“جنایت علیە بشریت”، “نقض فاحش حقوق بشر”، “استبداد و دیکتاتوری”، “عدم دمکراسی و حق انتخاب برای مردم” و “قتل و عام مردم بی گناە” عمدتا آن دلایلی بودەاند کە دخالت سیاسی و بویژە نظامی غرب در کشورهای دیکتاتوری را توجیە کردەاند. ظاهرا دخالتها و جنگها در این مسیر صورت گرفتەاند تا تمام دلایل برشمردە از صحنە سیاسی این کشورها رخت بربندند، و مردم این سرزمینهای طغیان زدە نیز بتوانند در صلح، آرامش و رفاە زندگی کنند. اما چنانکە زندگی واقعی و فاکتها نشان می دهند نباید سادەلوح بود و دلایل دخالت و حملات نظامی را تنها در این عوامل دید. عنصر یا عناصر ریشەای تر را باید آنجا دید کە قضیە منافع سیاسی و اقتصادی مطرح اند. کشورهایی کە در آنها طغیانها و شورشهای اجتماعی رخ دادەاند و از لحاظ سیاسی در جبهە غرب قرار ندارند، بە محض شعلەور شدن جنبشهای اعتراضی، غرب شدیدا بە حمایت از این جنبشها برخواستە و حتی با تصویب قطعنامەهایی در سازمان ملل در پی دخالت مستقیم نظامی در آنها برآمدەاند. اما کشورهایی کە دوست آنان بە حساب می آیند، شامل این معادلە نمی شوند و در اینجا غرب سیاست دیگری را بە پیش می برد. این تناقض و پارادوکس تنها مربوط بە مرحلە دخالت سیاسی و نظامی نیست، بلکە بە بعد از سرنگونی رژیمهای مستبد و دیکتاتوری هم برمی گردد. اگر نقض حقوق بشر، استبداد و دیکتاتوری عیبی بزرگ برای کشورهای دوست محسوب نمی شود، همین نقض حقوق بشر نیز بعد از سرنگونی دیکتاتوریها و جایگزینی نیروهای دیگر و نزدیک بە غرب، باز مشکل بزرگی بە حساب نمی آید! اخیرا روزنامە فرانسوی لوموند در مطلبی زیر عنوان “سالگرد تیرە و تار در لیبی” در ١٨ فوریە، از این سخن گفت کە در کشور لیبی بعد از قذافی نە حقوق بشر رعایت می شود و نە نظم و ثباتی وجود دارد. این روزنامە از سکوت اکثر کشورهای غربی از نقض حقوق بشر در لیبی انتقاد کردە، آنرا آزار دهندە ارزیابی و با سکوت آمریکا در مورد نقض حقوق بشر در عراق مقایسە کردە است. این روزنامە طی گزارشی دیگر گفتە کە گستردگی شکنجە و نقض حقوق بشر در زندانهای لیبی تا حدی بودە است کە سازمان فرانسوی پزشکان بدون مرز بە فعالیتها و خدمات پزشکی خود در زندانهای این کشور پایان دادە است، این پزشکان گفتەاند کە نمی خواهند مددرسان شکنجەگران باشند. شایان ذکر است کە چندی پیش نیزسازمان پزشکان بدون مرز فعالیت های خود را در شهر مصراته به حالت تعلیق در آوردەبود. این سازمان گفتە بود کە زندانیان را تنها به این دلیل نزد پزشکان این سازمان می آورند که حالشان بهتر شود تا بتوانند بیشتر تحت بازجویی و شکنجه قرار گیرند! در مورد مقایسە سکوت آمریکا در مورد لیبی و عراق توسط این روزنامە، و جدی بودن نقض حقوق بشر در عراق، می توان بە سخنان رئیس پارلمان عراق در ماە دی اشارە کرد کە گفت حقوق بشر در آن کشور بطور گستردە نقض می شود. ظاهرا پارادوکسهای غرب در مورد نقض حقوق بشر در کشورهای مختلف جهان نشان می دهند کە حقوق بشر بە عنوان سندی جهانی و پذیرفتە شدە توسط اکثر کشورهای جهان، در آخرین تعریف عنصری تابع منافع اقتصادی و سیاسیست. منافعی کە در جایی امکان دخالت تا حد دخالت نظامی را می دهد، و در جایی دیگر امکان دفاع از وضع موجود را تا حد امکان. البتە دلایل توجیە این سکوت بعد از سرنگونی دیکتاتورها متعددند: نوپایی سیستم جایگزین و امکان زمانی برای تثبیت آن از جملە دلایل روبنایی هستند. اینکە مردم این کشورها می توانند بە پای صندوقهای رای بروند وجریانهای متفاوت سیاسی امکان حضور در کشور را دارند نیز می توانند توجیەگر باشند، و بنابراین نقض حقوق بشر بە عنوان عنصری متأخر امکان این را دارد کە بە صحنە راە باز کند، عنصری کە علی الظاهر در شرایط سرکوب باقیماندەهای رژیم پیشین، برای آنان نمی تواند عنصری تعیین کنندە در تعریف رابطە غرب با رژیمهای نوبنیاد باشد. اما اگر سخن بر سر بنیاد نهادن دنیایی نوین است کە در آن غرب بە دنبال نهادینە کردن ارزشهای خود در سرتاسر جهان است، ارزشهایی کە با تشدید عنصر جهانی شدن بشدت خصلت جهانی پیداکردەاند، بسیار مهم است کە جهان غرب نە از منظر سکوت، بلکە لااقل از منظر انتقاد جدی نسبت بە نقض حقوق بشر در کشورهای مابعد دیکتاتوری حرکت کند. انتقاد و موضعگیری نهادهای مدنی فراملی همچون جامعە پزشکان بدون مرز، و یا نهادهای مدنی همچون روزنامە لوموند، کە حضورشان ناشی از خصلت مدنی و مدرن جوامع غربی است، نمی توانند بر این پارادوکس سیاسی غرب نقطە پایان و یا پوشش نهند، مادامیکە کە دولتهای آنها معرف و تعیین کنندە اصلی خطوط سیاسی کشورهایشان هستند. حقوق بشر البتە در نهایت عنصری تابع منافع مشخص اقتصادی و سیاسیست. اما با وارد شدن و یا تشدید عنصر جهانی شدن، ارزشهای مدرن از قبیل حقوق بشر و غیرە نیز بە عناصر روبنایی مهمی در تعریف روابط بین الملل و یا درون ملی تبدیل شدەاند. امری کە تعطیل بردار نیست و باید مدام در تبلیغ و پیشبرد آن کوشید. بنابراین غرب برای اینکە از لحاظ تاریخی در مقابل نیروهای پیشامدرن نبازد و امنیت جوامعش بە خطر نیافتد، بشدت نیاز بە تأکید و پافشاری بە عنصر حقوق بشر در این کشورها دارد. دمکراسی، انتخابات و تعدد احزاب در غیاب حقوق بشر نمی توانند رە بە ایجاد جامعەای مدرن ببرند. دمکراسی، انتخابات و تعدد احزاب فرمهای پراکتیزە کردن محتوی و هویتی هستند بە اسم حقوق بشر.