اشاره:
این بار پرسش خود را، دایر بر این که “در روزهای پایانی دورۀ دوم ریاست جهموری احمدی نژاد، شاهد تقدیر و تجلیل خاصی از او و سیاستهایش توسط شخص خامنه ای و نیز ارگانهای زیر نظارت ایشان هستیم. شما چه توضیحی در این باره دارید؟” با رفقا بهروز خلیق، بهزاد کریمی و ملیحه محمدی در میان گذاشتیم.
رفیق بهروز خلیق اعتقاد دارد : ” با جعل کارنامه قابل قبول برای احمدی نژاد، نمی توان ذهنیت مردم را نسبت به خامنه ای، نیروهای نظامی ـ امنیتی و اصول گرایان تغییر داد.”
رفیق بهزاد کریمی باتحلیل نیروهای درون حاکمیت در شرایط کنونی می گوید: “می توان گفت که تداوم حمایت او از احمدی نژاد، بیانگر ادامه کینه بی پایان وی است از مهندس موسوی و شیخ کروبی و نیز تلاش هایش برای اینکه مبادا رفسنجانی “کم بصیرت” رقیب اصلی او، میدان داری بکند. و این، بگمان من، تفسیر سیاسی مقدم و مشخص موضع گیری های او در دفاع از احمدی نژاد رو به رفتن است “.
امادر این میان رفیق ملیحه محمدی نظری متفاوت دارد او عنوان می کند: “من با فرضی که پرسش بر اساس آن شکل گرفته ست، موافق نیستم! یعنی رفتاری که شما صفت « تقدیر و تجلیل خاص» را برای ان قائل شده اید، خاص نبوده و به گمان من آنچنان چشمگیر نیست که بتوان آن را زمینه ساز برنامه یا سیاستی تصور کرد. آنچه که اتفاق افتاده است، در حد موضعگیری های پراکنده ای است که مخالفان احمدی نژاد را از برخورد نا محدود با او نهی می کند”.
در زیر متن کامل گفت و گو با رفقا بهروز، بهزاد و ملیحه آمده است که مطالعه آن خالی از لطف نیست.
بهروز خلیق: تجلیل خامنه ای از احمدی نژاد، دفاع از خود است
مسئول هیات سیاسی سازمان در پاسخ به پرسش ما می گوید: “کارنامه ٨ ساله احمدی نژاد، کارنامه خامنه ای، نیروهای نظامی ـ امنیتی و اصول گرایان هم است. خامنه ای همواره پشتیبانی احمدی نژاد بود، برای حفظ او دست به کودتای انتخاباتی زد، فرمان سرکوب معترضین را به تقلب در انتخابات را صادر نمود و زندان ها را از منتقدین و مخالفین پر کرد. فرماندهان سپاه و اصول گرایان تا یک سال قبل تمام قد از احمدی نژاد دفاع کردند و در انتخابات سال ١٣٨٨ هم از او حمایت نمودند.
کارنامه ٨ ساله احمدی نژاد هم در زمینه سیاست خارجی و هم داخلی، کارنامه سیاهی است..در این مدت چندین قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه کشور ما به تصویب رسید. تحریم های بی سابقه اقتصادی علیه کشور ما اعمال گردید. ایران در منطقه و در سطح جهان منزوی گردید. با وجود در آمد ٧٠٠ میلیارد دلاری حاصل از فروش نفت در طی هشت سال گذشته، اقتصاد کشور در شاخصه های اصلی با افت مواجه گردید. در این مدت فقر بین گروه های کم درآمد جامعه گسترش یافت، بخشی از لایه های میانی به گروه های کم درآمد جامعه پیوست، ثروت در لایه نازکی از جامعه متمرکز شد، شکاف طبقاتی تعمیق پیدا کرد و فساد در ابعاد وسیعی گسترش یافت. در ٨ سال گذشته اکثریت مردم کشور ما به ویژه کارگران و مزدبگیران، زندگی سختی را گذرانند. مردم کشور ما در طی دو دهه گذشته با چنین شرایط سختی روبرو نبودند.
رفیق بهروز خلیق با تاکید بر تشدید سرکوب و خفقان در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد گفت:در دوره احمدی نژاد فضای سیاسی کشور به شدت بسته شد، آزادی بیان و اندیشه و جنبش های اجتماعی سرکوب گردید، فعالین سیاسی و مدنی، تشکل های صنفی و سازمان های غیردولتی تحت فشار قرار گرفت و موج مهاجرت گسترش یافت. در طی ٨ سال گذشته و به ویژه چهار سال اخیر، فضای سنگین امنیتی بر کشور ما تحمیل گردید.
رفیق بهروز جمع بندی نهایی خود را از عملکرد بلوک قدرت وپاسخ به پرسش ما چنین به پایان می برد: این وضعیت فاجعه بار حاصل کارکرد بلوک قدرت یعنی خامنه ای و بیت او، احمدی نژاد، نیروهای نظامی ـ امنیتی و اصول گرایان است. در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری کارنامه بلوک قدرت توسط مردم مورد ارزیابی قرار گرفت. علیرغم غیرآزاد و مهندسی شدن انتخابات، اکثریت مردم این کارنامه را منفی ارزیابی کردند و به آن نمره رد دادند. کاندیدهای مورد حمایت خامنه ای و بیت او، نیروهای نظامی ـ امنیتی و راست سنتی و راست افراطی شکست خوردند و کسی رای اکثریت را اخذ کرد که منتقد سیاست های ٨ ساله بلوک قدرت بود.
خامنه ای و ارگان های وابسته به آن با تجلیل از احمدی نژاد از کارنامه خود دفاع می کنند و بر وضعیت فاجعه بار کشور سرپوش می گذارند. آن ها بی توجه به رای مردم، می خواهند برای احمدی نژاد کارنامه قبولی جعل کنند. اما با جعل کارنامه قابل قبول برای احمدی نژاد، نمی توان ذهنیت مردم را نسبت به خامنه ای، نیروهای نظامی ـ امنیتی و اصول گرایان تغییر داد. تجلیل از احمدی نژاد برای این مجموعه اعتبار آفرین نخواهد بود. اگر این مجموعه خودشان را هم به رای بگذارند، اکثریت مردم به آن ها رای نخواهند داد.
بهزاد کریمی: حمایت خامنه ای ، بیانگر کینه وی به موسوی و کروبی است
رفیق بهزاد کریمی یکی از کادر های قدیمی رهبری سازمان در پاسخ به پرسش ما گفت:
شاید کسانی این روش برخورد خامنهایی را به حساب خصوصیات شخصی او بگذارند و بگویند که او فردی است بسیار جاه طلب و خود پسند که خود را عاقل تر از هر کس دیگر در این نظام می داند و حاضر به اعتراف به خبط خود نیست. من اگر چه چنین خصوصیاتی را در او نفی نمی کنم و او را هم آدمی می دانم چون آدمیزادهای دیگری که هر یک ویژگیهای کاراکتریستیک خود را دارند، اما تحلیل موضوع از این زاویه را سطحی و دارای نتایج سیاسی زیانبار می دانم. نتایجی از ایندست، گویا که اگر او عوض شود و یا جایش را به ولی فقیه دیگری بدهد، اوضاع درست می شود! شناخت، باید بر فهم ساز وکار آن ساختاری تمرکز بیابد که او نمایندگی آنرا دارد تا که به راهبرد و راهکار درخور منجر شود.
با چنین نگاهی، به باور من، خامنهایی در تجلیل از خودش است که رئیس جمهور برکشیده خویش را مورد تفقد قرار می دهد. تقدیر او از احمدی نژاد برای حفظ اقتدار خودش و جایگاهش است هم در برابر جامعه و هم در رقابت با ارکان درون سیستم. او در همه این سالها به جامعه اعلام داشته است که احمدی نژاد همان حلول روح “ایستادگی” اوست علیه “استکبار” و در کالبد “دولت انقلابی”، و نیز این دولتمرد اکنون در حال وداع با قدرت، تجلی علاقه وی است به “مستضعفان” در قالب “دولت خدمتگزار”. او خود در فردای جنبش “سبز” تصریح کرده بود که میان دولتمردان و در مقام مقایسه، این فرد آلترناتیو “سبز” را نزدیکترین به خود می داند. خامنهایی در همه این چهار سال جز مواردی که به اقتدار خود وی برمی خورد، تمام قد از احمدی نژاد دفاع کرده است. با این اوصاف حالا می توان انتظار داشت که او بیاید و اینهمه را پس بگیرد؟! جای شک وجود ندارد که تعریف او از دیروز احمدی نژاد، سنگر سازی اوست برای حفظ امروز خودش.
رفیق بهزاد با تحلیل ساختار ی در حکومت های استبددی بیان داشت : فراموش نباید کرد که در ساختارهای اقتدارگرا، شکننده ترین وضع، همانا جلوه نمایی ضعف و خطای مرکز و راس قدرت است در اذهان عمومی. در این نظام ها، حتی اگر جامعه حاکم را ضعیف بیابد، خود حاکم اما نباید از خود ضعف نشان دهد و معترف معیصت شود! این، قانونمندی چنین نظاماتی است. تصمیمات مرکز و راس در این نظام ها، اگر هم نه بی خطا ترین تدبیر که باید به عنوان کم اشتباه ترین و نزدیک ترین های آن به مسلمات، باید تبلیغ و ترویج شود. لاپوشانی خطا از ملزومات این سیستم “بی خطا” است! تنها به حد بسیار بالایی از کاریسما نیاز است تا “رهبر” در اینجا و آنجا به “سر کشیدن جام زهر” و پذیرش مسئولیت خطا اعتراف کند و برای دور کردن سیستم از بلا، و هم از اینطریق، باز راندن بلیه از خویشتن خویش. در چنین مواردی هم اما، خود همین اعتراف، برای هواداران او نشانه “فرهیختگی” و برنا دلی راس نظام تعبیر و تبلیغ می شود تا که خود نظام آسیب نبیند و مصون از تعرض موج انتقاد بماند! خمینی، چنین موقعیتی را داشت ولی خامنهایی آن را ندارد. اعتراف خامنهایی به خبط، آغاز سقوط است و اضمحلال او. هم از اینروست که نه تولید “مقام معظم رهبری” برای وی در این نظام و نه باز تولید روزانه این صفت از سوی حواریون “رهبر” و حتی توسط آن دل چرکین هایی از اعمال وی که البته در همان حال دلبسته نظام “اقتدار” و وفادار به حکومت فقه نیزهستند، بهیچوجه نمی تواند و نباید تصادفی تلقی شود. این تولیدات، برخاسته از الزامات بقای چنین سیستم هاییاند. ریشه انتساب بسیاری از معجزات و “تاریخ سازی” ها به “رهبران” دارای فره ایزدی و یا نماینده آسمان در زمین، از جمله در نوع ساختار و نحوه عملکرد این سیستم های اقتدار گرا بوده است. فروپاشی این سیستم ها را در آئینه درهم ریختگی راس آن باید دید و درست بهمین دلیل هم، آنکه در پی لغو این سیستم است باید فروپاشاندن این راس را نشانه برود. آنانی که بدنبال اصلاح راس نظامند و تغییر رفتارهای او، در واقع یا عوامل این نظامند و نیز وابستگان آن از جهات مختلف، و یا که کم توان در فهم قانونمندی های آن.
این کادر قدیمی سازمان در جمع بندی آخر خود بابیان اینکه خامنه ای همان است که در چهار سال قبل بود عنوان کرد: بی گمان، مهم ترین محرکه خامنهای در “عقب نشینی” تاکتیکی او طی انتخابات اخیر را، می باید برای حفظ مواضع استراتژیک او دانست در قبال “سبز” و طبعاً در خدمت اثبات “حقانیت” او! هسته اصلی همه حرف و حدیثهای او پس از انتخابات، در این خلاصه شد که انتخابات سال ۱۳۸۸ نیز انتخابات بی تقلبی بوده است و این، نه او که دیگران بودند که باصطلاح جر سیاسی زدند و “قانون شکنی” کردند! یعنی که، او امروز هم همانست که چهار سال پیش؛ و یعنی، او همیشه بر حق بوده و همچنان هم است و خواهد ماند. به مواضع امروزی او در قبال موضوع “حصر” نیز بنگرید تا دریابید که اصل پیام او چیست؟ از اینجاست که در یک استنتاج هم سمبلیک و هم واقعی، می توان گفت که تداوم حمایت او از احمدی نژاد، بیانگر ادامه کینه بی پایان وی است از مهندس موسوی و شیخ کروبی و نیز تلاش هایش برای اینکه مبادا رفسنجانی “کم بصیرت” رقیب اصلی او، میدان داری بکند. و این، بگمان من، تفسیر سیاسی مقدم و مشخص موضع گیری های او در دفاع از احمدی نژاد رو به رفتن است در امروزه روز.
این نظام اقتدار گرا بیش از همه توسط راس آن نمایندگی می شود و پاسداری. این نکته بدیهی، می باید که خط راهنمای هر کسی باشد که در روند فهم نکبت این نظام قرار می گیرد و علیه آن و به سود جامعه بر می خیزد. اینکه خامنهای می گوید که تلاش بسیار کرد تا “سران فتنه” را قانع به اعتراف کند که تقلبی در کار نبوده است، به نظر من راست می گوید. اما آنچه را که او به روی خود نمی آورد، اینست که: اصالت این سران در آن بود که با شروع “جنبش سبز” و بر دوش های مردم آگاه معترض، دریافتند که مسئله، بسی فراتر از “تقلب” است؛ آنها صادقانه به این حقیقت نزدیک شدند که مسئله، اساساً دخالت آمرانه ولایت است در جمهوریت و به زبان ما سکولارها و بگونه شفاف، اصولاً وجود ولایت فقیه و نظام سیاسی مبتنی بر آن در کشور.
ملیحه محمدی: تعدیل تسویه حسابهای اصول گرایان از احمدی نژاد
رفیق ملیحه محمدی عضو سازمان ضمن مخالفت با فرض مطرح شده درپرسش ما چنین پاسخ می دهد:
قبل از هر پاسخی اجازه می خواهم تا بگویم که من با فرضی که پرسش بر اساس آن شکل گرفته ست، موافق نیستم! یعنی رفتاری که شما صفت « تقدیر و تجلیل خاص» را برای ان قائل شده اید، خاص نبوده و به گمان من آنچنان چشمگیر نیست که بتوان آن را زمینه ساز برنامه یا سیاستی تصور کرد. آنچه که اتفاق افتاده است، در حد موضعگیری های پراکنده ای است که مخالفان احمدی نژاد را از برخورد نا محدود با او نهی می کند.
با وجود این چند دلیل واضح و به نظر من طبیعی که این دفاعیات محدود را، ایجاب کرده است، خدمتتان عرض می کنم:
یکم: دولت اخیر، اولین و شاید تنها دولت پس از شکل گیری رسمی جریان اصولگرا و نماد حضور آنان در حکومت است که قرار بود سند اثبات ادعاهای آنان در رسیدن به اهداف و آرمان های انقلاب باشد. سرخوردگی اصول گرایان از کارکرد و سرنوشت این دولت، امری نیست که نیاز به دقت یا اثبات داشته باشد. اما این نیز طبیعی و حتا منطقی است که اصولگرایان یا هر نیروی سیاسی دیگری ، تلاش کند تا حتا پس از یک شکست روشن سیاسی، مواردی را برجسته کند تا نتیجه کار او شکست مطلق جلوه نکند. این همان تلاشی است که خامنه ای و برخی نخبگان این جریان درگیر آن هستند اما ناامیدی و سرخوردگی جبهه اصولگرایان ـ که همچون سرخوردگی بدنه اصلاحات از دولت اصلاحات در زمان خود ـ بخشاً به دلیل امیدهای کاذب شکل گرفته ست، در حدی است، که قادر نیست همین حرکت را سیستماتیک پیش ببرد و فضا در مجموع بیشتر حمله و انقاد است.
دوم: به نظر می رسد که خامنه ای، در کل و شاید هنوز به شکل خام، با رویکرد اعتدال در فضای سیاسی موافقت کرده است. در چنین شرایطی یکی از تلاشهای او باید این باشد که تصفیه حساب های تندی را که در درون جریان اصولگرا، حتا در مجلس و قوه قضائیه با تیم دولت می تواند به راه بیافتد، خنثی کند زیرا که مجموعه شرایط بحرانی کنونی می تواند از چنین امری آسیب ببیند.
سوم: برخورد های تند علیه احمدی نژاد که در صورت بی اعتنایی رهبری به او می تواند تشدید شود و چنین حالتی، در صورت تن دادن نظام به سیاست اعتدالی که یکی از رویکردهای آن باید گشایش فضای سیاسی به نفع منتقدان نظام و ایضاً اصحاب اصلاحات و جنبش سبز باشد، ممکن است امر مدارا با منتقدان را برجسته تر و برای تندروهای اصولگرا که مخالف چنین روندی هستند، غیرقابل تحمل تر بسازد. تلاشی که این پرسش به آن پرداخته است، می تواند به قصد جلوگیری از ترسیم چنین شمایی از سیاست اعتدالی باشد.