شعر تازهای از سیدعلی صالحی
ترانهٔ سردیاری
تو با همین یک چشم
زیباترین زادهٔ سرزمینِ منی.
تو با همین یک چشم
خواهی دید سیارهٔ سوسنها
چگونه مقابلِ ماه
به زانو در میآید.
تو خواهی دید
نور چگونه نطفه میبندد
جراحت چگونه شفا مییابد
و شب
که آخرین استعارهٔ آدمیست.
تو
مطمئنتر از تشنگی،
تو
بالغتر از برفِ کوه.
ما هر دو
بالای کوه
چشم به راهِ دخترِ دیگری هستیم
که یک چشمش را نزدِ ملائک
گروگان گذاشته است،
بلکه مسافران
همهٔ مسافران
سَردیارِ سپیدهدمی شوند
که شرم از تاریکی ببارد وُ
سوسن از عطرِ آهستهٔ تفنگ!
https://T.me/SeyyedAliSalehi