درودهای گرم همه ما به شما یاران در ایران و به شما کوشندگان پر تلاش راه آزادی و سوسیالیسم!
می دانید و می دانیم که ما را فاصله از هم، فقط و فقط جغرافیاست. ارزشهای ماندگار تاریخ سراسر پیکار چپ، انگیزهها برای خیزشها و ایستادگیهای امروزین علیه زور و ستم و نیز عزم در پیشواز رفتن فردای بهتر، در همه ما وجوهی یگانهاند. جملگی اینان، از یک نیاز بزرگ و از یک چشم انداز کلان مایه می گیرند که همانا برون رفت است از انواع تبعیضات ناشی از نظام سرمایه داری که در ایران ما بطور ویژه متجلی است در استبداد دینی. ملهماند از گزینشی برای رسیدن به دمکراسی و آزادی و سوسیالیسم. اینهایند که ما را با یکدیگر گره می زنند. ما، به انتخاب اجتماعی واحد تعلق داریم. هم از این رو، استوار و هم پیوند بر سر یک آرزو و آرمان ایستادهایم؛ ایستادگی بر فردیت شهروند تعاون پذیر وعدالتخواه است که ما را بمثابه چپ امروزین – چپ دمکرات- به تعریف می کشد و یکی از تمایزات بنیادی ما با برخی خوانشها از چپ را رقم می زند. همین تحقق عدالت اجتماعی در پیوند با حقوق شهروندی است که می تواند گسترده ترین چتر بر سر همه ما هم آرمانهای متعلق به سرزمین ایران را فراهم آورد و پل پیوندی شود میان ما و دیگر همراهانمان در پهنه گیتی. چنین افق گشایی، در راستای پدید آوردن چنان شرایطی است در کره خاکی ما تا در آن بتوان بر بربریت تالانگری، تخریب طبیعت و بهره کشی انسان از انسان نقطه پایان گذاشت و انسانیت را در آزادی و رفاه آدمیان و دوستی آنان با طبیعت محقق کرد.
ما آشنائیم با رنج شما و پاس می داریم ارزش ایستادگیهای شما در برابر استثمار و زور را!
هر آنجا که سرمایه هنوز هم ناگزیر از تمکین به میزانی از دمکراسی نشود تا بگونه متعارف بر جامعه فرمان براند، سر و کار با سرمایه دارای مبتنی بر استبداد است. جمهوری اسلامی ایران، از عریان ترین مظاهر این گزاره تاریخی است. نظام اسلامی مستقر، تثبیت خود در دهه اول تاسیس خویش را از جمله با خون چپ بود که وضو گرفت تا بعداً به دعای شکرانه سرکوب آن به نماز بیایستد. این نظام، چپها را به قتل رساند، به زندان انداخت، از میدان مستقیم فعالیتشان به بیرون از میهن راند، و ماندگانش در کشور را زیر انواع گزندهای گزمگان خود قرار داد تا هم اسلام سیاسی خود را بر همه جامعه حاکم کند و هم در کشور، ساختار قدرت حامی غارتگران تثبیت شود. اما این نظام خونریز با همه سرکوبگریهایش هرگز نتوانسته انتخاب چپ را از میان بردارد و نا ممکن هم بود که بتواند به چنین وهمی دست یابد. مگر می توان جامعه را از میان برداشت؟! خزان تاراجگر اگر هم بتواند هزاران طراوت در سبزه زار جامعه را برگ ریزان کند، ریشه اجتماعی اما باز در خاک می ماند و بارور می شود. ما بیرون افتادهها از کشور، در همه این سالها یک حقیقت را هیچگاه از ذهن دور نداشته و امید بدان را یک لحظه نیز بر زمین ننهادهایم: امید به حضور شما حافظان سنگر مبارزه اجتماعی و سیاسی در درونمرز، و امید به شما ایستادگان بر سر آرمانهای چپ و شما کوشندگان خستگی ناپذیر نه گفتنها در اشکال متنوع به استثمار و تبعیض و زور! ما آشناییم با رنجی که شما دوستان در این راه متحمل شدهاید وهمواره پاس داشتهایم آن شعله فروزانی را که شما در طول همه این زمستان رنج و برودت بر جابجای میهن و جامعه برافروختهاید. عدالت، بی دادخواهی مستقیم و مستمر به دست نمی آید و ما، شما را در همین جایگاه دیده و تعریف کردهایم. چپ، نیروی خود را در متن و بطن جامعه می جوید و می یابد.
چه کسانی با چه آرزویی بپا خاستهاند؟ در پی چه هستند و کدامین افق را پیش روی خود گشودهاند؟
چپ، تنها در پیوند یابیهاست که می تواند موثر بیفتد. پیوند با پایگاه اجتماعی خویش و هم پیوندی میان کوشندگان چپ؛ هر دو با هم و مکمل هم. چپ نمی تواند بدون تلاش در راه اتحاد و وحدت، سخن از جدیت در رفتار بزند. از همین منظر بود که از چندی پیش سه تشکل چپ: سازمان اتحاد فداییان خلق ایران، سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) و شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران اراده کردند تا بر بستر مشترک گفتمان چپ دمکرات، گام در مسیر وحدت بگذارند و به سهم خود بر پراکندگی رنجبار چپ غلبه کنند. گردهمایی این سه، اگرچه مسیر فراخوان برای الحاق هر جریان چپ به این روند را طی کرد ولی در آمادگی همین سه جریان بود که کانونی شد. این اراده کردن مسئولانه، خوشبختانه و بگونه امید برانگیز با استقبال گروهی از کنشگران منفرد چپ روبرو گردید که اعلام داشتند: هم با اراده برای دمکراتیزه کردن چپ همراهند و هم با شکل دهی به چپی دمکرات در پیکره متشکل، واحد و فراگیر. این استقبال، از نشانههای بارز درست بودن این سمتگیری بود. ما اکنون در ترکیب این سه تشکل و منفردین، اندکی بیش از دو سال تلاش مستمر را پشت سر داریم و طی این مدت توانستهایم با ترسیم خطوط کلی اشتراکات در کادر کارپایه مشترک مدون، نقشه راه برای تحقق این پروژه را نیز ارایه دهیم. این نقشه راه هم اینک با سه نهاد هدایتگر در سه زمینه برنامه، استراتژی سیاسی و نوع ساختار حزبی پی گرفته می شود که هم، دست اندر کار تامین وسیع ترین مشارکتها و رایزنیهایند و هم، در کار شکل دهی به اسناد پایه. اما ما را از همان نخستین گامهای این راه مشترک، بیشترین دغدغه دو موضوع بوده است:
١. چگونه وصل شویم با یاران خود در درونمرز تا آنها را در این پروژه همراه ببینیم؟
٢. چگونه خود را جوان کنیم تا با حضور جوانان چپ در این پروژه، جوانانه بودن رویکرد خود در نظر و عمل را تامین کنیم؟
این نامه به شما کوشندگان چپ دمکرات و سوسیالیست درونمرز در همین راستا است تا از همین طریق، دو سوی مرز تیغ خورده توسط رژیم پاسدار زور و ستم بتوانند همدیگر را بیابند و دریابند. مائی که در اینسوی مرز از میهنمان هستیم، به یقین می دانیم که تنها در پیوند با شما کوشندگان درون خانه است که خواهیم توانست در خدمت چپ بزرگ باشیم: چپ مورد نیاز ایران امروز. حتی یک آن نیز نباید از نظر دور داشت که گفتمان چپ دمکرات و سوسیالیست و تبدیل آن به برنامه اجتماعی و پروژه سیاسی، هم در مرحله تکوین و هم در تداوم خود، همراهی همه ما را نیازدارد. ما، به حضور همگانی همدیگر وابستهایم. یاران، انتظار ما همیاری شماست در گشوده ماندن این افق گشوده شده برای برآمد چپ دمکرات در ظرف همبستگی و وحدت. ما را همراه باشید! بدانید که بدون همراهی شما، این پروژه پیش نخواهد رفت و دستکم، نه تکمیل خواهد شد و نه نافذ خواهد افتاد.
چپ، در گذار از درنگ تاریخی بر دیروز است برای برآمدش در اکنون.
ما ادامه دیروز چپایم و تداوم تاریخ مبارزه چپ هم در عرصه ملی و هم بین المللی. ما به نقد نگرش چپ نشسته ایم و معتقدیم که چپ ایران نیازمند نوسازی است و برای همین است که بپا خاستهایم. برآنیم که در طرز نگاه، در برنامه، در نوع سیاست کردن و در کل گفتار و رفتارمان، نو نگر باشیم و نو کردار. می خواهیم که در زمره بازتابهای نقادی تاریخی ملت ایران از کردهها و ناکردههایش شویم در نحله چپ آن. تجلی حقیقت تاریخی جامعه ما، همانا در بیدار شدن تاریخی آنست به نیت دگرگونی، چه ما باشیم و چه نباشیم. اما ما به سهم خود پر می گشائیم تا مبادا که بال چپ این تحول تاریخی در ایران دیر پرواز بماند! ما می کوشیم تا بیانگر امروزین آمال و آرزوهای چپ اجتماعی کشورمان شویم و برآنیم که چپ متحول امروز ایران باید واقع بینانه بپذیرد که وارث نه تنها ارزشها، که شکستهای چپ طی دهههای گذشته چه در مقیاس جهانی و چه در مقیاس ملی است. ما با چنین پذیرشی است که می توانیم بیشترین استعداد برای پیشواز رفتن پیروزی را در خود بیابیم. ما از معبر درس آموزی از روندهای طی شده ـ و درس آموزی قسماً مستقیم و برخاً غیرمستقیم از آنهاست ـ که خواهیم توانست چپ پاسخگوی امروز را شکل داده و آن را در قالب وحدت به نمایش بگذاریم.
تقدم، با گفتمان عام و مشترک است و مضمون گفتمان ما: سوسیالیسمی دمکراتیک!
چپ دمکرات تنها در میدان گیری گفتمان نو با مضمون سوسیالیسم دمکراتیک است که می تواند چهره کند و برآمد بیابد. ما، نه در پی وحدتی از موجودها، که به دنبال وحدتی هستیم از چپ هائی که از تجارب تا کنونی چپ درس آموزی کرده اند. چپی که، دریافته باشد که سوسیالیسم فقط و فقط از مسیر دمکراسی می گذارد و دمکراسی، نه که در اکثریت سالاری عامیانه، بل در ظهور آزادیها به مفهوم کامل آن و در قالب تحقق حقوق بشر شهروندان. در رهایی و آزادگی انسان. سوسیالیسم با آمریت نمی خواند. سوسیالیسم، بیشترین و بالاترین مشارکت آحاد جامعه در سرنوشت جامعه است. چنین سوسیالیسمی، بر بستر دمکراسی شکل می گیرد، دمکراتیک می ماند و تجلی ژرفش و گسترش دمکراسی می شود. داد بدون آزادی، به بیداد می رسد که رسید. “داد” از نوع آمرانه آن، نه تنها راه حل رفع از خود بیگانگی انسان اسیر مناسبات سرمایه داری نبود که خود فراهم آورنده بدترین شکل از خود بیگانگی آدمی شد. سوسیالیسم مد نظر ما به معنی حداکثر مشارکت شهروندان است در اداره امور خویش و جامعه، در کنترل داشتن دایم و زنده و نافذ ارگانهای خود ساختهاش برای تنظیم دمکراتیک و باز تنظیم دمکراتیک تر امور. چنین سوسیالیسمی که ما در پی آنیم، به مثابه بدیل سرمایه داری از نقد قاطع سوسیالیسم دولتی و آمرانه دیروز می گذرد و الزاماً درمسیر طولانی نقشه وار است که متحقق می شود.
چپ، جایی نیرو می گیرد که نیرو زاست: در پیکار اجتماعی جاری مردم و نیروی زحمت!
یاران! جملگی می دانیم که گفتمان چپ دمکرات مانند هر گفتمان اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دیگر تنها در جریان پیکار اجتماعی است که یا در جامعه پذیرا می افتد و یا که مردود شده و خط بطلان می خورد. گفتمانها فقط بر زمینه پیکار اجتماعی هستند که نیرو می زایند و نیرو آزاد می کنند. برنامه برای بهبود مستمر معیشت مردم و طبقات اجتماعی محروم و تحت استثمار و غارت، همانا در مردمی شدنش و با مردم بودنش است که امکان تحقق می یابد. ما بر اینیم. به همین اعتبار هم است که مشارکت آگاهانه و متشکل مردم در امور خود را، مبنای پراتیک خویش قرار می دهیم و تامین منافع و مصالح ترقیخواهانه زحمتکشان را ملاک سنجش برنامه خود می دانیم. برنامه سمت گیرنده رو به سوسیالیسم اگر با پرچم عدالت اجتماعی در همین حالا و بگونه ممتد، حل شدنی بی جهت در شوریدگی مردم نیست ولی دعوت از آنهاست به برخاستن و متشکل شدن برای نبرد اجتماعی و طبقاتی جاری و تعطیل ناپذیر. ما برتداوم بی وقفه مبارزه طبقاتی و پیوند آن با امر دمکراسی تاکید و تصریح داریم. در ایران کنونی ما، تلاش برای توسعه مبتنی بر عدالت اجتماعی، از پیکار برای دمکراسی می گذرد که بی مشارکت فعالانه و جهت دهنده چپ دمکرات در این تلاش راهبردی، امری است نا ممکن. چپ دمکرات، هم انکار استبداد سیاسی نظام ولایی است و هم منادی بدیل مناسبات مبتنی بر غارت سرمایه داری. چپ دمکرات بر جامعه مدنی تکیه دارد. نقش تعیین کننده کوشندگان چپ حاضر در صحنه و میان جامعه و مرتبط با تودههای رنج، اساساً در گذر از گفتمان به عمل است که رو می آید، به برآمد می رسد، برمی خیزد و قد می افرازد. یاران! شما نیروی شایسته و اصلی این مرحله از مبارزهاید.
کوچک نپنداریم توان یورش سازمانیافته همه جانبه راست اجتماعی در پوزیسیون و اپوزیسیون را!
ما با تک صدایی در جامعه، پیگیرانه مبارزه می کنیم و در برابرسرکوب هر مخالف مدنی و سیاسی توسط هر جریان که بخواهد باشد می ایستیم. در باور ما، نهاد قدرت سیاسی نباید به هیچ جریان اجتماعی و سیاسی و فکری، حق و اجازه حذف مخالف اجتماعی و سیاسی تحت این یا آن بهانه را بدهد و به طریق اولی، خود نیز نباید نماینده سرکوب باشد. اصل، تامین و تضمین رقابت دمکراتیک نیروهای اجتماعی و جریانهای سیاسی متکی بر آنها با یکدیگر است. اصل، به قضاوت مردم گذاشتن برنامهها و راهبردها و راهکارهای متنوع در ساز و کاری دمکراتیک است. چپ دمکرات و سوسیالیست، پیش از هرچیز و بیش از هر جریان، متعهد به این ارزش دمکراتیک و مدرن و انسانی است. تعهد ما به این ارزش ایجاب می کند که مخالفان اجتماعی خود را به رقابت دمکراتیک دعوت کنیم و در همان حال به چالش بگیریم هرگونه رانت خواری از قدرت سیاسی از سوی هر جریان در موضوع رقابت را. آنچه که اکنون در ایران جریان دارد رقابت بی رقیب است، تک خوانی و تک گویی است، کوبیدن چپ است در عدم حضور امروزین ناشی از سرکوب سیستماتیک دیروز آن. هم اینک راست اجتماعی چه در قامت نئو لیبرالیسم و چه در بهترین حالت در لباس لیبرال دمکراسی، و در بدترین حالت نیز در لباس سوداگری لجام گسیخته و بورژوازی نظامیگرانه، یورش سازمانیافتهائی را به فکر چپ، به برنامه چپ و به تاریخ و حیات چپ پیش می برد. در هر دو جبهه نیز: هم در جبهه حکومتی و هم در بخشی از اپوزیسیون راست آن! چپ را صرفاً در خطاهای تاریخیاش معرفی کردن، چپ را در سخیف ترین پوپولیسمهای ویرانگر آدرس دادن، چپ را در دیکتاتوری تصویر نمودن، و چپ را دور از احساس مسئولیت ملی و زیست محیطی جا زدن، به روش روز راستگرایان بدل شده است! بر زمینه بریده شدن زبان منتقد و پاسخگوی چپ و بسته ماندن دست و پای آن، از توپخانه تبلیغ و ترویج چپ ستیزان آتش می بارد. آتش بی وقفه. این کارزار را که در همه عرصه ها جریان دارد، نباید دست کم بگیریم و باید دریابیم که ما تنها در مشارکت مقابله جویانه نظری و عملی پیگیرانه در قبال این تعرض طبقاتی است که خواهیم توانست قدرت خود را احیاء کرده و در رقابتی دمکراتیک سرود خوان میدان پیروزی شویم.
خود را کم نیز نباید شمرد! پر شماریم ما! تنومند در پایگاه اجتماعی، نیرومند در انتخاب اجتماعی!
ما اندک نیستیم؛ بسیاریم حتی. کم نشماریم خود را. می دانیم که حضور کنونی نیرومندی نداریم و آگاهیم که برای آنکه از عهده به میدان کشیدن توان و پتانسیل واقعی چپ برآئیم چه راه دراز و سختی پیش پای ما است. اما چون می دانیم که می توانیم، به همین اعتبار هم توانمندیم. ما، تنومندیم در پایگاه اجتماعی خویش و قادریم که در مسیر پیکار برای این انتخاب اجتماعی، مدام نیرو برگیریم و هر لحظه نیرومندتر شویم. جامعه ما، در گیر بدترین نوع استبداد دینی است؛ استبدادی که، از عمومی ترین عرصهها تا زندگی شخصی شهروندان دخالتی سرکوبگرانه دارد، کمترین آزادیها را بر نمی تابد و حرمت انسانی را به تمامی فرو می کوبد. اما همین جامعه در کنار درگیریهای خود با استبداد ولایی، شاهد رفوزه شدنهای پی در پی همین حکومت در پروژههای اقتصادی ـ اجتماعی مدام ناکام آن نیز است؛ و از این طریق هم است که با پوست و گوشت خویش، افزایش پیوسته رنج فقر و استثمار و سرکوب را لمس می کند و میزان چگالی اتحاد در اعتراض را در خود بالاتر می برد. زمینههای عینی در جامعه ما، برای تحول یابی دمکراتیک با درون مایه عدالت اجتماعی، بطور روز افزون وسعت می گیرد. چپ دمکرات، قدرت خود را از این واقعیتها باید برکشد و نیز از بلوغ هر چه بیشتر ذهنیت جامعه در راستای دستیابی به آزادی و حقوق شهروندی علیه انواع تبعیضات جاری. چپ دمکرات، در یک نگاه تاریخی، ظرفیت این را دارد که بازتاب درخور تجربه خردورزانه جامعه ایران برای برون رفت از ادبار موجود شود. امید ما نه بی پایه، که بس ستبر بنیان است.
این تحولات، زمان برده است؛ فرصت عمل را نباید از دست داد! ما برای اقدام، به اراده نیازمندیم!
یاران! ما خود بهتر از هر کس دیگر می دانیم که چه زمان برده و چه مرارتها رفته تا به جایی برسیم که اکنون رسیدهایم و تا که خود را در جایگاه چپ ایرانی بازسازی شده بیابیم. ما، به روشنی بر نارساییهای جدی چپ دمکرات وقوف داریم ولی به روشنی می بینیم که چپ را فرصت تاریخی دوباره در پیش است. مهم تر اما اینکه، به نیکی آموختهایم که فرصت تاریخی، بمعنی جبر تاریخی نیست. جبری وجود ندارد؛ محور امور، انسان مختار است اگر که اراده کردن به میان آید و به آگاهی بر واقعیتها متکی شود. ما را نیاز است برای بپا خاستن! اقدام در مقام معرفی چهره برنامهایی چپ دمکرات. چپ برنامه محور بر زمینه مداخله گری سیاسی دمکراتیک در صحنه سیاسی ایران، چپ مرتبط با نهادهای مدنی تبعیض ستیز جامعه، و چپی در پیوند یابی اندامواره با نیروی اجتماعی خود که درهسته مرکزی آن، کارگران و کارورزان یدی و فکری آگاه قرار دارند. و اینها به دست نخواهد آمد اگر که بر ریل وحدت جویی چپ دمکرات سوار نشویم، اگر که مرز مصنوعی داخل و خارج را درهم نشکنیم، اگر که همه تجارب تاکنون اندوخته خود را در دوره پیش روی و برای تجهیز جملگیمان به خطوط برنامه و استراتژی سیاسی و ساختار حزبی نوین چپ دمکرات بر روی هم نریزیم. ما انتظار مشارکت فعالانه شما در روند مباحثات برنامهایی- سیاسی را داریم و مطمئنایم که طرق شرکت در آنها، از طریق امکانات گسترده موجود کاملاً میسر است. پس به این بسنده می کنیم که بگوئیم: بدون حضور شما در این روند، شمایی که در خود دریا شنا می کنید و حاملین آگاهیها بر زمینه حسی گرم در متن تحولات و روانشناسی جامعه هستید، پروژه جاری اگر هم سترون نماند کم تاثیر خواهد بود. رفقا، ما همگی تنها در با همدیگر بودنمان است که به نیرو بدل خواهیم شد. ما را هیچ وظیفهایی محوری تر از تاسیس چپ دمکرات متحد نیست!
دست تک تک شما کوشندگان چپ دمکرات در درونمرز را به گرمی می فشاریم و رفیقانه چشم انتظار همراهیها و همیاریهای مسئولانه شما یاران نشستهایم در راستای کامیابی این پروژه وحدت.
گروه کار تدارک و سازماندهی پروژه وحدت چپ