سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۶

سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۶

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم...
نتانیاهو کاخ سفید را نادیده می‌گیرد، زیرا انجام این کار هیچ هزینه‌ای ندارد. در سال ۱۹۸۲ رونالد ریگان، مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل را پس و کشتار فسطینیان در پی تهاجم...
۱ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
غم دیگر
شنیدستم غمم را میخوری، این هم غم دیگر، دلت بر ماتمم می‌سوزد، این هم ماتم دیگر
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
پایان تلخ یک ریاست جمهوری
بایدن می‌داند که باید برود، اما این بدان معنا نیست که از این موضوع خوشحال است. ننسی پلوسی کسی بود که با هوش و ذکاوت سیاسی به رئیس‌جمهور گفت که...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
کاش میشد
کاش میشد چهره ها رنگ پریشانی نداشت، برق تیز خنجر و کینه نداشت. مثل دریا بود شفاف و زلال، مثل ابریشم نرم لطیف
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور
ایجاد، تقویت و توسعه و حفظ نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی و سیاسی باید در کانون برنامه های افراد، شخصیت ها و احزاب و سازمان ها قرار داشته باشد، چه...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴
بر اساس بیانیۀ دادگاه بین‌المللی دادگستری، سیاست‌های شهرک‌سازی و بهره‌برداری اسرائیل از منابع طبیعی در سرزمین‌های فلسطینی نقض قوانین بین‌المللی است. دادگاه، گسترش قوانین اسرائیل به کرانۀ باختری و بیت‌المقدس...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان
قوانین نابرابر، عدم حمایت‌های لازم و محیط‌های مردسالارانه، زنان را از مشارکت فعال در سیاست بازمی‌دارد. حضور کم‌رنگ زنان در سیاست به معنای نبود صدای نیمی از جمعیت در تصمیم‌گیری‌های...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری

چرا باید اقدام دولت لیبی، اپوزیسیون آن و دولتهای غربی را محکوم کرد؟

مهم ترین سوال این است که این دولت موقت، چرا در شهر هفت صد هزار نفری بنغازی و شهرهای دیگر، اعتراضات مردمی را سازمان نداد؟ چرا صرفا به میلیتاریسم روی آورد؟ چرا به دولتهای امپریالیستی و در راس همه به دولت فرانسه متوسل شد و از شورای امنیت سازمان ملل نیز خواست تا اقدامات نظامی را علیه دولت قذافی انجام دهد؟ در این میان دولت قذافی نیز بیرحمانه مردم را کشتار می کرد و هنوز هم می کند

خیزش مردمی و تحولات انقلابی در تونس و مصر، با شعارهایی چون نان و آزادی، تاثیر خود را بر بسیاری از کشورهای آفریقایی – عربی گذاشت.

اما نمونه لیبی، بسیار متفاوت از تونس و حتی مصر است. در تونس کارگران و مردم انقلابی تا حدودی دستاوردهایی از جمله آزادی زندانیان سیاسی، آزادی احزاب سیاسی، بازگشت تبعیدیان به کشور، آزادی رسانه های مستقل و غیره داشته اند. حزب حاکم و بقایای آن از حاکمیت کنار گذاشته شده اند و به طور کلی خواستهای مردم در عرصه آزادی بیان، قلم، اندیشه و تشکل تا حدودی متحقق شده است و این که پس از این تحولات، نیروهای طبقه کارگر و گرایش چپ جامعه تا چه حدی توان و ظرفیت گسترش و تعمیق تحولات انقلابی را در افق و چشم انداز سیاسی – طبقاتی خود قرار داده اند، بحث دیگری است.

در مصر، هنوز این اتفاقات به اندازه تونس رخ نداده است. ارتش که در همه جای دنیا وظیفه تامین امنیت سرمایه و حاکمیت را به عهده دارد فعلا وظیفه «دموکراتیزه» کردن جامعه را به عهده گرفته و وعده داده است در آینده نزدیک خواستهای مردم را تامین کند. تاکنون ارتش چندین اطلاعیه علیه کارگران اعتصابی صادر کرده است که به اعتصاب خود پایان دهند. به قول مارکس، تاریخ دو بار تکرار می شود یک بار به صورت تراژدی و یک بار به صورت طنز. اما به نظر می رسد این طنز در مصر، بسیار حزن انگیز است و ارتش پرچمدار تحولات شده است؟! بنابراین، به نظرم هنوز نمی توان گفت که انقلاب مردمی در تونس و مصر، پیروز شده است.

اما واقعه لیبی، نوع دیگری پیش رفته است به طوری که باید اقدامات دولت لیبی، اپوزیسیون رسمی آن و هم چنین عملیات نظامی دولتهای غربی در این کشور را صریح و محکم محکوم کرد. آن چه که در لیبی در جریان است از یک سو، ترس و نگرانی دولتهای سرمایه داری از خیزشهای مردمی و از سوی دیگر راه حل آنها را در رابطه با تحولات کشورهای آفریقایی و خاورمیانه ای به نمایش می گذارد. چرا که همگان می دانند تحولات انقلابی و خیزش کارگران و محرومان و آزادیخواهان در سطح جهان، عمدتا علیه منافع و مصالح بورژوازی است.

در لیبی، نخست مردم جان به لب رسیده سلسله اعتراضاتی را علیه سرهنگ قذافی که چون خمینی، خامنه ای، احمدی نژاد و غیره جنون آدم کشی دارد آغاز کردند و به پیشرفتهایی نیز نائل آمدند دولتهای غربی را نگران کرد. در همان روزهای نخست اعتراضات مردم لیبی، قدرت مردمی به حدی بود که بحث از فرار قذافی بود. اما چند روزی طول نکشید که گفته شد برخی از مقامات و وزرای دولت قذافی در داخل و خارج کشور، به صف اپوزیسیون پیوسته اند. تا این جا مشکلی دیده نمی شود و همه تحولات اعتراضی علیه دولت حقانیت خود را دارد. در چنین روندی روشن است که هر انسان آزادی خواه و چپ باید به حمایت از آن برخیزد. اما سپس اعلام می شود که در شهر بنغازی دولت موقت اپوزیسیون به ریاست وزیر دادگستری دولت قذافی که از پست خود کناره گیری کرده، تشکیل شده است. در سطح بین المللی نیز به ویژه هیئت نمایندگی لیبی در سازمان ملل و سفیر آن در هند، از پستهای خود کناره گیری کرده اند و به نمایندگی از دولت موقت بنغازی با دولتها و سازمان ملل و غیره در حال گفتگو هستند. در این جا، اولین سئوال این است که در لیبی هم چون هر کشور دیگری براساس قوانین آن کشور، حکم تعقیب و دستگیری و زندان و شکنجه و اعدام، زیر نظر مسئولیتهای دستگاه قضایی است پس وزیر دادگستری در سازماندهی زندان و شکنجه و اعدام مخالفین، نقش هدایت کننده و مهمی به عهده داشته است پس، چرا ایشان در راس دولت موقت مخالفین قرار گرفته و تازه بسیاری از اعضای آن نیز مخفی هستند. تا حدودی می توان این مخفی کار را درک کرد اما تا این حد، جای سئوال دارد و کجا هستند آن چهره های اپوزیسیون که به تازگی از زندانهای قدافی، دست کم در شهر بنغازی از زندان آزاد شده اند؟ آنها که خود را از مردم و رسانه ها مخفی نمی کنند؟!

مهم ترین سوال این است که این دولت موقت، چرا در شهر هفت صد هزار نفری بنغازی و شهرهای دیگر، اعتراضات مردمی را سازمان نداد؟ چرا صرفا به میلیتاریسم روی آورد؟ چرا به دولتهای امپریالیستی و در راس همه به دولت فرانسه متوسل شد و از شورای امنیت سازمان ملل نیز خواست تا اقدامات نظامی را علیه دولت قذافی انجام دهد؟

در این میان دولت قذافی نیز بی رحمانه مردم را کشتار می کرد و هنوز هم می کند. اما سئوال این است مردمی که در روزهای نخست اعتراض خود را حتی در طرابلس پایتخت این کشور نیز با جرات و شهامت بی نظیری سازمان داده و پیش می بردند و در درگیری با نیروهای طرفدار قذافی مقاومت می کردند سریعا خاموش شدند؟ دولت چگونه توانست بار دیگر در بیش تر شهرها غیر از بنغازی دست بالا را بگیرد؟ چرا بخش عظیمی از مردم جان به لب رسیده به خانه هایشان برگشتند و تنها دولتیان و نظامیانی که از دولت جدا شده اند به جای سازماندهی اعتراضات مردمی به میلیتاریسم و بده و بستان با دولتهای غربی روی آورده اند؟!

کاری که اکنون دولتهای غربی و ناتو انجام می دهند در واقع به نوعی ادامه همان سیاستهایی است که سالهای پیش در عراق و افغانستان پیاده کرده اند و نتیجه آن نیز جز ادامه جنگ و کشتار و ترور و حشت، قحطی و گرسنگی چیز دیگری نبوده است. منتها در مورد لیبی، طنز تاریخ این است که گویا ارتشهای وابسته به دولتهای غربی و ناتو، موشک پرانی و بمبارانهای هولناک و ریختن هزاران تن بمب بر شهرهای لیبی، در حال برقراری «دموکراسی» و «امنیت» برای مردم این کشور هستند؟ این چه نوع دمکراسی است که توسط موشکها و جنگده های نظامی بر سر مردم پرتاب می شود؟ آنهایی که شعار می دهند: «زنده باد سارکوزی»، چه کسانی هستند؟ در حالی که سارکوزی، مورد نفرت میلیونها کارگر و مردم محروم فرانسه به دلیل سیاستهای غیرانسانی اش است.

بدین ترتیب، روشن است که برای دولتهای غربی، لیبی با تونس و مصر و غیره تفاوت بزرگی دارد و آن هم تونس و مصر، در عرصه اقتصادی جایگاه چندان شاخصی ندارند که توجه و حساسیت دولتهای غربی را برانگیزند. اما لیبی، هم به لحاظ جغرافیایی در شاخ آفریقا و نقشی که به عنوان پل ارتباطی بین کشورهای آفریقا و خاورمیانه دارد و هم این که از یک موقعیت مهم استراتژیک برخوردار است و هم چنین نفت این کشور مرغوبتر و گرانتر و استخراج آن هم کم هزینه تر است.

قبل از این ماجراها دولت قذافی، رابطه بسیار نزدیکی با دولتهای فرانسه، ایتالیا، آلمان و حتی آمریکا داشت. بنابراین، این خصوصیات لیبی، برای دولتهای پیشرفته سرمایه داری و امپریالیستی حائز اهمیتی ویژه و حیاتی است. از این رو، دخالت نظامی آنها در لیبی، نه برای دمکراسی و آزادی و دلسوزی برای مردم ستم دیده این کشور، بلکه دقیقاً در راستای حفظ منافع اقتصادی، سیاسی و نظامی شان است؛ دولتی هم که به عنوان اپوزیسیون خودش را در بنغازی مستقر کرده است نه از سوی مردم معترض، بلکه در معامله با دولتهای متجاوز خود را آرایش داده است. به همین دلایل و در عین حالی که باید محکم از مبارزه بر حق مردم لیبی علیه قذافی دیوانه و آدم کش دفاع کرد اما سیاستهای دولت موقت مستقر در بنغازی و عملیات نظامی دولتهای غربی و ناتو در لیبی را نیز باید شدیدا محکوم کرد و خواهان قطع فوری جنگ در این کشور شد و به فضایی کمک کرد و از راه های دیگری چون تشدید بایکوت سیاسی دولت قذافی را تحت فشار گذاشت تا مردم با مبارزه پیگیر خود، دولت قذافی را سرنگون کنند.

هم اکنون در بنغازی، «دولت موقت» یا «شورای ملی» مخالفان و دولت انتقالی به رهبری محمود جبرئیل درصدد ایجاد واحدهای نظامی کارآمد برای مقابله با ارتش قذافی هستند. شبکه خبری العربیه، با پخش تصاویری از یک قرارگاه نظامی در بنغازی، از آموزش نظامی داوطلبان جوان گزارش می دهد.

«شورای ملی» مخالفان مدعی است که در حال حاضر حدود هزار شبه نظامی سازماندهی شده در اختیار دارد. این تعداد به جز مخالفان یا شورشیانی هستند که در شهرهای مختلف لیبی علیه ارتش قذافی مشغول نبرد هستند. سئوال این است که چرا شورای ملی مخالفان، به اعتراضت مردیم کم بها می دهد. به نظرم صریح جواب این است که این شورا، نمی خواهد مردم عمیقا مناسبات و ساختارهای سیاسی و اجتماعی موجود را زیر سئوال ببرند چون که دولت موقت به آنها نیاز دارد. بازرگان، نخست وزیر دولت موقت پس از سرنگونی حومت پهلوی، در یکی از مصاحبه هایش گفته بود من باران می خواتسیم سیل آمد. یعنی الان شورا ملی مخالفان لیبی، برای این که تلاش می کند مسائل کشور را تا حد ممکن در بالا حل و فصل نماید و نمی خواهد وضعیت موجود به حدی رادیکالیزه شود که در آینده قادر به مهار آن نباشد.

در این میان، بی جهت نیست که اتحادیه کشورهای آفریقایی نیز اعلام کرده است برای حل بحران لیبی، باید دوره ای انتقالی را به وجود آورد تا زمینه انتخابات آزاد فراهم شود. در آدیس آبابا، پایتخت اتیوپی، نمایندگان دولت قذافی با نمایندگان پنج کشور آفریقایی سرگرم مذاکره برای رسیدن به راه حلی برای انجام اصلاحات از بالا در این کشور هستند.

هم اکنون نبردهای خونین در لیبی، هم چنان ادامه دارد. ارتش آمریکا با پرتاب موشکهای «توماهاوک»، اهدافی را که گفته می شود نظامی است منهدم می کند. به گفته مقامات آمریکایی، این موشکها از کشتی و زیردریاییهای آمریکایی مستقر در سواحل لیبی شلیک شده اند. ظاهرا هدف این حملات، انهدام موشکهای «اسکاد» حکومت قذافی عنوان شده است. هم چنین گفته می شود کماندوهای دریایی آمریکایی، در برخی از سواحل لیبی پیاده شده و سنگر گرفته اند.

وزارت دفاع آمریکا، اعلام کرده است که در آستانه واگذاری فرماندهی ماموریت نظامی در لیبی به ناتو، تعداد عملیات جنگنده های آمریکایی کاهش یافته و در روزهای پنج شنبه و جمعه ۲۴ و ۲۵ مارس ۲۰۱۱ – ۴ و ۵ فروردین ۱۳۹۰، تنها ۵۰ عملیات نظامی صورت گرفته است. جنگنده های فرانسوی و بریتانیایی، مواضع ارتش لیبی در شهرها را زیر آتش خود دارند.

یکی از مسئولان ناتو در بروکسل، اعلام کرده که این پیمان نظامی خود را نخست برای ماموریتی ۹۰ روزه در لیبی آماده می کند. ناتو، مسئولیت اجرای قطعنامه شورای امنیت مبنی بر ممنوعیت پرواز در حریم هوایی لیبی را برعهده دارد.

ترکیه نیز که عضو پیمان ناتوست، به قطعنامه شورای امنیت برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز آسمان لیبی رای ممتنع داده است. این کشور با این حال در برنامه محاصره دریایی لیبی، شرکت کرده است. از سوی دیگر، به گزارش خبرگزاریها، سران این کشور می کوشند، میان نمایندگان دولت قذافی و نیروهای مخالف او، نقش میانجی را ایفا کنند. رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، خبر برقراری تماس تلفنی با معمر قذافی را در روزهای گذشته، رد نکرده است. بنابراین، سران دولت ترکیه از هر طرف نفع بیش تری برسد به سادگی سیاستهایشان را به آن سو می چرخانند. در حال حاضر ۲۸ کشور، عضو ناتو هستند.

امارات متحده عربی نیز با اعزام ۱۲ تا ۱۶ جنگنده پس از قطر دومین کشور عربی است که عملا در ماموریت لیبی با نیروهای ائتلافی مشارکت دارد. هواپیماهای جنگنده قطر نیز از روز شنبه ۲۶ مارس ۲۰۱۱ – ۶ فروردین ۱۳۹۰، در نظارت بر آسمان لیبی با نیروهای بین المللی همکاری دارند.

در حقیقت ایجاد منطقه پرواز ممنوع، اسم رمز اشغال کشورها، پس از فروپاشی شوروی، نخستین حمله هوایی پدر بوش به عراق را با هدف برقراری «نظم نوین جهانی»، در پی داشت. از آن تاریخ، سیاست پرواز ممنوع نیز به سیاستها و وظایف شورای امنیت سازمان ملل افزوده شد و اکنون نیز در رابطه با لیبی مطرح شده است. در واقع شورای امنیت سازمان ملل، به ویژه پس از فروپاشی شوروی، نه شورایی برای برای بحث و تبادل نظر در جهت برقراری صلح و آرامش در جهان و بین «ملت» ها، بلکه به مثابه ابزاری در دست دولتهای امپریالیستی و در راس همه دولت آمریکا برای سازماندهی لشکرکشی به این و یا آن کشور تبدیل شده است و قطعنامه هایش نیز چون «تحریم اقتصادی» و «منطقه پرواز ممنوع»، عمدتا در راستای تامین منافع و رقابتهای جهانی دولتهای پیشرفته صنعتی به تصویب می رسند.

عملیات نظامی علیه لیبی، از شنبه ۱۹ مارس ۲۰۱۱ –  ۲۸ اسفند ۱۳۸۹ آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد. در لحظاتی که موشکهای آمریکایی و هواپیماهای جنگی دولتهای غربی به عملیات نظامی در لیبی مشغولند، حکومت اسلامی در ایران، بشار اسد در سوریه، خلیفه بحرین، دیکتاتور یمن و… با وحشی گری تمام، صف معترضین را به گلوله می بندند و به خاک و خون می کشند. زندانیان سیاسی را در زیر شدیدترین شکنجه ها قرار داده و جوخه های مرگ شان نیز فعال تر است. پادشاه عربستان که خود به شدت نگران آینده حاکمیتش است، بخشی از نیروهای ارتش خود را با توپ و تانک برای سرکوب معترضین به بحرین اعزام کرده است. بنابراین، دولتهای غربی و منطقه ای، احساسات انسان دوستانه خود را با لشکرکشیهایشان ابراز کرده اند؟

همان طور که در بالا بررسی کردیم موقعیت لیبی و رهبر دیوانه آن معمر قذافی، با موقعیت بن علی در تونس و مبارک در مصر تفاوت زیادی دارد. تحولات در لیبی، به دلایل مختلف به سرعت شکل تقابل مسلحانه میان مردم و حکومت را به خود گرفت و سازماندهی مردمی چندان مورد توجه قرار نگرفت. در چنین شرایطی، رهبری تحولات و سازماندهی آن نیز به دست وزرا و نظامیان جدا شده از دولت قذافی افتاد که هدف آنها نه سازماندهی مردم در راستای خواسته های مردمی، بلکه مراجعه به دولتهای غربی برای حفظ خود بود. بر این اساس، دولت قدافی مردم را قتل عام می کند؛ دولت موقت مخالفین در بنغازی هم به فکر سارماندهی عملیات نظامی در مقابله با دولت قذافی را در دستور خود گذاشته اند، هنگامی که امکانات و توانایی رودررویی نظامی با قذافی را ندارند به دولتهای غربی مراجعه کرده اند تا انها را در پیش برد سیاستهایشان کمک کنند. دولتهای غربی نیز منتظر چنین فرصتی بودند نخست قطعنامه پرواز ممنوع در شورای امنیت سازمان ملل را به تصویب رساندند و بلافاصله حملات موشکی و بمبارانهای هوایی خود به لیبی را با شعارهای فریبنده «دفاع از مردم» و «برقراری دموکراسی» در این کشور، آغاز کردند. اما آن چه که در این میان هم چون مردم عراق و افغانستان بازنده خواهد بود مردم آزادی خواه و تحت ستم لیبی است. چون که همه قرائن و شواهد نشان می دهند که واقعه لیبی سه مرحله سخت و دشواری را پیش روی خود دارد: ادامه جنگ داخلی؛ تقسیم کشور بین قبیله ها، یعنی دولتی در بنغازی و دولتی در طرابلس؛ و سوم آشتی بین دولت بنغازی و طرابلس با میانجی گری سازمان ملل و دولتهای غربی و منطقه. در هر سه روند، بیش ترین قربانیان آن، مردم عادی لیبی هستند. در چنین شرایطی، به نظرم شانس این که مردم لیبی، به خواسته ها و مطالبات واقعی خود برسند در حال حاضر بسیار تیره و تار شده است.

لیبی، هفتمین تولید کننده نفت اوپک است. سهم لیبی، از تولید نفت اوپک نزدیک به یک میلیون و ششصد هزار بشکه است. بنابراین، جنگ داخلی لیبی قیمت نفت را تا حد بالای صد دلار افزایش داده است. پر کردن این خلا در بازارهای جهانی انرژی، چندان ساده نیست.

ویژگیهای لیبی، ایجاب می کند که دولتهای غربی و حامیان منطقه ای آنها، بحران سرمایه داری جهانی در آفریقا و آسیا را با استراتژی و روشهای خود حل و فصل کنند. این مساله مهمی است که قاعدتا باید نیروهای کارگری کمونیستی به آن توجه ویزه داشته باشند تا در این مورد عمیقا دست به روشنگری سیاسی – اجتماعی بزنند.

اما طوفان انقلاب، همه کشورهای حساس منطقه خاورمیانه را یکی پس از دیگری در هم می نوردد و هیچ جریانی و دولتی و جنگی هم نمی تواند مانع پیشروی آن شود. استراتژی عمومی غرب تاکنون، حفظ دولتهای مستبد به هر قیمتی، حتی کودتاگران بوده است هر چند که این استراتژی، بسته به موقعیت کشورها و دوری و نزدیکی شان با حاکمان وقت، دارای اتخاذ تاکتیکهای متفاوتی است. اما اساس استراتژی آنها، جلوگیری از انقلاب، به خصوص انقلابی که کارگران، نیروهای چپ و مردم آزاده، پیشتاز آن باشند به هر ترتیبی باید مهار کنند و اجازه ندهند منافع سرمایه داری در معرض خطر قرار گیرد.

با وجود این که مردم هر کشوری در پیش برد امر مبارزاتی خود دارای ویژگیهای مخصوص به خود را دارند اما، مهم ترین مساله ای که هم اکنون در همه کشورهایی که مردم شان به پا خاسته اند مشترک است اعتراض به سرکوبهای خونین و وحشیانه دولتهای مستبد و مادام العمر، اعتراض به عدم آزادی و فقر و بی کاری فزاینده است.

سرانجام حضور غرب در لیبی، برای جلوگیری از پیشروی انقلابات در منطقه، با اهداف و سیاستهای مختلفی چون حمله نظامی، راه انداختن جنگ داخلی، مهار آنها، جلوگیری از رادیکالیزه شدن و در بهترین حالت به وجود آوردن تغییراتی از بالاست بدون این که لطمه ای به عمق مناسبات سرمایه داری وارد شود. اما خود دولتهای غربی نیز دچار بحرانهای ساختاری سرمایه داری و با اعتراضات و اعتصابات فزاینده کارگری و مردمی روبرو هستند. بنابراین، در مقابل این نگرش سرمایه داری، نگرش سوسیالیستی جنبشهای قوی کارگری و مردمی قرار دارد که با اتکا به قدرت مردمی و سازماندهی مبارزه طبقاتی قادر است همه معادلات و سیاستهای دولتهای غربی و حامیان منطقه ای آن را در خاورمیانه بر هم بزند و سرنوشت جامعه شان را مستقیما به دست خویش رقم بزنند.

تاریخ انتشار : ۹ فروردین, ۱۳۹۰ ۱۰:۱۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

مروری بر آن‌چه تا بیست و سوم تیرماه گذشت

نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم…

غم دیگر

پایان تلخ یک ریاست جمهوری

کاش میشد

نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور

بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴