جمعه ۱۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۷

جمعه ۱۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۷

نقد و بررسی رمان تاریخی رود پرخروش نوشته ابراهیم دارابی
حکایت  دارابی براساس رخدادهای نهضت جنگل و تدوین ان بصورت رمان  چنان پرشور است:  وقتی شاهد کج روی میرزاکوچک خان برگرفته از جهان بینی  و افق محدود  دید  وی می...
۱۳ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: صادق شکیب
نویسنده: صادق شکیب
Una pace duratura è possibile solo con la partecipazione popolare attiva!
“I dodici giorni di guerra hanno portato risultati inaspettati. La coesione interna dell'Iran è stata preservata, nonostante le croniche crisi economiche e le divisioni sociali. Non vi era alcun segno...
۱۳ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: Comitato politico-esecutivo dell'Organizzazione Fedaiana Popolare dell'Iran (Maggioranza)
نویسنده: Comitato politico-esecutivo dell'Organizzazione Fedaiana Popolare dell'Iran (Maggioranza)
گزارش یک جنایت!
پس از آغاز جنگ، همسرم نسرین ستوده متنی را در اختیارم گذاشت که حاوی مصوبه ای بود که در سال 1365 ، شورای عالی قضایی با هدف تامین امنیت زندانیان،...
۱۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رضا خندان
نویسنده: رضا خندان
پیرامون تراژدی اخراج صدها هزار افغان‌ از ایران به انتظار داوری سخت فردا ننشینیم، در عمل به وظیفه‌ی امروزین بپاخیزیم!
اخراج‌های سازمانیافته گرچه همچون تندآبی از چند هفته پیش بر بستر افغان‌ستیزی نابکار در کشور جریان دارد، این روزها اما با برچسب خوردن اتهام «جاسوسی» برای مهاجرینی از افغان‌ها به...
۱۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
توهم آزادی از دهانۀ موشک: افشاگری علیه مدافعان حملۀ نظامی به ایران
آزادی از میان اجساد مردم، آوار خانه‌ها و بمباران کشور زاده نمی‌شود. دموکراسی را نه با موشک، بلکه با اراده و فداکاری خودمان می‌سازیم؛ نه با همدستی با دشمن، بلکه...
۱۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
محکومیت حمله به زندان اوین و ضرورت آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی
نهضت آزادی ایران در راستای راهبرد تقویت همبستگی ملی که آثار برجسته آن را در جریان جنگ تحمیلی اخیر شاهد بودیم، بازگشت حاکمیت به مردم و تحقق مطالبات ملی از...
۱۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: نهضت آزادی ایران
نویسنده: نهضت آزادی ایران
نیاز به بلوغ بیشتر سیاسی، و جسارت مدنی
اکنون بیش از هر زمان، نیاز حیاتی جامعۀ ایران بازیابی و تقویت «استقلال اندیشه» و «سازمان‌دهی مستقل سیاسی» است. ما باید بتوانیم در دل بحران، بدون اتکا به حاکمیت یا...
۱۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سعید مقیسەای
نویسنده: سعید مقیسەای

ترامپ یا هاریس: قرعۀ اوکرایین و فال انتخابات امریکا

امیدوارم چنین برداشت نشود که گویا، ترامپ و کاملا هریس را دولت پنهان برای چنین روزی آماده ساخته است؛ این دو شخصیت زادۀ شرایط امروزی قدرت یکه‌تاز امریکایی‌اند که درهمین فضا پرورش یافته‌اند و معیارهای عمل‌شان مانند تمام یک نسل از سیاستمداران امریکایی برپایۀ زورگویی و نشاندن قانون امریکا به جای قوانین بین‌المللی است، که این خود می‌تواند با سناریوهای دولت پنهان درهماهنگی طبیعی قرار داشته باشد.

تا سه هفتۀ دیگر، یکی از بااهمیت‌ترین و پرسروصداترین انتخابات امریکا در پیش رو است. اوضاع متشنج کنونی ونقش دست اول امریکا در تمام جنجال‌های سیارۀ ما به مثابه یکی ازعوامل عمدۀ این امرباعث آن شده است تا این دوره از انتخابات امریکا، این اندازه در مرکز توجه مردمان جهان قرار گیرد و این توجه بیشتر پیرامون اوضاع اوکرایین متمرکز شود.

از قضا دو شخصیت نه چندان درخشان صحنۀ سیاسی امریکا در مرکز این ماجرا قرار گرفته‌اند. امریکایی‌ها بین ترامپ و هریس یکی را باید انتخاب کنند. شاید این دو به دلایل مختلف، به ویژه شخصیت‌های ناپخته وحساسیت‌برانگیز و با توجه به کم‌تجربگی‌شان درعرصۀ سیاست خارجی (علیرغم این‌که ترامپ یک دوره ریاست‌جمهوری را پشت سرگذاشته است) بدیل‌های نه چندان مناسب انتخابات امریکا باشند.

اگر ما شرایط بعد از جنگ جهانی دوم را (که امریکا در صحنۀ بین‌المللی نقش تعیین کننده‌ای را احراز کرده است) در نظر بگیریم، این دو کاندید را از لحاظ کاریزما و ورود در سیاست‌های بزرگ و استراتیژیک بین‌المللی به طور قطع با افرادی مانند روزولت، آیزنهاور،کندی، نیکسون و کارتر نمی‌توان مقایسه کرد. درست است که افراد یاد شده در دوران‌های متفاوتی از امروز و با الزامات سیاسی دیگری وارد این کارزار شده بودند و «دولت پنهان» در آن زمان نقشی به مراتب کم‌رنگ‌تر از امروز را ایفا می‌نمود ولی مردم امریکا اصولاً می‌توانند انتظار داشته باشند که رؤسای جمهورشان از لحاظ شخصیتی با درنظرداشت نقش تعیین کنندۀ امریکا در عرصۀ جهانی درسطح بالاتری قرار داشته باشند. بیهوده نیست که برخی از تفسیرگران حوزه سیاست بین‌المللی انتخاب بین این دو را انتخاب بین طاعون و وبا نامیده‌اند. امروزه امریکا تا گلو در تبعات منفی سیاست خارجی خود که افرادی با چنین کاریزمایی در زیر سایۀ «دولت پنهان»، دربالانرین مقامات آن قرار داشتند غرق شده است و با چنین افرادی است که باید سیاست خود را در عمل پیاده کند.

تصورات مختلفی درباره فرجام این انتخابات و مسلماً نگرانی‌های معینی در رابطه با انتخاب هریک ازاین دو کاندیدا وجوددارد. درچنین وضعی سناریوهای مختلفی میدان جولان پیدا می‌کنند و یکی از این سناریوها را شاید بتوان بر پایۀ نقش دولت پنهان، صرفاًدررابطه با اوضاع کنونی جهانی در ریاست جمهوری رساندن ترامپ و یا کاملا هریس مورد ارزیابی قرارداد.

نخست بایدگفت که درشرایط امروزی قدرمسلم این است که انتخابات امریکا می‌تواند در واقعیت به صحنۀ خیمه‌شب‌بازی دولت پنهان مبدل شود و واقعیت بعدی این است که دروضع کنونی درعملکرد دولت پنهان، لابی صهیونیست نقش بسیار بزرگ و گاهی تعیین‌کننده را ایفا می‌نماید و در نتیجه این انتخابات بیشتر تابع تحولات اوضاع بین‌المللی خواهدبود.

ازسال‌ها پیش به این‌سو دربارۀ «دولت پنهان» صحبت به میان می‌آید. ببینیم این دولت پنهان که طوری‌که ازنامش پیدا است «پنهان» است و فقط علایم عمل‌کرد آن را می‌توان تشخیص داد، چیست ودر این انتخابات چه نقش احتمالی را می‌تواند ایفا کند؟

قبل از همه باید گفت که روحیه و شیوۀ دولت پنهان در هر زمان و در هر جایی می‌تواند وجود داشته باشد ولی امروزه نقشی رکه دولت پنهان امریکادر سطح جهانی ایفامی‌نماید یکی از پدیده‌های تاثیرگذار با تبعات بزرگ جهانی است که باید مورد توجه قرار داد. اینجا ما در بارۀ نقش دولت پنهان در سایۀ مرکز سرمایه‌داری انحصاری دنیا یعنی ایالات متحده امریکا را مدِ نظر داریم. تعریفی که ویکی‌پدیا در بارۀ این دولت می‌دهد چنین است:”دولت پنهان (به انگلیسی: deep state) اصطلاحی است در اشاره به دولتِ قدرتمندتر از دولتِ انتخابی. دولت پنهان؛ دولتی بالفعل اما مخفی است که با استفاده از امکانات دولتی با هویتی مجهول در تشکیلات رسمی ‌نظام، به‌گونه‌ای سازمان‌ یافته و برای مقاصدی غیر از منافع ملی در حال فعالیت است.”

به نظر من تعریف دقیق‌تری را که با استفاده از اطلاعات گسترده‌ای که درباره هریک از ارکان این نیروی پنهانی (که شمایل کلی آن چندان پنهانی هم نیست-زیرا تنها شکل‌گیری و تکمیل متداول ومتداوم آن باتأنی، بی‌سروصدا، دور از انظار و به شیوۀ خودبه‌خودی اما آگاهانه صورت می‌گیرد) می‌توان ارائه کرد و همه می‌توانند دراختیار داشته باشند، این است که دولت پنهان یا بهتر گفته شود «دولتِ درسایه» (نه «دولت سایه» احزاب مخالف درسیستم انتخاباتی مانند انگلستان) متشکل ازتمام مراجع تاثیرگذار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فنی، تکنولوژیک و فرهنگی به ویژه رسانه‌ای است که در طول زمان با نوعی تفاهم نانوشته در راستای منافع طبقاتی سیستم موجود ورود پیدا کرده وسیستمی ازعمل‌کرد نامریی و مفهوم شده را بنیاد نهاده که در همۀ شرایط به طور سیستماتیک عمل می‌کند و در طول زمان به معیار عمل هریک از ارکان آن مبدل شده است.

در واقع روان دولت پنهان درسراسر رگ‌ و پی سیستم سرمایه‌داری ریشه دوانیده و در همه جا به شیوۀ عمل‌کرد خودبه‌خودی ایدئولوژیک سرمایه‌داری به طور اتوماتیک عمل می‌کند. دولت پنهان درچنین شرایطی به تشکیلات منظم و روابط زنجیره‌ای نیاز ندارد زیرا سیّالیت اطلاعات کار موضع‌گیری با معیارهای پذیرفته شدۀ تفاهمی را آسان ساخته و همۀ ارکان دولت درسایه (که خود سیّال و درحال تغییر و تکمیل دائمی است) می‌دانند که معیارها کدام‌اند. این معیارها که اساس آن منافع طبقاتی و اصول برخورد جهانی برآمده از این منافع و دیدگاه راس سیستم سرمایه‌داری جهانی که امروزه ایالات متحده امریکا است به وسیلۀ اندیشکده‌های شناخته شدۀ دنیای سرمایه‌داری ماننددانشگاه استانفورد، اندیشکدۀ فریدمن، رندکورپوریشن، نهاد اوپن سوسایتی جورج سوروس، سی آی ای، وغیره وشخصیت‌های مطرح دنیای سیاسی مانند برژینسکی، کیسینجر، پول وولفوویتس، جورج فریدمن، مارگریت تاچر، تونی بلیر، باراک اوباما، بیل گیت، ایلان ماسک ونمایندگان مستقیم و دست‌اندرکار کمپلکس‌های صنعتی نظامی و انحصارات بزرگ سرمایه‌داری درطول زمان (نه به یک بارگی) و در مواقعی که چنین اقدامی مطرح باشد، وارد میدان و معیار عمل واقع می‌شوند.

سرمایه‌داری به عنوان یک سیستم بسیار پیشرفته و با تجربه تمام زوایای منافع خود را مورد مطالعه و ارزیابی قرارداده و همۀ سناریوهای احتمالی را هم با استفاده از نهادهای پژوهشی خود در نظر گرفته است. دو فاکتور عمده به مثابه تکانه‌های بزرگ یعنی فروپاشی سیستم سوسیالیستی (به مثابه عامل بازدارنده) و پیشرفت‌های تکنولوژیک عمدتاً در عرصۀ دیجیتال نقش حکومت پنهان در عرصۀ جهانی را به شدت متحول ساخته است. با ظهور هوش مصنوعی این تحول در درجۀ بالاتری قرارگرفته وحکومت پنهان جهت به کاربست انحصاری آن در همۀ عرصه‌ها، به ویژه درعرصۀ جنگ وخراب‌کاری تلاش‌های بی‌سابقه‌ای را به‌راه‌انداخته است.

فاکت‌های عدیده‌ای نشان می‌دهد که حکومت پنهان بعد از فروپاشی شوروی مرزهای عمل خود را به ویژه در اروپا وسعت بخشیده است. سیستمی که بر پایۀ آن دولت پنهان با مرکزیت امریکا عمل می‌کند، درجریان حوادثی نزدیک به یک قرن اخیر ازجنگ جهانی دوم به بعد گام‌به‌گام تحکیم گردیده است. مزید بر آن، افراد برای دولت پنهان در دو سطح جهانی (تاکنون عمدتاً اروپایی) ومنطقه‌ای به طورنامریی و نرم و به شیوۀ مجرد انتخاب و در نقاط حساس جابه‌جا می‌شوند.

مسلماً مرکز و مغز متفکر اصلی دولت پنهان را باید در واشنگتن تصور کرد. درسطح جهانی و به طریق اولی در مقیاس کشورهای پیشرفتۀ سرمایه‌داری از واشنگتن است که افراد به طور عام برای خدمت در کادر دولت پنهان انتخاب و روانۀ میدان عمل می‌شوند.

متبارزترین نمونه‌های آن همین زمام‌داران تازه به دوران رسیدۀ اروپایی مانند خانم اورسولافاندرلاین،آقای امانوئل مکرون و مدیران ارشد ناتو وغیره و غیره است. ارتباطات و گذر همۀ این شخصیت‌ها از دهلیزهای دولت پنهان در امریکا بر کسی پوشیده نیست. این افراد در کادر کلوب‌ها یا اندیشکده‌های سرّی چون کلوب یا کنفرانس بیلدربرگ، تاحدی درفوروم داووس وغیره دوره آموزشی خود را تکمیل می‌کنند. مثلاً همین آقای امانوئل مکرون درسال ۲۱۲ برای «ستاژ» درخدمت بانک روچیلد قرارگرفت. و به «سیلی‌کون ولی» روانه شد و در ظرف دو سال دو ملیون دلار درآمد داشت. در برگشت به فرانسه باسرعت سرسام‌آور تا مقام ریاست جمهوری بالا رفت.

طبیعی است که انتخاب افراد نه براساس یک وظیفۀ سیستمی بلکه ظاهراً به طور انفرادی صورت می‌گیرد ولی این‌که چه سفارشاتی از جانب چه مقاماتی صورت می‌گیرد و چه ترفندهایی به‌کار می‌رود، شاید براساس یک نظم نسبی و محدود عملی شود. عمل‌کرد سیستم سرمایه‌داری امریکا طی بیشتر از سه ربع قرن اخیر نشان می‌دهد که متناسب به نضج و قوام سیستمیِ دولت پنهان، نهادهای رسمی دولتی با راحتی وبدون کوچکترین مقاومت به تدریج در راه تابعیت کامل از این نهاد نامریی غیرقانونی سر نهاده‌اند و دساتیر حکومت پنهان جزو قوانین نانوشته درآمده و مسلماً گام‌به‌گام این روند در اروپای وابسته به امریکا هم راه باز می‌کند.

تصور ما از حکومت پنهان به کلی ناقص از آب درخواهد آمداگر نقش پرتاثیر و نیرومند لابی صهیونیستی و نهادهای نیرومند آن را در این معادله سهیم ندانیم؛ امر روشنی است که در امریکا هیچ‌کسی نخواهدتوانست رییس‌جمهورشود، مگر این‌که تایید «آیپک» (کمیتۀ امور عمومی امریکا و اسراییل) را با خود داشته باشد و یا در فرانسه بعد از دورۀ ریاست جمهوری ژاک شیراک، «کریف» (شورای نمایندگی نهادهای یهودی فرانسه) نقش عظیمی را در صحنۀ سیاسی و رسانه‌ای ایفامی‌کند.

دررابطه با اوضاع کنونی و نقش دولت پنهان در انتخابات امریکا باید یادآور شد که سایۀ جنگ اوکرایین سراسر پهنۀ این انتخابات را پوشانیده است. امریکا و اقمار آن (عمدتاً کشورهای عضو ناتو و اتحادیۀ اروپا) تاکنون در جنگ اوکرایین هرآنچه از دست‌شان در ضدیت با روسیه برمی‌آمد انجام داده‌اند؛ از کمک های مستقیم و بی‌سابقۀ نظامی تمامی غرب جمعی و ناتو گرفته تا کمک‌های سیل‌آسای اقتصادی و تحمیل بیشتر از هژده‌هزار تحریم علیه روسیه تا بسیج تمام امکانات اطلاعاتی و فضایی امریکا و ناتو تا فشار سیاسی و دیپلماتیک، تا توطئه و بازی اوپراتیفی و اعمال صاف وسادۀ شیوه‌های تروریستی، تا وارد کردن ده‌ها هزار مزدور جنگی از اقصی نقاط جهان، و غیره وغیره کارگرفته‌اند و در آخر با درماندگی از اینجا و آنجا صدایی برای آغاز مذاکرات را درمی‌آورند.

در چنین فضایی انتخابات امریکا به زودی راه می‌افتد. در این انتخابات دو کاندیدا؛ ترامپ و هاریس دو شیوۀ برخورد ظاهراً متفاوتی را نسبت به اوضاع جنگ در اوکرایین در پیش گرفته‌اند. در واقع این دو برخورد می‌تواندانعکاس دقیق نوع سناریو و انتظار بخش‌های مختلفی از سیاست‌های استراتیژیست‌های دولت پنهان امریکایی باشد. چگونه؟ در واقع امریکایی‌ها همیشه برای وضعیت‌های بحرانی سناریوهای مختلفی را آماده دارند تا در بزنگاه حوادث دست‌شان خالی نباشد. طوری‌که می‌بینیم اوضاع جنگ اوکرایین طبق خواست همیشگی امریکایی‌ها به پیش نمی‌رود. احتمال تغییر ناگهانی درعرصۀ جنگ ناممکن نیست. تاکنون ترامپ به مثابه پایان‌دهندۀ جنگ اوکرایین شهرت یافته است و کاملا هریس به روسی‌فوبی وروس‌هراسی‌اش ادامه داده است.

درصورتی که پیشنهادهای اخیر پوتین درزمینۀ تغییر دوکتورین نظامی روسیه در عرصۀ کاربرد سلاح هسته‌ای تمایلات جنگ‌طلبانۀ غرب جمعی را لگام بزند و غرب از هوس ضربه زدن به قلب روسیه به وسیله اوکرایین مجهز به سلاح‌های دوربرد باز بماند، مسلماً تغییر بزرگی در میدان جنگ وارد خواهد شد. چنان‌چه تحلیل‌گران مستقل و برجستۀ کنونی اوضاع اوکرایین چون ژاک بو، اسکات ریتر، الکساندرمرکوری، جون مرشایمر، نیکولای مرکوویچ (فرانسوی)، اسلوبودان دسپوت (سوییسی)و عدۀ زیاد دیگری به هرحال معتقدندکه در وضع کنونی فروپاشی ارتش اوکرایین یک احتمال بسیار نیرومند است. در صورتی که این اتفاق بیفتد امریکا اصولاً پلان«ب» برای اوکرایین را روی صحنه خواهد آورد. در این صورت آیا ترامپ همان پلان«ب» امریکایی‌ها نمی‌تواندباشد؟

امیدوارم چنین برداشت نشود که گویا، ترامپ و کاملا هریس را دولت پنهان برای چنین روزی آماده ساخته است؛ این دو شخصیت زادۀ شرایط امروزی قدرت یکه‌تاز امریکایی‌اند که درهمین فضا پرورش یافته‌اند و معیارهای عمل‌شان مانند تمام یک نسل از سیاستمداران امریکایی برپایۀ زورگویی و نشاندن قانون امریکا به جای قوانین بین‌المللی است، که این خود می‌تواند با سناریوهای دولت پنهان درهماهنگی طبیعی قرار داشته باشد. مثلاً در زمان جنگ سرد قبلی مگر می‌شدکه علیرغم میل درونی حکومت پنهان، یک رییس‌ جمهور امریکا اعلام کند که فلان منطقه فلان کشور از این به بعد مال فلان کشور است(مثلاًمنطقۀ تپه‌های جولان سوریه)؟

در نتیجه، انتخاب هریک به پیشرفت روسیه در جنگ ارتباط خواهد داشت؛ نه به خاطر این که پیروزی بیشتر روسیه باعث ارتقای صرفاً شانس یکی از آنهاخواهدشد، بلکه به خاطر این که روند تکامل وضع و تناسب قوا در این جنگ باعث آن خواهد شد که واشنگتن با استفاده از این وقفه‌ای که درروندحوادث سیاسی داخل امریکا وارد می‌شود، بار دیگر پایۀ سیاست اوکرایینی خود را براساس توان و امکاناتی که در این عرصه برایش باقی مانده است به روز سازد و در نتیجه یکی از این «گلادیاتورها» را برای چهارسال دیگر روی صحنه بیاورد؛ اگر جبهه‌های جنگ حکومت دست‌نشانده و پوشالی کیف فرو بپاشد، مناسب‌ترین راه برای امریکا این خواهد بود که ترامپ را وارد میدان کند و برای فرار از آبروریزی از زبان او باهمان ساده‌لوحی بگوید که جنگ را درظرف ۲۴ یا ۴۸ ساعت تمام می‌کند. با شناختی که از امکانات و شیوۀ عمل دولت پنهان پیدا است، ترامپ به هیچ روی نمی‌تواند ازحیطۀ نفوذ آن به دور باشد؛ ترامپ یکی از گزینه‌های مطرح سیستم سرمایه‌داری امریکا و بدون این‌که خود بداند، یکی از گزینه‌های تولیدشدۀ دولت پنهان است. ترامپ ظاهراً غیرقابل پیش‌بینی و شاید بتوان تصور کرد که گزینۀ معترض‌تر دولت پنهان است.

امریکا اگر باز هم توان و نیرنگی در چنته داشته باشد و دوام جنگ را بازهم ممکن بداند، مسلماً کاملا هریس روس‌هراس را وارد میدان خواهدکرد، زیرا دولت پنهان توان این را دارد که در آخرین لحظات هر نیرنگی را که خواسته باشد از آستین درآورد؛ طوری‌که “الگور” را پس زد تا “جورج بوش” پسر (که براساس نظرسنجی‌های همان انتخابات اول به حیث فردی کمی پایین‌تر از میانگین اتباع امریکایی از لحاظ قوای فکری و آمادگی و فهم سیاسی و فرهنگی معرفی شد) رییس‌جمهور شود و یا این‌که بایدن را در آخرین لحظات«پیروز میدان» درآورد.

پ.ن: برداشت ازترم‌های «حکومت» و«دولت» درایران وافغانستان متفاوت است.

تاریخ انتشار : ۲۳ مهر, ۱۴۰۳ ۹:۳۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

2 Comments

  1. Assad Keshtmand گفت:

    خواهشمندم درسطردوم این نوشته کلمه”قاره”به”سیاره” اصلاح شود. متشکرم

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

نقد و بررسی رمان تاریخی رود پرخروش نوشته ابراهیم دارابی

Una pace duratura è possibile solo con la partecipazione popolare attiva!

گزارش یک جنایت!

پیرامون تراژدی اخراج صدها هزار افغان‌ از ایران به انتظار داوری سخت فردا ننشینیم، در عمل به وظیفه‌ی امروزین بپاخیزیم!

توهم آزادی از دهانۀ موشک: افشاگری علیه مدافعان حملۀ نظامی به ایران

محکومیت حمله به زندان اوین و ضرورت آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی