پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۵

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۵

در دور دوم انتخابات، با رای " نه" به جلیلی شرکت می‌کنیم!
اگر در دور اول "نه" به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک‌اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
چرا به پزشکیان رأی می دهم!
در ارتباط با چرایی عدم استقبال توده‌ها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را می‌توان شمرد ولی بدون شک تمامیت‌طلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!
عدم شرکت در این دوره می‌تواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی این‌چنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سهراب ایران
نویسنده: سهراب ایران
ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!
تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمی‌شود از این بهتر کرد اما می‌شود بسا بدتر کرد. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. آیا انتخاب میان بد...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ياسر ميردامادی
نویسنده: ياسر ميردامادی
اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا
هستهٔ سخت قدرت، بر اساس منافع خود و بر پایهٔ یک خطای محاسباتی رضایت داده است که انتخابات را حداقل نیمه‌رقابتی کند. جامعه زخم‌های عمیقی از سیاست‌های حاکمیت بر روح...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سياوش - ايران
نویسنده: سياوش - ايران
دلایل فراخوان «ث ژ ت» برای دادن رأی به برنامه «جبههٔ نوین مردمی»
«ث ژ ت» هرگز خود را در پناهگاه مخفی نکرده است و همواره حتی به قیمت تحمل ضربات شدید مواضع شجاعانه‌ای که لازم بوده را اتخاذ کرده است؛ به عنوان...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان ف. دوردانی
نویسنده: برگردان ف. دوردانی

جنبش دانشجوئی ایران قبل از انقلاب بهمن ١٣۵٧چگونگی تأسیس و شکل گرفتن کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)

من در اين نوشته سعی می کنم به رئوس اتفاقاتی که در مقطع تاريخی سال ١٣٣٩ در رابطه با فعاليتهای دانشجويان ايرانی رويداده و يا مسائلی که سبب شده و تا حدودی کمک نموده اند تا تشکيلات دانشجوئی بنام «کنفدراسيون» تأسيس گردد، اشاره کنم.

من در این نوشته سعی می کنم به رئوس اتفاقاتی که در مقطع تاریخی سال ١٣٣٩ در رابطه با فعالیتهای دانشجویان ایرانی رویداده و یا مسائلی که سبب شده و تا حدودی کمک نموده اند تا تشکیلات دانشجوئی بنام «کنفدراسیون» تأسیس گردد، اشاره کنم.

بنظر من در هنگام نگارش و گفتار مسائل تاریخی حتمأ باید اتفاقات و رویدادهای تاریخی را به آن صورتی که روی داده اند و در روند تاریخی ای که شکل گرفته، باتوجه به تأثیرات مثبت و یا احیانأ منفی آن، تحریر و ترسیم نمود و بدینمنظور حتمأ باید از اسناد و مدارک معتبر و واقعی کمک گرفت وبهیچوجه سعی ننمود بخاطر تبلیغ مواضع سیاسی گروهی و حزبی، بخشی ازتاریخ سیاسی را تحریف نمود.

تا قبل از تأسیس تشکیلات دانشجوئی بنام «کنفدراسیون» در خارج از کشور، درچندین شهر دانشگاهی بعضی از کشورهای اروپائی، تشکلات دانشجوئی بنام «انجمن»، «اتحادیه» و یا «سازمان» دانشجویان ایرانی وجود داشت، که فعالیت آنها در سطح بسیار محدودی و آنهم بر محور مسائل صنفی و برگزاری جشن عید نوروز دور می زد.

برخی از آن تشکلات، همچنین فعالیتهای فرهنگی از قبیل برگزاری جلسات سخنرانی در رابطه با مسائل فرهنگی در دستور کار خود داشتند و احیانأ نشریاتی بصورت گاهنامه با تیراژ بسیار محدود منتشر می نمودند.

در فروردین ماه ١٣٣٩ (برابر با آوریل ١٩۶٠) ، تعدادی از دانشجویان ایرانی عضو چندین انجمن محلی شهرهای دانشگاهی ازکشورهای آلمان، فرانسه و انگلیس، (١) که بعضی از آنها از طرفداران دکتر مصدق و نهضت ملی ایران، ازجمله نیروی سوم و همچنین طرفداران حزب توده ایران بودند، (٢) در شهر هایدلبرگ ـ آلمان گردهمآئی ترتیب می دهند و در بحث و گفتگو با یکدیگر موفق می شوند تشکیلات سراسری دانشجویان ایرانی در اروپا بنام «کنفدراسیون محصلین ایرانی در اروپا» را پایه گذاری نمایند.

در تاریخچه مبارزات دانشجویان ایرانی درخارج از کشور، از آن نشست بنام «کنگره هایدلبرگ» نامبرده می شود.

با توجه به محتوی مصوبات نشست هایدلبرگ (کنگره) ، سازمان جدیدالتأسیس، یک سازمان صنفی دانشجوئی بود. در واقع یک سندیکای دانشجوئی، سازمانی همچون اتحادیه صنفی دانشجویان فرانسه (اونف) .

در «بیانیه» آن گردهمائی ــ اولین کنگره «کنفدراسیون محصلین ایرانی در اروپا»ــ می خوانیم:

«هم آهنگ کردن تمام دانشجویان و محصلین ایرانی در اروپا و انجمنها، سازمانها و اتحادیه های محلی ایشان بصورت یک کنفدراسیون بمنظور ایجاد و حفظ و استواری روح همکاری بین ایشان در فرنگ و آگاهانیدن بیشتر آنها به حقوق و وظایف صنفی خویش و تدارک وسائط تشکیلاتی بمنظور ارتباط با همه محصلین ایرانی و مطالعه در شرایط کار و چاره جوئی در باره مسائلی که بر قشر دانشجو و تحصیل کرده طبق منافع میهنی ما مطرح است.» (٣)

همانطور که اشاره رفت، اگرچه تا فروردین ماه ١٣٣٩ (آوریل ١٩۶٠) در بین سازمانها و اتحادیه های دانشجوئی ایرانی که در اروپا وجود داشتند، هیچگونه رابطه و پیوند تشکیلاتی وجود نداشت. اما، در ایالات متحده آمریکا در سال ١٩۵٢یک تشکیلات سراسری بنام «سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا» تشکیل شده بود که می توانست از کمکهای مالی سفارت ایران در آمریکا و مؤسسه آمریکائی بنام «دوستان آمریکایی خاورمیانه» (۴) برخوردار شود، بشرط این که در امور سیاسی دخالت نکند. البته، مقامات رژیم شاه برای خود این حق را قائل می بودند که هرزمان که صلاح بدانند و تصمیم بگیرند، در نشستهای آن سازمان شرکت کنند و به تبلیغ مسائل مورد نظر خود بپردازند.

اما، «در هشتمین گردهمآئی سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا در ایپسیلانتی میشیگان، در ٢٩ اوت تا دوم سپتامبر ١٩۶٠[ ٧ تا ١١شهریور ١٣٣٩ـ ٣٨ روز بعد از شروع فعالیت مجدد جبهه ملی در ایران ـ توضیح از منصور بیات زاده ] که ١٧٠ دانشجوی ایرانی از ٢۵ ایالت شرکت کرده بودند، علی محمد فاطمی به ریاست کنگره انتخاب می شود، همینطور افراد دیگری از جمله محمد نخشب ـ فعال سیاسی حزب مردم ایران و تئوریسین انجمن سوسیالیستهای خداپرست ــ بعنوان سرپرست کمیته ها انتخاب می شوند. در آن کنگره اردشیر زاهدی سفیر ایران نیز حضور داشته است که در باره کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ صحبت می کند وهمچون شوهر خواهرش آقای داریوش همایون، آن کودتای امپریالیستی را، «قیام ملی» می نامد، امری که با مخالفت برخی از حاضرین در جلسه روبرومی شود. در آن گردهمآئی صادق قطب زاده و محمد نخشب درباره موضوع کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢ سخنرانی می کنند و پرده از ماهیت ارتجاعی «قیام ملی» بر می دارند. در واقع با روشنگری و افشای ماهیت رژیم حاکم بر ایران، کمک به شکل دادن یک نهاد دانشجوئی مخالف دولت کودتا محمد رضا شاهی می نمایند.» (۵)

«قطعنامه سال ١٩۶٠[سال١٣٣٩] کنگره ایپسیلانتی دانشجویان ایرانی، برعکس اصول آن سازمان که بر اصل طرح نکردن مسائل سیاسی تاکید داشت، در آن سال کاملا سیاسی شد و تقریبأ مواضعی همچون مواضع جبهه ملی ایران و سازمان دانشجویان دانشگاه تهران اتخاذ کرد. در قطعنامه صحبت از این امر شد که «در سالهای اخیر سیاستهای کلی دولت، چه در داخل و چه در خارج خساراتی جبران ناپذیر بر ملت وارد کرده است» و خواستار «تأسیس دولتی ملی بر اساس دموکراسی» شد و همچنین بر امر «برای تحکیم استقلال کشور و مبارزه علیه هرنوع نفوذ بیگانه چه شرق و چه غرب، دولت باید به مبارزه علیه فقر، اختلاف طبقاتی و نابرابریهای اجتماعی اولویت بخشد» تاکید نمود و بر پایه تز«موازنه منفی» دکتر مصدق، آن کنگره در زمینه سیاست خارجی صحبت از اتخاذ سیاست «عدم تعهد مثبت» مبتنی بر«شرایط مشترکی که باعث پیوستگی ما با کشورهای آسیایی آفریقایی و اعضای کنفرانس باندونگ» هست نمود.

با توضیحی که رفت سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا تولد جدیدی پیدا کرد.» (۶)

در همان مقطع تاریخی سال ١٣٣٩که فعالیتهای دانشجوئی در خارج از کشور می رفت تا شکل سراسری بخود بگیرد و از آن طریق مابین سازمانهای دانشجویان ایران پیوند برقرار گردد و درشهرهائی که سازمان وجود نداشت، سازمان دانشجوئی تأسیس گردد، جبهه ملی ایران (جبهه ملی دوم) طی بیانیه ای بتاریخ سی تیر ١٣٣٩ شروع مجدد فعالیتهای خود را در ایران اعلام می دارد. (٧)

جوانان طرفدار دکتر مصدق و جبهه ملی در روزهای آخر مردادماه (٢۶ مرداد ١٣٣٩) ، یعنی ٧ سال بعداز کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢، متینگی «با امضای جبهه ملّی و به ابتکار آقای عباس شیبانی در میدان جلالیه» (پارک لاله کنونی) (٨) تهران برپا می کنند و در تائید و همسوئی با بیانات سخنرانان آن متینگ، شعار زنده باد دکتر مصدق را سر می دهند. در چنان جوّ و فضای سیاسی است که جوانان طرفدار مصدق مجددأ در دانشگاه تهران جهت احیای تشکیلات دانشجوئی وابسته به جبهه ملی ایران دست بفعالیتهائی می زنند. در همانسال برای برگزاری بزرگداشت روز ١۶ آذر، «کمیته دانشگاه» مرکب از نمایندگان احزاب و دو نفر منفرد بنام «حبیب پیمان (حزب مردم ایران) – حقیقی راد (معرفی شده از نهضت مقاومت) – حمید ذوالنور (حزب ایران) – پرویز شمس (از حزب سوسیالیست) – هوشنگ کشاورز (منفرد) – منوچهر کیهانی (حزب ملت ایران) و هاشم صباغیان (منفرد) » تشکیل می شود و «نام رسمی آن «کمیته دانشگاه وابسته به جبهه ملّی» انتخاب گردید که بیانگر ماهیت کاملاً سیاسی آن و متمایز از هر گونه سازمان صنفی یا غیر جبهه ایست.» (٩)

«کمیته دانشگاه وابسته به جبهه ملّی» در ١۶ آذر ١٣٣٩ موفق به برگزاری تظاهراتی در دانشگاه تهران می شود، همان تظاهراتی که یکی از سخنرانانش زنده یاد بانو «پروانه فروهر» بود. در آن رابطه آقای حسین شاه حسینی در یک مصاحبه ای می گوید:

«اولینبار در سال ١٣٣٩ کهخانم پروانه فروهر ـ که خدا رحمتش کند ـ سخنرانی کرد، سکوت دانشگاه شکسته شد ورسماً شانزدهم آذر روز دانشجو نامیده شد.» (١٠)

 

با توضیحاتی که در رابطه با چگونگی شکل گرفتن تشکلات دانشجوئی و شروع فعالیتهای آنها در داخل و خارج از کشور پس از ٧ سال بعد از کودتای سازمانهای جاسوسی «انتلیجنت سرویس» و«سیا» و نیروهای ازتجاعی ایرانی علیه حکومت ملی و قانونی دکتر مصدق رفت، روشن شد که در یک مقطع تاریخی معین ــ سال ١٣٣٩ ـ، در اروپا، آمریکا و همچنین ایران، تشکلات دانشجوئی ایرانی که وابسته به رژیم کودتای محمدرضاشاهی نبودند بوجود آمدند و درفعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی شرکت کردند. اسناد تاریخی گواهی بر این واقعیت دارد که فعالین آن تشکلات سعی نمودند تا با یکدیگر تماس برقرار نمایند و در جهت همبستگی و همراهی و همگامی خود کوشا باشند.

در هنگام برگزاری کنگره دوم کنفدراسیون اروپائی در لندن در اواخر سال ١٣٣٩ (١٩۶١) ، سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا به آن کنگره پیام می فرستد و از آن طریق همبستگی، همراهی و همگامی خود را با دانشجویان ایرانی در اروپا اعلام می دارد. در پاسخ، کنگره طی پیامی خطاب به آنها علام می دارد:

«همآن گونه که در پیام خود خطاب به کنگره ما نوشته بودید، خواهیم کوشید تا همراهی و همگامی ما با شما روز بروز بیشتر، عمیقتر و دامنه دار ترگردد.». (١١)

کنگره لندن همچنین طی پیامی خطاب به دانشجویان در ایران وپشتیبانی از مبارزات آنها که مجددأ شکل گرفته بود و قبلا به آن اشاره رفت، تاکید می نماید:

«… ما با علاقه فراوان همه کوششهای شما را برای احیای مبارزات صنفی و ایجاد اتحادیه های دانشجوئی در ایران دنبال میکنیم و مفتخریم که نسل جوان ایران در همه شرایط از کوشش خود باز نمی ایستد. بدین سبب بود که کنگره ما در قطعنامه خود از دولت خواست تا هرچه زودتر موانع راه ایجاد تشکیلات صنفی در دانشگاه ایران را از میان بردارد.» (١٢)

نقل قول بالا از پیام دومین کنگره کنفدراسیون اروپائی خطاب به دانشجویان در ایران، همچنین بیانگر این واقعیت است که کوشندگان و فعالین جنبش دانشجوئی در آن مقطع تاریخی، صرفنظر از وابستگی حزبی شان، با الگو گرفتن از سازمانهای دانشجوئی کشورهای دمکرات جهان غرب، گمان داشتند که بدون شرکت دانشجویان در مبارزات سیاسی علیه رژیم توتالیترو سرکوبگر شاه، رژیمی که کوچکترین ارزشی برای حاکمیت قانون و اصول قانون اساسی مشروطیت و حقوق دمکراتیک و قانونی ملت، ازجمله وجود «سازمانهای صنفی» قائل نمی شد، می توانند همچون دانشجویان آن جوامع، خواست «ایجاد تشکیلات صنفی» را در ایران بمرحله اجرا درآورند. برپایه همین طرزتفکر و بینش فکری باید باشد که در نشست هایدلبرگ پایه های شکل گرفتن یک «سازمان دانشجوئی صنفی در اروپا» ریخته می شود.

«با تمام احترامی که برای فعالین جنبش دانشجوئی در آن مقطع تاریخی قائلم، من [منصور بیات زاده] بر این نظرم که اگر مبارزات دانشجویان دانشگاه تهران در سالهای ١٣٣٩ و ١٣۴٠ در ایران شکل نمی گرفت، بهیچوجه «کنفدراسیون جهانی» نمی توانست دارای آن هویتی گردد که بعد از تأسیس کسب کرد. برای صحت این گفتار می توان مصوبات کنگره هایدلبرگ را با مصوبات کنگره پاریس و یا کنگره های بعدی مقایسه کرد و به این موضوع توجه نمود که روند مبارزات و فعالیتها، بر محور یکسری از خواستهای صنفی، سیاسی و ملی و حتی مسائل بین المللی و ضد امپریالیستی دور می زد، که نقش محوری و تعیین کننده ای در خط مشی «کنفدراسیون جهانی» پیدا کرده بودند.» (١٣)

سومین کنگره کنفدراسیون اروپائی در دیماه ١٣۴٠ (ژانویه ١٩۶٢) در پاریس تشکیل می شود. در آن کنگره سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا با فرستادن هیئت نمایندگی به کنگره، رسمأ به تشکیلات کنفدراسیون دانشجویان اروپائی می پیوندند. همچنین سازمان دانشجویان دانشگاه تهران وابسته به جبهه ملی ایران، با ارسال پیامی به آن کنگره، که محتوی آن بیانگر پیوستن آن سازمان به تشکیلات «کنفدراسیون» بود، سبب شدند و کمک کردند تا «کنفدراسیون اروپائی» از آن مقطع تاریخی ببعد، تبدیل به یک «سازمان جهانی» شود.

«سازمان دانشجویان دانشگاه تهران ـ وابسته به جبهه ملی ایران» طی پیامی به امضای آقای ابوالحسن بنی صدر، مسئول ارتباطات و روابط خارجی، پیوستن آن سازمان به «کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایران» را اعلام می دارد تا از آن طریق «کنفدراسیون» بتواند بعنوان یک «اتحادیه ملی» در سطح جهان علیه قانون شکنیها و پایمال شدن اصول قانون اساسی مشروطیت از سوی رژیم شاه و در دفاع از خواستهائی از جمله آزادی دکتر مصدق و برگزاری انتخابات آزاد فعالیت کند، چون رژیم محمد رضاشاه پهلوی از فعالیتهای دانشجویان ایرانی، همچون فعالیتهای سازمانها و احزاب سیاسی در ایران جلوگیری کرده و اجازه نمی داد که این سازمانها در داخل ایران، فعالیتهای علنی در چارچوب قانون اساسی مشروطیت داشته باشند. (١۴)

 

در اسناد کنفدراسیون ازکنگره پاریس ـ سومین کنگره کنفدراسیون اروپائی ــ، بنام اولین کنگره کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی ـ اتحادیه ملی نام برده شده است (١١ تا ١۵ دی ١٣۴٠ برابربا ١ تا ۵ژانویه ١٩۶٢) . ــ

ضروریست همچنین خاطر نشان کرد که بسیاری از اعضا و کوشندگان کنفدراسیون جهانی در گفتار و نوشتار خود از آن تشکیلات، باختصار بعنوان «کنفدراسیون» یاد کرده و می کنند ــ.

همچنین باید خاطر نشان کرد که از همان اوائل شروع فعالیتهای کنفدراسیون، در رابطه با چگونگی خط مشی و سمت و سوی مبارزات مابین اعضای کنفدراسیون برداشتها و نظرات متفاوت وجود داشت، که آن برداشتها و تفسیر از چگونگی مبارزات دانشجوئی، علاوه بر دامن زدن به بحث و گفتگو در بین اعضا در جلسات واحدهای شهری، سمینارها، کنگره های فدراسیونها و کنفدراسیون، کشمکشها، رقابتها و حتی دسته بندیها، با خود بهمراه داشت.

در طول مبارزات کنفدراسیون، بعضی از اعضا و فعالین بر اصل «صنفی» بودن کنفدراسیون پافشاری می کردند، برخی موضوع «انقلابی» بودن «دانشجو» را در همان اوائل شروع فعالیتها مطرح کردند و حتی عده ای بدلایلی قصد داشتند تا «ایدئولوژی» مورد نظر و علاقه خود را به تشکیلات «دمکراتیک» کنفدراسیون تحمیل کنند، نظراتیکه با خود بحث و تبادل نظر زیادی بهمراه داشت، اما سرانجام تمام آن نظرات با مخالفت اکثریت اعضای کنفدراسیون روبرو شد، حتی صفت «صنفی» بودن کنفدراسیون.

 

همانطور که اشاره رفت، اگرچه «کنفدراسیون» بعنوان یک سازمان صنفی تأسیس شد، اما این واقعیتی است انکار ناپذیر که کنفدراسیون با الهام گرفتن از مبارزات دانشجویان و رنج بردن از وضع سیاسی حاکم بروطن و حضور مستشاران نظامی آمریکائی بمرور زمان به یک تشکیلات سیاسی مبارز، رادیکال و ضد امپریالیست تبدیل شد

 

ضروریست خاطر نشان کرد باوجود این که بسیاری از اعضا و فعالین و کوشندگان کنفدراسیون شخصأ طرفدار ایدئولوژی از جمله ایدئولوژی کمونیستی و نظرات و عقاید چپ بودند، اما محور اصلی فعالیت و مبارزات آن تشکیلات بر محور دفاع از استقلال ایران و مسائل ملی، اعتراض به پایمال شدن حقوق دمکراتیک و قانونی مردم ایران و همبستگی با جنبشهای آزادیبخش دور می زد.

در رابطه با همین مسائل و مواضع بود که بخش بسیاربزرگی از مخالفین رژیم محمد رضا شاه پهلوی در خارج از کشور، صرفنظر از وابستگی مسلکی و گروهی خود، آن سازمان را سازمان سیاسی خود می دانستند و در صفوف آن تشکیلات و برهبری آن سازمان، در جهت افشای ماهیت وعملکرد رژیم محمدرضاشاه پهلوی ـ رژیم وابسته به امپریالیسم ـ، در سطح جهان دست بروشنگری می زدند و بخاطر دفاع از حقوق دمکراتیک و قانونی مردم ایران، کارزار مبارزاتی ترتیب می دادند.

بیشتر فعالیتهای کنفدراسیون بر محور اعتراض به قانون شکنیهای رژیم شاه و در آن رابطه پایمال شدن حقوق قانونی ملت ایران، حقوقی که در قانون اساسی مشروطیّت بر آنها تاکید رفته بود دور می زد.

دفاع از زندانیان سیاسی صرفنظر از وابستگی گروهی و مسلکی، در صدر مبارزات و فعالیتهای کنفدراسیون قرار داشت. اعتراض به محاکمات و محکومیت مهندس مهدی بازرگان، آیت الله سید محمود طالقانی، دکتر یدالله سحابی، مهندس عزت الله سحابی … در دادگاه نظامی ـ همان دادگاهی که مهندس بازرگان بیان داشت: «ما آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاسته ایم. از رئیس دادگاه انتظار داریم این نکته را به بالاتریها هم بگوید.». (١۵) از زمره اولین فعالیتهای دفاعی و افشاگرانه کنفدراسیون بود.

اتخاذ تصمیمات و سیاستهای ضد استبدادی و ضد استعماری و اعلام همبستگی با مبارزات آزادیبخش کشورهای جهان سوم، سمت و سوی سیاستهائی بودند که مدت کوتاهی پس از شروع فعالیتهای کنفدراسیون، بخصوص از زمان دومین کنگره کنفدراسیون در شهر لوزان (سوئیس) در دیماه ١٣۴١ (ژانویه ١٩۶٣) شکل گرفت. (١۶)

مصوبات کنگره لوزان تا حدودی بیانگر سمت و سوی سیاست مبارزات و فعالیتهای آینده کنفدراسیون جهانی می باشد. همان کنگره ای که هم نیروهای طرفدارخلیل ملکی (جامعه سوسیالیستهای ایران در اروپا) ، هم طرفداران حزب توده ـ همان نیروئی که اولین کنگره درپاریس را ترک کرده بود ـ (١٧) و هم طرفداران جبهه ملی ـ چه افراد مذهبی و چه افراد غیر مذهبی آن جبهه ـ، در کنگره شرکت داشتند و از آن بعنوان «کنگره وحدت» نام می بردند، همچنین آقایان جزایری و محمد توسلی بعنوان نماینده سازمان دانشجویان دانشگاه تهران وابسته به جبهه ملی ایران، در کنگره لوزان حضور داشتند و شعار «اتحاد، مبارزه، پیروزی»، شعار دانشجویان دانشگاه تهران را آقای توسلی در کنگره مطرح نمود، که آن شعار در طول حیات کنفدراسیون، بعنوان یکی از شعارهای محوری کنفدراسیون جهانی محسوب می شد.

در مصوبات کنگره لوزان در قطعنامه دومین کنگره بتاریخ ۴ ژانویه ١٩۶٣ برابر ١۴ دی، در بخش مسائل میهنی می خوانیم:

١ ـ ما آزادی جناب آقای دکتر محمد مصدق رهبر حقیقی ملت، پرچمدار مبارزات ملی و نخست وزیر قانونی ایران را خواستاریم.

٢ ـ ما اجرای کامل قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر و منشور ملل متحد مبنی بر آزادیهای فردی و اجتماعی از جمله آزادی اجتماعات و احزاب سیاسی، آزادی بیان و قلم را خواهانیم و احیای مشروطیت و انجام فوری انتخابات آزاد را طالبیم. ماکسانی را که عامل پایمال کردن اصول دمکراسی و آزادیهای فردی و اجتماعی در ایران هستند در پیشگاه ملت گرامیمان شدیدأ محکوم میکنیم.

٣ ـ با الهام از اعلامیه حقوق بشر و نظر به اهمیت شرکت بانوان در پیشرفت اوضاع فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایران، ما میخواهیم که هرچه زودتر حقق مسلم و انسانی رنان ایران که نیمی از جامعه ما را تشکیل میدهند بدیشان داده شود.

۶ ـ ما خروج فوری ایران را از پیمان سنتو که برطبق اظهار صریح دکتر علی امینی سالیانه ۶٠ ملیون دلار[ به پول آن زمان ـ منصور بیات زاده] بربودجه ضعیف مملکت ما تحمیل میکند و قرارداد دوجانبه ایران و آمریکا خواستاریم و معتقدیم که ایران باید دور از دسته بندیهای نظامی جهان و خارج از تعهدات تحمیلی بلوک شرق و غرب سیاست بیطرفی مثبت را بر مبنای حفظ استفلال کشور و منافع ملت ایران اتخاذ کند.

٧ ـ ما اخراج مستشاران خارجی این مهمانان ناخوانده ملت ستمدیده ایران را که سالیانه میلیونها دلار از دولت ایران بعنوان حقوق و مزایا دریافت میکنند خواهانیم.

٨ ـ با توجه باین که مقدار زیادی از بودجه کشور ما صرف نگاهداشت سازمان امنیت (ساواک) میگردد و با اعتقاد باین امر که باید هزینه های گزافی که صرف اعمال غیر قانونی این سازمان میگردد بمصارف فرهنگی و بهداشتی میهن ما برسد خواهان بسته شدن این لانه جاسوسی هستیم. اعمال غیرقانونی این سازمان مبنی برجلوگیری افراد از خروج مملکت را شدیدأ محکوم میکنیم.

١١ ـ ما اعلام میداریم که قراردادخائنانه کنسرسیوم مانند دیگر قراردادهای تحمیلی بعد از کودتای ٢٨ مرداد تسلیم منافع ملت ایران به بیگانگان میباشد و چنین قراردادی از نظر ملت ایران غیر قانونی و مطرود بشمار میرود. ماخواهان اجرای واقعی قانون ملی شدن صنعت نفت در سراسرکشور هستیم.

١٧ ـ ما برطبق قانون اساسی ایران دخالت و روش خودسرانه شاه را در امور مملکت شدیدأ محکوم میکنیم.

در بخش مسائل بین المللی آن قطعنامه می خوانیم:

آزمایشهای هسته ای را از هر جانب که باشد خطری بزرگ و حتمی برای سلامت نسلهای بشر تلقی میکنیم و خواهان استفاده از انرژی اتمی در راه هدفهای غیر نظامی و خلع سلاح عمومی در سراسر گیتی هستیم.

کنگره همچنین حمله مسلحانه چین به هند را محکوم می کندو خواستار رفع اختلافات از «طریق صلح جویانه و مسالمت آمیز» می شود.

محتوی مصوبات دومین کنگره کنفدراسیون در لوزان بیانگر این واقعیت است که نمایندگان کنگره درباره مستعمرات آفریقا و کشورهای استعمارگر اروپائی موضع اتخاذ می کند، از مبارزات مردم و بخصوص دانشجویان «آنگولا» و «موزامبیک» برای رهائی از بند استعمار پشتیبانی می نماید و سیاست فاشیستی و دیکتاتوری حکومتهای «سالازارـ پرتغال» و «فرانکو ـ اسپانیا» را محکوم می کند. بر علیه سیاستهای تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی موضع قاطع اتخاذ می کند. (١٨) به دکترمصدق، (١٨ـ آ) دانش آموزان و دانشجویان ایران (١٨ـ ب) و ملت ایران، پیام می فرستد.

کنگره همچنین بمناسبت چهارمین سالگرد انقلاب کوبا، به فدراسیون دانشجویان دانشگاه F. E. U کوبا و به اتحادیه عمومی دانشجویان الجزایر، پیام می فرستد.

ووو

 

بخاطر جلوگیری از برداشت و تفسیرغلط ازمطالب این نوشته که بسیار فشرده تنظیم و تحریر شده است، اشاره به کناره گیری طرفداران برخی از نیروهای سیاسی از کنفدراسیون را ضروری می دانم.

اگرچه نیروهای مذهبی مصدقی همچون نیروهای غیرمذهبی مصدقی در اوائل شکل گرفتن کنفدراسیون نقش مثبتی داشتند، اما بعدأ بخش بزرگی از آن افراد مذهبی چون برایشان امکان نداشت تا کنفدراسیون را بیک «سازمان مذهبی» مورد نظرشان تبدیل کنند، یعنی یک سازمان دانشجوئی با «ایدئولوژی مذهبی»، از صفوف کنفدراسیون کنار کشیدند و سازمانهای مذهبی مورد نظرخود راتأسیس نمودند. برای اطلاعات بیشتر دراینمورد می توان به نظرات آقایان دکتر ابراهیم یزدی و دکتر صادق طباطبائی مراجعه نمود. بنظر من گفتار آقای دکتر یزدی تاحدود زیادی بیانگر وضع سیاسی آن زمان است، (١٩) در حالیکه دکتر طباطبائی بغلط تشکیلات کنفدراسیون را بخاطر گفتگو و جدالی که وی با چند عضو غیر مذهبی واحد شهر آخن ـ آلمان داشته (سازمانی که او عضو بوده و از آن طریق عضو کنفدراسیون محسوب می شد ـ مراجعه کنید به اساسنامه کنفدراسیون (٢٠) ) ، متهم به «ضد مذهب» نموده است و در نوشته ای تحت عنوان «کنفدراسیون درس خواندن را خیانت به انقلاب می دانست» (٢١) می نویسد: «… من شستم خبردار شد که کنفدراسیون دیگر یک تشکیلات غیر مذهبی نیست بلکه ضد مذهبی است». با توجه باین واقعیت، زمانیکه آیت الله خمینی از سوی رژیم شاه به ترکیه تبعید شد، کنفدراسیون بحمایت از ایشان برخاست و طی تلگرافی به عصمت اینونو، رئیس جمهور وقت ترکیه نوشت:

«طبق اطلاع رسیده حضرت آیت الله خمینی پیشوای دینی مردم ایران بآن کشور تبعید گردیده اند. از آنجائیکه وقوف اطلاع بر سرنوشت ایشان مورد نهایت علاقه دانشجویان ایرانی و همه مردم ایران است چهارمین کنگره کنفدراسیون دانشجویان ایرانی که در شهر کلن، آلمان منعقد گردید بدینوسیله تقاضا دارد که کنفدراسیون دانشجویان ایرانی را هرچه زودتر از وضع و محل اقامت ایشان مطلع دارید. با تقدیم احترمات فائقه، رئیس کنگره»، (٢٢) و در تمام کنگره های کنفدراسیون قطعنامه ها و پیامهائی در پشتیبانی آن بخش از روحانیت که علیه رژیم استبدادی شاه مبارزه می کردند تصویب شد! برای نمونه می توان به پیام کنگره سوم کنفدراسیون در لندن (دی ١٣۴٢ تا ژانویه ١٩۶۴) «به حضرات آیت الله العظمی آقایان خمینی ـ میلانی ـ شریعتمداری رهبران مجاهد و عالیقدر جامعه روحانیت که در زندان استبداد بسر میبرند و به روحانیون مترقی و شجاع دیگراشاره نمود.» (٢٣)

«بسیاری از فعالین و اعضای کنفدراسیون بعد از پایان تحصیلات خود براه های متفاوتی رفتند، حتی بعضی از طرفدارا جامعه سوسیالیستها، بخاطر این که کنفدراسیون به یکنوع سازمان سیاسی تبدیل شده بود که با سندیکالیسم متعهد مورد نطر آنها تفاوت زیادی داشت، خود را از آن تشکیلات در همان اوایل فعالیت کنفدراسیون جهانی کنار کشیدند. برخی از اعضا بکلی فعالیت سیاسی را کنار گذاشتند و بعضیها بخاطر اقامتشان در ایران مجبور شدند با وضعیت حاکم بر ایران بنحوی بسازند، بدون این که خواسته باشند به طرفداران رژیم شاه تبدیل گردند و یا بسیاری فعالیتهای سیاسی خود را تحت نام سازمانهای سیاسی مورد علاقه خود در داخل و خارج از کشور ادامه دادند. حتی عده ای نیز رسمأ در خدمت دستگاههای تبلیغاتی رژیم شاه و نهادهای حکومتی قرار گرفتند…» (٢۴) اما بعضی از آن افراد برای توجیه بی عملی خود در اروپا، کناره گیری خود از کنفدراسیون را، بغلط حاکم شدن ایدئولوژی کمونیستی لنینیستی برکنفدراسیون توجیه کردند و هنوزمی کنند ـ و نه رادیکال شدن مبارزات کنفدراسیون در مبارزه با رژیم شاه و همبستگی آن سازمان با مبارزات استقلال طلبانه کشورهای دربند آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین. البته روشن نیست که اگر آن هموطنان محترم هنوز برادعای خود باوردارند، ممکن است توضیح دهند که چرا و بچه دلیل بمبارزات خود در چارچوب تشکیلات «جامعه سوسیالیستهای ایران در اروپا» ادامه ندادند و یا این که فعالیتهای خود را در آن سازمان نیز تعطیل کردند، چون بر آن سازمان هم مارکسیست ـ لنینستها حاکم شده بودند؟!

باید قبول کرد که عضویت در کنفدراسیون و یا فعالیت سیاسی علیه رژیم شاه، رژیم وابسته به امپریالیسم، می توانست خدای نکرده خطر شغلی و مقامی در ایران و حتی در خارج از کشور با خود بهمراه داشته باشد، که برای بسیاری داشت!!

طرفداران حزب توده ایران، چون براصل دفاع از سیاست روز اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تاکید داشتند و آن سیاست، در مغایرت با مواضع کنفدراسیون که برپایه دفاع ازمسائل ملی اتخاذ می شد، قرارداشت. چند سال قبل از انشعاب در کنفدراسیون، اکثرطرفداران آن حزب حاضر نشدند، عضویت خود را درسازمانهای محلی تجدید کنند و بنحوی آن تشکیلات را ترک کردند.

مصوبات کنگره های کنفدراسیون و فدراسیونها بیانگر این واقعیت می باشند که مبارزات و فعالیتهای کنفدراسیون و تمام واحدهای شهری و کشوری آن تشکیلات جهانی، بر محور دفاع از مسائل ملی، استقلال و تمامیت ارضی ایران و اعتراض به پایمال شدن حقوق قانونی و دمکراتیک مردم ایران توسط رژیم وابسته به امپریالیسم آمریکا و افشای ماهیت غیر ملی و سرکوبگر رژیم شاه و همبستگی با مبارزات آزادیبخش و ضد امپریالیست کشورهای دربند دور می زده است.

کنفدراسیون بخاطر فعالیتها و مبارزاتش در دفاع از حقوق قانونی و دمکراتیک مردم ایران و اعتراض به عملکرد هیئت حاکمه و همچنین همبستگی با مبارزات ضد امپریالیستی کشورهای دربند، همچون ویتنام، فلسطین … به یکی از بزرگترین سازمانهای دانشجوئی جهان در آن مقطع تاریخی تبدیل شده بود. پیامهائی که از اقصی نقاط جهان به کنگره های کنفدراسیون ارسال می شد، بزرگترین مؤید این واقعیت است. (٢۵)

برای آشنا شدن به ماهیت ملی و ضد امپریالیستی کنفدراسیون، حتمأ باید در نوشته هائی دیگر مفصلا در باره آکسیونهای اعتصاب غذا، مصاحبه های مطبوعاتی، متینگها، تظاهرات، اشغال کنسولگریهای رژیم شاه که بمراکز ساواک تبدیل شده بودند، اشاره کرد. من در این نوشته بطور مختصر به مبارزات و روشنگریهای کنفدراسیون در اعتراض به مسافرت شاه به آلمان اشاره می کنم.

 

مسافرت شاه به آلمان در ۶ خرداد ١٣۴۶ (٢٧ مه ١٩۶٧) ،

 

در اردیبهشت ماه سال ١٣۴۶ (٢٧ مه ١٩۶٧) هیئت دبیران کنفدراسیون طی نامه سشرگشاده خطاب به هاینریش لوبکه رئیس جمهور وقت آلمان خواستار می شوند تا ایشان دعوتش را از پادشاه مستبد ایران پس بگیرد. هیئت دبیران فدراسیون آلمان و مسئولین و اعضای سازمانهای شهری سعی نمودند تا برمحور آن نامه سرگشاده در افکار عمومی، بخصوص در محیط دانشگاهها درباره وضع حاکم بر ایران کارزار تبلیغاتی بپا نمایند.

 

در ۶ خرداد ١٣۴۶ (٢٧ مه ١٩۶٧) ،

روز ورود شاه به آلمان تظاهرات بزرگی در شهر بن ـ پایتخت آن زمان آلمان فدرال برپاشد. بنا بر گزارش مطبوعات آلمانی، مقامات انتظامی وزارت کشور با بسیج بیش از ده هزار پلیس از شهرهای مختلف آلمان در شهر بن، اقدامات امنیتی شدیدی را برای حفاظت از جان شاه ترتیب داده بود. در آن تظاهرات پلیسی مرا در محل معروف به «هوف گارتن» بسختی مجروح و بازداشت نمود. ـ بعدأ در دادگاه معلوم شد که پلیس شاکی، کارمند اداره پلیس شهر وُپرتال است. (٢۶)

هنگام بازدید شاه از شهر مونیخ، تظاهرات گستردهای با پشتیبانی دانشجویان آلمانی از سوی سازمان مونیخ وابسته به کنفدراسیون برگزار شد.

کنفدراسیون با کمک و همکاری دانشجویان ضد امپریالیست آلمان از جمله sds، برگزاری تظاهرات بزرگی در ١٢ خرداد ١٣۴۶ (٢ ژوئن١٩۶٧) در مقابل شهرداری برلین سامان داد.

سازمان امنیت (ساواک) سه اتوبوس حامل گروهی چماقداران به جلوی شهرداری برلین فرستاده بود که آن جماعت از سوی پلیس آلمان، علنأ حمایت می شدند. فیلم حمله آن جماعت شاه الهی به حاضرین در تجمع جلوی شهرداری، از جمله مخالفین شاه، از زمره یکی از فیلمهای تاریخی آلمان محسوب می شود. سازمان امنیت شاه (ساواک) با آن نمایش چماقداران، پرده از ماهیت سرکوبگر خود برداشت. مامورین و چماقداران ساواک، به «یوبل پرز» معروف شدند. امروز نیز هرزمان که از «یوبل پرز» صحبت بمیان می آید، آدم را بیاد دوران مسافرت محمدرضاشاه و فرح دیبا به برلین غربی می اندازد.

در روز دوم ژوئن، دانشجوی آلمانی بنام «بنواونه زورگ» بضربه گلوله پلیس برلین در جلوی اُپرای آن شهر بقتل رسید.

با سفر شاه به آلمان و حادثه دوم ژوئن، فصلی تازه در تاریخ جنبش دانشجویی آلمان گشوده شد. فصلی که با مبارزه دانشجویان ایرانی و نام کنفدراسیون جهانی… (CISNU) عجین گشته و نقطه عطفی در تاریخ جنبش دانشجویی ضد امپریالیستی جهان به شمار می آید. اعتراض به سفر شاه و شرکت وسیع دانشجویان دمکرات و چپ آلمانی و دیگر ملتها، سبب شد و کمک کرد تا به مبارزات دانشجوئی در سراسر اروپا دامن زده شود. آن مبارزات در جنبش اعتراضی دانشجویان و کارگران فرانسه در ماه مه ١٩۶٨ بی تأثیر نبوده است.

 

با توضیحاتی که رفت مطالب مطرح شده در باره فعالیتهای کنفدراسیون را نباید باین معنا تلقی کرد که کنفدراسیون در فعالیتها و مبارزات خود اشتباهاتی را مرتکب نشده و عملکردها و تصمیماتش کمبود و اشکال نداشته است. اما نمی توان و نباید با معیارهائی که امروز رسم است درباره فعالیتهائی که ۵٠ سال قبل شروع شد و با پیروی انقلاب بهمن ١٣۵٧ به پایان رسید به قضاوت پرداخت. همچنین ضرورت دارد در برخورد بمسائل آن مقطع تاریخی، جوّ سیاسی حاکم برجامعه و حتی حاکم بر جهان را نیزدرنظر گرفت. در هرحال، «مشکل معرفتی»، بیماری مزمنی بود که تقریبأ اکثریت فعالین و کنشگران کنفدراسیون، کم و بیش به آن مبتلا بودیم. آن مشکل، نقش بزرگی در ماجرای انشعاب و تکه تکه شدن «کنفدراسیون» به سازمانهای جمعی احزاب و سازمانهای آن مقطع تاریخی داشت!

کوشش طرفداران سازمان انقلابی، بخاطر دامن زدن به بحثهائی همچون سوسیال امپریالیسم شوروی، آنهم برای تحمیل تزسه جهان مائوتسه دون از سوئی و تبلیغ و دامن زدن به بحثهائی برای تحمیل خط مشی چریکی و قهر آمیز از سوی طرفداران جبهه ملی ایران (خاورمیانه) و طرفداران چریکهای فدائی خلق و پیکار (نیروی مائوئیستی که با توسل بقهر سازمان مجاهدین خلق را به سازمان کمونیستی «پیکار» تبدیل کرده بود) (٢٧) ــ چپ روی طرفداران پیکار و چریکهای فدائی در کنار چپ رویهای بسیاری دیگراز فعالین و کنشگران در کنفدراسیون، مسائلی بودند که جمعأ کمک به انشعاب در درون کنفدراسیون جهانی بعد از کنگره ١۶ (ژانویه ١٩٧۵ــ دی ١٣۵٣) نمودند. اما ضروریست همچنین یادآورشد که تا انقلاب بهمن ١٣۵٧، تمام آن سازمانها بمبارزات خود علیه رژیم شاه ادامه دادند!

درخاتمه ضروریست بر این اصل تاکید داشت، اگرچه مبارزات دانشجویان دانشگاههای ایران بعد از پیروزی انقلاب بخاطر مبارزه با استبداد و دیکتاتوری و کسب آزادی و استقرار حاکمیت قانون و برگزاری انتخابات آزاد دور می زد، تا از آن طریق نمایندگان واقعی مردم انتخاب شوند و حاکمیت ملت برقرار گردد. این خواستها و شیوه مبارزه مورد تائید می باشد و بدرستی افراد و نیروهای آزادیخواه تا کنون از آن پشتیبانی کرده اند. اما «دفتر تحکیم وحدت» فرقش با «کنفدراسیون» در این امر نهفته است که کنفدراسیون همانطور که قبلا اشاره رفت سازمانی ایدئولوژیک نبود، در حالیکه «دفتر تحکیم وحدت» سازمانی ایدئولوژیک است.

 

بنظر من نسل جوان امروز ایران نباید همان اشتباهاتی که نسل ما بخاطر«مشکل معرفتی» و نداشتن شناخت و تجربه کافی از مبارزات دمکراتیک، که سبب دامن زدن به امر «گروه گرائی» و تکیه بر«کیش شخصیت» و «خود بزرگ بینی» شد را مجددأ تکرار نماید. بدینمنظور حتمأ باید با تاریخ معاصر از جمله تاریخچه مبارزات دانشجوئی آشناشود. فقط از این طریق است که می توان با اشتباهات و دست آوردها آشنا شد و به عللی که آن شکستها و یا پیروزیها را سبب شدند، پی برد!

 

پانویس

١ ـ دکتر علی شیرازی، نخستین کنگره کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا ـ گاهنامه چشم انداز ـ شماره ١١، زمستان ١٣٧١

منبع: سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق

www. tvpn. de/ois/ois-iran-2890. htm

دکتر بهمن نیرومند، برگزاری کنگره هایدلبرگ ـ گاهنامه چشم انداز ـ شماره ١١، زمستان ١٣٧١

منبع: سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق

www. tvpn. de/ois/ois-iran-2884. htm

٢ ـ در آن مقطع تاریخ (١٣٣٩) تنها جریان سیاسی که در خارج از کشور تشکیلات سیاسی داشت، طرفداران خلیل ملکی (نیروی سوم) بنام جامعه سوسیالیستهای ایران در اروپا بود. طرفداران جبهه ملی هنوزتشکیلات خود را تأسیس نکرده بودند. برای اطلاعات بیشتر در اینمورد به نوشته «چگونگی شکل گرفتن نشکیلات جبهه ملی ایران در اروپا بعد از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢» مراجعه کنید:

منبع: سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق http: //www. ois-iran. com/2011/esfand-1389/ois-iran-1154-dr_mansur_bayatzadeh-jebheyemelli_europa. htm

و حزب توده در آنزمان مستقر در کشورهای اروپای شرقی (بلوک کمونیستی) بود و هنوز در کشورهای اروپای غربی تشکیلاتی تأسیس نکرده بود.

٣ـ به نقل از بیانیه کنگره «کنفدراسیون اروپائی» که مطالب آن با دست نوشته شده است. در آن کنگره منوچهر ثابتیان (انگلیس) ، منوچهر هزارخانی (فرانسه) ، روح الله حمزه ای (آلمان غربی) بعنوان مسئولین موقت تعیین می شوند تا کنگره لندن را برگزار کنند.

به نقل از زیر نویس شماره ١٠ از نوشته «کنفدراسیون، جنبش دانشجوئی، ساواک شاه و روزنامه کیهان ـ بخش دوم» ـ بقلم دکتر منصور بیات زاده

منبع: سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق http: //www. ois-iran. com/ois-iran-1045-confedration-bakhshe_dowom. pdf

آن نقل قول را همچنین می توان در صفحه ۶ همان نوشته که بصورت فرمات “پ ـ د ـ اف ” تهیه شده است مطالعه کرد:

http: //www. ois-iran. com/ois-iran-1045-confedration-bakhshe_dowom. pdf

۴ ـ «دوستان آمریکایی خاورمیانه»،

 

American Friends of The Middle East

مؤسسه است که در سال ١٩۵١ در شهر مادیسون ـ ویسکانسین تأسیس شده بود. ولی این نهاد یک «سازمان پوششی» بود که مخارج و هزینه آنرا سازمان بین المللی «سیا» اداره می کرد.

۵ ـ همان منبع نقل قول پانویس شماره ٢، صفحه ٧

http: //www. ois-iran. com/ois-iran-1045-confedration-bakhshe_dowom. pdf

۶ ـ همان منبع نقل قول پانویس شماره ٢، صفحه ٧

http: //www. ois-iran. com/ois-iran-1045-confedration-bakhshe_dowom. pdf

٧ ـ فساد سیاسی ـ اداری، چپاول ثروتهای ملی، سرکوب و جلوگیری از دخالت مردم در امور سیاسی ـ اجتماعی، رژیم کودتای محمدرضاشاه پهلوی را به بن بست سیاسی ـ اجتماعی کشانده بود. علاوه بر آن، نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا می توانست خطراتی برای رژیم شاه، رژیمی که وابسته به دولت ایالات متحده آمریکا بود با خود بهمراه داشته باشد. چون «جان ـ اِف ـ کندی» کاندید ای حزب دمکرات در مبارزات انتخاباتی شدیدأ به سیاست خارجی دولت آیزنهاور ـ ریچارد نیکسون (کودتاچیان ٢٨ مرداد ١٣٣٢) حمله می کرد که آن دولت از رژیمهای دیکتاتور، همچون رژیم شاه حمایت و پشتیبانی می کند. با پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری، سیاست خارجی آمریکا تغییر خواهد کرد.

آن مسائل داخلی و تهدید از خارج با خود تحولات سال ١٣٣٩ را بهمراه داشت که مجددأ برای بعضی از فعالان و گروههای سیاسی امکانات شروع مجدد فعالیت سیاسی را تا حدودی فراهم کرد.

٨ ـ نگاهی به جنبشدانشجوئی سالهای ١٣٣٩ تا ١٣۴٢ خورسیدی در ایران ـ حمید ذوالنور

منبع: سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق

http: //www. ois-iran. com/ois-iran-4306-zolnour-jonbeshe_daneshjoie-1339_ta_1342-dar_iran. htm

٩ـ حمید ذوالنور ـ همان منبع شماره ٨ و

متین، افشین، ترجمه ارسطو آذری، کنفدراسیون، تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور ۵٧ ــ ١٣٣٢، چاپ اول، بهار ١٣٧٨، صفحه ١١٢

١٠ ـ شانزدهم آذر، قلب تپنده جنبش دانشجوئی، گفت و گو با حسین شاه حسینی ـ از فعالان نهضت ملی، به نقل از سایت اینترنتی سازمان سوسیالیستهای ایران www. tvpn. de/ois/ois-iran-2021. htm

١١ ـ به نقل از پیوند، ارگان فدراسیون دانشجویان ایرانی در آلمان غربی و برلن، شماره ۴، دی ١٣٣٩، ژانویه ١٩۶١، صفحه ٢٣۵. همان منبع نقل قول شماره ٢، صفحه ۶

http: //www. ois-iran. com/ois-iran-1045-confedration-bakhshe_dowom. pdf

١٢ ـ به نقل از پیوند، ارگان فدراسیون دانشجویان ایرانی در آلمان غربی و برلن، شماره ۴، دی ١٣٣٩، ژانویه ١٩۶١، صفحه ٢٣۴. همان منبع نقل قول شماره ٢، صفحه ۶

http: //www. ois-iran. com/ois-iran-1045-confedration-bakhshe_dowom. pdf

١٣ ـ همان منبع نقل قول پانویس شماره ٢، صفحات ١١ و ١٢

http: //www. ois-iran. com/ois-iran-1045-confedration-bakhshe_dowom. pdf

١۴ ـ همان منبع نقل قول پانویس شماره ٢، صفحه ٨

http: //www. ois-iran. com/ois-iran-1045-confedration-bakhshe_dowom. pdf

و پانویس شماره ١٧ همان نوشته:

ـــ ١٧ ـ متین، افشین، ترجمه ارسطو آذری، کنفدراسیون، تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور ۵٧ ــ ١٣٣٢، چاپ اول، بهار ١٣٧٨، صفحات ١٢٩ و ١٣٠

١۵ ـ غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران، از کودتا تا انقلاب، ج۱، ص۳۷۱.

١۶ ـ کنگره لوزان ـ به نقل از «کنفدراسیون، جنبش دانشجوئی، ساواک شاه و روزنامه کیهان ـ بخش سوم» ـ بقلم دکتر منصور بیات زاده

منبع: سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق

http: //www. ois-iran. com/ois-iran-1046-confedration-bakhshe_dowom. pdf

١٧ ـ ترک کنگره پاریس از سوی طرفداران حزب توده

همان منبع نقل قول پانویس شماره ٢، صفحه ١٣

http: //www. ois-iran. com/ois-iran-1045-confedration-bakhshe_dowom. pdf

١٨ ـ «کنفدراسیون، جنبش دانشجوئی، ساواک شاه و روزنامه کیهان ـ بخش سوم» ـ بقلم دکتر منصور بیات زاده

منبع: سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق

www. tvpn. de/sa/sa-ois-iran-1046. htm

١٨ آ ـ پیام کنفدراسیون به دکتر مصدق

منبع: سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق

http: //www. ois-iran. com/ois-iran-1049-payame_confedration_be_dr_mossadegh. htm

١٨ ب ـ پیام کنفدراسیون به دانش آموزان و دانشجویان ایران ـ در «کنفدراسیون، جنبش دانشجوئی، ساواک شاه و روزنامه کیهان ـ بخش سوم» ـ بقلم دکتر منصور بیات زاده

منبع: سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق

www. tvpn. de/sa/sa-ois-iran-1046. htm

١٩ ـ کنفدراسیون و دانشجویان مسلمان ـ گفتگو با دکتر ابراهیم یزدی ـ هژیر پلاسچی / شایان شهوق

www. tvpn. de/sa/sa-ois-iran-2426. htmwww. tvpn. de/sa/sa-ois-iran-2454. htm

٢٠ ـ اساسنامه کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی

در ضمائم بخش پنجم نوشته «کنفدراسیون، جنبش دانشجوئی، ساواک شاه و روزنامه کیهان ـ بخش چهارم» ـ بقلم دکتر منصور بیات زاده

منبع: سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق

www. tvpn. de/sa/sa-ois-iran-1048. htm

٢١ ـ کنفدراسیون درس خواندن را خیانت به انقلاب می دانست ـ گفتگو با دکتر طباطبائی

www. tvpn. de/ois/ois-iran-500a. pdf

٢٢ ـ تلگراف به پرزیدنت عصمت اینونو، رئیس جمهور ترکیه

در ضمائم بخش چهارم نوشته «کنفدراسیون، جنبش دانشجوئی، ساواک شاه و روزنامه کیهان ـ بخش چهارم» ـ بقلم دکتر منصور بیات زاده

منبع: سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق

www. tvpn. de/sa/sa-ois-iran-1047. htm

٢٣ ـ پیام سومین کنگره کنفدراسیون دانشجویان ایرانی به حضرات آیت الله العظمی آقایان خمینی ـ میلانی ـ شریعتمداری رهبران مجاهد و عالیقدر جامعه روحانیت که در زندان استبداد بسر میبرند و به روحانیون مترقی و شجاع دیگر.

در ضمائم بخش چهارم نوشته «کنفدراسیون، جنبش دانشجوئی، ساواک شاه و روزنامه کیهان ـ بخش چهارم» ـ بقلم دکتر منصور بیات زاده

منبع: سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق

www. tvpn. de/sa/sa-ois-iran-1047. htm

٢۴ ـ به نقل از «کنفدراسیون، جنبش دانشجوئی، ساواک شاه و روزنامه کیهان ـ بخش سوم» ـ بقلم دکتر منصور بیات زاده

منبع: سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق http: //www. tvpn. de/sa/sa-ois-iran-1046. htm

٢۵ ـ با گذشت زمان کنفدراسیون دارای نفوذ اجتماعی ـ سیاسی در بین شخصیتها سیاسی ـ علمی، فرهنگی، سازمانها و احزاب سیاسی و سازمانهای مدافع حقوق بشر و جنبشهای آزادیبخش و سندیکاهای کارگری … شده بود، بطوریکه هرساله بیش از یکصد پیام به کنگره های کنفدراسیون ارسال می شد. بد نیست به نام تعدادی از سازمانها و شخصیتهائی که به دوازدهمین کنگره کنفدراسیون (١٨ تا ٢٣ اسفند ١٣۴٩ / ٩ تا ١۴ مارس ١٩٧١) پیام فرستادند، اشاره کنم. همان کنگره ای که چند هفته قبل از برگذاری اش، سیاوش بهزادی، دادستان نظامی ارتش، با استناد به قانون سال ١٣١٠ دوران رضاشاهی کنفدراسیون را غیرقانونی اعلام کرد و اعضای آن تشکیلات را به ٣ تا ١٠ سال زندان تهدید نمود.

پیام از جمهوری دموکراتیک ویتنام شمالی، پیام از دولت انقلابی موقت ویتنام جنوبی، پیام اتحادیه عمومی دانشجویان فلسطینی، پیام اتحادیه ملی دانشجویان کامبوج، پیام اتحادیه ملی دانشجویان آلمان، پیام اتحادیه دانشجویان یونان، پیام فدراسیون دانشجویان آفریقای سیاه، پیام اتحادیه کارگران استان بولونیا (ایتالیا) ، پیام اتحادیه کارگران استان فلورانس (ایتالیا) ، پیام حزب سوسیالیست کارگری ایتالیا، پیام ژان پل سارتر (فیلسوف فرانسوی) ، پیام رئیس دانشگاه دارمشتات ـ آلمان، پیام لوئیجی کاوالیری حقوقدان ایتالیائی، پیام سازمان عفو بین المللی ـ بخش آلمان، پیام اتحادیه دانشجویان سوسیال دمکرات آلمان، پیام کمیته همآهنگ کننده سازمانهای دانشجویان اندونزی در اروپا، پیام اتحادیه دانشجویان سوسیال دمکرات و سازمان جوانان سوسیال دمکرات فنلاند، پیام اتحادیه دانشجویان سوسیال دمکرات اطریش، پیام کارگران و دانشجویان فلسطینی جبهه دمکراتیک خلق (مقیم اروپای غربی) ، پیام اتحادیه ملی دانشجویان یوگسلاوی، پیام کمیته مبارزه علیه امپریالیسم ـ ورتسبورگ (آلمان غربی) ، پیام اتحادیه ملی دانشجویان کویت، پیام حزب کمونیست (مارکسیست ـ لنینیست آلمان ـ ورتسبورگ) ، پیام اتحادیه عمومی دانشجویان فلسطین در چکسلواکی، پیام اتحادیه عمومی دانشجویان فلسطین در ایتالیا، ووو

٢۶ ـ پلیس وپرتال و دادگاه بن در رابطه با مجروح شدن منصور بیات زاده در تظاهرات اعتراضی بمسافرت شاه دربن، در ۶ خرداد ١٣۴۶ (٢٧ مه ١٩۶٧)

http: //www. ois-iran. com/ois-iran-7000-akhabar_darbarahe_dadgah-30_10_1968-tazahorat_alehe_shah-27_5_1967. htm

٢٧ ـ اشاره به گفت و گوهاى درونى بین دو سازمان چریکهاى فدائى خلق ایران و مجاهدین خلق ایران. به نقل از سایت عصرنو:

http: //asre-nou. net/php/view. php?objnr=12257

که بخشی از آن مربوط به کنفدراسیون می باشد:

فایل صوتى شماره ۹:

برخى موضع گیریهاى سازمان مجاهدین علیه نیروها و کشورهاى خارجى که ممکن است در تضادشان با رژیم شاه به نیروهاى انقلابى کمک کنند، اما سیاست و ایدئولوژى شان مورد انتقاد مى تواند باشد. چه سیاستى باید در قبال شوروى و حزب توده داشت؟

همین طور بحث در بارۀ گروههاى ایرانى طرفدار چین و کلاً نظر دو سازمان دربارۀ نظرات چین و سیاستش.

جریانهاى درون کنفدراسیون دانشجویان ایرانى و نظر رفقاى فدائى راجع به کنفدراسیون.

رابطۀ س. چ. ف. خ. ا. با جبهۀ ملى ایران در خاورمیانه [که بعدها سازمان وحدت کمونیستى نام گرفت] و بحث دربارۀ نقش جریانهاى مختلف تروتسکیستى و چینى [مائوئیستى].

فایل صوتى شماره ۹a

فایل صوتى شماره ۹b

فایل صوتى شماره ۹c

* ـ برای کسب اطلاعات بیشتر درباره چکونگی فعالیتهای جنبش دانشجوئی و عکس العمل ساواک، از لینکهای زیر استفاده کنید:

www. tvpn. de/ois/ois-iran-2000-a. htmwww. tvpn. de/ois/ois-iran-212-a. htmhttp: //www. ois-iran. com/10-00-ois-iran-1155-majmuah_ie_az_maghalat_dr_mansur_bayatzadeh. htm

بخش : تاریخ
تاریخ انتشار : ۷ مرداد, ۱۳۹۰ ۶:۳۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در دور دوم انتخابات، با رای ” نه” به جلیلی شرکت می‌کنیم!

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!

چرا به پزشکیان رأی می دهم!

باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!

ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!

اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا