چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۴

چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۴

دفتر کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
دوستان و رفقای گرامی مطالبی که در این دفتر ملاحظه میکنید، بخشی از اسناد مصوب کنگره بیستم سازمان، به اضافه پیام ها و سخنرانی های مهمانان آن است که آماده...
۱۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: ‌دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: ‌دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
تأثیرات سیاست‌های ترامپ بر حقوق زنان و اقلیت‌ها
در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، بودجه ایالات متحده برای صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، که از برنامه‌ریزی خانواده در سراسر جهان حمایت می‌کند، قطع شد. چنین تغییراتی در سیاست...
۱۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
توصیه‌هایی برای مقاومت در دوره‌‌ای تاریک
«وضع خوب نیست، اما ایده‌های خوبی برای مقاومت و مبارزه وجود دارند که آنها را می‌توانیم از تجربه‌های مردم آزادی‌خواه در ایران و جهان بیاموزیم. مجموعه‌ای از اصول ساده و...
۱۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: محمدرضا نیکفر
نویسنده: محمدرضا نیکفر
آیه‌های زمینی
چه روزگار تلخ و سیاهی، نان، نیروی شگفت رسالت را، مغلوب کرده بود، پیغمبران گرسنه و مفلوک، از وعده‌گاههای الهی گریختند، و بره‌های گمشدهٔ عیسی، دیگر صدای هی‌هی چوپانی را،...
۱۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: فروغ فرخزاد
نویسنده: فروغ فرخزاد
گرامی باد یاد جهان پهلوان تختی
هفدهم دی سالگرد درگذشت شخصیت ملی ما، جهان پهلوان، جوانمرد روزگار، غلامرضا تختی است. سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور و جبهه ملی ایران-اروپا ضمن گرامیداشت یاد او...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور
نویسنده: سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور
کشتی شکستگانی بی باد شرطه و دیدار آشنا
تنها امید مردم در بدتر نشدن اوضاع و نابود نشدن حداقل های زیستی کشور و همچنین امید حکومت به غرق نشدن کشتی شکسته نظام، ویژگی های ترامپ و دولت او...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: برديا سياوش
نویسنده: برديا سياوش
تأثیر روانی جنگ: نیمی از کودکان غزه آرزوی مرگ دارند
یک مطالعه و نظر سنجی جدید, تأثیر روانی عظیم جنگ بر کودکان و جوانان در نوار غزه را این گونه بر آورد کرده است:  ۴۴ درصد از کشته شدگان کودک...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: جولیان بورگر، برگردان رضا کاویانی
نویسنده: جولیان بورگر، برگردان رضا کاویانی

یاد تو،یاد عطر گل سرخ خونه

سوز و سرمای اذر ماه که میاد عطر گل سرخ خونه رو با خودش میاره. بوی دل انگیز رایحه ترا. یادت میاد از کدوم گل حرف می زنم؟ گل سرخ جلوی ایوان خونه مون تو لنگرود. همسن تو بود. کوچولو بودی آونهم هم قد تو بود. با تو قد کشید ...

اشاره: ۲۸ آذر سالگرد اعدام علی ماهباز است.

سوز و سرمای اذر ماه که میاد عطر گل سرخ خونه رو با خودش میاره. بوی دل انگیز رایحه ترا. یادت میاد از کدوم گل حرف می زنم؟ گل سرخ جلوی ایوان خونه مون تو لنگرود. همسن تو بود. کوچولو بودی آونهم هم قد تو بود. با تو قد کشید. تو از دیوارخونه همسایه بلندتر نشدی اما گل عطر ما قد کشید از دیوار خونه “گل باغی” هم بالاتر رفت، دیگه برای بوییدن عطر گلش بغلم می کردی تا بتونم ببوسمش، ببویمش. یادت میاد همیشه تو دنیای بچگی کنارش مشغول بازی بودم. گل ما بهار و تابستون نداشت. حتی تو زمستون تو بی برگیش گل میداد. وقتی هوا خیلی سرد بود. تو خیالم رو تنش یه دستمال پشمی خوشگل می ذاشتم تا سردش نشه. تو. کنکور قبول شدی و مامان همه عشقش این شد که علی کوچولوش رفته دانشگاه. می خواد دکتر بشه. گل سرخ خونه وقتی تو رفتی بازم گل داد و عطرش رو تو خونه با بهارنارنج ها تقسیم کرد.
از سوز و سرمای پائیزی می گفتم. گل سرخ ما گاها از سرما بی انکه پژمرده بشه یکی یکی گل برگ هاش می ریختن. اما تو هنوز وقت رفتنت نبود، قبراق، تند، علیرغم همه ی کار و بارهای زندگی، هفته ای یه بار کوهتو می رفتی. هنوز کفشهای کوهت در خاطر همه مونده، همون کفشهایی که وقتی کشتنت، بابک بغل شون کرد. گفت: “بابا رفته جبهه زخمی ها را درمان کنه “.
گل سرخ ایوان خونه هنوز عطرش، رایحه دل انگیزش می یاد. عطری که اسیر می کنه. اسیر یاد تو. در ان پائیز.
تو و گل سرخ، گل سرخ و چشمهای سبز و گاه نیلی ات. پائیز که میشه لحظه ایی تنهام نمی ذاره. نمی دونم چکارت کنم، مثل عطر گل سرخ میای جلوم هی سبز می شی. سبز. با من زندگی می کنی این نگاهت روی جلد کتاب حافظ شاملو مونده. برام با خط قشنگت یادگاری نوشتی: به بهانه عید و بهار ۲۵۳۶
برای خواهر خوب و مهربانم
به این امید که زندگیش همیشه بهار باشد”
۲۹/۱۲/۲۵۳۵

می دونستی چند سال بعد بهار را هم اعدام می کنند. و مردم می دوند تا بهارو نجات بدن.
سی ساله بهار مردم و می کشند، یه روز تویی، یه روز شاپور، و یه روز دیگه سهراب و ندا وترانه و مریم و کیانوش و محسن. لابد یه روز هم بقیه مردم!؟
اما امروز تو کلاس دستم تو دست تو بود. منو با خودت همراه کردی. با هم می رفتیم. اشکم دراومد، چشمم رو باز کردم دیدم جلوی پنجره اون بالا تو تاریکی گل سرخی تو باد تکون می خوره، تعجب کردم.
هیچوقت تو اون کلاس گل سرخ و ندیده بودم. چقدر بالا رفته بود تا خودش را برسونه به نوک پنجره. راستی اونجا چی می کردی؟ گله می خواست بیاد تو انگار، برای من دستش رو تکان میداد. یاد تو، یاد عطر گل سرخ خونه ما.
چند وقت پیش یه همرات تو اوین که الان در المان زندگی می کنه نامه ایی نوشت. از قصه تو گفت و همونجوری بودی در تصور همه کسانی که می شناختند: دفاع کردی از انچه بدان معتقد بودی برای مردم انجام دهی، برای این بابک و بیژن رو هم بهانه نکردی، اینه که شدی عطر دل انگیز گل سرخ خانه ایران. همبندی ات نوشت:

نامه اول
امروز مقاله شما در مورد سهراب را میخواندم. در جایی به برادرتان سید علی ماهباز اشاره کردید. تمام مشخصات او با یکی از هم اتاقی های من در سال ۱۳۶۰ که با دو سه نفر دیگر هم خرج بودیم، شبیه است.
او چند شب آخر برای ما شعرهای عاشورپور را میخواند. قد کوتاهی داشت و سفید چهره بود. زمانی که برای سفر آخرت صدایش کردند پهلوی من نشسته بود و در مورد شعرهای عاشورپور برای من و یکی دیگر از هم خرجان صحبت میکرد که ناگهان در اتاق باز شد و نام او را خواندند و گفتند که با کلیه وسایل بیاید.
چون شب بود همه فهمیدند موضوع چیست. با من و سایر هم اتاقیها روبوسی کرد و خداحافظی کرد و مردانه به سوی آخرت شتافت.
تا امروز که بیش از ۲۷ سال از آن روز میگذرد، خاطره آن روز همچنان واضح در ذهن من است و با شنیدن هر آهنگ گیلگی به یاد او می افتم.
روحش شاد باد
نامه دوم:

سلام
من در سال ۱۳۶۰ تازه دیپلم گرفته بودم که در یکی از روزهای آخر شهریور در خیابان بازداشت شدم. البته به صرف اینکه در یکی از میتینگ ها من را دیده بودند.
دقیقا یادم نیست که از مهر یا آبان بود که او را به اتاق ما آوردند و چون همفکر بودیم طبیعتا در کنار ما نشست. آن موقع در اتاق بیش از ۶۰ نفر با هم زندگی میکردیم و شبها مجبور بودیم به پهلو بخوابیم تا همه جا شوند و فقط روزی ۴ بار و به مدت هر بار ۱۰ دقیقه برای دستشویی از اتاق بیرون میرفتیم که البته زمان استفاده از دستشوئی برای هر نفر زیر یک دقیقه میشد. در این شرایط ایشان در کنار ما بود و روحیه خوبی داشت.
آنطور که به ما گفته بود در محل کارش که یادم نیست کدام بیمارستان دولتی بود، با گزارش انجمن اسلامی مبنی بر اینکه ایشان در جریان ناآرامیهای کردستان در سال ۱۳۵۸، به سازمان فدائیان کمک داروئی کرده بود، بازداشت شد.
البته همه هم اتاقیها که اکثرا هواداران مجاهدین بودند فکر میکردند ایشان ظرف یکی دو ماه آزاد خواهد شد.
یک جلسه بازجوئی رفت که در محیط آرامی بازجوئی شد و بعد به دادگاه رفت.
در آن زمان دادگاه شامل یک روحانی و خود متهم بود و کس دیگری حضور نداشت و معمولا ۱۰ دقیقه طول میکشید حتی آگر ۳ یا ۴ نفری هم به دادگاه میرفتند مجموعا بیش از ۳۰ دقیقه طول نمیکشید.
در دادگاه هم بنا به گفته ایشان تنها دو سوال پرسیده شد:۱- آیا هواداری از سازمان فدائیان خلق اکثریت را قبول داری؟ ۲ – آیا کمک داروئی در سال ۱۳۵۸ به این سازمان را در خلال درگیری کردستان قبول داری؟
که هر دو جواب ایشان مثبت بود. به همین سادگی!!! و بقیه اش را که میدانید. همان شب دادگاه، ایشان را برای اجرای حکم بردند.
اما در مورد خودش تا آنجا که یادم می آید بسیار انسان آرام و متینی بود، تنها مسئله ای که او را ناراحت کرده بود و چندبار از آن صحبت کرده بود، این بود که روز آخری که میخواست از خانه خارج شود و به محل کار خود برود فرزند کوچکش از آغوش او خارج نمیشد و به شدت گریه میکرد. هرچه سعی کرده بود او را آرام کند نتوانسته بود و بچه با گریه به آغوش مادر رفته بود. گویا به کودک قول داده بود که زود برگردد و از اینکه نتوانسته بود به قول خود عمل کند ناراحت بود و اینکه فرزند او تا کی گریه کرده و از نیامدن او چه حالتی داشته، غمگین بود و میگفت ایکاش که میتوانستم او را ببینم و بگویم که برای رفتن اجبار داشتم. این ماجرا هیچوقت از یاد من نرفت بطوریکه سال ۸۶ وقتی برای یک مسافرت کاری از خانه خداحافظی میکردم، دختر من خیلی گریه کرد. ناخود آگاه به یاد سید علی افتادم و بسیار غمگین شدم. در مورد آوازی که خواند، یادم می آید که شب قبل از اجرای حکم در اتاق به ابتکار یکی دو نفر از هم اتاقیها، چند نفری که هنری داشتند برای بالا بردن روحیه همه آواز خواندند. سید علی هم آواز “من بیجار کاره نوکونم ماری” که توسط آشورپور اجرا شده بود را خواند. آگر آواز را شنیده باشید ابتدا خواننده به آرامی میخواند و در انتها آواز شاد میشود.
سید علی نیز همین کار را کرد و در انتها که “من بیجار کاره نوکونم ماری” را با حالت شاد میخواند، در حالی که بشکن میزد دو دستش را در دو طرف بدن بصورت موزون حرکت میداد.
این شعر و آواز و اینحالت شاد، در آن شرایط بسیار روحیه هم اتاقیها را بالا برد و باعث نشاط و شادمانی هم اتاقیها شد. بطوریکه از او قول گرفتند که حتما فردا شب هم آواز دیگری از آشورپور را بخواند.
فردای آنروز دقیقا یادم نیست که قبل از شام بود یا بعد از شام که هم اتاقیها به او یاد آوری کردند که باید آواز بخواند. ما هم که دور او نشسته بودیم در حال پرسیدن این بودیم که کدام آواز را میخواهد بخواند و او در حال توضیح دادن بود که در اتاق باز شد و او رفت.
در آخر این را به شما بگویم رفتار و شخصیت او و پایداری بر طرز تفکرش و تسلط بر خودش هنگام صدا کردن برای اجرای حکم و همچنین محبوبیتش در اتاق میتواند باعث افتخار فرزندان و خانواده و هم فکرانش باشد. در پایان باید بگویم که یاد سید علی هیچگاه از خاطرم نرفت.
اینگونه یاد تو با عطر گل سرخ آمیخته و در دفتر زندگی و زمانه ثبت است.
یادت گرامی.

یاد تو،
یاد عطر گل سرخ خونه

در غارت باد و بارانی
ای گل سرخ بلند
پائیزی سرخ برگ های خیابانی
ای گل سرخ قشنگ
دسته دسته در زمین و هوایی
بر بلندایی از چوبه دار
سرخ ترینی برتن
ان دار بلند
آذرشصت
چشمانت نگران
غم نان و غم جان پسران
بابک و بیژن من
خرد و نازک، گریان منند
با نم اشکی در چشم
سال ها رفته هنور
سرخ برگهای گذر
همجو عطرگل سرخ خانه ما
پیوند یاد تواند

زمزمه با باد بهار
بچه پچه با بنفشه ها
آخرین برگ درخت
در آذرسرد
خوانده و رقصیده ,
بر سر دار بلند
“من بیجار کاری نکنم ماری
اوهوی مار اوهوی مار”
با دستی در هوا بشکنی به ناز
“هرچی بگفتی، نکودی ماری
اوهوی مار اوهوی مار”
یاد تو یاد قشنگ گل سرخ
یاد تو رقص و نوای گل و برگ
در پائیز
بیست هشت آذر۱۳۸۸
عفت ماهباز لندن

عفت ماهباز لندن
بیست هشت آذر ۱۳۸۸

زیر نویس
۱ و ۲ نوشته ای بیاد او
http://efatmahbaz.blogfa.com/8609.aspx
سال شصت، در روزهای سرخ زرد پائیزی در جستجوی برادرم علی، که کحاست ؟ چراست؟همه زندان ها را گشتیم. دو کودک هشت و هیجده ماهه ش بی قرار پدر بودند، بی پدر شدند.
http://efatmahbaz.blogfa.com/8709.aspx
“گل باغی”: همسایه دیوار به دیوار خانه ما در لنگرود
آهنگ “من بیجار کاری نکنم ماری ” خواننده لیلک آشورپور

تاریخ انتشار : ۲۷ آذر, ۱۳۸۸ ۱۱:۵۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

دفتر کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

تأثیرات سیاست‌های ترامپ بر حقوق زنان و اقلیت‌ها

توصیه‌هایی برای مقاومت در دوره‌‌ای تاریک

آیه‌های زمینی

گرامی باد یاد جهان پهلوان تختی

کشتی شکستگانی بی باد شرطه و دیدار آشنا