هم اکنون که این سطور را می خوانید، کسانی در یخچال کامیونهای حمل گوشت، نفس را در سینه حبس کرده اند تا از مرزعبور کنند. آنها کیستند که خود را به دریا زده اند و درون امواج بدنبال کورسوئی، خطر مرگ را بجان خریده اند؟ آنها کیستند که تمام امیدهایشان را در چمدان مچاله کرده اند تا پای به سرزمینی ناشناخته نهند؟ پای صحبت هر یک از آنها که بنشینیم دلایل و دردهای مشترکی دارند. هر تلاشی برای بازگشت ایرانیان مهاجر نخست باید بتواند این سیل عظیم مهاجرت که هم اکنون ادامه دارد را متوقف سازد.
مهاجرت از ایران در همان سالهای نخست استقرار جمهوری اسلامی آغاز شد و هم اکنون بر اساس اظهارات حسن قشقاوی، معاون پارلمانی وزیر امور خارجه در دولت یازدهم، حدود ۵ میلیون نفر ایرانی اقدام به مهاجرت کردهاند. براساس برآوردهای تخمینی، ۵۰ تا ۱۰۰ هزار نفر ازاین افراد به موجب پیامدهای انتخابات ریاست جمهوری دهم از ایران خارج شده اند.
در زمان انقلاب فرهنگی آیت الله خمینی در مورد پدیده فرارمغزها گفت:
«منافقین هی میگویند مغزها دارند فرار میکنند. به جهنم که فرار میکنند».
«این دانشگاه رفتهها، اینها که همه اش دم ازعلم و تمدن غرب میزنند، بگذارید بروند. ما این علم و دانش غرب را نمیخواهیم. اگر شما هم میدانید که اینجا جایتان نیست فرار کنید. راهتان بازاست».
سالها پس از این سخنان رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی دولتی با شعار تدبیر و امید سخنان دیگری می گوید. این سخنان با هر نیت که گفته شود نشان ازتغییر گفتمان در دستگاه حاکمه دارد که در کلیت می توان آن را مثبت ارزیابی کرد .
پیش زمینه های بازگشت مهاجرین
نخستین فاز هر پروژه در مورد مهاجران قبل از این که بخواهد مهاجران دور از وطن را مخاطب قرار دهد، مهار سیل مهاجرت و فرار مغزها از داخل به خارج از کشور خواهد بود. این نخستین فاز زمینه هایی را طلب می کند که به نظر نمی رسد دولت روحانی توان پاسخگویی به آنها را داشته باشد. یکی از این پیش زمینه ها، رشد اقتصادی و مهار بیکاریست که با پیشبرد سیاست خارجی و برداشتن تحریمها گره خورده است. دوم آزادیهای مدنی، سیاسی و اجتماعی است که در تهران مخالفان سرسختی دارد. بدیهی است که نمی توان عده ای را برای اعتراض مدنی به تقلب در انتخابات در زندان نگه داشت و سپس از مهاجرین خواست که گل و بلبل است و به ایران باز گردید. مشکل دولت روحانی و هردولت دیگری که بخواهد در این مسیر قدم بردارد، قبل از هر چیز تداخل وظایف نیروهای مختلف درون نظام است. به غیر از قوه قضائیه و قانونگذاری که می توانند ساز مخالف بنوازند، نیروهایی چون سپاه و بسیج و از همه مهمتر رهبری جمهوری اسلامی می تواند با دخالت خود، هر برنامه ای را به شکست کامل بکشاند.
اما مشکل اساسی دولت روحانی در مورد مهاجرین، تنها مخالفان و رقیبان نیستند. دولت نیز از همان اول ساز را از سر گشادش نواخته است، بدون آنکه توجه داشته باشد، زمینه هایی که موجب مهاجرت شده، تنها بد فهمی یا کج فهمی چند تا مدیر ناوارد نبوده است. تا زمانی که این زمینه ها همچنان پا برجاست، هر تلاشی برای بازگشت ایرانیان، همانند دولت قبلی تنها جنبه تبلیغاتی و پروپاگاندا خواهد داشت و در سطح باقی خواهد ماند.
آغاز کار پروژه بازگشت
دولت روحانی در ۱۵ آبان ۱۳۹۲ درهمان ابتدای کار، پروژه ای با هدف بازگشت ایرانیان خارج از کشور را کلید زد. دولتی که خود را تدبیر و امید می نامید با دستور حسن روحانی دست بکار تشکیل کمیته ای از چند وزارتخانه از جمله وزارت خارجه و وزارت اطلاعات برای کمک به این پروژه شد. اما درهمان زمان گفته های معاون پارلمانی وزارت امور خارجه حسن قشقاوی به صراحت نشان داد که طرز نگاه مسئولان به بازگشت ایرانیان تغییری نکرده و همچنان امنیتی تبلیغاتی است.
حسن قشقاوی گفت: علت برنگشتن بعضی از ایرانیها “القائات اپوزیسیون در خارج از کشور است، بسیاری از این ترسها خود ساخته است، این ترس هیچ ریشهای ندارد”.
قبل از اینکه کسی در اپوزیسیون به این نظرات حسن قشقاوی پاسخ دهد، محسنی اژه ای در سخنانی تهدید آمیز ثابت کرد که بر خلاف گفته معاون پارلمانی وزارت امور خارجه، این ترس از بازگشت واقعی بوده و نمی توان آن را تنها نتیجه القائات اپوزیسیون دانست.
با توجه به اینکه هنوز زمینه های بازگشت ایرانیان که همان زمینه توقف موج مهاجرت است، محقق نشده است، باید فهمید منظور دولت روحانی دقیقآ بازگشت کدام دسته از مهاجران است؟
دعوت از صاحبان سرمایه
۱– اگرمنظور دولت روحانی دعوت از مهاجران ثروتمند برای سرمایه گذاری در ایران باشد، تا زمانی که وضعیت امنیت سرمایه مشخص نگردد، شفافیت اقتصادی وجود نداشته باشد و انحصار سرمایه و انحصار اطلاعات برای سرمایه گذاری در دست سپاه و سایر نهادهای امنیتی نظامی متمرکز شده باشد، هیچ سرمایه دارعاقلی با وجود محدودیتهایی این چنین، سرمایه و جان خود را در ایران به خطر نخواهد انداخت. در حالی که نه تنها هیچ کدام از این پیش شرطها محقق نشده است بلکه نشانه ای هم از احتمال تحقق آنها در زمان نزدیک نیست.
دعوت ازنخبگان علمی
۲- اگر منظور دولت روحانی نخبگان علمی باشد، همانطور که در پیش گفته شد تا زمانی که مغزها فرارمی کنند، پروژه ای برای بازگشت ثمر چندانی نخواهد داشت. آنها قادر نخواهند بود در فضای امنیتی موجود در پروژه های علمی از نخبگان سود ببرند. به روز نبودن اطلاعات، استفاده از روشهای سنتی و قدیمی و ابزارهای غیراستاندارد، پایین بودن سطح تحقیقات و پژوهش در مراکز علمی، عدم هماهنگی بین تحقیقات و کاربرد آنها، تخصیص بودجه ناکافی به امر تحقیق و پژوهش و گسترش و ترویج مدرک گرایی، ازعوامل دیگری هستند که بیشترین نارضایتی را در بین دانشجویان، به دنبال داشتهاست.
هم اکنون در زندانهای جمهوری اسلامی نخبگانی هستند که به دلایل واهی در زندان بسر می برند. قبل از تقاضای ورود نخبه ای دیگر به ایران ضروری است که فضای امنیتی در فضای علمی و سیاسی کشور حاکم نباشد. ضروریست که نخبگان به دلایل واهی در زندان نباشند.
دعوت از میلیونها ایرانی مهاجر
۳- اگر منظور دولت روحانی بطور کلی چند میلیون مهاجر ایرانی در اروپا و امریکا و … باشد به مراتب کارش دشوارتر خواهد بود و پروژه بازگشت به برنامه های اقتصادی و سیاسی در ابعاد بسیار بزرگ گره خواهد خورد.
دعوت از مهاجران پس از تقلب انتخاباتی سال ۸۸
۴- اگر منظور دولت بازگشت هواداران و رهروان جنبش سبز و اصلاح طلبان باشد واقعیات نشان می دهد که کار چندان درهم گره خورده است که دولت با وجود قولهایی که در این مورد داده بود، هنوز نتوانسته است قدمی بردارد.
برخی از کسانی که بعد از حوادث ۸۸ تن به مهاجرت اجباری داده اند، پس از روی کار آمدن آقای روحانی با خوشبینی تمام حتی تاریخی برای بازگشت خود اعلام می کنند. دراین مورد آقای ابراهیم نبوی طنزنویس سرشناس در صدای امریکا عنوان کرد که در بهار وضعیت سیاسی چنان تغییر می کند که وی خواهد توانست به ایران برگردد. فارغ از اینکه این پیش بینی تا چه حد درست یا غلط باشد، سخنان بعدی وی که شباهت به نوعی توبه و درخواست غیر مستقیم عفو داشت، نشان می داد که خود نیز به آنچه می گوید باور ندارد.
آزادی زندانیان پس از کودتای انتخاباتی ۸۸ و بخصوص آزادی موسوی و رهنورد و کروبی می تواند چراغ سبزی برای فعالین اصلاح طلب جنبش سبز باشد. اما سیر حوادث تاکنون نشان داده است که دولت قادر به پیشبرد این سیاست نه تنها نبوده است، بلکه قوه قضائیه و امنیت سپاه مشکلات دیگری را بیش از پیش فراهم می کنند.
ایجاد مشکلات برای ایرانیانی که برای دیدار بستگان یا تعطیلات به ایران مسافرت می کنند
سیاست تشویق بازگشت به ایران برای ایرانیان خارج ازکشور حداقل می بایست این دست آورد را می داشت که ورود و خروج آنها به ایران برای تعطیلات و یا دیدار بستگان تسهیل شود و مشکلات و انگهای عدیده ای به آنها چسبانده نشود. اما در عمل شاهد هستیم که وضعیت سختگیریها حتی از زمان دولت احمدی نژاد مشکلتر شده است. حتی اگراین مسئله را به گردن نهادهایی بیاندازیم که دولت روی آنها کنترلی ندارد، باز دولتی که می خواهد سیاستهایش تسهیل کننده بازگشت باشد، می بایست در برابر این تعدیات مقاومت کند. پس از روی کارآمدن دولت جدید شاهدیم غیر از کسانی که هنگام ورود به ایران به دلایلی چون فعالیت سیاسی یا حتی تشابه اسمی با یک فعال سیاسی و یا نسبت خانوادگی با یکی از فعالین مخالف در خارج از کشور، بازداشت می شوند. کم نیستند ایرانیانی که هنگام بازگشت به ایران پاسپورتشان ضبط می شود و بارها مورد بازجویی بی مورد قرار می گیرند. در همه این موارد مثالهای مشخص با اسم و رسم وجود دارد و یک سیاهنمایی تنها بر اساس شنیده ها نیست. یک مهاجر که برای تعطیلات یا برای هر کار دیگری به ایران باز می گردد، مدام درنگرانی از عدم امکان مجدد برای خروج بسر می برد. به غیر از اتهاماتی از قبیل جاسوسی و یا ارتباط با مجاهدین یا سایر نیروهای اپوزیسیون، امروز ارتباط با جنبش سبز نیز می تواند موجب بازداشت باشد. با توجه به این که بسیاری از ایرانیان خارج از کشور فعالانه درانتخابات ۸۸ شرکت کرده و پس از آن همراه ایرانیان داخل برای پس گرفتن رای خود اعتراض کرده بودند، بنا بر اظهارات محسنی اژه ای بازگشتشان خالی از خطر نخواهد بود. دولت روحانی پس ازاین سخنان محسنی اژه ای هیچ واکنشی به آن نشان نداد.
واقعیتهای موجود نشان می دهد که سیل خروج جوانان از کشور ادامه دارد و چشم اندازی برای توقف یا کند شدن آن در مرحله فعلی دیده نمی شود.
برنامه دولت روحانی برای بازگشت ایرانیان، با توجه به توان دولت و موانعی که در مقابل دارد نمی تواند منجر به تغییرعجیب وغریبی در آمار مهاجرین و یا فرار مغزها و مهاجرت جوانان گردد. دولت روحانی کلیدهای لازم برای بازگرداندن ایرانیان مهاجر را در اختیار ندارد.
سیامک فرید