشباح ِ توهم،

عجینْ با هراسی کشندهْ،

در باور ِ دیدگان ِ خرافی اوهاْ.

تا با تجسم ِ مرگ،

در ذهنی بریده شده از تمامی ِ هستی،

یادت را به خاک بسپارم.

اما،

من ِ همسو با پیچ و تابِ رویش،

نه بدانسان بودم،

تا در تاریکی ِ گم گشته راهی،

تهی شده از نوازش ِ مهربان ِ نگاهی،

گم ات کنم.

و نه مجنون ِ یاغی قلب من،

آنقدر حقیر،

تا در بستری از شرم،

با نسیان همبسترت کنم.

تنها تو را فریاد می کشیدم،

تو را!

که ناصحان نیز رهایم نکردند،

و آنقدر مکرر، گفتند و گفتند:

“- مگر در تو چه یافته ام،

که اینگونه مست و لایعقل،

از پرتگاهِ نیستی،

نمی هراسم؟”

که دیگر حتی شبحی از آنان را نمی دیدم.

جز نمایی از طلوع ِ صبجگاهی ِ تو،

بر فراز ِ قله ای

سر بر کشیده از میان ِ رویایی مه آلود!

و براه افتادم،

تا بیابمت.

که ناصحان در تعجبِ حیرانِ عقلشان،

بر جای خشکیدند.

و رهزنان دیوانه تر شدند!

و قلبِ از تو سرشارم را،

هزار پاره کردند،

و هر پاره در جوانه ای گم شد،

و هر جوانه تنها ترا می طلبید،

چونان پرنده ای که پروازش را.

و اینک در تمامی پنجره های گشوده،

بر تارک هر حنجره ای،

چون دیوانه ای که مرگ را نمی شناسد،

نامت را در تمام تار و پود شهر فریاد می کشند:

“- آزادی”

بخش : شعر
تاریخ انتشار : ۲۸ دی, ۱۳۸۸ ۱۰:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

آبان ۹۸؛ وقتی پرده‌ها فرو می‌افتند و حقیقت آشکار می‌شود

شهناز قراگزلو: از آبان ۹۸ تا امروز، هزاران روایت گفته و ناگفته مانده‌اند، اما هیچ‌کدام زخم را التیام نداده‌اند، چون صاحبان قدرت هنوز از پذیرش مسئولیت می‌گریزند. همان‌هایی که روزی مردم را «اغتشاشگر» و «فریب‌خورده» نامیده و اعتراضات سراسری را «فتنه‌ای جدید» و «پروژه‌ی دشمنان خارجی» می‌نامیدند، امروز از فاجعه سخن می‌گویند، نه از سر پشیمانی یا دادخواهی، بلکه برای آن‌که دیگری را زمین بزنند.

مطالعه »

هیچ انقلابی از تلویزیون پخش نخواهد شد!

گودرز اقتداری: اکنون رییس جمهور ترامپ با حمایت اخلاقی که کمیته نروژی صلح نوبل به رهبر جدید اپوزیسیون ونزوئلا هدیه کرد، نیروی دریایی ایالات متحده را به دریای کارائیب گسیل داشته و حلقه محاصره نظامی حول تنها کشور نفت‌خیز منطقه را تنگ کرده است. در جهان یک قطبی قاره آمریکا نیروهای نظامی ایالات متحده بدنبال پا پس کشیدن اتحاد جماهیر شوروی از کوبا در ۱۹۶۳ هفت دهه است که رقیبی ندارند.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

چپ؛ صدای انسان در برابر نابرابری

حقیقت تلخ جنگی که جهان در سودان نمی‌بیند

از بالفور تا غزه: یک قرن خیانت و مقاومت

امشب تو ساغری …

تأثیر تحریم‌ها بر معیشت کارگران و زحمتکشان از جنبه های اقتصادی و اجتماعی

نماینده مجلس: حقوق زیر ۴۵ میلیون تومان برای کارگران یعنی خط فقر