«حیرت، آدمی را بیدار نگاه میدارد و در قلمروِ سکوت، بایست اندیشه کرد و گوش داد…» نمیدانم این جمله از کیست اما یاد کتابی مصوّر افتادم در زمانی که تازه مدرسهرو شده بودم. یادم نیست که کتاب را برادرم خریده بود و یا متعلق به راننده تاکسیای بود در همسایگی ما، هنگامی که همسرش زائو بود و مادر رفته بود برای کمک به او… صبح روز بعد وقتی مادر را در حالت سجده دیدم در نماز که با تضرع برای محترم خانم همسرِ احمدآقا، همان راننده تاکسی، دعا میکرد؛ همان وقت کتاب را زیر بالینم یافتم…
خاطرم هست که در بدو امر عکسهای کتاب توجهام را جلب کرده بود. آدمهایی با سرهای تراشیده که در وسط سرشان کاکُلهای بلندی داشتند با سبیلهای از بناگوش دررفته، در کنار میزهای بزرگ چوبی پر از خوراکیهای فراوان و شرابهای رنگین و همگی رقصنده… ابتدا با عکسهای رنگی مصوّر برای خودم قصه میساختم… برایم اَسرارآمیز بود. شاید اتفاقی نبود که کتاب به دستم رسیده بود؛ بعدها چنان سرگرمش شدم که موجب تعجب اخوی گردید. سالها بعد کتاب را کامل خواندم.
ماجرای کتاب(۲)، داستان دوپسر قزاق بود به نامهای «اُستاپ» و «آندره» از پدری سختگیر، متعصب و خشن… هر دو پسر در جنگِ قدرت، دربندِ اندیشهها و رویاهایی میشوند که خود درآن نقش اندکی دارند… یکی اسیرِ خیانت در جنگ و دیگری مبتلای عشق به دختری… «آندره» عاشق دختری از اردوی دشمنش میشود و پسر دیگر در جنگ، اسیر و در مقابل چشمان پدر شکنجه میگردد. پدر وقتی هر دو پسر را از دست رفته و گرفتار میبیند؛ علیرغم تلاشهایش. سرانجام راه سبعیت و درندگی را پیش میگیرد و آن میکند که از ابتدا در خُلق و خویاش بود. جنگ، همه چیز را نابود میکند. تاراس بولبا هم همچنان آمادۀ جنگیدن و کشتار در راه اعتقاد خود است. سرزمیناش نابود میشود. دوستانش هرکدام به سویی میروند. فرزندش را به دست خویش میکُشد. گرسنگی و فقر جولان میدهند و عشق با همهی زیباییهایش میمیرد… به نظر این داستان هرگز کهنه نیست!..
پانوشت:
۱-عنوان مطلب از این شعرِ رند جاودان گرفته شده: «از کران تا به کران، لشکر ظُلم است ولی/از ازل تا به ابد، فرصتِ درویشان است…»
۲- تاراس بولبا Taras Bulba رمانی است اثر نیکولای گوگول (۱۸۰۹–۱۸۵۲)… اکنون اگر معروفترین اثر گوگول نباشد بیشک یکی از شناختهشدهترین و معروفترین رمانهای او بهشمار میرود. درسال۱۹۶۲ فیلمی به کارگردانی جان لی تامپسون ساخته شد که داستانش کموبیش وفادار به رمان بود…!
نیمهی مهر۱۴۰۳. پهلوان