سالهاست اندیشه ورزان سیاسی و اجتماعی فعال در حوزه های سیاسی چه بصورت متشکل در درون سازمانهای سیاسی و چه به صورت مستقل در ارائه راه حل مناسب به عنوان آلترناتیو رژیم جمهوری اسلامی پیشنهادات خود را در قالب برنامههای مختلفی ارائه دادهاند. اما متاسفانه در حوزههای نقد به اصلیترین نقطه توجه کافی ننموده و در شکل برنامهٔ گروهی متشکل حزبی، سازمانی و فردی بدون تعمیم آن برنامه ها به عنوان یک راهکار عمومی در جا زده اند. علت اصلی این ضعف در عدم ارائه راه حل دموکراتیک درمورد همهٔ مسائل اجتماعی از جمله تمامی ستمهای موجود طبقاتی، ملی(قومی)، جنسی، ایدئولژیک، مذهبی، خلاصه می شود. یعنی با اولویت قرار دادن به ارائه راه حل برای بخشی یا فقط یکی از این ستمها عاجز از طرح عینی راه حل در موارد دیگرشد اند. این ضعف اصلی باعث شده این برنامه ها از مسیر دموکراتیک خود منحرف شود و با پافشاری در اصرار در همه شمول بودن این برنامه ها و سازمانها فقط در همان حوزه کوچک احزاب و سازمانهای مدعی باقی بمانند. به همین منظور ما در قشر اپوزیسیون فعلی شاهد رهبرآن ۳۱ ساله دائمی کادر رهبری دائمی و برنامهٔ تکراری و بیخاصییت دائمی هم هستیم.
در طی دوران حاکمیت های ارتجاعی وابسته تاریخ بیش از ۸۶ ساله اخیر جامعه ایران، دولتها با اجرای سیستماتیک انواع ستمهای قومی- ملی، جنسی، طبقاتی، ایدئولوژیکی، مذهبی قوانین ارتجاعی را نهادینه کردند.
پتانسیل انقلابی درون هر یک از این جنبشهای برابری طلب به صورت مجزا همواره خیزشهایی اعتراضی را بدنبال داشته که به علت عدم اتحاد نیرو های پیشرو و بالنده بارها با شکست روبرو گشته است. طرح شعار “اتحاد مبارزاتی خلقهای تحت ستم و جنبش زنان، جنبشهای کارگری، دانشجویی و روشنفکری برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی” با کسب اتحاد عمل انقلابی نیروهای دموکراتیک رهبری کنندهٔ هر یک از این جنبشها با ارائه تاکتیکهای مشخص از یک طرف و از طرف دیگر پذیرش مشترک آلترناتیو مشخص و واحد می تواند گامهای اصلی را برای ایجاد اتحادها برداشت. با مشخص کردن دقیق شکل حاکمیت غیر متمرکز، شورایی، دموکراتیک، و از بین بردن تمامی قوانین ارتجاعی تضمین کنندهٔ نابرابریها در همهٔ زمینهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، با تقسیم قدرت سیاسی به صورت برابر بدون الوییت قرار دادن هیچ یک از هوییتهای مشخص جنسی، ملی-قومی، طبقاتی، مذهبی، ایدئولوژی و باورها در شکل برنامه آلترناتیو مشترک میتوان همهٔ نیروهای انقلابی موجود در این جنبشها را هم بسیج کرد و هم سپس مسئول و ناظر برای اجرای دقیق این خواستها در شکل شوراهای اداری، سیاسی، منطقهای کادر ترتیب داد. اتحاد داوطلبانهٔ تمامی نیروهای دمکرات و انقلابی و سرنگونی طلب با باور داشتن عملی به این شعارها شرط اصلی تحقق این اتحاد خواهد بود.”
سوال اصلی اینجاست، کدام آلترنتیوی است که می تواند در وضعیت فعلی نیروهای انقلابی را با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی در اطراف برنامه و شعارهای مناسب و همه شمول بسیج کرده و به تحرک در آورد و بتواند راه حل دمکراتیکی برای رفع همهٔ ستمهای موجود ارائه دهد؟
شکل ساختار حکومت آلترناتیو را مشخص نماید که بتواند به صورت مشخص و دقیق در ریشه کن کردن همهٔ نابرابریها، تبعیضهای جنسی، ملی-قومی، طبقاتی، ایدئولوژیک، مذهبی اقدام بکند.
طرح شعار “اتحاد مبارزاتی خلقهای تحت ستم و جنبش زنان، جنبشهای کارگری، دانشجویی و روشنفکری برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی” می تواند در وهلهٔ فعلی بهترین گزینه برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی و هم برای مرحلهٔ بعدی باشد.
با علم به آزادی و برابری انسانی بر اساس تعریف آگاهانه و آزادانهٔ فردی و جمعی تودههای انسانی از هویتهای موجود بشری اعم از هویت جنسی، طبقاتی، ملی-قومی، مذهبی، ایدئولوژیک … میبایست برای برچیدن همهٔ کالبد تفکر برتری طلبی در ساختار حاکمیت (دولت متمرکز) قوانین، و ساختارهای فرهنگی رایج برنامه مشخصی را ارائه داد.
برای لغو بردگی جنسی، طبقاتی، کودکان و از بین بردن تبعیضهای ملی-قومی، مذهبی، ایدئولوژیک ساختار حاکمیتی را تعریف کرد که در الگوی مشخص پیشنهادیش به همهٔ ستمدیدگان به صورتی برابر راه حلی دموکراتیک ارائه می دهد. با اعتقاد داشتن به برابری کامل انسانها در این الگوی مناسب، در وهلهٔ اول با جای دادن برنامهٔ عملی برای تقسیم واقعی قدرت سیاسی بدون هیچ استثنا که شامل همهٔ آن انسانها شود. این ممکن نیست مگر با حذف حاکمیت متمرکز در برنامهٔ آلترناتیوی، و شرکت فعال عملی و حمایت از جنبشهای محرومین و ستمدیدگان در درون پروسهٔ مبارزاتی آنان.
با شرکت فعال و پیشرو در مبارزه علیه ستم ملی، تبعیض جنسی ایدئولوژیک، مذهبی و تمرکززدایی وظیفهٔ اصلی بشردوستانه عدالتخواهانه، دموکراتیک، آزدیخواهانه انسانی خود را میتوان به جا آورد و هم این که از انحراف این جنبشها توسط نیرهای ارتجاعی و قدرتهای ارتجاع جهانی کاست. بخش عظیم این قدرتهای ارتجاعی از جمله جمهوری اسلامی ایران در این زمینه سرمایه گذاری نیز کرده اند.
به اعتقاد من با ایجاد ساختار دموکراتیک شورایی باورمند به برابرحقوقی ملتها – اقوام و همهٔ ستمدیدگان و محرومین در پروسهٔ سیر تکاملی و پرورشی در زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی این برابری را میتوان تضمین نمود. میتوان نیروهای مبارز و دمکرات درون هر یک از این جنبشها را هم برای مرحلهٔ سرنگونی فعلی و هم برای ساخت و تحققق این خواستهٔ مشترک متحدانه بسیج نمود.
با تعمیق شعار حق تعیین سرنوشت به صورت شورایی میتوان عمل شرکت فعال، نظارت، سهیم بودن در قدرت سیاسی، حق انتخاب و انتخاب شدن را شامل حال همهٔ ستمکشان طبقاتی، زنان، دنشجویان، ملتها، مذاهب، صاحبان ایدئولوژی کرد و آنها را در پروسهٔ مبارزاتی متحد نمود.
با تقدم دادن انسان و سرنوشت انسانی بر خاک، با ایجاد مکانیزمهای اداری شورایی محلی با نظارت دقیق همهٔ ساکنان فعلی آن مناطق بدون در نظر گرفتن هویت ملی-قومی، جنسی و طبقاتی میتوان معضل ادغام برگرفته از مهاجرتها را بر طرف ساخت. حتی در جغرافیای بزرگ مشترکی مثل تهران و حومه و خراسان و … به ایجاد فدراتیوهای شورایی مشترک برگرفته از همهٔ تعلقات ملی- قومی ساکن معضل برخوردهای قومی و اتنیکی را به طور همیشگی پایان داد. به شرطی که اقلیتهای ساکن آن جغرافیا برابرحقوقی کاملی با اکثریت آن منطقه داشته باشند و هم در قدرت سیاسی و اداری سهیم باشند.
این نوع فدرالیزم شورایی با ایجاد یک جامعه دمکرات، آزاد و برابر، زمینههای پیشرفت مدرن را فراهم می سازد و رفاه و آسایش را بهمراه می آورد و می تواند به عنوان الگوی مناسب در منطقه مطرح شود و بنا به سوابق تاریخی و به هم پیوستگی ملتهای تجزیه شده در همسایگی آن ملتها را برای پیوستن به اتّحادی بزرگتر جلب نماید. کنفدراسیون آزاد ملتهای دربند دولتهای ارتجاعی در منطقه عملی است شدنی. این کار نه با صدور انقلاب اجتماعی بلکه با ساخت جامعه آزاد برابر مدرن انسانی و مرفه عملی است. فدرالیزم شورایی دموکراتیک و لائیک با پایان دادن به حکومت متمرکز مردسالار شیعه اثنی عشری و شوینیستی که تنها منافع بخش کوچکی از انحصارگرایان ارتجاعی وابسته به ارتجاع جهانی است می تواند نقط آغازین حرکت اجتماعی عظیمی در منطقه و سپس در جهان گردد.
آری میتوان به این آرزوهای انسانی و زیبا جامعه عمل پوشاند تنها به شرطی که انسانی مسئول باشیم و در مقابل فاجعه بشریت مسئولانه برخورد کنیم و در ارائه راه حل دموکراتیک به عنوان انسانی دمکرات تعلقات و منافع طبقاتی و ملی خود را در حوزههای تنگ برنامه ای سازمانی و احزاب کوچک جای ندهیم.
زنده باد اتحاد مبارزات ملتهای تحت ستم و جنبشهای زنان، کارگران، دانشجویان و آزادیخواهان برای کسب حق تعیین سرنوشت
بر قرار باد اتحاد جمهوری های فدراتیو دموکراتیک شورایی و لاییک ایران
پیش به سوی کنفدراسیون ملتهای آزاد منطقه