در بخش اول و دوم این جستار در پیشگفتار بر این نکته اشاره شد که نگارنده در نوشتهی حاضر، سکولاریسم و سکولاریزاسیون را از منظر کاربردی بر متن واقعیات جامعه کنونی ایران و حکومت دینی واقعا موجود به کار میگیرد و کوشش میکند برداشت خود در این زمینه را از همین منظر با خوانندگان در میان بگذارد. در دو بخش پیشین با استناد به وقایع تاریخی مروری داشتیم بر فرایند شکلگیری سکولاریزاسیون از دوره مشروطیت تا انقلاب بهمن۱۳۵۷. اینجا بخش (سوم و چهارم) پایانی این نوشته را می خوانید:
بخش سوم
دهه دوم حکومت جمهوری اسلامی:
فراهم شدن زمینه برای رشد و گسترش فرایند سکولارشدن جامعه
در دهه دوم، عقیده، افکار، گفتار، رفتار، سیاستهای داخلی و خارجی، نوع حکمرانی و اعمال جمهوری اسلامی، در میدان عمل به گستردگی ایران به نمایش درآمده، تجربه شده و متنافر بودنشان با زندگی واقعی و جاری مردم کشور آشکار می شد.
تردید ها و مباحث و قرائت های گوناگون متفاوت و گاهی متنافر، از ولایت فقیه، امت و ملت، جمهوری اسلامی، نسبت دین و دنیا، چگونگی حضور دین در دنیای مدرن، جدائی دین ازدولت که در دهه اول میان بخشی از نیروهای جمهوری اسلامی شروع شده بود ، در دهه دوم بتدریج گسترش پیدا کرد ودر نشریاتی نظیر، «روزنامه سلام» ، « ماهنامه زنان»، « کیان»، « ایران فردا»، « فصلنامه گفتگو» و « دریچه گفتگو» منتشر شد.
حجت الاسلام محسن کدیور می نویسد: « از اوایل سال ۱۳۶۷ در نظریه ولایت فقیه تردید کردم. متمایل به پیش نویس قانون اساسی شدم « جمهوری اسلامی منهای ولایت فقیه » …، از استقلال نهاد دین از دولت دفاع می کردم… اما هنوز« نظارت دینی دمکراتیک بر سیاست در پس ذهنم بود »( سایت روشنفکری دینی). از سال ۱۳۸۱ « از مردم سالاری اسلامی گذشتم. از سال ۱۳۸۸ به حکومت دمکراتیک سکولار یعنی لزوم استقلال دولت از نهاد دین رسیدم و… درنهایت به این نتیجه رسیدم که با مطلق حکومت دینی وداع کنم» .( سایت روشنفکری دینی ).
انتشار روزنامه سلام
پس از درگذشت آیت الله خمینی و بعداز رد صلاحیت عده کثیری از نامزدهای جناح چپ مذهبی جمهوری اسلامی در اولین انتخابات دوره ولایت خامنه ای ، روزنامه سَلام، اولین روزنامه منتقد برخی از سیاستهای حکومت در ۲۰ بهمن ، ۱۳۶۹ آغاز به کار کرد. در ۱۵ تیر ۱۳۷۸ برای ۵ سال توقیف شد. مدیر مسئول آن سید محمد موسوی خوئینیها بود .نخستین اعضای شورای سردبیری سلام ، عبدالواحد موسوی لاری ، ابراهیم اصغرزاده و عباس عبدی بود.
نخستین تحریره سلام و دبیران آن این افراد بودند :[۱] ابراهیم اصغرزاده ، وفا تابش ، سید محمد رضوی یزدی ، عباس عبدی ، بهروز صحابه تبریزی ، بابک داد، مسعود مظفری ، محمد مهدی حیدریان ، سید محمود حسینی، اکبر اعلمی، محمدابراهیم انصاری لاری ، عیسی ولایی ، میر علی نگارنده بخش شهرستانها، جعفر گلابی ، بهروز صحابه تبریزی ، بابک داد ، مسعود مظفری، محمد مهدی حیدریان ، اکبر اعلمی، محمدابراهیم انصاری لاری
ماهنامه «کیان»:
این ماهنامه در پائیزسال ۱۳۷۰ با « صاحب امتیازی مصطفی رخ صفت، مدیر مسئولی رضا تهرانی، و سردبیری محمود شمس (ماشاء الله شمس الواعظین) آغاز به کار کرد و در دی ماه ۱۳۷۹ به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و توهین و اهانت به مقدسات توقیف شد.
مجله «زنان»:
نشریهای اجتماعی و فرهنگی بود که به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی شهلا شرکت منتشر میشد. این ماهنامه از جمله معروفترین مجلات اختصاصی و روشنفکری زنان در ایران بود و به مدت ۱۶ سال، از بهمن سال ۱۳۷۰ تا دی ۱۳۸۶ با ۱۵۲ شماره در ایران منتشر شد. مسئولان ماهنامه زنان، این مجله را «تنها ماهنامه فمینیستی ایران» میخواندند.
مجله «ایران فردا» :
نشریهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بود که از خرداد ۱۳۷۱ به مدیرمسئولی عزتالله سحابی و سردبیری رضا علیجانی منتشر میشد. ایران فردا از نشریات با سمت گیری سکولار دمکراتِ منتقد حکومت بود. حسن یوسفی اشکوری، تقی رحمانی، محمد ملکی، هدی صابر و مجید شریف از شناختهشدهترین نویسندگان مجله ایران فردابودند. این مجله مطالب فرهنگی، نظری، ادبی، علمی و اقتصادی و سیاسی داشت.
انتخابات ۲ خرداد ۱۳۷۶ و نشریات منتشر شده در دوره دولت خاتمی
۲۰ میلیون نفر از شهروندان صاحب رای ، در انتخابات دوم خرداد ، در مقابل ناطق نوری کاندیدای مورد نظر خامنه ای ولی فقیه -رهبر ، به خاتمی رای دادند وبه این طریق نارضایتی و مخالفت خودرا نسبت به سیاستها و روشهای خامنه ای نشان دادند.
روزنامه «جامعه»:
بهمن ماه ۱۳۷۶، شمس الواعظین سردبیر مجله کیان برای تأسیس روزنامه «جامعه» ازمجله کیان رفت. این روزنامه به مدیرمسئولی حمیدرضا جلاییپور و سردبیری شمسالواعظین و مدیرعاملی محسن سازگارا آغاز به کار کرد. روز پنج شنبه ۱۶ بهمن ماه ۱۳۷۶، نخستین شماره روزنامه جامعه در صدهزار تیراژ، منتشر شد. اقایان قندی از مدیران سابق نشریه کیهان هوایی ، عبدالکریم سروش، مرتضی مردیها، احمدرضا دالوند، صادق زیبا کلام، جمشید بایرامی، اکبر گنجی، محسن مخملباف ، ابراهیم نبوی، عمادالدین باقی ، هادی حیدری، داوود شهیدی، مانا نیستانی، جمال رحمتی و نیک آهنگ کوثر در ستونهای مختلف روزنامه جامعه، مطالب فکری، فرهنگی وسیاسی و هنری تهییه می کردند.
خرداد سال ۱۳۷۷، شکوائیه هائی علیه روزنامه جامعه، توسط ستاد مشترک سپاه پاسداران و فرمانده آن، یحیی رحیم صفوی، محسن رفیقدوست، رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان، سازمان زندانها و دادگستری تهران به عنوان مدعی العموم، تسلیم دادگاه شد… در ۳۰ تیرماه ۱۳۷۷ حکم دادگاه مبنی بر لغو امتیاز روزنامه جامعه صادر شد .
در شرایط و فضائی که در آن روزها در جامعه بوجود آمده بود، در تاریخ سوم تیرماه ۱۳۷۷ مقاله ای تحت عنوان « آقای رئیس جمهور همه مشکلات را با مردم در میان بگذار » در نشریه کار منتشر شد :
[ درسالی که گذشت، فضای جامعه ، خردادی ترشد؛ طوفانی ازاندیشه ها که دردهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ در دل جامعه پی افکنده شده و صدایش درآستانه انتخابات به گوش رسیده بود، با پیروزی دوم خرداد ۱۳۷۶ ، راه به میان مردم، جوانان و زنان بازکرد. قلم ها نوآفریدند، جامعه نورباران شد، نورها زوایای سیاه وشوم حکومتی را شکافتند ودرخیابانها شادی را تقسیم کردند؛
جوانان آزادی را فریادکردند و گفتند:« یک مملکت یک دولت ، آنهم به رای ملت » و به طالبان گفتند که مملکت را رها کند.
طوفان اندیشه ها ، باشتاب نور، بردل پرغصه و پرقصه دریای تودها می نشست ودریا، طوفانی ازنور وآزادی وشادی را، به پرورش وتیمارنشسته بود ] .
روزنامه توس:
بعداز توقیف روزنامه جامعه ، روزنامه توس در تاریخ سوم مرداد ۱۳۷۷ با سردبیری ماشاالله شمس الواعظین و با هیئت تحریه مشابه روزنامه جامعه منتشر شد و پس از از انتشار ۴۵ شماره در ۲۵ شهریور همان سال توقیف شد و تعدادی از مسئولین آن دستگیر شدند ومدتی در زندان بودند. بعداً همین تیم، روزنامههای عصر آزادگان و نشاط را منتشر کردند.
روزنامه صبح امروز:
این روزنامه از روز سهشنبه ۲۴ آذر ۱۳۷۷ با مدیرمسئولی سعید حجاریان و سردبیری علیرضا علویتبار منتشر و در جریان توقیف جمعی مطبوعات و با حکم سعید مرتضوی در اردیبهشت ۱۳۷۹ تعطیل شد. این روزنامه در کنار روزنامه خرداد با انتشار بیشترین تحلیلها و اخبار مربوط به ماجرای قتلهای زنجیرهای ایران، آن را به پروندهای ملی تبدیل نمودند. اکبر گنجی، عباس عبدی، سعید رضوی فقیه و عمادالدین باقی از مهمترین نویسندگان این روزنامه بودند.
درهمین سالها بود که روزنامه ها و نشریات دیگری مانند «مشارکت»، «نوروز»، و «نوسازی»(به مدیرمسئولی حمیدرضا جلاییپور) منتشر شد.
انتشارهفته نامه:
این نشریه با صاحب امتیازی و مدیرمسئولی اکبر گنجی منتشر می شد. هفته نامه به تعداد ۲۱ شماره در سال ۱۳۷۷ منتشر شد که مباحثی در زمینه اندیشه سیاسی ایران را تعقیب میکرد.در این نشریات، نام چهرههای سیاسی چون شمسالواعظین، محسن سازگارا، سعید حجاریان، حمیدرضا جلاییپور، صادق زیباکلام، عباس عبدی، علیرضا علویتبار، محسن آرمین، مسعود بهنود، غلام عباس توسلی، عزتالله سحابی، ابراهیم یزدی، بهمن کشاورز، مهرانگیز کار، موسی غنینژاد، بهمن کشاورز، سعید رضوی فقیه، احمد زیدآبادی، عمادالدین باقی، سیدابراهیم نبوی، مرتضی مردیها، علیرضا رجایی، هوشنگ امیراحمدی ، اکبر گنجی و… زیاد به چشم میخورد. کاریکاتوریستهایی چون هادی حیدری، داوود شهیدی، مانا نیستانی، جمال رحمتی و نیکآهنگ کوثر در آن روزنامهها نیز حضور فعال داشتند.
نگرانی و خشم خامنه ای از نشریات منتقد و بستن روزنامه ها و مجلات همگانی
خامنه ای از فضائی که مردم و نشریات آفریده بودند، هراسان و خشمگین بود. وی « در مصلای تهران، در باره نشریات گفت: آنها “همان کاری را می کنند که رادیو و تلویزیونهای بیبیسی و آمریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند”.
بعداز سخنرانی خامنه ای ، از چهارم اردیبهشت سال ۱۳۷۹ تا آخر همین ماه، ۱۸ روزنامه و مجله همگانی از جمله روزنامه های صبح امروز، آفتاب امروز، عصر آزادگان، آزاد، مشارکت، فتح، آریا و نیز مجلههای ایران فردا و پیام هاجر به صورت ضربتی توقیف شد.
حکم حکومتی خامنه ای و کنار گذاشتن لایحه توسط مجلس ششم
خامنه ای درمرداد ۱۳۷۹ طی نامه ای به مجلس مجلس ششم، فرمان بیرون بردن لایحه مطبوعاتی را صادر کرد. آقای کروبی و مجلس، نامه خامنه ای را حکم حکومتی اعلام کرد ، لایجه را کنار گذاشت و اصلاح قانون مطبوعات در راستای قانونمند کردن حق نشر آزاد متوقف شد.
توقیف فله ای و جلوگیری از فعالیت نشریات دگراندیش، مستقل و نیز اصلاحطلب، از اردیبهشت تا اسفند سال ۷۹ به اوج خود رسید. تعداد زیادی از نشریات در تهران و شهرستانها بسته شدند.
انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران، گزارش کرده که در مجموع طی چهار سال اول دولت محمد خاتمی، دستکم ۸۷ روزنامه و مجله توقیف شدند.( فرنوش امیرشاهی بیبیسی)
خاتمی رئیس جمهور، در این دوره از یکسو ازجامعه مدنی و « آزادی و آزادی برای دیگری » و « گفتگوی تمدنها » سخن می گفت و از سوی دیگر از « مدینته النبی » و از سکولاریسم به عنوان اولین خطر برای جامعه . وی بدینسان بحران نظام عقیدتی ، فکری – سیاسی خود و جبهه اصلاح طلبان درون حکومتی را به نمایش می گذاشت.
حکومت به رهبری خامنه ای ، با ایجاد بحرانهای پی در پی برای دولت اصلاحات و توقیف فله ای نشریات و تبدیل کردن آقای خاتمی به قول خودش به « تدارکاتچی » و شکست دادن اصلاح طلبان، تفاوت و اختلافات فکری و سیاسی اصولاگرایان با اصلاح طلبان حکومتی – متمایل به سازگار کردن دین و حکومت دینی با ارزشهای مدنی چون دموکراسی و حقوق بشر ، شدت بخشید.
این اولین شکاف فکری – سیاسی از جنس جدید در میان معتقدین به جمهوری اسلامی بود. اصلاح طلبی به بن بست رسید، اصلاح طبان شکست خوردند و دیگر نتوانستند به موقعیتی که در برههی حوالی ۱۳۷۶ داشتند برگردند و بتدریج دچار تجزیه از درون و تضعیف هم شدند.
در این دوره، زمینه، برای رشد و گسترش سکولاریزاسیون و ارزشها و افکار آزادی و دمکراسی، حقوق بشر و حق شهروندی بیش از پیش فراهم شد. آقای خاتمی در مقام رئیس جمهور، سکولار یسم را جزو « اولین خطر جامعه … » اعلام کرده بود.
مجله نامه:
در سال ۱۳۸۳ با مدیر مسئولی کیوان صمیمی ، سردبیری مجید تولایی، دبیر تحریریه علیرضا کرمانی و طراح و گرافیست شایا شهوق منتشر شد. ( اعضا تحریریه و همکاران ماهنامه: بهمن احمدی امویی، نوشین احمدی خراسانی، امیر هوشنگ افتخاری راد، امین بزرگیان، سیمین بهبهانی، هژیر پلاسچی، مصطفی تنها، مجید تولایی، تقی رحمانی، احمد زیدآبادی، شایا شهوق، سید علی صالحی، کیوان صمیمی، رضا علیجانی، علیرضا مکی کرمانی، پارسا پیروزیان، جواد لگزیان،مریم درویشی، مرضیه سلیمانی و…)
انتخابات ۲۲ خرداد۱۳۸۸ ، حذف میر حسین موسوی
انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ، مهمترین آوردگاه نبرد میان رهبری و دیگر طرفدران یکپارچه کردن تمام عیار حکومت اسلامی با منتقدین و مخالفین جمهوری اسلامی ولی محور است.
اما بر آمد جنبش سبز با شعار چند میلونی « رای من کو »، شکاف میان نیروهای جمهوری اسلامی را عمیق تر ، بحران درون جمهوری اسلامی را بیشتر و شکاف میان مردم و حکومت را ابعاد و کیفیت جدید بخشید .
من در آنزمان در مقاله ای تحت عنوان « جنبش سبز فرازبلندی از فرایند گذار جامعه امروز ایران به آزادی و دمکراسی ( ۲۸ مهرماه ۱۳۸۸ – ۲۰۰۹.۱۰.۲۸ ) نوشتم : [جنبش سبز از دل جامعه جوان، دگرگون شونده و پویا برآمده ، فرزند زمانه خویش و بر ساخته شهروندان امروزین جامعه است ؛ بر متن شرایط نوین جهانی سر بر آورده ، درون زا ، خودبنیاد وجهان نگر است وچشم به آینده دارد ].
انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ و جنبش « رای من کو » درسال ۱۳۸۸ ، علیرغم عیب و نقص هایشان، فرازهائی از فرایند سکولاریزاسیون بوده است.