تحولات اوضاع درجهان ، بهویژه منطقه خاورمیانه آنچنان پرشتاب و دور از محاسبات خشکاندیشان سکاندار نظام در جریان است که آنان را به چه کنم چه کنم و توجیهات کممایه برای دفاع از نگرش دشمنپنداری آمریکا و راهبرد عمق استراتژیک واداشته است . آنچه محرز است، نظام برای برونرفت موقتی از این درماندگی، جز امید به توافق در مذاکرات هستهای برای رفع تحریمها، چاره دیگری ندارد. توافق هستهای که رفع تحریمها را در پی داشته باشد میتواند مسکنی باشد برای درد توانفرسای ورشکستگی محتوم نظام در همه عرصهها و نه درمان آن. ولی مهمتر، تنفس و فرصتی است ارزشمند برای تجدید قوای نیروهای ترقیخواه و خواهان گذار مسالمت آمیز و بدون خشونتِ جنبش “زن زندگی آزادی” و همراهان آن ودریچهای برای هوای تازه و نفسگیری مردم برای زندگی حداقل و حرکت به پیش.
جمهوری اسلامی با جمعبند شرایط منطقهای و داخلی، دستانی پر از خالی در میز مذاکره داشته و نه تنها ابزار و موضوعی برای چانهزنی ندارد، بلکه برعکس دستان طرف دیگر پر است از ابزار تهدید و زور عمل شدنی با تکیه هوشیارانه بر واماندگی رژیم در حوزههای داخلی و خارجی، تنها موضوع قابل طرح نظام، توان بالفعل هستهای است که آنهم در ماشه انهدام و توان موشکی ناکارشده توسط اسراییل زوم شده و در تیررس آنان است. تنها امید مردم در بدتر نشدن اوضاع و نابود نشدن حداقلهای زیستی، ویژگیهای ترامپ و دولت او در رسیدن به منافع خود از راههای قابل دسترستر و کمهزینهتر به جای جنگ و در گیری نظامی است. سفر پر بار ترامپ به منطقه و بسترسازی بلندمدت برای حضور مجتمع های سرمایه در این بازاربزرگ و سرمایه گذاری فرا میلیارد دلاری عربها در آمریکا و تلاش برای جبران بازماندگی در قبال حضور چین در منطقه، از آنچنان اهمیت و جایگاه کلان برنامهای برای ترامپ برخوردار است که خود عامل بزرگیست برای پرهیز از هرگونه آشوبزایی جنگی و به خطر انداختن بهرهچینی از این دستاورد.
به زعم من، دکترین “خاورمیانه نوین” دولت ترامپ با لیکود و نتانیاهو از منظر روش و شیوههای پیشبرد، متفاوت است. اسراییل بر نابودی تاسیسات هستهای و زیرساختهای نظامی مرتبط آن با شیوههای مستقیم و غیر مستقیم تاکید دارد و خواهان آن است. ولی دولت ترامپ در وهله اول بر دستیابی نتایج دلخواه از طریق مذاکره رودررو با طرف خلع سلاح شده و ناتوان تاکید میکند، آنرا سهلالوصولتر دانسته و درنهایت با ابزار فلج کننده و هوشمند تحریمها و کنترل مبادلات و مناسبات نظام به دنیای خارج، رسیدن به اهداف خود را در درسترس میداند. شاید تهدید شبانهروزی نظام به نابودی توان انرژی و سوختدهی کشورهای پیرامون خلیج فارس و تنگه هرمز و امید به تاثیر این تهدید، کمی عامل دلگرمی در پیشگیری ازحمله به تاسیسات هستهای کشور باشد. ولی این تهدید در مقایسه با توان ضربتی سریع پیشگیری آمریکا و هم پیمانان آن و مخالفت پوتین و چین با این اقدام، وزن و اعتبار چندان چانه زنی را در مذاکرت معاملهای رو در رو نداشته است.
عدم پذیرش شرایط دولت ترامپ توسط نظام (که من آنرا بسیار بعید میدانم و امیدوار به پذیرش عاقلانه آن)، یعنی بکار گرفتن کلیه امکانات غرب (با مجاب کردن چین برای تامین نیاز آنان به انرژی از منطقه و همچنین روسیه به حل مسئله بغرنج و پراهمیت اوکراین) برای محاصره و تحریم همهجانبۀ هوشمند و بهخاک نشاندن و فروپاشی نظام. این پیامدهای ناگوار، در شرایطی که هماکنون پایههای نظام در حال خیز و ترک برداشتن ناشی از ساختار ناکارامد و ناترازیها و گسست وحشتناک وغیر قابل جبران رابطه مردم و حکومت است، بسیار بدتر از زیر بار رفتن به خواستهای قدرقدرتانه آمریکاست . به مرگ گرفتن ترامپ در پافشاری بر برچیدن هرگونه فعالیت غنیسازی هستهای در ایران، تاجایی رژیم را به تب و لرز انداخته که به چانه زنی برای پذیرش طرف بر غنیسازی زیر چهاردرصد، حتی با مشارکت طرفهای مورد قبول و تحت کنترل هشمندانه آمریکا واداشته است.
آخرین گفته ترامپ از مذاکرات رم در عصر یکشنبه اخیر که “مذاکرات ما با ایران پیشرفت واقعی داشته؛ پیشرفتی جدی”، نشان از چشمانداز ناگریز این مذاکرات و سرانجام آنست. آنچه مانده است تلاشها و دست و پا زدنهای رهبر نظام و بقیه کاسهلیسان دربار ولایی از جمله شمخانی و … در اقناع مزدبگیران و حواریون پایدارچی و مریدان منفعتمند بارگاه ولایی و تحریمها برای توجیه پیروزی بر دشمن و قبولاندن حق غنیسازی بههر میزان و طریق است، که این حتی مدتهاست که برای مردم رنگ خود را ازدست داده است.
باشد که دود سفیدی از پیشنهاد هماهنگ شدۀ واسطۀ عمانی از اجلاس هفتم مذاکرات ظاهراً غیرمستقیم، به هوا بلند شود .آنچه پیش روست رویکرد واقعبینانۀ نیروهای پیشرو جنبش دموکراسیخواه در بسیج مردم و پی نهادن نهادهای صنفی و مدنی و سیاسی با ویژگیهای سازگار با دستاوردهای نوین بشری، برای تحمیل برگزاری رفراندوم، تدوین قانون اساسی و پای نهادن به عرصههای نوین از مشارکت و انتخاب مردم است که جداگانه جای پرداختن و طرح دیدگاه دارد.
به امید گذاری بدون خشونت و پیروزی جنبش زن زندگی آزادی برای رسیدن به ایرانی آباد و آزاد و دموکراتیک.