جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۴

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۴

جهان چندقطبی دروازۀ جهان بی‌قطب

پافشاری بر تک‌قطبی نگاه داشتن جهان سبب می‌شود هر اتحادیه‌ای از کشورها که در راستای منافع مشترک شکل می‌گیرد، آن تک‌قطب مدعی رهبری جهان را در مقابل و در تقابل با خود می‌بیند و خواسته‌ناخواسته تبدیل می‌شود به یک قطب در برابر آن.

کاربرد “قطب” در واژگان سیاسیِ جهانی (بین‌المللی) از سدۀ گذشته به این سو، در ارتباط است با برپایی جمهوری شوروی روسیه که چند سال بعد به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی فرارویید.

جهان دوقطبی

حدود یک سال پیش از پایان جنگ جهانی نخست، وقوع انقلاب اکتبر و برپایی جمهوری شوروی روسیه، که هدف خود را ساختن جامعه‌ای سوسیالیستی اعلام کرده بود، جفرافیای سیاسی جهان را زیرورو کرد. کشورهایی که هنوز باهم می‌جنگیدند در برابر هدف یگانه‌ای قرار گرفتند: جلوگیری از برپایی حکومتی مدافع نظام اجتماعی – اقتصادی متمایز از نظام مسلط بر جهان. آمیزه‌ای شگفت‌آور و باورنکردنی از جنگ حکومت‌ها با یک‌دیگر و در عین حال حملۀ دوشا‌دوش به کشوری دیگر. نیروهای آلمان، اتریش و امپراتوری در حال ازهم‌پاشی عثمانی، بهمن ۱۲۹۶ (فوریه ۱۹۱۸ میلادی) وارد قلمرو جمهوری شوروی روسیه شدند و بخش‌هایی از سرزمین آن را اشغال کردند. ایالات متحدۀ آمریکا، امپراتوری ژاپن، امپراتوری بریتانیا و جمهوری سوم فرانسه همراه با ۱۰ حکومت وابسته به‌خود دست به اعزام نیرو و تدارکات و تهییج و تقویت “ارتش سفید” و دیگر نیروهایی زدند که بی‌درنگ پس از انقلاب اکتبر به جنگ داخلی برعلیه حکومت نوپا پرداخته بودند. جنگ داخلی و دخالت و تهاجم خارجی دوروبر ۵ سال ادامه یافت و بنا به ارزیابی‌ها بین ۷ تا ۱۲ میلیون نفر تلفات انسانی به‌بار آورد. قابل توجه است که تلفات انسانی ۵ سال جنگ جهانی نخست ۱۰ میلیون نفر در همۀ کشورها (حدود ۲ میلیون نفر در روسیه) بود. جمهوری شوروی روسیه نابود نشد بلکه گسترش یافت و به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی فرارویید و در سپهر سیاست جهانی تبدیل به یک قطب شد، قطب سوسیالیستی در مقابل قطب سرمایه‌داری.

هنوز ۲۰ سال از پایان جنگ جهانی نخست نگذشته، آلمان نازی جنگ جهانی دوم را آغاز کرد و در مدتی کوتاه جبهۀ اصلی را حول حمله به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی گشود، ۲۷ میلیون تلفات انسانی و خسارات غیرقابل باور اقتصادی و اجتماعی بر آن وارد کرد ولی شکست خورد و نتوانست قطب رقیب را نابود کند.

پس از تشکیل سازمان ملل متحد در پایان جنگ جهانی دوم، با هدف حفظ امنیت و صلح جهانی و گسترش روابط دوستانه میان کشورها …، نیز برخورد قطبی در سپهر سیاسی جهان ادامه یافت و حتی شدت گرفت. ایالات متحدۀ آمریکا و ۱۱ کشور دیگر (بلژیک، دانمارک، فرانسه، بریتانیا، ایسلند، ایتالیا، کانادا، لوکزامبورگ، هلند، نروژ و پرتقال)، ۴ سال پس از پایان جنگ ناتو را تشکیل دادند. شش سال بعد و در پاسخ به گسترش ناتو و پیوستن آلمان غربی به آن، پیمان ورشو با شرکت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و ۷ کشور دیگر اروپای شرقی ( آلمان شرقی، لهستان، مجارستان، چکسلواکی، رومانی، بلغارستان و آلبانی) تشکیل شد. برخورد قطبی و جنگ سرد، با افت‌وخیزهایی، تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ادامه یافت.

پایان جهان دوقطبی

اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، با وجود آن‌همه ایستادگی و پیروزی در نبردها و جبهه‌های گوناگون، بالاخره ۷۴ سال پس از انقلاب اکتبر، تحت تاثیر متقابل و پیچیدۀ ضعف و فساد درونی حکومت و فشارها و توطئه‌های حکومت‌های رقیب از هم پاشید و روز ۵ دی ۱۳۷۰ (۲۶ دسامبر ۱۹۹۱ میلادی) با به‌رسمیت شناختن استقلال پانزده کشور مستقل جدید به‌موجودیت خود پایان بخشید. به‌دنبال آن، حکومت‌های اروپای شرقیِ جزو اردوگاه سوسیالیسمِ عملا موجود، با شتابی شگفت‌آور جای خود را به حکومت‌های مدافع سرمایه‌داری دادند. اردوگاه رقیب، با نادیده گرفتن حکومت‌های سوسیالیستی دیگر (مانند کوبا و ویتنام و چین)، در عمل نشان داد پایان جهان دوقطبی سوسیالیستی-سرمایه‌داری را به‌معنای گذر به جهانی تک‌قطبی تحت رهبری ایالات متحدۀ آمریکا می‌پندارد، رسالت خود را مدیریت بر جهان و گسترش و تعمیق سلطه‌اش بر کشورهای دیگر و وظیفۀ همۀ کشورهای جهان را تبعیت از “تنها قطب” می‌داند.

محاصرۀ کشور روسیه از سوی ناتو با به‌عضویت پذیرفتن ۱۵ همسایۀ روسیه طی ۲۳ سال و دوبرابر کردن شمار اعضای آن، در حالی‌که ناتو طی ۵۰ سال پس از برپایی در سال ۱۳۲۸ (۱۹۴۹ میلادی) تنها پنج کشور جدید را به‌عضویت پذیرفته بود، فاقد اعتبار کردن سازمان ملل متحد، به‌ویژه از سوی ایالات متحدۀ آمریکا، با حمله به‌کشورهایی که متمرد محسوب می‌شدند (مانند یوگوسلاوی و عراق) و شخم زدن سوریه و لیبی نمونه‌هایی‌اند از پیاده کردن طرح جهان تک‌قطبی. در این راه حتی کشورهای خودی نیز از مجازات برکنار نبوده‌اند. ماجرای نورداستریم (خط لوله‌های کف اقیانوس منتقل کنندۀ گاز از روسیه به آلمان) نمونه‌ای است بارز. نورداستریم۱، که قراردادش سال ۱۳۸۴ (۲۰۰۵ میلادی) امضا شده بود، سال ۱۳۹۱ (۲۰۱۲ میلادی) آغاز به‌کار کرد. نورداستریم۲ سال ۱۳۹۲ (۲۰۱۳ میلادی) برنامه‌ریزی شد ولی به شدت مغضوب آمریکا قرار گرفت. آمریکا تهدید کرد اگر نورداستریم۲ مورد بهره‌برداری قرار گیرد آلمان را تحریم خواهد کرد. سال ۱۴۰۰ (۲۰۲۱ میلادی) ساخت دو خط لولۀ نورداستریم۲، با بیش از ۱۰ میلیارد دلار هزینه پایان یافت ولی بهره‌برداری نشد. چند ماه پیش لوله‌های نورداستریم۲ همراه با لوله‌های نورداستریم۱ مورد حملۀ خرابکارانه قرار گرفت و بخش‌هایی از آن‌ها منفجر شد.

تکاپوی گذار به جهان چندقطبی

با این‌همه “پایان تاریخ”[۱] خیلی زود پایان یافت و شادمانی تک‌قطب جهان و آمریکا، در نقش “رهبر” آن، دیری نپایید. زور تک‌قطب تحت رهبری آمریکا به مسایل پیش روی‌اش نرسید و نتوانست با جنگ و تحریم دنیا را زیر سلطه درآوَرَد.

در زمینۀ نظری، بروز بحران شدید اقتصادی سال ۱۳۸۷ (۲۰۰۸ میلادی) و بدترین رکود جهانی از دهه ۱۳۱۰ (۱۹۳۰ میلادی) به‌این‌سو، اقبال به سوسیالیسم را افزایش داد، سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰ میلادی) کتاب سرمایۀ مارکس پرفروش‌ترین کتاب جهان شد. در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی، روسیه از زیر فشارهای روزافزون و از زیر غبار شکست درآمد، دورۀ تحقیرشدگی یلتسینی را پشت سر گذاشت، قدرت نظامی و اقتصادی‌اش را تقویت کرد و به ایفای نقش در سیاست جهانی پرداخت. چین، که در اعلام “پایان تاریخ” متکبرانه به هیچ گرفته شده بود، در کنار رشد علمی، صنعتی و اقتصادیِ شتابان، با ارائه و اجرای طرح‌های جمعی پیش‌ران تاریخ پس از جنگ سرد به‌سوی جهان چندقطبی شد. سال ۱۳۷۵ (۱۹۹۶ میلادی) سازمان همکاری‌های چندجانبهٔ امنیتی، اقتصادی و سیاسی شانگهای ۵ توسط چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان تشکیل شد، که سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۱ میلادی) پس از پیوستن ازبکستان، به «سازمان همکاری شانگهای» تغییر نام داد. (اعضای کنونی چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، پاکستان، هند و ایران ۴۰درصد جمعیت جهان را پوشش می‌دهند). سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹ میلادی) “بریک” با شرکت کشورهای برزیل، روسیه، هند و چین، با تمرکز روی موضوعاتی نظیر روش‌های بهبود وضعیت اقتصادی و اصلاح نظام مالی جهان، برقراری روابط پولی و تجاری نزدیک با یکدیگر و ایفای نقش مؤثر و بیشتر در امور اقتصادی جهان، تشکیل شد و سال ۱۳۹۰ (۲۰۱۱ میلادی) با پیوستن آفریقای جنوبی به بریکس تغییر نام داد. هم‌اکنون ۱۹ کشور (از جمله ایران، آرژانتین، عربستان، اندونزی، مصر، الجزیره، مکزیک) خواهان پیوستن به آن هستند و از بین آن‌ها ۱۳ کشور رسما تقاضای عضویت ارائه کرده‌اند. شاید بتوان کاراترین و کارسازترین طرح جمعی در راستای گذار به جهان چند قطبی را طرح سترگ راه ابریشم نو نامید که چین سال ۱۳۹۲ (۲۰۱۳ میلادی) با پیش‌بینی بیش از ۹۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در زیربناهای اقتصادی بیش از ۷۰ کشور جهان مطرح کرد و سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۷ میلادی) در نشستی با حضور مقامات ۱۰۰ کشور، موافقت‌نامۀ آن از سوی نمایندگان کشورهای زیادی امضا شد و هم‌اکنون ساختمان آن در حال پیش‌رفت است.

این نهادهای جمعی با شرکت کشورهای گوناگون، همراه با نهادهای همانند دیگر مانند سازمان همکاری‌های اقتصادی آسیا-پاسفیک، اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا، سازمان همکاری اقتصادی منطقه ای آسیای مرکزی، قطب‌های بالقوه‌ای هستند که در حال شکل دادن به جهان چند قطبی‌اند. اتحادیۀ اروپا نیز از جملۀ قطب‌هایی است که در آینده‌ای نه‌چندان دور سربرخواهدآورد.

کیستی قطب‌های جهان چندقطبی

کیستی قطب‌های در حال زایش بسیار متفاوت است از کیستی قطب‌های جهان دوقطبی. پایۀ جهان دوقطبی تمایز و رقابت بین دو نظام اجتماعی-اقتصادی-سیاسی سرمایه‌داری و سوسیالیستی بود و رقابت بین آن‌ها در عمل دشمنانه. در آن قطب‌بندی حتی کشورهای مدافع نظام سرمایه‌داری که برای حفظ استقلال خود ناچار می‌شدند به حمایت اردوگاه سوسیالیستی پناه ببرند جزو اقمار قطب سوسیالیستی محسوب و مغضوب واقع می‌شدند.

با فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی (و البته نه همۀ کشورهای دارای سامانۀ حکومتی سوسیالیستی و دارای سمت‌گیری سوسیالیستی) آن جهان دوقطبی از هم پاشید و بنیان آن قطب‌بندی نیز موضوعیت‌اش را از دست داد. در ۳۰ سال گذشته پایۀ تشکیل اتحادیه‌ها بین کشورها، سمت‌گیری سوسیالیستی یا سرمایه‌داری نیست، بلکه منافع مشترک کشورهای تشکیل‌دهندۀ آن‌ها است. مناسبات این قطب‌ها با یک‌دیگر، برخلاف قطب‌های دوگانۀ گذشته، تخاصم‌آمیز و دشمنانه نیست.

جهان به‌سوی بی‌قطبی می‌تازد

پافشاری تنها قطب باقی‌مانده از جهان دوقطبی، به‌ویژه ایالات متحدۀ آمریکا، بر تک‌قطبی انگاشتن جهان و پافشاری بر اینکه کشورهای دیگر باید به آن وابسته باشند، شرایط را برای سمت‌گیری و برقراری مناسبات برابرحقوق بین‌المللی دشوار می‌کند. پافشاری بر تک‌قطبی نگاه داشتن جهان سبب می‌شود هر اتحادیه‌ای از کشورها که در راستای منافع مشترک شکل می‌گیرد، آن تک‌قطب مدعی رهبری جهان را در مقابل و در تقابل با خود می‌بیند و خواسته‌ناخواسته تبدیل می‌شود به یک قطب در برابر آن. این امر در مورد هر کشوری که می‌خواهد از قطب مدعی رهبری جهانی مستقل باشد نیز صدق می‌کند.

تجربۀ زندگی سه‌دهۀ گذشته، به‌ویژه چندسالۀ گذشته، نشان می‌دهد بسیاری از کشورها جهان را قطب‌بندی شده نمی‌خواهند. بسیاری از کشورها در عمل نشان داده‌اند که نمی‌خواهند ناچار به وابسته شدن به قطبی باشند. تشکیل اتحادیه‌های اقتصادی و بازرگانی گوناگون بین کشورها و گرایش قوی و روزافزون به استفاده از ارزهای گوناگون برای مبادلات تجاری بین کشورها، گواه این است که کشورهای گوناگون از مقید به یک قطب بودن می‌گریزند. روندهایی که در سپهر سیاسی جهانی، به‌ویژه در چند سال گذشته، دیده می‌شود، نه تنها نشان‌دهندۀ خواست جدی کشورها برای مستقل عمل کردن در مناسبات جهانی (بین‌المللی)، بلکه نشان‌دهندۀ عمل مشخص و بسیار روشن بسیاری از کشورها در این راستا است.

ازاین‌رو می‌توان بی‌باکانه ادعا کرد جهان راه بی‌قطبی در مناسبات بین کشورها (بین‌المللی) را می‌پیماید. می‌توان ادعا کرد جهان راهی را می‌پیماید که اتحادیه‌های گوناگون از کشورها به‌مثابۀ قطب‌های مخالف هم محسوب نشوند و عمل نکنند. می‌توان ادعا کرد جهان راهی را می‌پیماید که کشورها در مناسبات بین‌المللی وابسته به‌هیچ قطبی نباشند، هر کشور قطب خود باشد، آزادانه با هر کشوری و با هر دسته از کشورها وارد مناسبات برابرحقوق شود. می‌توان ادعا کرد جهان راهی را می‌پیماید که کشورها باهم بر پایۀ منافع مشترک وارد اتحادهای گوناگون و درعین‌حال باهم بر پایۀ برابرحقوقی وارد رقابت در پهنه‌های گوناگون علمی، صنعتی، اقتصادی شوند،.

آری می‌توان بی‌باکانه ادعا کرد جهان با چندقطبی شدن راه بی‌قطبی را می‌پیماید، راه جهان بی‌قطب را می‌پیماید.

—————————————–

پانویس [۱]

پایان تاریخ عنوان نظریه‌ای است از فرانسیس فوکویاما در گفتمان معاصر سیاسی. فوکویاما این اصطلاح را با مقاله‌اش «پایان تاریخ»، که ماه‌ها قبل از فروپاشی دیوار برلین در سال ۱۳۶۸ (۱۹۸۹  میلادی) منتشر شد، ارائه کرد. فوکویاما در این مقاله، که آن را بعداً در کتاب پایان تاریخ و آخرین انسان در سال ۱۳۷۱ (۱۹۹۲ میلادی) گسترش داد، بر دانش هگل، مارکس و کوژو استوار است. این نظریه حول محور این ایده است که “اکنون که فاشیسم و کمونیسم، دو رقیب مهم لیبرال دموکراسی و اقتصاد بازار، شکست خورده‌اند، دیگر نباید رقابت جدی برای آن دو وجود داشته باشد.”

بخش : سخن روز
تاریخ انتشار : ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۲ ۸:۵۹ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

واقعیت هستی‌شناسانه در جنبش «زن، زندگی، آزادی» به ما نشان داد که با ویژگی‌های نسل جدید آشنا نیستیم و حتی محمل‌های نوین جامعه‌ی مدنی را که از سوی آنها خلق می‌شود به رسمیت نمی‌شناسیم.

بیانیه‌ی جمعی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

دفاع از آرمان‌های ظلم‌ستیز و رهایی‌بخش جنبش «زن، زندگی، آزادی» در هر زمان و مکانی قالب خودش را می‌یابد. تحقق این آرمان‌ها، نیازمند تعمیق مشفقانه‌ و سازمان‌یافته‌ی همبستگی‌ها و پیوندهای معطوف به کنش‌های جمعی است. این یعنی ظرفیت‌سازی برای ترسیم چشم‌اندازی بدیل در مبارزات رهایی‌بخش در ایران، خاورمیانه و بطور کلی جنوب‌جهانی.

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

از روزی که این ماراتن مرگ را آغاز کردید، مبارزه و مقاومت شما را در بند دنبال کرده ایم. این را درک می کنیم که وقتی همه راههای مبارزه و مقاومت را بر آدمی بستند و او جز جان و هستی  خود چیز دیگری نداشته باشد، ناگزیر است با همین وسیله ای که در اختیار دارد، به مقاومت ادامه دهد.

تعبیر گویای ویتگنشتاین

قصه‌ی مردی که هرگاه در خلوتِ قبرستان و «اهل قبور» می دیدمش؛ پرسش‌هایم را بی‌پاسخ نمی‌گذاشت…

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

بیانیه‌ی جمعی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

تعبیر گویای ویتگنشتاین

بزرگ‌داشت سال‌روز جنبش «زن، زندگی، آزادی»: سلامی و کلامی بر آن آبی بیکرانه