خانم گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی، در نامه ای سرگشاده خطاب به مردم ایران، از گوشه هائی از مرارتهای مستمر وارد بر او پس از قتل فرزندش در زندان جمهوری اسلامی، و نیز بیداد مسئولان نسبت به او و پرونده سخن گفته است. متن کامل این نامه بدین شرح است:
به نام خدا
مردم شریف ایران
اینصدای یک مادر است. صدای یک مادر که فرزند جوان و مهربانش را در سخت ترینهنگامه زندگی و پیری از دست داد. صدای مادری که فرزندش، پرستارگونه به گرداو می چرخید. هم نان آور خانواده بود و هم دل نگران جامعه و مادر و خانوادهخویش.
اکنونماههاست که این فرزند مهربان را از من ستانده اند و در همین ماه ها من وفرزندان دیگرم را از انواع تهدیدها و تهمتها و افتراها، بی نصیب نگذاشتهاند.
طبیعتاطی این مدت افراد مختلف بنا به نوع وظیفه و یا سمت و فعالیت خود، اظهارتیرا مطرح نمودند. اما من به عنوان مادر ستار و نیز یکی از شهروندان اینجامعه، نسبت به اظهارات مسئولان رده بالای نظام، خصوصا بالاترین مقام مسئولدر پرونده فرزندم، از وزیر کشور انتظار دیگری داشتم. حداقل این انتظار،سخن گفتن بر اساس مستندات واقعی و نه تحریف شده بود. سخنان چند روز گذشتهآقای وزیر کشور در صحن مجلس، دو باور به به ذهن من شاکی القاء می کند:
۱– یا آقای وزیر محترم کشور، گزارشهای غیرواقعی را خوانده و دریافت نموده اند.
۲– و یا متاسفانه ایشان نیز بر خلاف واقعیت گزارشی را ارائه نمودند.
منبه عنوان مادر ستار و کسی که شاکی این پرونده بوده و هست و نیز به عنوانکسی که طی این مدت ماه های فراق فرزند، زیر سخترین فشارها، تهمت ها و ضرباتروحی و جسمی قرار داشته، به پیشگاه ملت ایران و نمایندگان آنان در مجلسعرض می کنم که برخلاف گزارش و اظهارات آقای وزیر، بنده و خانواده ام هیچمبلغی را دریافت نکرده ام و همچنان به عنوان یک مادر و نیز از منظر حقوقیبه عنوان یک شاکی؛ پیگیر پرونده قتل فرزندم خواهم بود.
چگونه است که مدعی اسلامیت جامعه هستیم و وزیر این کشور، خارج از مبانی اسلامی و انسانی سخن به میان می گوید؟
چگونه است که فرزند جوانم را چهار روز پس از دستگیری، در روز عید غدیر به شهادت رساندند در حالی که ستار، یک سادات بود.
منو خانواده ام کجا و حسین (ع) و فرزندان و خانواده اسیرش کجا؟ لیکن آنچه طیاین ماه ها از همان هنگامه دستگیری ستار تا پس از مراسم خاکسپاری و ختم بر ما گذشت؛ مرا یاد بندبند آن واقعه عاشورایی می انداخت و پرسش هایگوناگونی از ذهن پرسشگر من مادر می گذشت.
مردم فهیم ایران
نیکمی دانم که شما آگاهید بر مصائبی که بر خانواده ما رفته و یقین دارم باوردارید همانگونه که با دیگر خانواده های قربانی و داغدار که عزیزی از دستداده اند، رفتار کرده اند، با ما نیز همان خواهند کرد. خانواده قربانیانفجایع کهریزک، که حتی رهبری دستور رسیدگی و تعطیلی آن را صادر نمودند؛ هنوزدر راهروهای عدالت خانه ایران، نه برای احقاق حق که به دنبال عاملین ایناتفاقات می گردند؛ و متاسفانه پس ازگذشت حدود چهار سال، هنوز هیچ متهمیبرای این اتفاقات محکوم نشده است.
جنابوزیر کشور که خود را پیرو ائمه هدی می داند بزرگترین ضربه را با این رفتارغیر اسلامی بر پیکره اسلام و دین وارد نموده و بجای مرهم دردها نمک برزخممان گذاشتند.
منبه عنوان یک مادر، از آن مهمتر، به عنوان مادر ستار بهشتی، عزم خود را جزمنموده تا به همه دست اندرکاران نظامی که ادعای مردمی بودن دارند نشان دهمکه از هیچ اتفاقی گریزان نیستم و برای آنچه که از آن به آزادگی و عدالتحسین (ع) معتقدم، تا رسیدگی کامل و عادلانه به پرونده فرزندم، از پای نخواهمنشست.
یقینا هستند اجیر شدگانی که به اندک اشاره، این مادر داغدیده را نیز از پای در آوردند و چه گواراست وصال به فرزند دلبندم.
بارهااعلام نمودم و می نمایم که ما خانواده ای سیاسی نبوده و نیستیم اما قرارنیست اگر ادعا می کنیم سیاسی نیستیم قادر به پاسخگویی به ادعاها نباشیم.
وزیرکشور در سخنانی عنوان می نماید که فرزندم با افرادی معاند در خارج ازکشور ارتباط داشته است. تحت هیچ شرایطی این ادعا مصداق واقعیت ندارد. همان گونه که بارها اعلام نموده ام، فرزندم بصورت انفرادی و مستقل دردهایجامعه را آنگونه که بود مطرح می نمود و از دیدگاه خویش درد دل می کرد تاشاید گوش شنوایی برای شنیدن این مشکلات بیابد.
اگرامروز اسم ستار در صدر بسیاری رسانه های خارجی نمایان است و این واقعهبرای برخی آقایان نامطلوب است، بدانند که اثر مستقیم بی تدبیری خودشان وادامه اصرارشان بر طی همین روند است و تا زمانی که به صورت عادلانه بهخواسته این مادر داغدار نشود، ستار و ستارها بر صدر رسانه های ”به قولایشان معاند“، خواهد بود.
ادعایدیگر و خلاف واقع جناب وزیر کشور این بود که رسما در خانه ملت اقدام بهتهمت نموده و ادعا کرده است که از خانواده ستار بهشتی به لحاظ مالی ومعنوی دلجویی به عمل آمده است! در این باب لازم است قویا این موارد راتکذیب نمایم و هشدار دهم در برابر اینگونه رفتار های وقیحانه به حتمایستادگی خواهم نمود.
شایدجناب وزیر پیشنهاد ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیونی دیه را کمک مادی و تهدید و فحاشی وضرب و شتم من و دختر و پسرانم را که همگی از آل سادات هستند دلجویی معنویمی دانند. ای بسا که اکثریت مردم اینگونه دلجویی ها را به عینه دیده اند ونیازی به بازگویی دوباره من نیست.
ملت آگاه ایران
بارهاادعا کرده و باز می کنم که خون فرزند من فروشی نبوده و نیست و من نیز درصدد گسترش حکم سلب حیات یا اعدام نیستم. اما اگر حکومت در موارد مشابهاقدامی موثر و پیشگیرانه انجام می داد یقینا شاهد چنین فاجعه ای نبودیم وامروز اگر اینکار صورت بگیرد بی شک در آینده شاهد چنین قتل ها وبرخوردهایی نخواهیم بود.
منبعنوان مادری داغدار تنها خواسته ام از قوه قضائیه و رییس محترم آن این وبوده و هست که طبق قوانین جاری به این پرونده رسیدگی گردد.
درپایان لازم می دانم تذکر دهم که افرادی متعدد در قالب های مختلف خبرنگار وفعال، خود را به ما نزدیک نموده و سعی در تغییر مسیر عدالت خواهی ماداشتند که خوشبختانه همانگونه که خداوند حکیم فرموده: یدالله فوقایدیهم؛ دست آنان برملا گشت و هویت آنان نیز فاش گردید. در آینده ای نهچندان دور شرح این رفتارها را برای آگاهی عموم مردم اعلام خواهم کرد.
ازتمامی کسانی که از ابتدای این ماتم ما را همراهی نموده و یا بصورت حضوریو غیر حضوری ما را یاری نمودند کمال تشکر را داشته و آرزو می کنم کشورعزیزمان ایران به زودی از این آفتها رهایی یابد و در سایه عدالت ائمههدی و لطف پرودگار، شاهد رفتاریهمراه با تواضع و خرد و احترام متقابل باهم باشیم.