پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۴

پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۴

یاد محمد قاضی
محمد قاضی؛ مترجم و نویسنده و از امضاکنندگان بیانیه‌ی «ما نویسنده‌ایم» مشهور به «متن ۱۳۴ نویسنده» در ۲۴ دی‌ماه ۱۳۷۶ در هشتادوچهارسالگی درگذشت...
۲۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
حکم اعدام پخشان عزیزی را لغو کنید!
سازمان فداییان خلق ایران ( اکثریت) بر مخالفت قاطع و اصولی خود با مجازات اعدام تأکید می‌کند. در شرایطی که نظام حاکم کشور را در تمام زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی...
۲۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام
تأیید حکم اعدام چهار زندانی سیاسی در روزهای اخیر، از جمله مجاهد کورکور، پخشان عزیزی، مهدی حسنی و بهروز احسانی نشان‌دهنده اوج‌گیری تقابل حاکمیت با مردم است. افزون بر این،...
۲۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران
نویسنده: شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران
 اسرائیل و حماس به توافق آتش بس رسیدند
توافق نامه آتش بس در شکل کلی اش شبیه چهار چوب سه مرحله ای است که در اواخر ماه مه توسط بایدن اعلام شده بود. بر اساس آن پیش نهاد...
۲۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه
"همگامی" خواهان لغو حکم اعدام خانم پخشان عزیزی و آزادی فوری ایشان است
همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران انزجار شدید خود را از حکم اعدام خانم عزیزی اعلام میدارد و خواهان آزادی هرچه زودتر ایشان و سایر زندانیان سیاسی ایران و...
۲۶ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
حجاب اجباری، محدودیتی بزرگ برای ورزش دختران
ما از جامعه ی ورزشی ایران، خصوصا مردان ورزشکار، انتظار داریم که برای رفع کلیه ی محدودیت ها از جمله حجاب اجباری، کنار زنان ورزشکار بایستند. ما همچنین از نهادهای...
۲۶ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: نسرین ستوده و صدیقه وسمقی
نویسنده: نسرین ستوده و صدیقه وسمقی
حدود و ثغور علم قاضی در استقلال قضایی
حق دادخواهی و داشتن یک نظام قضایی منصف و برخورداری از دادرسی عادلانه از جمله حقوق اساسی ملت‌ها است، و این اهداف، جز در زیر چتر حمایت یک نهاد قضایی...
۲۵ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سیروان منصوری
نویسنده: سیروان منصوری

چرا باید اقدام دولت لیبی، اپوزیسیون آن و دولتهای غربی را محکوم کرد؟

مهم ترین سوال این است که این دولت موقت، چرا در شهر هفت صد هزار نفری بنغازی و شهرهای دیگر، اعتراضات مردمی را سازمان نداد؟ چرا صرفا به میلیتاریسم روی آورد؟ چرا به دولتهای امپریالیستی و در راس همه به دولت فرانسه متوسل شد و از شورای امنیت سازمان ملل نیز خواست تا اقدامات نظامی را علیه دولت قذافی انجام دهد؟ در این میان دولت قذافی نیز بیرحمانه مردم را کشتار می کرد و هنوز هم می کند

خیزش مردمی و تحولات انقلابی در تونس و مصر، با شعارهایی چون نان و آزادی، تاثیر خود را بر بسیاری از کشورهای آفریقایی – عربی گذاشت.

اما نمونه لیبی، بسیار متفاوت از تونس و حتی مصر است. در تونس کارگران و مردم انقلابی تا حدودی دستاوردهایی از جمله آزادی زندانیان سیاسی، آزادی احزاب سیاسی، بازگشت تبعیدیان به کشور، آزادی رسانه های مستقل و غیره داشته اند. حزب حاکم و بقایای آن از حاکمیت کنار گذاشته شده اند و به طور کلی خواستهای مردم در عرصه آزادی بیان، قلم، اندیشه و تشکل تا حدودی متحقق شده است و این که پس از این تحولات، نیروهای طبقه کارگر و گرایش چپ جامعه تا چه حدی توان و ظرفیت گسترش و تعمیق تحولات انقلابی را در افق و چشم انداز سیاسی – طبقاتی خود قرار داده اند، بحث دیگری است.

در مصر، هنوز این اتفاقات به اندازه تونس رخ نداده است. ارتش که در همه جای دنیا وظیفه تامین امنیت سرمایه و حاکمیت را به عهده دارد فعلا وظیفه «دموکراتیزه» کردن جامعه را به عهده گرفته و وعده داده است در آینده نزدیک خواستهای مردم را تامین کند. تاکنون ارتش چندین اطلاعیه علیه کارگران اعتصابی صادر کرده است که به اعتصاب خود پایان دهند. به قول مارکس، تاریخ دو بار تکرار می شود یک بار به صورت تراژدی و یک بار به صورت طنز. اما به نظر می رسد این طنز در مصر، بسیار حزن انگیز است و ارتش پرچمدار تحولات شده است؟! بنابراین، به نظرم هنوز نمی توان گفت که انقلاب مردمی در تونس و مصر، پیروز شده است.

اما واقعه لیبی، نوع دیگری پیش رفته است به طوری که باید اقدامات دولت لیبی، اپوزیسیون رسمی آن و هم چنین عملیات نظامی دولتهای غربی در این کشور را صریح و محکم محکوم کرد. آن چه که در لیبی در جریان است از یک سو، ترس و نگرانی دولتهای سرمایه داری از خیزشهای مردمی و از سوی دیگر راه حل آنها را در رابطه با تحولات کشورهای آفریقایی و خاورمیانه ای به نمایش می گذارد. چرا که همگان می دانند تحولات انقلابی و خیزش کارگران و محرومان و آزادیخواهان در سطح جهان، عمدتا علیه منافع و مصالح بورژوازی است.

در لیبی، نخست مردم جان به لب رسیده سلسله اعتراضاتی را علیه سرهنگ قذافی که چون خمینی، خامنه ای، احمدی نژاد و غیره جنون آدم کشی دارد آغاز کردند و به پیشرفتهایی نیز نائل آمدند دولتهای غربی را نگران کرد. در همان روزهای نخست اعتراضات مردم لیبی، قدرت مردمی به حدی بود که بحث از فرار قذافی بود. اما چند روزی طول نکشید که گفته شد برخی از مقامات و وزرای دولت قذافی در داخل و خارج کشور، به صف اپوزیسیون پیوسته اند. تا این جا مشکلی دیده نمی شود و همه تحولات اعتراضی علیه دولت حقانیت خود را دارد. در چنین روندی روشن است که هر انسان آزادی خواه و چپ باید به حمایت از آن برخیزد. اما سپس اعلام می شود که در شهر بنغازی دولت موقت اپوزیسیون به ریاست وزیر دادگستری دولت قذافی که از پست خود کناره گیری کرده، تشکیل شده است. در سطح بین المللی نیز به ویژه هیئت نمایندگی لیبی در سازمان ملل و سفیر آن در هند، از پستهای خود کناره گیری کرده اند و به نمایندگی از دولت موقت بنغازی با دولتها و سازمان ملل و غیره در حال گفتگو هستند. در این جا، اولین سئوال این است که در لیبی هم چون هر کشور دیگری براساس قوانین آن کشور، حکم تعقیب و دستگیری و زندان و شکنجه و اعدام، زیر نظر مسئولیتهای دستگاه قضایی است پس وزیر دادگستری در سازماندهی زندان و شکنجه و اعدام مخالفین، نقش هدایت کننده و مهمی به عهده داشته است پس، چرا ایشان در راس دولت موقت مخالفین قرار گرفته و تازه بسیاری از اعضای آن نیز مخفی هستند. تا حدودی می توان این مخفی کار را درک کرد اما تا این حد، جای سئوال دارد و کجا هستند آن چهره های اپوزیسیون که به تازگی از زندانهای قدافی، دست کم در شهر بنغازی از زندان آزاد شده اند؟ آنها که خود را از مردم و رسانه ها مخفی نمی کنند؟!

مهم ترین سوال این است که این دولت موقت، چرا در شهر هفت صد هزار نفری بنغازی و شهرهای دیگر، اعتراضات مردمی را سازمان نداد؟ چرا صرفا به میلیتاریسم روی آورد؟ چرا به دولتهای امپریالیستی و در راس همه به دولت فرانسه متوسل شد و از شورای امنیت سازمان ملل نیز خواست تا اقدامات نظامی را علیه دولت قذافی انجام دهد؟

در این میان دولت قذافی نیز بی رحمانه مردم را کشتار می کرد و هنوز هم می کند. اما سئوال این است مردمی که در روزهای نخست اعتراض خود را حتی در طرابلس پایتخت این کشور نیز با جرات و شهامت بی نظیری سازمان داده و پیش می بردند و در درگیری با نیروهای طرفدار قذافی مقاومت می کردند سریعا خاموش شدند؟ دولت چگونه توانست بار دیگر در بیش تر شهرها غیر از بنغازی دست بالا را بگیرد؟ چرا بخش عظیمی از مردم جان به لب رسیده به خانه هایشان برگشتند و تنها دولتیان و نظامیانی که از دولت جدا شده اند به جای سازماندهی اعتراضات مردمی به میلیتاریسم و بده و بستان با دولتهای غربی روی آورده اند؟!

کاری که اکنون دولتهای غربی و ناتو انجام می دهند در واقع به نوعی ادامه همان سیاستهایی است که سالهای پیش در عراق و افغانستان پیاده کرده اند و نتیجه آن نیز جز ادامه جنگ و کشتار و ترور و حشت، قحطی و گرسنگی چیز دیگری نبوده است. منتها در مورد لیبی، طنز تاریخ این است که گویا ارتشهای وابسته به دولتهای غربی و ناتو، موشک پرانی و بمبارانهای هولناک و ریختن هزاران تن بمب بر شهرهای لیبی، در حال برقراری «دموکراسی» و «امنیت» برای مردم این کشور هستند؟ این چه نوع دمکراسی است که توسط موشکها و جنگده های نظامی بر سر مردم پرتاب می شود؟ آنهایی که شعار می دهند: «زنده باد سارکوزی»، چه کسانی هستند؟ در حالی که سارکوزی، مورد نفرت میلیونها کارگر و مردم محروم فرانسه به دلیل سیاستهای غیرانسانی اش است.

بدین ترتیب، روشن است که برای دولتهای غربی، لیبی با تونس و مصر و غیره تفاوت بزرگی دارد و آن هم تونس و مصر، در عرصه اقتصادی جایگاه چندان شاخصی ندارند که توجه و حساسیت دولتهای غربی را برانگیزند. اما لیبی، هم به لحاظ جغرافیایی در شاخ آفریقا و نقشی که به عنوان پل ارتباطی بین کشورهای آفریقا و خاورمیانه دارد و هم این که از یک موقعیت مهم استراتژیک برخوردار است و هم چنین نفت این کشور مرغوبتر و گرانتر و استخراج آن هم کم هزینه تر است.

قبل از این ماجراها دولت قذافی، رابطه بسیار نزدیکی با دولتهای فرانسه، ایتالیا، آلمان و حتی آمریکا داشت. بنابراین، این خصوصیات لیبی، برای دولتهای پیشرفته سرمایه داری و امپریالیستی حائز اهمیتی ویژه و حیاتی است. از این رو، دخالت نظامی آنها در لیبی، نه برای دمکراسی و آزادی و دلسوزی برای مردم ستم دیده این کشور، بلکه دقیقاً در راستای حفظ منافع اقتصادی، سیاسی و نظامی شان است؛ دولتی هم که به عنوان اپوزیسیون خودش را در بنغازی مستقر کرده است نه از سوی مردم معترض، بلکه در معامله با دولتهای متجاوز خود را آرایش داده است. به همین دلایل و در عین حالی که باید محکم از مبارزه بر حق مردم لیبی علیه قذافی دیوانه و آدم کش دفاع کرد اما سیاستهای دولت موقت مستقر در بنغازی و عملیات نظامی دولتهای غربی و ناتو در لیبی را نیز باید شدیدا محکوم کرد و خواهان قطع فوری جنگ در این کشور شد و به فضایی کمک کرد و از راه های دیگری چون تشدید بایکوت سیاسی دولت قذافی را تحت فشار گذاشت تا مردم با مبارزه پیگیر خود، دولت قذافی را سرنگون کنند.

هم اکنون در بنغازی، «دولت موقت» یا «شورای ملی» مخالفان و دولت انتقالی به رهبری محمود جبرئیل درصدد ایجاد واحدهای نظامی کارآمد برای مقابله با ارتش قذافی هستند. شبکه خبری العربیه، با پخش تصاویری از یک قرارگاه نظامی در بنغازی، از آموزش نظامی داوطلبان جوان گزارش می دهد.

«شورای ملی» مخالفان مدعی است که در حال حاضر حدود هزار شبه نظامی سازماندهی شده در اختیار دارد. این تعداد به جز مخالفان یا شورشیانی هستند که در شهرهای مختلف لیبی علیه ارتش قذافی مشغول نبرد هستند. سئوال این است که چرا شورای ملی مخالفان، به اعتراضت مردیم کم بها می دهد. به نظرم صریح جواب این است که این شورا، نمی خواهد مردم عمیقا مناسبات و ساختارهای سیاسی و اجتماعی موجود را زیر سئوال ببرند چون که دولت موقت به آنها نیاز دارد. بازرگان، نخست وزیر دولت موقت پس از سرنگونی حومت پهلوی، در یکی از مصاحبه هایش گفته بود من باران می خواتسیم سیل آمد. یعنی الان شورا ملی مخالفان لیبی، برای این که تلاش می کند مسائل کشور را تا حد ممکن در بالا حل و فصل نماید و نمی خواهد وضعیت موجود به حدی رادیکالیزه شود که در آینده قادر به مهار آن نباشد.

در این میان، بی جهت نیست که اتحادیه کشورهای آفریقایی نیز اعلام کرده است برای حل بحران لیبی، باید دوره ای انتقالی را به وجود آورد تا زمینه انتخابات آزاد فراهم شود. در آدیس آبابا، پایتخت اتیوپی، نمایندگان دولت قذافی با نمایندگان پنج کشور آفریقایی سرگرم مذاکره برای رسیدن به راه حلی برای انجام اصلاحات از بالا در این کشور هستند.

هم اکنون نبردهای خونین در لیبی، هم چنان ادامه دارد. ارتش آمریکا با پرتاب موشکهای «توماهاوک»، اهدافی را که گفته می شود نظامی است منهدم می کند. به گفته مقامات آمریکایی، این موشکها از کشتی و زیردریاییهای آمریکایی مستقر در سواحل لیبی شلیک شده اند. ظاهرا هدف این حملات، انهدام موشکهای «اسکاد» حکومت قذافی عنوان شده است. هم چنین گفته می شود کماندوهای دریایی آمریکایی، در برخی از سواحل لیبی پیاده شده و سنگر گرفته اند.

وزارت دفاع آمریکا، اعلام کرده است که در آستانه واگذاری فرماندهی ماموریت نظامی در لیبی به ناتو، تعداد عملیات جنگنده های آمریکایی کاهش یافته و در روزهای پنج شنبه و جمعه ۲۴ و ۲۵ مارس ۲۰۱۱ – ۴ و ۵ فروردین ۱۳۹۰، تنها ۵۰ عملیات نظامی صورت گرفته است. جنگنده های فرانسوی و بریتانیایی، مواضع ارتش لیبی در شهرها را زیر آتش خود دارند.

یکی از مسئولان ناتو در بروکسل، اعلام کرده که این پیمان نظامی خود را نخست برای ماموریتی ۹۰ روزه در لیبی آماده می کند. ناتو، مسئولیت اجرای قطعنامه شورای امنیت مبنی بر ممنوعیت پرواز در حریم هوایی لیبی را برعهده دارد.

ترکیه نیز که عضو پیمان ناتوست، به قطعنامه شورای امنیت برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز آسمان لیبی رای ممتنع داده است. این کشور با این حال در برنامه محاصره دریایی لیبی، شرکت کرده است. از سوی دیگر، به گزارش خبرگزاریها، سران این کشور می کوشند، میان نمایندگان دولت قذافی و نیروهای مخالف او، نقش میانجی را ایفا کنند. رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، خبر برقراری تماس تلفنی با معمر قذافی را در روزهای گذشته، رد نکرده است. بنابراین، سران دولت ترکیه از هر طرف نفع بیش تری برسد به سادگی سیاستهایشان را به آن سو می چرخانند. در حال حاضر ۲۸ کشور، عضو ناتو هستند.

امارات متحده عربی نیز با اعزام ۱۲ تا ۱۶ جنگنده پس از قطر دومین کشور عربی است که عملا در ماموریت لیبی با نیروهای ائتلافی مشارکت دارد. هواپیماهای جنگنده قطر نیز از روز شنبه ۲۶ مارس ۲۰۱۱ – ۶ فروردین ۱۳۹۰، در نظارت بر آسمان لیبی با نیروهای بین المللی همکاری دارند.

در حقیقت ایجاد منطقه پرواز ممنوع، اسم رمز اشغال کشورها، پس از فروپاشی شوروی، نخستین حمله هوایی پدر بوش به عراق را با هدف برقراری «نظم نوین جهانی»، در پی داشت. از آن تاریخ، سیاست پرواز ممنوع نیز به سیاستها و وظایف شورای امنیت سازمان ملل افزوده شد و اکنون نیز در رابطه با لیبی مطرح شده است. در واقع شورای امنیت سازمان ملل، به ویژه پس از فروپاشی شوروی، نه شورایی برای برای بحث و تبادل نظر در جهت برقراری صلح و آرامش در جهان و بین «ملت» ها، بلکه به مثابه ابزاری در دست دولتهای امپریالیستی و در راس همه دولت آمریکا برای سازماندهی لشکرکشی به این و یا آن کشور تبدیل شده است و قطعنامه هایش نیز چون «تحریم اقتصادی» و «منطقه پرواز ممنوع»، عمدتا در راستای تامین منافع و رقابتهای جهانی دولتهای پیشرفته صنعتی به تصویب می رسند.

عملیات نظامی علیه لیبی، از شنبه ۱۹ مارس ۲۰۱۱ –  ۲۸ اسفند ۱۳۸۹ آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد. در لحظاتی که موشکهای آمریکایی و هواپیماهای جنگی دولتهای غربی به عملیات نظامی در لیبی مشغولند، حکومت اسلامی در ایران، بشار اسد در سوریه، خلیفه بحرین، دیکتاتور یمن و… با وحشی گری تمام، صف معترضین را به گلوله می بندند و به خاک و خون می کشند. زندانیان سیاسی را در زیر شدیدترین شکنجه ها قرار داده و جوخه های مرگ شان نیز فعال تر است. پادشاه عربستان که خود به شدت نگران آینده حاکمیتش است، بخشی از نیروهای ارتش خود را با توپ و تانک برای سرکوب معترضین به بحرین اعزام کرده است. بنابراین، دولتهای غربی و منطقه ای، احساسات انسان دوستانه خود را با لشکرکشیهایشان ابراز کرده اند؟

همان طور که در بالا بررسی کردیم موقعیت لیبی و رهبر دیوانه آن معمر قذافی، با موقعیت بن علی در تونس و مبارک در مصر تفاوت زیادی دارد. تحولات در لیبی، به دلایل مختلف به سرعت شکل تقابل مسلحانه میان مردم و حکومت را به خود گرفت و سازماندهی مردمی چندان مورد توجه قرار نگرفت. در چنین شرایطی، رهبری تحولات و سازماندهی آن نیز به دست وزرا و نظامیان جدا شده از دولت قذافی افتاد که هدف آنها نه سازماندهی مردم در راستای خواسته های مردمی، بلکه مراجعه به دولتهای غربی برای حفظ خود بود. بر این اساس، دولت قدافی مردم را قتل عام می کند؛ دولت موقت مخالفین در بنغازی هم به فکر سارماندهی عملیات نظامی در مقابله با دولت قذافی را در دستور خود گذاشته اند، هنگامی که امکانات و توانایی رودررویی نظامی با قذافی را ندارند به دولتهای غربی مراجعه کرده اند تا انها را در پیش برد سیاستهایشان کمک کنند. دولتهای غربی نیز منتظر چنین فرصتی بودند نخست قطعنامه پرواز ممنوع در شورای امنیت سازمان ملل را به تصویب رساندند و بلافاصله حملات موشکی و بمبارانهای هوایی خود به لیبی را با شعارهای فریبنده «دفاع از مردم» و «برقراری دموکراسی» در این کشور، آغاز کردند. اما آن چه که در این میان هم چون مردم عراق و افغانستان بازنده خواهد بود مردم آزادی خواه و تحت ستم لیبی است. چون که همه قرائن و شواهد نشان می دهند که واقعه لیبی سه مرحله سخت و دشواری را پیش روی خود دارد: ادامه جنگ داخلی؛ تقسیم کشور بین قبیله ها، یعنی دولتی در بنغازی و دولتی در طرابلس؛ و سوم آشتی بین دولت بنغازی و طرابلس با میانجی گری سازمان ملل و دولتهای غربی و منطقه. در هر سه روند، بیش ترین قربانیان آن، مردم عادی لیبی هستند. در چنین شرایطی، به نظرم شانس این که مردم لیبی، به خواسته ها و مطالبات واقعی خود برسند در حال حاضر بسیار تیره و تار شده است.

لیبی، هفتمین تولید کننده نفت اوپک است. سهم لیبی، از تولید نفت اوپک نزدیک به یک میلیون و ششصد هزار بشکه است. بنابراین، جنگ داخلی لیبی قیمت نفت را تا حد بالای صد دلار افزایش داده است. پر کردن این خلا در بازارهای جهانی انرژی، چندان ساده نیست.

ویژگیهای لیبی، ایجاب می کند که دولتهای غربی و حامیان منطقه ای آنها، بحران سرمایه داری جهانی در آفریقا و آسیا را با استراتژی و روشهای خود حل و فصل کنند. این مساله مهمی است که قاعدتا باید نیروهای کارگری کمونیستی به آن توجه ویزه داشته باشند تا در این مورد عمیقا دست به روشنگری سیاسی – اجتماعی بزنند.

اما طوفان انقلاب، همه کشورهای حساس منطقه خاورمیانه را یکی پس از دیگری در هم می نوردد و هیچ جریانی و دولتی و جنگی هم نمی تواند مانع پیشروی آن شود. استراتژی عمومی غرب تاکنون، حفظ دولتهای مستبد به هر قیمتی، حتی کودتاگران بوده است هر چند که این استراتژی، بسته به موقعیت کشورها و دوری و نزدیکی شان با حاکمان وقت، دارای اتخاذ تاکتیکهای متفاوتی است. اما اساس استراتژی آنها، جلوگیری از انقلاب، به خصوص انقلابی که کارگران، نیروهای چپ و مردم آزاده، پیشتاز آن باشند به هر ترتیبی باید مهار کنند و اجازه ندهند منافع سرمایه داری در معرض خطر قرار گیرد.

با وجود این که مردم هر کشوری در پیش برد امر مبارزاتی خود دارای ویژگیهای مخصوص به خود را دارند اما، مهم ترین مساله ای که هم اکنون در همه کشورهایی که مردم شان به پا خاسته اند مشترک است اعتراض به سرکوبهای خونین و وحشیانه دولتهای مستبد و مادام العمر، اعتراض به عدم آزادی و فقر و بی کاری فزاینده است.

سرانجام حضور غرب در لیبی، برای جلوگیری از پیشروی انقلابات در منطقه، با اهداف و سیاستهای مختلفی چون حمله نظامی، راه انداختن جنگ داخلی، مهار آنها، جلوگیری از رادیکالیزه شدن و در بهترین حالت به وجود آوردن تغییراتی از بالاست بدون این که لطمه ای به عمق مناسبات سرمایه داری وارد شود. اما خود دولتهای غربی نیز دچار بحرانهای ساختاری سرمایه داری و با اعتراضات و اعتصابات فزاینده کارگری و مردمی روبرو هستند. بنابراین، در مقابل این نگرش سرمایه داری، نگرش سوسیالیستی جنبشهای قوی کارگری و مردمی قرار دارد که با اتکا به قدرت مردمی و سازماندهی مبارزه طبقاتی قادر است همه معادلات و سیاستهای دولتهای غربی و حامیان منطقه ای آن را در خاورمیانه بر هم بزند و سرنوشت جامعه شان را مستقیما به دست خویش رقم بزنند.

تاریخ انتشار : ۹ فروردین, ۱۳۹۰ ۱۰:۱۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام پخشان عزیزی را لغو کنید!

سازمان فداییان خلق ایران ( اکثریت) بر مخالفت قاطع و اصولی خود با مجازات اعدام تأکید می‌کند. در شرایطی که نظام حاکم کشور را در تمام زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در تنگنایی تاریخی قرار داده است، اقداماتی از این دست بر تنش‌های موجود در جامعه می‌افزاید. ما خواستار لغو فوری حکم اعدام خانم پخشان عزیزی هستیم و بار دیگر از همۀ نیروهای سیاسی، نهادهای مدنی و شخصیت‌های اجتماعی می‌خواهیم از همۀ توان‌ خود برای مقابله با اجرای این حکم ناعادلانه استفاده نمایند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام پخشان عزیزی را لغو کنید!

سازمان فداییان خلق ایران ( اکثریت) بر مخالفت قاطع و اصولی خود با مجازات اعدام تأکید می‌کند. در شرایطی که نظام حاکم کشور را در تمام زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در تنگنایی تاریخی قرار داده است، اقداماتی از این دست بر تنش‌های موجود در جامعه می‌افزاید. ما خواستار لغو فوری حکم اعدام خانم پخشان عزیزی هستیم و بار دیگر از همۀ نیروهای سیاسی، نهادهای مدنی و شخصیت‌های اجتماعی می‌خواهیم از همۀ توان‌ خود برای مقابله با اجرای این حکم ناعادلانه استفاده نمایند.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

یاد محمد قاضی

حکم اعدام پخشان عزیزی را لغو کنید!

در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام

 اسرائیل و حماس به توافق آتش بس رسیدند

“همگامی” خواهان لغو حکم اعدام خانم پخشان عزیزی و آزادی فوری ایشان است

حجاب اجباری، محدودیتی بزرگ برای ورزش دختران