ایران کشوری تنهاست و این ناشی از سیاستهای جمهوری اسلامی در تمامی سالهای بەقدرت رسیدن آن بودەاست. می توان گفت متحدین اصلی ایران نیروهای نیابتی آن هستند کە در کشورهای منطقە، از جملە در عراق، یمن، سوریە و لبنان فعال هستند. جمهوری اسلامی دارای هیچ متحد استراتژیکی در سطح کشورها نیست.
تنهائی ایران ناشی از نوع نگاە آن بە جهان و نیز پایەهای فکری است کە بنیان وجودی آن را تشکیل می دهند. اسلام شیعی، آمریکائی ستیزی و دشمنی با اسرائیل، این کشور را بە ایدئولوژیزە کردن سیاست خارجی راندەاست طوری کە کمترین امکان مانور را در میان کشورها برای آن فراهم ساختەاست. بیهودە نیست کە کل توان پیشبرد موقعیت منطقەای جمهوری اسلامی بر دوش مردم سنگینی می کند، و اساسا این پیشرفت های ظاهری نە تنها دستاوردی برای مردم و کشور نداشتەاند، بلکە برعکس حتی منجر بە ویرانی بیشتر زندگی آنان و عقبگرد در شرایط اجتماعی ـ اقتصادی هم شدەاست.
معمولا کشورهای موفق در پیشبرد منافع خود در سطح جهانی و منطقەای باز عمل می کنند، و کمتر جریان امور را بە دست انگیزەهای ایدئولوژیکی می سپارند. بازی بر روی شناسەهای متفاوت سیاسی، ایدئولوژیکی و فرهنگی منجر بە آن می شود کە آنان بتوانند در گسترەهای مختلف، سیاستها و ابزارهای متفاوتی را پیش ببرند، اما جمهوری اسلامی با برجستە کردن وجە مشخصی از اسلام شیعی و آمریکا ستیزی، هم در میان هم کیشان دینی خود از امکان مانور آنچنانی برخوردار نیست و هم از امکان غرب برای بسترسازی جهت بازی های چندگانە در سطح جهانی خود را محروم کردەاست.
و آیا با این تنهائی و گزیدن عزلت، در عین پیشبرد سیاست تهاجمی در سطح منطقە، می توان کشور را بە مسیر پیروزی و تثبیت دستاوردهای آن رهنمون شد؟ تجربە نشان می دهد کە همە کشورهای موفق دنیا، بویژە در جهان گلوبالیستی، در روابط گوناگون چندجانبە اقتصادی، سیاسی و نظامی قرار داشتەاند، و در بازی پیچیدە شطرنج سیاسی هیچگاە تنها از چند مهرە ویژە استفادە نکردەاند.
جمهوری اسلامی از طریق دشمنی با اسرائیل، خود را از بهرەبرداری از بخش مهمی از امکان مانور خود در سطح جهان محروم کردە و قسمت بسیار مهمی از زمین بازی را بە رقبا سپردەاست بدون اینکە در این بازی غیر عقلانی، نظر یک کشور، حتی مجموعە فلسطینی ها را هم بخود جلب کردەباشد.
روحیە جمهوری اسلامی تا حدود بسیار زیادی (البتە تنها در شکل و در یک تقلید کمیک) بە روحیە اساطیر ایرانی، از جملە رستم زال شبیە است کە یک تنە سوار بر اسب بە مصاف دشمن می رفت. جمهوری اسلامی در دنیای مدرن کنونی گرفتار توهمات رستم گونە خود شدەاست کە در نهایت تنها دستاورد آن مرثیە بە پیکر بی جان فرزند خود، سهراب، خواهدبود کە آن هم بدست خود او از پای درآمدەبود. و آنچە از این پهلوانی بی سود باقی می ماند، همان مرگ فرزند و افتخار پهلوانی است کە تنها بە درد بازگوئی کمیک آن در افسانەها می خورد. و البتە افسانە آنگاە کە بە واقعیت تبدیل می شود، همین حسن بازگوئی و یا خصلت حماسی خود را نیز از دست خواهدداد. رستم اگرچە شاهان بسیاری را دید، اما سرانجام بدست برادر ناتنی خود کشتەشد.
و سرنوشت جمهوری اسلامی هم همین خواهدبود: اسطورەای کمیک کە در تنهائی خود بدست برادر ناتنی ها، از دنیا خواهد رفت!