حسین رزاق
*****
احضار!
فخرالسادات محتشمیپور
الان همسرجان تماس گرفت حالش را پرسیدم. مثل همیشه گفت خوبم.
من با هر تماسش منتظر شنیدن یک خبر خوبم که بیش از دوسال است از ما دریغ شده.
جواب چه خبر امروز من، این بود که «بازپرس رستمی» امروز به دفتر رئیس زندان رفته و خواسته که تماس بگیرند تا تاجزاده به آنجا برود. پاسخ همسرجان معلوم است: من کاری با ایشان ندارم!
سپس رئیس اندرزگاه ۴ نزد همسرجان رفته و حضورا از او خواسته برای صحبت با بازپرس به دفتر زندان برود. باز هم پاسخ همان بوده. همسرجان به شعار خود پایبند است: نه بازجویی، نه بازپرسی، نه دادگاه، نه درخواست تجدیدنظر، فقط زندان!
حالا من که در این دوسال و یکماه هرلحظه منتظر خبر خوش هستم، بابت این همه التفات به همسر عزیزم، که به لطف حضرات مدتی است دوراز دیگر زندانیان سیاسی بهسر میبرد، از چه کسی باید تشکر کنم؟
از اینهمه لطف به سید مصطفی تاجزاده، که زندگیاش را وقف خدمت به کشور و مردمش کرده و بیش از ۹ سال از عمر عزیزش را به پاداش صداقت و خلوص و خدمتگزاری و پاکدستی و البته به جرم نقد رهبر در زندان نظام مدعی عدل علوی گذرانده از چه کسی تشکر کنم؟
از اطلاعات سپاه بخاطر پروندهسازی های پیاپی برای او و هرکسی که با او سلام و علیکی داشته؟ از دادستان که به خود زحمت پاسخ به حتی یک نامه خانواده او را نمیدهد؟
از رئیس دستگاه قضا که در تنها جلسه ای که با ایشان داشتم با دقت موارد تخطی از قانون مأمورین اطلاعات سپاه را یادداشت کرد و از آن پس به نامهها و پرسشهای ما پاسخ نداد؟
یا از شخص رهبر که همسرجان مطمئن است کل پرونده به دست ایشان است و لب تر کند بساط اینهمه پرونده سازی و اقدامات فراقانونی برچیده میشود؟
من در این بیش از ۲ سال افزون برآن ۷ سال خیلی خویشتنداری کردهام و به آقایان فرصت دادهام تا با برگرداندن این آزادهی دربند به آغوش خانواده جبران اشتباهاتشان را بکنند اما افسوس که از متانت و شکیبایی ما سوء استفاده میکنند.
من آقای رستمی را نمیشناسم اما به ایشان هشدار میدهم هرگونه مزاحمت و فشار روحی توسط ایشان و بازجوها و دیگران که منجر به مخاطره افکندن سلامت همسرم بویژه قلب بیمارشان شود، بی شک برای آنان تبعات سنگینی خواهد داشت.
لابد رهبر حواسجمع ما هم باتوجه به چالشهای داخلی و خارجی که براثر سوءتدبیر حاکمان برای کشورمان پیش آمده حواسشان به آن سالن ویژه در بند ۴ زندان اوین و آزادمرد اسیر آن هست که هرگونه حادثه و بحران سازی و قصهپردازی میتواند گره ایجاد شده در شامگاه ۱۷ تیر ۱۴۰۱ را کورتر کند.
از ما گفتن بود
والسلام
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
@MostafaTajzadeh
مقاومت مدنی در بند!
حسین رزاق
امروز جوانک بازپرسی مجددا سیدمصطفی تاجزاده را به شعبه زیر نظر خود احضار کرده و آقا مصطفی هم طبق روال همیشهاش گفته نمیرود و هرچه از آن نو سبیل فشار و از رییس زندان و رییس بند اصرار، از وی انکار و پاسخش هم یک کلام بوده «نه». به مثابه نظر قاطع اکثریت مطلقی که سالهاست پاسخشان به این نظام مطلقه یک کلام شده «نه».
گرچه این احضارها و آزارها و فشارها و محدودیتها به یکی از رویههای دائمی و غیرقابل اصلاح این ساختار بدل شده که گویی توان و ارادهی درونی هم برای اصلاحشان وجود نداشته و ندارد اما کنشهای تقابلی و مقاومت فرد فرد جامعه ثابت کرده که توانایی بیرونی برای بیمعنا کردن مناسبات لایتغیر نظام مسلط وجود دارد و هر اصلاح درون ساختاری طی ادوار گذشته نیز برکت از این مقاومتها یافته. رویهها و مناسبات سرکوبگرانهای که با سویهی مشروعیتزایی برای «زور» حکومتی نهادینه شده که هر دورهای از سرکوبها به فقدان بیشتر اعتبارش بین اکثریت دامن زده و حکومت تهی از قدرت واقعی در جامعه برای تهی کردن فرد فرد شهروندان از قدرت و عاملیت برای تغییر، تلاش میکند. غافل از آنکه هر ایستادگی و «نه» گفتن به هر سرکوبی، به مثابه مقاومت مدنی و قدرتنمایی برابر حکومتیست که به زور سرنیزه به زورآزمایی با مردم میپردازد.
بی علقهی شخصی به آقا مصطفی و بی پرده بخواهم از این فقرهی احضار قضایی و عدم تبعیت او بگویم (که نخستین بار هم نیست و فارغ از هر انگیزهی دیگری که شاید تاجزاده داشته باشد) کنش او را میتوان در راستای #مقاومت_مدنی برابر زورگویانی تعبیر کرد که با بند و حبس و حصر و انواع تهدید و تحدیدها، تلاش مذبوحانهای برای نادم کردن معترضان میکنند. غافل از آنکه هر «نه» که از نفیر معترضی برمیخیزد، بیاعتباری این ساختار و تهی بودنش از قدرت واقعی را فریاد میزند و به احیای «مای جمعی» جامعهی معترض و به ستوه آمده از استبداد میانجامد. قطعا آقا مصطفی را هیچ قدرتی نمیتواند راضی به تبعیت از اوامر و احکام ناصواب این دستگاه حاکمه کند مگر آنکه آنها از زور استفاده کنند. اگر شهامت داشته باشند!