یکى از اساسى ترین اصولى که در نبرد مشروطه و استبداد جان ها بر سر آن باختند و خون ها در راه آن ریختند اصل آزادى اندیشه و قلم بود. بسیارى از اندیشمندان عصر روشنگرى ایران چون میرزا آقا خان کرمانى، پیش از صدور اعلامیهٔ مشروطیت در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ بجرم اینکه آزاد اندیشیدند و آزاد قلم راندند، سر دادند و یا در تبعید و مهاجرت و سیاهچال جان سپردند. پس از اعلام مشروطیت نیز نبردها در گرفت تا اصل بیستم متمم قانون اساسی، یعنی آزادی مطبوعات پذیرفته شد. اما استبداد سیاه روی آلوده دست هیچگاه نخواست به آن تن دهد و هر زمان فرصتی یافت بر آن تاخت، و آزادی قلم و اندیشه طی هفتاد سال مشروطیت اسمی، جز سالیانی کوتاه هرگز نتوانست در کشور فرمان براند.
پس از تصویب متمم قانون اساسی برای نخستین بار محمد علیشاه بود که بعد از کودتای خود کین کهن و ریشه دار خویش را بر سر میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل بعنوان مظهر اندیشه و قلم آزاد فرو آورد.
در فاصلهٔ میان سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ شمسی نیز فراوانند نویسندگان و شاعرانی که بجرم آزاد اندیشی به زندان و تبعید رفتند و یا کشته شدند. قتل ناجوانمردانهٔ عشقی و فرخی یزدی هنوز در یادها زنده است. در این زمان عرصه بر روشنفکران و هنرمندان چنان تنگ بود که عدهٔ زیادی از آنان ناگزیر خود رشتهٔ زندگی خویش گسستند. تقی رفعت و حبیب الله میکده شاعران پیشتاز و نوپرداز، میر سیف الدین کرمانشاهی و رضا کمال شهرزاد بازیگران و کارگردانان نامدار تئاتر ایران، جهانگیر جلیلی، مجتبی طباطبائی و سید رضا خان صدر نویسندگان سرشناس این دوران از آن قبیل روشنفکران بودند که تاب تنفس در هوای آلودهٔ استبداد را نیاوردند.
در زمان ما نیز بسیار بودند و بسیار هستند هنرمندان و نویسندگانی که به اتکاء قانون اساسی خواستند اندیشهٔ آزاد خویش را بر کاغذ آورند ولی قلمشان را شکستند-، و میشکنند-، بر دستانشان بند زدند – و میزنند، دهانشان را با سرب داغ انباشتند – و انباشته می کنند، و یا بوده اند کسانی که خود به زندگی خویش پایان داده اند.
چه کسی می تواند خاطرهٔ سوزاندن کریم پور شیرازی را از یاد ببرد؟ چهرهٔ خسرو گلسرخی هنوز در دیدهٔ جوانان وطن ما نقش بسته است. صادق هدایت خودکشی کرد تا خود را از دیدن سیمای تبهکاران آزاد سازد، بزرگ علوی نویسندهٔ بزرگ زمان ما همچنان در مهاجرت اجباری بسر میبرد، ده ها و ده ها نویسنده و هنرمند، جهان را از پشت میله های زندان مشبک می بینند و از جسم و جانِ بندی خویش فریادهائی بر میاورند که همه در گلو می شکند.
بیش از سیزده سال است سانسوری بی بند و بار و وقیحانه بر هر سطر و هر کلمهٔ کتابها و روزنامه ها فرمان میراند و پاسدارانِ جهل هزاران هزار کتاب را، که حتی از هفت خوان سانسور نیز گذشته است، به آتش سپرده اند و می سپارند.
سالوسان بی آزرم با نظاره بر همهٔ این بیدادها که بر فرهنگ ملتی میرود و در گورستانی که با خود بوجود آورده یا در بوجود آوردن آن انباز بوده اند اینک از آزادی قلم و اندیشه دم میزنند، اما مردمی که فرهنگشان به زنجیر ابلیسان در بند است، از بند و زنجیری که بر اندیشه و قلم روشنفکران نهاده شده بخوبی آگاهند و با همدردی بر آنان می نگرند.
ما روشنفکران و هنرمندانی که در کانون نویسندگان گرد آمده ایم اینک در فضای تیرهٔ امروز میهنمان باحترام اسلاف شهید خویش باری دیگر در آرزوی تحقق اصل آزادی اندیشه و قلم از تمام روشنفکران و هنرمندان طلب می کنیم که برای رسیدن به این هدف در اجتماعی واحد گرد آیند.
از ملت ایران انتظار داریم در نبرد راستین ما بخاطر آزادی اندیشه و قلم بهر شکل که می توانند پشتیبانی کنند.
از دولت می خواهیم که قانون را پاس بدارد و بی تأمل الغای هر گونه سانسور کتاب و روزنامه را رسماً اعلام دارد.
برای همهٔ کسان و گروهائی که در راه آزادی های قانون اساسی ایران نبرد می کنند آرزوی پیروزی داریم.
یاد شهیدانی که در راه مشروطیت و آزادی جان سپردند جاویدان باد.
- مطلب فوق در تاریخ ۱۴مرداد ماه سال ۱۳۵۶ توسط باقر مومنی (۱۳۰۵–۱۴۰۲) از اعضای کانون نویسندگان به مناسبت سالگرد مشروطه نوشته شده است.
- اصل بیستم متمم قانون اساسی مشروطه: عامهٔ مطبوعات غیر از کُتب ضلال و مواد مضره به دین مبین آزاد و ممیزی در آنها ممنوع است
- تغییر در اصل بیستم متمم قانون اساسی مشروطه: عامهٔ مطبوعات غیر از کُتب ضلال و مواد مضره به دین مبین آزاد و ممیزی در آنها ممنوع است، ولی هر گاه چیزی مخالف قانون مطبوعات در آنها مشاهده شود نشر دهنده یا نویسنده بر طبق قانون مطبوعات مجازات می شود اگر نویسنده معروف و مقیم ایران باشد ناشر و طابع به موزع از تعرض مصون هستند.
منبع: همراه با انقلاب، از درخت سخن بگو