پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۲:۲۷

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۲:۲۷

ناکارآمدی مبارزات خیابانی کارگران ایران

اول ماه مه امسال و متعاقب آن برگزاری اعتراضات و راهپیمایی کارگران در بندر امام و معلمان 12 شهر  ایران باعث شد تا فارغ از هرگونه جانبداری سیاسی، نحوهِ کارکرد و تاثیر مبارزات خیابانی بویژه توسط کارگران میهن ارزیابی تا آثار مثبت و منفی آن مشخص شود.

« به بهانه برگزاری تجمعات راهپیمایی بعد از ماه مه معلمان و کارگران »

اول ماه مه امسال و متعاقب آن برگزاری اعتراضات و راهپیمایی کارگران در بندر امام و معلمان ۱۲ شهر  ایران باعث شد تا فارغ از هرگونه جانبداری سیاسی، نحوهِ کارکرد و تاثیر مبارزات خیابانی بویژه توسط کارگران میهن ارزیابی تا آثار مثبت و منفی آن مشخص شود. بدین خاطر مبارزات سال های اخیر کارگران با نگاه بر واقعیت ارزیابی می شود، یعنی اینکه واقعیت امری عینی، قابل اندازه گیری و اثبات و غیر قابل تغییر است، اما متاسفانه تاکنون ارزیابی نگاه واقعیت گرایانه نزد دیگر نیروهای سیاسی و در اینجا جریان چپ، کمتر به کار گرفته شده و بیشتر ارزیابی ها براساس نگاه حقیقت گرایی و اتوپیایی است، که در تقابل با واقعیت گرایی معنا می یابد، زیرا بخش وسیعی از جریان چپ حامی کارگران از نگاه عینی و واقعیت گرا مشکلات آنان را بررسی ننموده، در نتیجه حاصل پردازش های آرزومندانه ذهنی خود را جای واقعیت می نشانند که هرچند تاکنون فرجامی خوش نداشته است، ولی در برخورد با واقعیت نگاه آنها به سمت حقیقت گرائی تغییر می کند.

برای اثبات ذهنی گری جریان چپِ بیگانه با عینی گری ضرورت دارد، اخبار و رویکرد های اخیر مورد توجه قرار گیرند؛ تحلیل بخشی از جریان چپ ادعا می کند :« جنبش کارگری ایران در آستانه فصلی تازه قرار گرفت.» خبر و تحلیل دیگری مدعی است :« امسال در ایران به پاخاسته، روز جهانی کارگر اهمیتی بسا فراتر از معمول یافت و به تریبونی برای نمایش آشکارتر پیوستگی درونمایه ای مُطالبات طبقات، قشرها و خلقهای زیر ستم بدل گردید.» یا آن دیگری می نویسد : « کارگران در وظیفه تغییر رادیکال شرایط سیاسی و اجتماعی موجود و در هم کوفتن مانع اصلی بر سر راه خود، اشتراک عمل و نظر دارند. از این زاویه اول ماه مه ۱۴۰۲ را باید برشی برجسته از یک دوران تاریخی به حساب آورد که آغازشده است

هر بار که ارزیابی و تحلیل مدعیانِ « خود نماینده کارگر پندار » را می خوانی بیشتر تعجب برانگیز می شوند و چوبین بودن پای استدلال آنها بیشتر نمایان می شود که اینان چگونه واقعیت گرایی را پیش پای حقیقت گرایی آرزومندانه خود قربانی می کنند. در نتیجه ارزیابی آنها منجر به صدور حکمی می گردد که متاسفانه متناسب با واقعیت نبوده و با آن همخوانی ندارد ، زیرا واقعیت شواهد غیرقابل انکاری را نشان می دهد، که طبقه کارگر فعلا نمی خواهد با روشِ رادیکالیِ دلپسند بخشهایی از جریان چپ شرایط موجود را تغییر دهد. ضمن اینکه می توان با این گزاره که اول ماه مه امسال برشی برجسته از دوران تاریخی به حساب می آید، پیوند برقرار نکرد، ولی در اینکه دوران تاریخی دیگری آغاز شده است که در آن طبقه کارگر در هزاره سوم به چنان سطحی از هشیاری سیاسی ارتقا یافته تا بار دیگر در دامچاله رادیکالیستی برخی گروههای به ظاهر طرفدار طبقه کارگر نیفتد. آرزویی بیش نیست.

واقعیت چنان گویاست که ثابت می کند کارگران مشاغل گوناگون ایران زیر چتر مطالبات قابل حصول ( ممکن و نه مطلوب ) قرار دارند و از هرگونه کوشش برای تحقق مطالبات خود کوتاهی نمی کنند، علاوه برآن از تلاش برای تشکیل  نهادهای صنفی خود نیز دریغ نمی ورزند، زیرا در عمل متوجه شده اند که  فعالان مدنی با اعتراضات در خیابان، نه به دمکراسی دست می یابند و بالطبع نه کارگران معترض در خیابان قادر به حل مشکلات معیشتی و تحقق مطالبات خود خواهند شد.

اینکه فعالان کارگری آرزومندانه مطرح می کنند که تجربیات مبارزات کارگران ایران در چند سال اخیر نشان داده است، کارگران با بیان خواسته های خود از حضور دائمی شان در اعتراضات خیابانی، توانسته اند بیشترین تاثیر را بر افکار عمومی و کارفرمایان بگذارند؛ ترجمانی نادرست از تاکتیک بی فرجام است، که مشخص نمی کند اعتراضات خیابانی کارگران فارغ از کمیت آن، کجا و چگونه بر افکار عمومی تاثیرگذاشته اند و کدامین قشر یا اقشار جامعه را با خود همراه کرده تا حمایت آنها را برانگیزد ؟ اینها پرسش هایی هستند که در برابر مدافعین حضور کارگران در خیابان قرار دارد، ولی تاکنون از سوی آنها پاسخی قانع کننده اعلام نشده است.

پرسشی دیگر!

آیا تداوم اعتراضات خیابانی به تغییرات سیاسی و یا اقتصادی معناداری دست خواهدیافت؟ اینکه عنوان می شود، در دهه های اخیر اعتراضات خیابانی به بارزترین نشانه مبارزه برای رسیدن به خواسته های سیاسی، اقتصادی در کشورهای سراسر جهان تبدیل شده است، آیا این رویکرد و تجاربش قابلیت تجویز به جامعه ایران را دارد تا اثرگذاری را هدف قراردهد؟ واقعیت گویای آن است که تاکنون اعتراضات خیابانی با هر هدفی، عرصه مناسبی بویژه برای موفقیت مطالبات اقتصادی و مدنی نبوده، حتی به نفع کارگران و معترضینِ دیگر حوزه ها هم تمام نشده و در عمل برعلیه منافع آنها حرکت کرده است. تجارب تاریخی جنبش کارگری ایران و جهان در نکته ای مشترک هستند که بجز حضور در خیابان، راههای بسیار موثرتر دیگری برای طرح مطالبات صنفی و یا سیاسی چه برای کارگران یا دیگر معترضین جامعه وجود دارد، مثلا تشکیل سازمانهای اجتماعی یا مردم نهاد همچون « ان . جی .او » ها . آیا تشکیل سازمان صنفی کارگری بدیل اعتراضات در خیابان نیست که راه کم هزینه برای ثمربخش بودن مطالبات را به کارگران نشان میدهد.                                                                                                                                                                با وجود واقعیات غیرقابل انکار یعنی ناکارآمدی حضور در خیابان، باز هم برخی گمان می کنند حضور هر معترض با هر مطالبه ای در خیابان ، اقشار دیگر طبقات را متوجه آنها می کند تا فکر نکنند تنها هستند. اما در عمل شاهد هستیم که در اعتراضات خیابانی اخیر کارگران و یا معلمان، حتی تعدادی از همکاران خودشان هم  به آنها نپیوسته اند، تا پیوندی بین معلم و کارگر برقرار شود. از طرفی دیگر برخی از فعالان گروههای سیاسی حوزه کارگری، خوشباورانه تصور می کنند در اعتراضات خیابانی گاهی هم مردم پیروز می شوند، تجارب در این زمینه، یعنی پیروزی موردنظر آنها چندان هم ساده نیست، زیرا وقوع این امر زمانی امکانپذیر است، که جمعیت معترضین از این حضور تا حضور دیگر به اندازه کافی افزایش یابند و حمایت دیگر اقشار اجتماع را با خود همراه سازند تا به صف آنها بپوندند. حالا چه جریانی از چپ و راست و کدام تشکل آنها، در ارزیابی مبارزات خیابانی کارگران و فعالان مدنی، می توانند افزایش و رویش ها، پیوستن ها و حمایت های هم طبقه و اقشار دیگر طبقات را ثابت کنند و اگر شاهد آن هستند و ما نمی بینیم بفرمایند، کی ؟ کجا ؟ بررسی اعتراضات خیابانی کارگران حاکی از آن است، نه تنها تعداد قابل توجهی به معترضین افزوده نشده است، بلکه اصرار بر این تاکتیک، سرکوب معترضین را افزایش داده است.

اصول و آموزه های علم سیاست به ما می آموزاند، معمولا اعتراضات خیابانی باید توان بسیج مردمی یک خیزش یا جنبش را نشان دهد  که این نشانه در هیچیک از اعتراضات سالهای اخیر تا اول ماه مه سالجاری خورشیدی رویت نمی شوند، قطعا حضور در خیابان یا همان اعتراضات خیابانی  به سطحی اثرگذار دست نیافته اند تا بتوانند با جذب تعداد بیشمار شرکت کنندگان، قدرت حضور در خیابان را به رخ حاکمیت بکشانند.

باید پذیرفت در حال حاضر اعتراضات خیابانی نه تنها باعث تغییر حاکمیت نیستند، بلکه متقابلا باعث تیزتر کردن تیغ سرکوب حاکمیت علیه معترضان خواهدشد. نباید غفلت کرد که اعتراضات خیابانی حهت تاثیرگذاری بر حاکمیت با میزان رشد کمی و کیفی جمعیت معترضین و حمایت چشمگیر مردم از آنها ارتباط مستقیم دارد، بدین ترتیب در چنین وضعیتی است که می توانند حاکمیت را تضعیف و معترضین را قوی تر سازد. آیا واقعا در عمل می توان این اصل را ثابت نمود که اعتراضات خیابانی ضمن جذب مردم، حاکمیت را تضعیف کرده باشد؟ البته توانسته است تا حدودی حاکمیت را در معرض تهدید قرار دهد، ولی از آنطرف آیا معترضین و در اینجا بطور مشخص کارگران قوی تر شده اند؟ قطعا پاسخ مثبت نخواهدبود. آنچه بعضی این روزها فریاد سر می دهند و بر ضرورت حضور کارگران در خیابان تاکید دارند، پیامی که از این نگاه دریافت می‌ شود، چیزی جز تشدید پراکندگی در بین کارگران و هدایت آنها به بیحاصلی اعتراضات و رواج انفعال کارگران نیست. اینان شاید واقف بر این نیستند که حضور کارگران در خیابان اگر نتواند منشاء اثر و  مقدمه ای برای رفتن به سوی تشکیل تشکل و سازمان اجتماعی و تشکل صنفی خاصی شود، قطعا آثار زیانباری برجا خواهد گذاشت که در تاریخ جنبش کارگری ایران از آن تجارب تلخ کم نیست.

بدون تردید اعتراضات خیابانی زمینه پراکندگی طبقه کارگر ایران را استمرار بیشتر می بخشد، بنابراین هر گونه اصرار فعالان صنفی و مدنی بر نوعی خاص از شیوه مبارزه در خیابان بسیار نادرست و ناشی از ناتوانی آنان در درک شرایط مشخص کنونی بوده و ابتلای آنان را به حقیقت گرائی و آرزومندی آشکارتر می کند. معتقدم توصیه به کسب امتیاز و تحقق مطالبات از طریق خیابان راه به جائی نمی برد! هیچ؛ بلکه باعث پراکندگی هرچه بیشتر معترضین در خیابان می شود، در نتیجه جمع پراکنده معترضی، سازمان ناپذیر و موقتی و بی برنامه برجا خواهدگذاشت که هیچ گاه از تشکل یا سازمان خود برخوردار نمیشود؛ بدین ترتیب می توان گفت که حضور در خیابان     سبب ایجاد تشکل نمی شود و باعث ناتشکل است.

همگی در یک نکته اتفاق نظر داریم، که بیکاری حادترین و در عین حال گسترده ترین معضل دامنگیرِ طبقه کارگر ایران است، خصوصی‌ سازی گسترده و اجرای برنامه‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی در ایران، شرایط سختی را برای کارگران رقم زده است. به گفته فعالان کارگری، پروژه‌ خصوصی سازی در جمهوری اسلامی، شرایط کارگران وهمچنین کارگاه ها وبنگاه ها را بدترکرده  ‎ است و دلائل گوناگون را می توان برشمرد که تحریم ایران و درگیری جمهوری اسلامی با مسائل منطقه در قبال تحریکات کشورهای همسایه، هنوز عامل تشدید مشکلاتی ست که دامنگیر کارگران شده است. حاکمیت جمهوری اسلامی هرچند جهت حل مشکلات اقشار زحمتکشان اعم از کارگران و معلمان و برونرفت خود از چالش های گوناگون داخلی و خارجی تلاش هایی می کند، ولی هنوز توجه کافی به توسعه متوازن از زاویه تامین معیشت کارگران و زحمتکشان ندارد .

در بازه زمانی حاضر که حضور در خیابان جهت تحقق دمکراسی و تامین مطالبات اجتماعی اقتصادی نُقل محافل سیاسی و صنفی است، و توصیه به برگزاری اعتراضات خیابانی مد روز شده است، توصیه هر بخشی از جریان چپ به ایجاد رابطه و اتصال تشکل صنفی کارگری با گروه‌های سیاسی نتیجه بخش نبوده و حرکت مطالبه محورانه آنها را به مقصد نخواهدرساند، نیاز به یادآوری است که در اعتراضات سالهای اخیر حاکمیت اتهام فعالان کارگری بازداشت شده را پیش از آنکه طرح مستقل مطالبات صنفی بداند، سیاسی و تشکیلاتی ارزیابی کرده است.

من معتقدم اگر حرکت‌های جسته و گریخته و حتی پیوسته توسط کارگران با طرح مطالبات محدود، از مجاری تشکلهای زرد ازجمله حتی خانه کارگر دنبال شوند؛ به ضرس قاطع روند شکل گیری سندیکا و اتحادیه‌های کارگری را سرعت می بخشد تا بتوانند سطح مطالبات خود را از تقاضا‌های محدود به سطح کلان‌تر ارتقاء دهند. طبعا هر گونه اصرار و یا تاکید بر نوعی خاص از شیوه مبارزه که پراکندگی طبقه کارگر ایران را استمرار بخشد، بسیار نادرست و ناشی از ناتوانی فعالان کارگری چپ در درک شرایط مشخص کنونی است

در انتها پرسش هایی پیش می‌آیند، چرا جامعه کارگری که بیشترین مطالبه‌گری خود را در خیابان فریاد بزنند هربار کمتر از قبل به حقوق خود می‌رسند؟ چرا نبایستی حضور کارگران در خیابان کنار گذاشته شود، تا اعتراضات صنفی را از روش هایی غیر از خیابان دنبال کنند، یعنی به دنبال تحقق اهداف متناسب با شرایط موجود اجتماعی و اقتصادی و توانمندی کارفرمایان باشند، هر چند برخی معتقدند که در نهایت مطالبات صنفی از طریق غیر از خیابان در ایران نمی‌تواند راهگشا باشد و باید بسیاری از این مطالبات، پاسخ خود را در خیابان بدست آورند، چون فشار اقتصادی و قدرت سرکوب دولت جمهوری اسلامی و کارفرمایان دست به دست هم داده اند تا کارگران را از مبارزه قانونی، از طریق سندیکا و اتحادیه های کارگری و حتی به قول لنین، حضور در تشکل های زرد مأیوس کنند.

آیا واقعا چنین است ؟ « خودنماینده کارگر پنداران»، چه پاسخی برای این پرسش دارند، اگر می داشتند متوجه می شدند، امر آگاهسازی کارگران باید به چنان درجه ای برسد تا زحمتکشان از فعالیت در محفل های محل کار و در صورت امکان سندیکا هراسی نداشته باشند. زیرا مبارزه مطالبه خواهانه کارگران در محیط کار، نخست از رایزنی با کارفرما بخش خصوصی و دولتی شروع می شود تا در روند تعامل با هم به نتیجه ای برسند، که به تامین منافع حدودا مطلوب کارگران و مقدور برای کارفرما ختم می شود،  تغییر عرصه مبارزه از خیابان به کارخانه و کارگاهها به خودی خود ، نافی نهادسازی کارگران در حوزه فعالیت صنفی به شمار نمی‌آید. البته نهادسازی در ایران چندان هم ساده نیست، زیرا حکومت تاکنون اجازه نداده است، کارگران نهادسازی کنند، و یکی از دلائل این مانع سازی ترس و واهمه تاریخی است که از پیشینه جنبش کارگری برمی خیزد، که متاثر از اتصال بلامنازع کارگران به احزاب سیاسی استحصال شده است. پس برای کاهش ترس حاکمیت چه باید کرد؟ مقدمه کاهش مزبور تشکیل نهادهای صنفی جهت طرح مطالبات مقدور، از طریق اعلام اعتراض در محل کار می باشد تا کارگران به خواسته های خود برسند. ولی باید به چنان سطحی از آگاهی برسند که تاحدودی زیادی رسیده اند، هرچند کافی نیست. شاهد هستیم از متن مبارزات اخیر کارگران استقلال خاصی فراروئیده  که باید تقویت شود تا اعتراضات صنفی آنها با گروه‌های سیاسی اتصالی پیدا نکند. بدین خاطر باید هشیار بود و نیز اجازه نداد که اعتراضات صنفی اتصالی با مسائل غیرصنفی و گروه‌های سیاسی پیدا کنند، چون برقراری ارتباط کارگران و اتصال آنها به تشکل های غیرصنفی خود بهانه ای بدست حاکمیت می دهد تا   هرگونه اعتراضات بحق کارگران و فعالان کارگری را در رابطه با گروه‌های سیاسی بداند و آنها را  بازداشت و زندانی کند.

تاریخ انتشار : ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۲ ۸:۲۳ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

2 Comments

  1. محمدی گفت:

    می توان با همه تأکیدات این مقاله موافق یا مخالف نبود. ولی این مسئله با هر نگاهی به نظر من اهمیت دارد که نکات قابل تأمل و تفکر برانگیزی در این مقاله هست! و ایستادن بر چگونگی آنها با توجه به جو کنونی اپوزیسیونی و خواست بازار سیاست روز که رادیکالیسم را در هر شکل و رفتاری دامن می زند است، بسیار شجاعانه طرح شده است. توجه و دغدغه واقعی برای طبقه کارگر، نه لزوماً تشویق آنان به خروش انقلابی، که نیازمند همین تأملات و دقت در ابهامات است. موفق باشید.

  2. مهرداد دارستانی گفت:

    یکی از بزرگ‌ترین دلایل عدم ارتباط علمی چپ با جنبش طبقه کارگر ایران نسخه برداری و یا دنباله روی غیر منطقی چپ ها از اتحادیه های کارگری غرب است .

    با پژوهش حقیقی در تاریخچه همه اتحادیه های مختلف کارگری امریکا باید گفت که آنان مایملک تاریخی مافیای امریکا و از اصلی ترین ابزار کنترل امپریالیسم بر طبقه کارگر قاره امریکاست .
    (من عضو اتحادیه جوشکاری و لوله کشی صنعتی امریکای شمالی بودم و هر ماه همه نشریات آن را دریافت میکردم این اتحادیه از اموال حزب دمکرات امریکا بود )

    کمیسیون پنج نفره مافیای ایتالیایی امریکا از دهه بیست و یا سی میلادی به رهبری لاکی لوچیانو و جیانکانو و خاندان‌های وابسته به مافیای امریکا جنبش طبقه کارگر امریکا را به تملک همیشگی خود دراورده اند .!!!!!!!

    قانون کار امروز کشور کانادا بنا به گفته خود رسانه های کانادایی همان قانون کار سال ۱۹۴۴ المان هیتلریست .

    اتحادیه های کارگری کانادا نیز به خاندان‌های مافیایی تعلق دارد که شاه نشین آنان در امریکای شمالی مونترال کاناداست و بانک مونترال کانادا به قصد پولشویی آنان و مافیای جهانی بنیانگذاریذ گردیده است این حقایق سوژه صدها فیلم سینمایی و مستند نیز گردیده است .
    اتحادیه های کارگری امریکای شمالی از طریق مونترال و مافیای ان به کلیسای جهانی کاتولیک و روم غربی متصل میگردند .

    هیچیک از اتحادیه های کارگری اروپا نیز ریشه های بهتر و سالمتری ندارند و هم در عرصه داخلی و هم بین المللی مورد استفاده ابزاری قرار دارند و به همین دلیل نیز حقوق میگیرند

    نشناختن این اتحادیه ها و هم پیمانی های نادانسته و کپی برداریهای نااگاهانه از رفتارهای آنان می‌تواند که به خسارات بسیار جبران ناپذیر بیانجامد .

    چپ ایرانی مستقر در خارج به عنوان حداقل وظیفه خود باید که حقایق این اتحادیه ها جنبش ها و تجارب را به گوش کارگران و زحمتکشان ایران برساند تا آنان بتوانند آزادانه تر و آگاهانه تر با اتکا به این تجارب حقیقی نهادهای حقیقی و مستقل و هدفدار خود را بنا نمایند .

سخن روز

حملۀ تروریستی در مسکو را محکوم می‌کنیم!

روشن است که چنین حمله‌ای نیاز به تیمی حرفه‌ای و سازماندهی و تدارکی نسبتاً طولانی و گسترده دارد. در عین حال، زود است که بتوان تحلیل جامع و روشنی از ابعاد پشت پردۀ این جنایت و اهداف سازمان‌دهندگان آن ارائه داد. هدف از این یادداشت کوتاه نیز  در وهلۀ نخست مکثی است بر قربانیان این حمله و حملاتی از این دست. قربانیانی که تنها سهم‌شان از سازمان‌دهی و تدارک چنین جنایاتی و علل پشت پردۀ آن، هزینه‌ای است که با جان و سلامتی‌شان می‌پردازند.

مطالعه »
یادداشت
تظاهرات آتش بس در آمریکا

شعبده بازی بایدن بر روی جنگ غزه

ممکن است به اشتباه کسی را با تیر زد یا جایی را تصادفی بمباران کرد ولی امکان ندارد که دو میلیون نفر را تصادفی با قحطی و گرسنگی بکشید.
قحطی در غزه قریب الوقوع است و پیامدهای آنی و بلندمدت سلامتی نسلی را به همراه خواهد داشت.

مطالعه »
آخرین مطالب

حکم اعدام توماج صالحی: جامعه جهانی واکنش نشان دهد!

صدور حکم اعدام برای ابراز عقیده و خلق اثر هنری، نشانه استیصال حکومت و هراس از اعتراض‌های مردمی است. جامعه جهانی و مردم ایران باید به این حکم غیرانسانی به شدیدترین وجه واکنش نشان دهند.

جنایتی مدهش بر متن جنون ناسیونالیستی

بنا به برآوردهای مختلف، فاجعه‌ی نابودی ارامنه در بازه‌ی زمانی ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۳ تلفاتی تا یک و نیم میلیون تن بر جای گذاشت که اعتراف همگانی به تعداد ۷۰۰ هزار قربانی، قطعی است.

در یک قدمی شکست

این دولت نتانیاهو است که دستور کار فاجعه‌باری را که ما را به اینجا رساند، اتخاذ کرد و این دولت اوست که سیاست انتقام‌جویی و خودکشی را در پیش گرفت. وای بر ما اگر همین افراد اکنون اجازه داشته باشند که مهمترین تصمیمات استراتژیک و سیاسی در تاریخ اسرائیل را اتخاذ کنند.

یانیس واروفاکیس اجازه نمی‌دهد که دهانش را ببندند!

اگر در دهه ۱۹۳۰ زندگی می کردیم، به عنوان اروپایی‌ آزار و اذیت یهودیان را اولویت اصلی خود قرار می دادیم. اگر این زمان نسل کشی در رواندا یا بوسنی بود، ما آنها را در اولویت اول قرار می دادیم. این وظیفه ماست.

یادداشت
تظاهرات آتش بس در آمریکا

شعبده بازی بایدن بر روی جنگ غزه

ممکن است به اشتباه کسی را با تیر زد یا جایی را تصادفی بمباران کرد ولی امکان ندارد که دو میلیون نفر را تصادفی با قحطی و گرسنگی بکشید.
قحطی در غزه قریب الوقوع است و پیامدهای آنی و بلندمدت سلامتی نسلی را به همراه خواهد داشت.

مطالعه »
بیانیه ها

به یاد جان‌باختگان کشتار تپه‌های اوین – جنایات هیچ استبدادی به فراموشی سپرده نمی‌شود!

در چهل‌ونهمین سالگرد جان‌باختن مبارزان آزادهٔ راه میهن و مردم، به نام همهٔ فداییان خلق، یاد و نام آنان را بزرگ می‌داریم و در برابر عزم تا پای جان آنان در رزمشان در راه آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی در میهن عزیزمان سر به تعظیم فرومی‌آوریم.

مطالعه »
پيام ها

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران از نخستین روز آغاز جنگ ضمن محکوم کردن و غیرقابل توجیه خواندن عملیات مسلحانه و نظامی علیه مردم بی‌دفاع غیرنظامی، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان خواهان آتش‌بس فوری و تأمین حقوق حقّهٔ مردم فلسطین شدیم. با این رویکرد ما مهار مقاومت آمریکا و تصویب قطعنامهٔ شورای امنیت را یک پیروزی بزرگ برای مردم بی‌گناه غزّه و فلسطین و تمامی آزادی‌خواهان جهان می‌دانیم.

مطالعه »
بیانیه ها

به یاد جان‌باختگان کشتار تپه‌های اوین – جنایات هیچ استبدادی به فراموشی سپرده نمی‌شود!

در چهل‌ونهمین سالگرد جان‌باختن مبارزان آزادهٔ راه میهن و مردم، به نام همهٔ فداییان خلق، یاد و نام آنان را بزرگ می‌داریم و در برابر عزم تا پای جان آنان در رزمشان در راه آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی در میهن عزیزمان سر به تعظیم فرومی‌آوریم.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

حکم اعدام توماج صالحی: جامعه جهانی واکنش نشان دهد!

جنایتی مدهش بر متن جنون ناسیونالیستی

در یک قدمی شکست

یانیس واروفاکیس اجازه نمی‌دهد که دهانش را ببندند!

سیاست حجاب اجباری یک سیاستِ شکست خورده است

مهمترین مساله در کشور ما هنوز و همچنان آزادی و دمکراسی است.