رژیم ولایت در ۴۵ مین سالگرد برپایی خود با سخت ترین و مشکل ترین بحران روبرو شده و در بن
بست کامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است. از یک سو تلاش می ورزد تا مردم بی تفاوت
و گرفتار در مشکلات معیشتی را به بازی کمدی- درام همیشگی خود بکشاند و آنان را با شعبده بازی های مضحک و
فریبکاری های بی پایان که چاشنی تهدید را هم همراه دارد به پای صندوق ببرد، و از سوی دیگر با نهاد های نظارتی
خود دایره انتخابات را آنچنان محدود و خودی سازد که دوستان دیروز را هم تحمل نکرده از قطار سیاست به بیرون
پرتاپ کند، تا در مسیری قرار گیرد که بتواند با مدیریت آن، تعدادی از افراد ذوب شده در ولایت را به صندلی های
راحت مجلس با امکانات و نعمات فراوان آن بنشاند تا مجیز گوی ولایت در همه دوران و در هر شرایطی باشند. البته
از آن مضحک تر انتخابات مجلس خبرگان رهبری است، که حتا در برخی حوزه ها تعداد کاندیداها کمتر از تعداد
نمایندگان لازم در آن مجلس کذایی است، و در برخی دیگر از حوزه های انتخابی تنها یک کاندیدای خودی و نمایشی
موجود است که با یک رای هم می تواند به صندلی مجلس خبرگان تکیه زند ( در خراسان جنوبی تنها کاندید رئیسی، از
جنایتکاران تاریخ قرار دارد ) در این راستا آش بقدری شور و بی مزه است که سرآشپز هم کلافه شده، گاهی هذیان،
گاهی دیگر تهدید و در مواردی هم به التماس افتاده از مردم می خواهد که در انتخابات شرکت کنند تا به رژیم خود
کامه ولایت مشروعیت ببخشند. اما مردم توجهی به عجز و ناله، ترغیب و تهدید و التماس و خواهش رژیم ولایت
نمی کنند و در مسیر دیگری قرار دارند. روزنامه « جوان » از شیقتگان ولایت در رابطه با انتخابات می نویسد: اگر
با افت میزان مشارکت در انتخابات مواجه شویم، باید منتظر تشدید فشار ها و شوک های اقتصادی بیشتری باشیم و اگر
مشارکت بالا باشد منتظر تثبیت و تعمیق آرامش در اقتصاد کشور می شویم. این گفتار نشانگر نگرانی شدید این ذوب
شدگان در ولایت است که از هم اکنون نوید وخامت اوضاع را می دهند و به مردم یادآوری می کنند.
رژیم ولایت ناتوان از سازماندهی در میان جوانان و میانسالانی است که بیش از ۷۰ درصد آنان در دوران همین رژیم
بدنیا آمده و یا بزرگ شده اند و با همه بازی ها و ترفند های آن آشنایی کامل دارند و می بینند و می دانند که چگونه
این رژیم ارتجاعی و عقب مانده با سرنوشت آنان بازی کرده، یاس و ناامیدی را در جامعه گسترده و امید به آینده را
در آنان کشته است. نگاهی به افزایش خودکشی ها، بحران های روحی و روانی، رفتار های هنجار شکنانه و گسترش
اعتیاد و بی بند و باری نشان می دهد که رژیم در همه زمینه ها با شکست روبرو شده و راه برون رفتی برای آن
متصور نیست. رژیم در نهایت باید تسلیم مردم شود و پایان کار خود را با شجاعت و جسارت اعلام کند، زیرا با گذشت
زمان هر روز بحران عمیق تر می شود و سناریو هایی از سوی ارتجاع داخلی و خارجی به اجرا در می آید که با حق
حاکمیت مردم در تعیین حق سرنوشت سیاسی و اجتماعی آنان در تضاد خواهد بود. این رژیم نه ظرفیت تغییر و نه
ظرفیت اصلاح دارد. تیم ولایت هر روز منزوی تر می شود تا جائیکه این بار خود « خامنه ای » به میدان آمده از
یک سو خواهان مشارکت مردم در انتخابات می شود و می گوید: هرکس با انتخابات مخالفت کند، با جمهوری اسلامی
و اسلام مخالفت کرده است و از سوی دیگر به دستآوردهای رژیم می پردازد که گویا به نوک قله نزدیک شده، همین
فردا و پس فردا آن را فتح خواهد کرد. به نظر می رسد خامنه ای مانند هر مستبد دیگری در توهمات خود غرق شده
از جامعه و بحران های جاری در آن بی خبر است و یا به گفتار ابلهانه فرمانده « رضایی » مشاور اقتصادی رئیس
جمهور نادان و ناتوان گوش می دهد که به مردم توصیه می کند: اگر گوشت گران است، ماهی بخورید! این است
واقعیت تلخ جامعه که در آن افرادی اینگونه حاکمیت را در دست گرفته اند و کشور ثروتمندی مانند ایران را به خاک سیاه
نشانده اند. « وینستون چرچیل » جمله جالبی دارد که می گوید: در این گونه کشور ها که اقتصاد ضعیفی دارند یا
حاکمان احمقند و یا احمق ها حاکمند! البته ذوب شدگان در ولایت که برخی مشغول چپاول، دزدی، رانت خواری و
خارج کردن سرمایه از کشورند سخن از معجزه اقتصادی به میان می آوردند مانند معاون پارلمانی رئیسی که می
گوید: تولیدات ما باعث اعجاب و شگفتی خارجی ها شده، آنها سعی می کنند که به رمز و راز ما پی ببرند! گویا این
شخص نادان هم از واقعیت های جامعه بی خبر است و یا به نهاد های وابسته به خود دولت که گاهی آمار های
دروغین منتشر می کنند، نگاهی نمی افکند که از شاخص فلاکت، میزان فقر، کاهش شدید مصرف، بیکاری، تورم
روز افزون و اجاره بها و… سخن می گویند.
خامنه ای که با یکدست سازی دولت و مجلس دیگر حکم حکومتی و ابلاغیه صادر نمی کرد، متوجه بی کفایتی رئیس
جمهور ولایی شده، خود به میدان آمده است و دیدار های خود را افزایش داده و به شدت به خود ستایی پرداخته است.
در دیدار با فعالان اقتصادی و تولیدی در ۱۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ می گوید: “اوضاع اقتصادی خیلی خوب است، هر چند
در مسئله سوخت به معنی واقعی کلمه دچار مشکل هستیم و ناترازی در مسئله آب، سوخت و برق و عرصه های دیگر
مانع کاری های بزرگ وجود دارد، تحریم ها و کم کاری های دولت ها هم مانع بزرگی اند ولی اوضاع خیلی خوب
است.” مشاهده می شود که خامنه ای به هذیان گویی افتاده و در یک نشست سخنان متناقضی به زبان می آورد که نشانه
سرگشتگی و آشفتگی ذهنی است و بازهم ادامه می دهد که “شرایط اقتصادی کشور رضایت بخش است و متاسفیم که
این پیشرفت ها برای مردم توضیح داده نشده و اکثر افراد از اینگونه تلاش ها و توفیقات و ابتکارات که جزو نعمت
های الهی است بی خبرند”، باید یاد آور شد که هنگام گفتار این سخنان بی پایه نرخ دلار به مرز ۶۰ هزار تومان
نزدیک شده بود که انعکاس آن در افزایش ساعت به ساعت قیمت ها مشاهده می شد. خامنه ای آگاهانه دروغ می گوید
و این رفتار و گفتار، میراث شوم رژیم ولایت از روز های نخستین تشکیل آن است. خامنه ای می داند که نیمی از
بودجه کسری دارد، بی اعتمادی بر بازار و اقتصاد کشور حاکم است، اما هنوز بر این باور است که اقتصاد را می توان با فرمان
و دستور پیش راند.
این در حالی است که رکود بازار را رها نمی کند و تراز بازرگانی کشور با منفی ۱۴ میلیارد دلار در هشت ماهه نخست سال
روبرو است و اتحادیه اروپا کامیون های ایران را تحریم کرده است. خامنه ای در این نشست با دلجویی از بخش خصوصی می گوید:
“بخش خصوصی قادر است ایران را به رشد مطلوب ۸ درصد برساند که هدف برنامه ۵ ساله هفتم است” و اضافه می کند که”
کارآفرینان باید با تحریم ها کار را پیش ببرند” ( بر اساس گزارش رجا نیوز ). این در حالی است که بخش مهمی از
اقتصاد زیر نظر خود سلطان قرار دارد و این قدرت اقتصادی بدون هر گونه نظارتی است.( بنیاد ها، آستان ها، نهاد ها )
خامنه ای بدون توجه به اوضاع نابسامان اقتصادی و اجتماعی از عملکرد دولت خود ابراز رضایت کرده و گریزی هم
به انقلاب ۱۳۵۷ می زند و می گوید: “خدا به ملت ایران منت گذاشت و رحم کرد تا این انقلاب رخ داد و گرنه نابودی
در کمین بود”! این گفتار بیانگر وخامت شدید اوضاع و نگرانی از آینده است که گریبان رژیم ولایت را گرفته است،
دیگر چیزی در صندوق توسعه باقی نمانده است و خامنه ای برای هزینه های دولت دلخواه خود کلید آن را بدست
رئیسی داده است. مهدی غضنفری رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی با هشدار می گوید ( ۶ دیماه ) : “طی
۱۲ سال دولت ها بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار از صندوق استقراض کردند که دیگر قابل برگشت نیست و هم اکنون سهم
صندوق از صادرات نفت به کمتر از ۱۰ درصد کاهش یافته است، اقتصاد ویران است شاید به زودی تبدیل به عمله
کشور های همسایه شویم”، دولت رئیسی برای جبران کسری بودجه خود امسال بیش از ۳۶۵ هزار میلیارد تومان از
این صندوق قرض کرده است، به نظر می رسد ریسک تعطیلی این صندوق وجود دارد. این در حالی است که
عربستان سعودی در صندوق توسعه خود ۷۷۸ میلیارد دلار، قطر ۴۷۵ میلیارد دلار و کویت ۷۰۸ میلیارد دلار دارند.
و در صندوق مشترک سرمایه گذاری و هلدینگ توسعه ابوظبی، دوبی و امارات بیش از یک هزار و ۱۶۰ میلیارد
دلار موجود است. حتی جمهوری آذربایجان در صندوق نفتی خود بیش از ۵۶ میلیارد دلار دارد، در نتیجه رژیم
ولایت فقیه اقتصاد کشور را نابود کرده، همه راه های برون رفت از بحران اقتصادی را مسدود کرده است، که این خود
یکی از عوامل مهم فروپاشی خواهد بود، زیرا از یک سو مردم از رژیم فاصله گرفته اند و رژیم پایگاهی در بین
مردم ندارد و از سوی دیگر بخش مهمی از طرفداران پیشین از آن فاصله گرفته و زبان به اعتراض گشوده اند. در
نتیجه رژیم کارآیی خود را از دست داده، فساد در همه ارگان ها و نهاد ها ریشه دوانده، فضای سیاسی هر روز بسته
تر می شود و این در نهایت به فرو پاشی می انجامد.
mhyahyai@yahoo.se