اسماعیل هنیه رهبر سیاسی حماس، نیمه شب گذشته در تهران ترور شد. این که او بنیادگرایی بود قسم خورده و رهایی فلسطینیها از اشغالگری و جنایات ۷۵ سالهی دولت اسرائیل را در برقراری حکومت اسلامی میدانست و مقاومت برحق فلسطینیها برای آزادی و استقلال را هم به نیت استقرار چنین حکومتی میخواست، جای کمترین حرف ندارد. اما در این نیز تردیدی نیست که قاتل بنیادگرای او، کسی جز همین بنیامین نتانیاهو سوگند خورده برای حفظ صهیونیسم تبعیضگرا و متهم به جنایت جنگی و نسلکشی در غزه از طرف دادگاه بینالمللی لاهه نیست.
از جمله شرکای این جنایت رخداده در روز چهارشنبه، جنایتی که در پی ترور روز سه شنبه فواد شکر یکی دیگر از رهبران حزب الله لبنان صورت گرفت، مشخصاً کنگرهی آمریکا بود. جناح متعلق به حزب جمهوریخواه این کنگره که اکنون دیگر زیر نفوذ دونالد ترامپ کاندیدای راستگرای این حزب متحد شدهاست، با اجابت درخواست نتانیاهو به منظور حضور در کنگرهی آمریکا، در استقبال از این نخست وزیر افراطی و جنگ طلب و جنایتکار اسرائیل سنگ تمام گذاشت. در اجلاس اختصاص یافته به سخنرانی این رهبر افراطی اسرائیل، در طول سخنرانی یک ساعته و نیمهی او، بیش از ۷۰ بار کف مشوقانه زد که ۵۰ بار آن به حالت بپاخاسته صورت گرفت! نشانههای رسوایی در تاریخ معاصر آمریکا کم نیست، چنین چیزی اما سابقه نداشت!
نتانیاهو، دلگرم به همین حمایت بی دریغ سیاستمدارانی در واشنگتن از نه ماه و نیم عملیات سبعانهی کشتار در غزه و کرانه غربی رود اردن با پیامد تلفات نزدیک به ۴۰ هزار تن و بیش از نصف آنان هم کودک و زن فلسطینی در آتش انتقام از ماجراجویی ۷ اکتبر حماس بود که حمله حزب الله به شمال اسرائیل و کشته شدن ۱۲ کودک و زخمیشدن ۱۹تن دیگر جملگی دروزی تبعهی اسرائیل را بهانه قرار داد تا به ماجراجویی جنایتکارانهی دولت خود ابعاد دو چندان دهد. ترور یک مهرهی درشت حزب الله در بیروت و درشتترین مهره متعلق به حماس در تهران درست فردای ملاقات او با خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، یک اقدام سیاسی کاملاً حساب شده برای ایجاد اختلال در روند آتش بسی بود که میرفت بر دولت افراطی اسرائیل تحمیل شود و نتانیاهو سعی کردە بود مانع از تحقق آن بشود.
نتانیاهو بر اینست که اگر توقف جنگ صورت گیرد، در موقعیت پاسخگویی اعمالش در قبال جهانیان و فسادهایش در برابر ملت اسرائیل قرار خواهد گرفت. ترور اسماعیل هنیه را تا همینجا بسیاری از کشورها در بیانات مختلف و با موضعگیریهای نه الزاماً همسان محکوم کردهاند و تعابیر متفاوتی از آن عرضه داشتهاند. در این میان اما شاید دقیقترین حرف را وزیر امور خارجهی روسیه – جدا از هر اتهام به حق به دولت متبوع وی بهخاطر جنگ افروزیهایش در اوکراین – زد که گفت: «کسانی که پشت سوءقصد رهبر حماس بودند به پیامدهای خطرناک این کار برای منطقه وقوف داشتند». این ترور و ترور روز قبل از آن، فقط حلقههائی از سلسله ترورهای اسرائیل نیست، در خدمت نقشهی احتراز از توافق آتش بس از طریق بپا کردن ماجرا و تحریکات جنگ افروزانه است.
جمهوری اسلامی که اکنون ننگ ناتوانی محافظت از میهمان عزیزش را هم بر دوش میکشد، سه روز عزای عمومی اعلام کرده است. فریاد تهدیدهای آن مبنی بر گرفتن انتقام سخت از اسرائیل، در موضعگیریهای تا همینجای رهبر و فرماندهان سپاه و شاخهی قدس و رئیس جمهور جدید و بقیه دارد گوش فلک ُپر میکند. گرچه معلوم نیست که جمهوری اسلامی بخواهد، حتی بتواند دست به تلافی پرپیامد بزند، با اینهمه اما نمیتوان و نباید وضعیت را عادی تلقی کرد. در چنین شرایطی مقدم بر هر چیز، میباید ارتکاب دولت اسرائیل به این ترور را که علیرغم سکوت طبق معمول آن در چنین مواردی، مسلماً هم فقط و فقط زیر سر آناست، محکوم کرد و ابراز بیزاری از جنایت ارتکابی آن نمود. این عملیات از هر جهت – چه تجاوز به خاک ایران، و چه جنبهی عملیات جنگی بودنش در کشور ما و خطری که متوجه مردم ایران کرده، و چه عوارض سنگین این ماجراجویی بر بحران بس خونین فلسطین – جای محکوم کردن شدید دارد.
در همانحال اما، درست در همین لحظات مظلومنمایی جمهوری اسلامی و بی هیچ هراس از فضاآفرینیهای این نظام بنیاداً اسرائیل ستیز و خواهان نابودی کشور مزبور، میباید که بر زیانباری تمام عیار سیاستهای ۴۵ سالهی آن در قبال سوءاستفاده از مسئلهی فلسطین همچون بخشی از مشی «عمق استراتژیک» آن انگشت گذاشت و در این زمینه روشنگری کرد. گفته میشود که همین هنیهی مقتول از زمان تحویل گرفتن ریاست سیاسی سازمان حماس از خالد مشعل در ۲۰۱۷ تاکنون بیش از ۱۵ بار به ایران آمده بود و در اکثر آنها هم با شخص خامنهای خلوت کرده بود. اما همین جمهوری اسلامی با بذل و بخشش این چنینی اعم از حمایت مالی و تسلیحاتی و کارشناسی و سیاسی از حماس و جهاد اسلامی، نه فقط در قبال حکومت فلسطینی کرانه غربی رود اردن موضع منفی دارد، بلکه در تخریب آن از هیچ کوششی هم باز نماندهاست. درد این نظام نه مسئله ملی فلسطین بلکه ساختن ابزار بنیادگرایانه از آن در جهت اهداف کلان مداخلهجویانهاش در منطقه است.
آرمان برحق مردم فلسطین برای برخورداری از حق تعیین سرنوشت آن، ربطی به سوء استفادهی تبهکارانهی این نظام از موضوع و معضل فلسطین ندارد. در متن همین سیاست مسئولانه است که باید با هرگونه ماجراجویی خطرناک نظامی جمهوری اسلامی در تلافی ماجراجویی اسرائیل به مخالفت برخاست و بر دیپلماسی بهجای جنگ و عملیات جنگی تاکید نمود.
دولت نتانیاهو دولتی است تروریست و سزاوار تنبیه جهانی و مقاومت مردم فلسطین برای رهایی از اشغالگری و کشتار مبارزهای برحق و آزادبخش است. این چالش راه حل نظامی ندارد و درست در شرایطی که دولت اسرائیل هر روز بیشتر در جهان منزوی میشود، افق نجات برای مردم فلسطین را با دیپلماسی میتوان گشود.
بهزاد کریمی ۱۰ مرداد ماه ۱۴۰۳ برابر با ۳۱ ژوئیهی ۲۰۲۴