دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۱۵

دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۱۵

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم...
نتانیاهو کاخ سفید را نادیده می‌گیرد، زیرا انجام این کار هیچ هزینه‌ای ندارد. در سال ۱۹۸۲ رونالد ریگان، مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل را پس و کشتار فسطینیان در پی تهاجم...
۱ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
غم دیگر
شنیدستم غمم را میخوری، این هم غم دیگر، دلت بر ماتمم می‌سوزد، این هم ماتم دیگر
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
پایان تلخ یک ریاست جمهوری
بایدن می‌داند که باید برود، اما این بدان معنا نیست که از این موضوع خوشحال است. ننسی پلوسی کسی بود که با هوش و ذکاوت سیاسی به رئیس‌جمهور گفت که...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
کاش میشد
کاش میشد چهره ها رنگ پریشانی نداشت، برق تیز خنجر و کینه نداشت. مثل دریا بود شفاف و زلال، مثل ابریشم نرم لطیف
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور
ایجاد، تقویت و توسعه و حفظ نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی و سیاسی باید در کانون برنامه های افراد، شخصیت ها و احزاب و سازمان ها قرار داشته باشد، چه...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴
بر اساس بیانیۀ دادگاه بین‌المللی دادگستری، سیاست‌های شهرک‌سازی و بهره‌برداری اسرائیل از منابع طبیعی در سرزمین‌های فلسطینی نقض قوانین بین‌المللی است. دادگاه، گسترش قوانین اسرائیل به کرانۀ باختری و بیت‌المقدس...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان
قوانین نابرابر، عدم حمایت‌های لازم و محیط‌های مردسالارانه، زنان را از مشارکت فعال در سیاست بازمی‌دارد. حضور کم‌رنگ زنان در سیاست به معنای نبود صدای نیمی از جمعیت در تصمیم‌گیری‌های...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری

ریاست جمهور جدید امریکا، آسیبها و انتظارات

تاثير انتخاب يکی از اين دو برای خاورميانه چه خواهد بود؟ بر خلاف نظريەای که همه سياستهای امريکا را از زاويه برخورد رئيس جمهورش بر می شمارد، فکر می کنم سياست امريکا در عرصه بين المللی بر مبنای سه فاکتور و تداخل آنها با يکديگر، تعيين می شود. اولين (و برجسته ترين) عامل، منافع امريکا در عرصه بين المللی است. ساختار سياسی امريکا هم حافظ اين منافع است. دومين، سياست و برخورد رئيس جمهور و بالاخره سومين عامل هم، توازن قوای بين المللی است.

 
 
انتخابات امریکا برای همه مردم جهان از اهمیت خاصی برخوردار است. امریکا کشوریست که از پایان جنگ جهانی دوم تا کنون به همه مناطق جهان نفوذ کرده ، در امور داخلی همه کشورها دخالت کرده و   – به شهادت تاریخ – از عوامل مهم تعیین سرنوشت بسیاری کشورهای جهان بوده است. بر این منوال برای ما اهمیت دارد که نسبت به تحولات امریکا حساس باشیم. 
 
در هشت نوامبر، مردم امریکا رئیس جمهور جدیدی انتخاب می کنند. در سه ماه آینده آقای اوباما قدرت عظیم امریکا را به فرد دیگری می سپارد. برای ما این سئوال مطرح است که چه خطرات و آسیبهائی را در چشم انداز داریم؟ یا بالعکس، چه فرصتهائی وجود دارند؟
دو نفر، هیلری کلینتون و دانالد ترامپ موفق شده اند که به ترتیب کاندیدای حزب دموکرات و جمهوریخواه شوند.
 
 بر مبنای نظرسنجی های انجام گرفته، دانالد ترامپ شانس چندانی برای پیروزی ندارد. البته، همانطور که آقای ترامپ بارها اشاره کرده است، این نظر سنجی ها تا کنون غلط از آب درآمده اند. مواضع ترامپ، افراطی، رک و راست و بدون رودربایستی و به دور از معیارهای رفتار و گفتار سیاستمدارانه هستند. همین صراحت او محبوبیتش را در بخشی از جامعه بالا برده، ولی بسیاری سیاستمداران – منجمله چهره های مشهور جمهوریخواه – را به جائی کشیده که علنا او را مخبط و دیوانه می نامند. ترامپ، از اظهارات نژاد پرستانه علیه مکزیکیها و مسلمانان ابائی ندارد. او تا کنون مواضعی گرفته که به طبع اقای پوتین –روسیه – خوش آمده اند. مخصوصا اینکه گفته است غرب می تواند در مورد سوریه مبانی مشترکی با روسیه داشته باشد. ولی خطر بزرگ ترامپ در قیقاجهای بی محاباست. او با همه چیز قمار می کند. ترامپ به امریکائیها می گوید که مدتهاست که بقیه دنیا از قبل امریکا بهره برده اند و حالا وقت آن رسیده که امریکا دوباره صلابت و قدرت خود را ثابت کند. “اول از همه، امریکا” شعار تبلیغاتی او بوده است. این حرفها برای شنونده بی خبر امریکائی شیرین هستند ولی نگرانی اصلی در اینست که او به این حرفها باور داشته باشد. دورانی که امریکا تنها ابرقدرت جهان بود گذشته است و  سیاستی که با تصور امریکای ابر قدرت به پیش کشیده شود یا با شکست روبرو می شود، و یا هم دنیا را به آتش می کشد. در مورد ایران نباید انتظار داشته باشیم که ترامپ رفتار مسالمت آمیزی مشابه اوباما را دنبال کند. ولی خطر اصلی او در عرصه وسیع جهانی است. در این عرصه است که تمام ساکنین کره زمین باید مخالف او باشند.
 
خانم کلینتون از جنس دیگریست. او با تجربه است و مخصوصا سالها وزیر خارجه امریکا بوده و با واقعیات جهانی آشناتر است. خانم کلینتون روابط نزدیک با اسرائیل و لابی صهیونیستی و با وال استریت دارد. مشکل اصلی وی اینست که به هیچ پرنسیپی باور ندارد. رفتارش حسابگرایانه است و به راحتی در زیر فشار موضع عوض می کند. او در دوره رقابت برای کاندیداتوری (درون حزب دموکرات) تحت فشار برنی ساندرز مواضع رادیکالتری گرفت ولی از نظر اکثریت مردم قابل اعتماد نیست و نظر سنحیهائی که تا کنون انجام شده اند، می گویند بیش از پنجاه درصد مردم به او اعتماد ندارند. همین برایش امتیازی به حساب می آید چرا که هفتاد درصد مردم به ترامپ هم اعتماد ندارند. 
 
تا کنون خانم کلینتون حرف زیادی در مورد سیاست خارجیش نزده است. به یاد داریم که در دوره وزارت ایشان بود که امریکا، مجاهدین را از لیست تروریست بیرون آورد. همچنین در همان دوره وزارت خارجه او بود که تفاوت سیاست اوباما و کلینتون روشن شد. ایشان نظرات و سیاستهائی بسیار نزدیکتر به اسرائیل داشتند.
 
خانم کلینتون چه شعار محوری دارد؟ چه چیزیست که مطمئن باشیم حتما به دنبالش خواهد رفت؟ هر چه جست و جو کردم چیزی نیافتم. هیچ محور مهمی در چشم انداز ندارد و نباید انتظار راه حلهای برجسته ای از او داشته باشیم. در دوره حساس کنونی او بدترین رئیس جمهور امریکا خواهد بود.
 
تاثیر انتخاب یکی از این دو برای خاورمیانه چه خواهد بود؟ بر خلاف نظریه ای که همه سیاستهای امریکا را از زاویه برخورد رئیس جمهورش بر می شمارد، فکر می کنم سیاست امریکا در عرصه بین المللی بر مبنای سه فاکتور، و تداخل آنها با یکدیگر، تعیین می شود. اولین ( و برجسته ترین) عامل، منافع امریکا در عرصه بین المللی است. ساختار سیاسی امریکا هم حافظ این منافع است. دومین، سیاست و برخورد رئیس جمهور و بالاخره سومین عامل هم ، توازن قوای بین المللی است.
 
“عامل منافع و معیارهای امریکا” عامل نسبتا پایداریست و تحولاتش بسیار کند می باشند. این عامل شامل منافع اقتصادی می شود که در مورد خاورمیانه عمدتا به منابع انرژی ما مربوط است. در عین حال شامل معیارهای غیر اقتصادی همچون اهمیت استراتژیک می شود و بالاخره منافع و تمایلات اسرائیل است که ضامن آن، لابی قدرتمند صهیونیستی در امریکاست. ساختار قدرت در امریکا، ارزیابی و دید معینی نسبت یه این منافع و معیارها دارد و رفتار و برخورد رئیس جمهور نمی تواند آن دید را نادیده بگیرد. اگر نیازهای این عامل بر خلاف برنامه های رئیس جمهور وقت باشد، نیازهای منافع ملی معمولا بر تمایلات رئیس حمهور وقت غلبه می کنند. نمونه بسیار برجسته این تفوق را در دوره اوباما شاهد هستیم. علیرغم گرایشات اوباما، او مجبور می شد سیاستی را دنبال کند که، از دید قدرتمندان در ساختار سیاسی امریکا، نزدیکتر به دفاع از منافع امریکا بود. 
این تعامل “منافع امریکا” و تمایلات رئیس جمهور در مواردی دست کم گرفته شده و یا حتی نادیده گرفته می شود. نظراتی که نسبت یه امریکاخوش بین هستند عامل منافع امریکا را درارزیابی های خود در نظر نمی گیرند، یا از روی آن بسیار سرسری رد می شوند و تمام استدلال خود ر ا بر مبنای اظهارات رئیس جمهور یا سخنگوی کاخ سفید (معمولا در دفاع از دموکراسی) بیان می کنند. اگر این خوش خیالی بر سیاست روز غلبه کند ما باید منتظر فاجعه باشیم.
 
واقعیت اینست که رئیس جمهور برای دفاع از منافع امریکا انتخاب می شود و تنها در چارچوب تنگ و باریک این محدودیت، قدرت مانوور دارد. 
علاوه بر فاکتورهای “منافع ملی” و گرایشات رئیس جمهور، فاکتور سومی هم – توازن قوای بین المللی -عمل می کند که بر ماحصل دو عامل فوق تاثیر می گذارد. بلافاصله پس از فروپاشی شوروی و اردوگاه سوسیالیستی، برای دوران کوتاهی ، امریکا تنها ابرقدرت جهان بود. در این دوره بود که جورج بوش پسر اغلام کرد، یا با سازمان ملل و یا اگر نشد، بدون تایید سازمان ملل، به عراق حمله می کند. اینگونه نادیده گرفتن نظرات بین المللی تنها به دوره کوتاهی مربوط می شود که امریکا احساس می کرد تنها ابر قدرت جهانی است و هیچ کشور دیگری قد رت مقابله با او را ندارد. این دوره تمام شده است. در دوره کنونی نباید آنگونه قدرت بی همتا را برای امریکا در نظر داشته باشیم.
 
در چند ساله اخیر، توان و اعتبار امریکا در خاورمیانه بطور فاحشی کشاهش یافته است وبه نظر می رسد که در دو ماهه اخیر  این روند تسریع شده است. هر کسی که جای اوباما را بگیرد نمی تواند این تحولات را نادیده بگیرد. امریکا در افغانستان با مخمصه ای روبروست. حالا سالهاست که امریکا خواستار صلح با طالبان است  تا بتواند نیروهایش را ابرومندانه تخلیه کند ولی طالبان تا کنون بدان تن نداده است. یک متحد مهم امریکا عربستان سعودی است که با حمله به یمن دست امریکا (و غرب) را در حنا گذاشته است. هفده ماه از شروع تجاوز عربستان به یمن گذشته و هنوز در نیمه جنوبی کشور مانده اند. در این مدت تنها پیروزی قابل ذکر، نصیب القاعده و داعش شده است که توانسته اند در جنوب یمن (نواحی تحت تصرف عربستان و متحدین محلیش) قدرت خود را چندین برابر کنند. باز هم امریکا پیشنهاد صلح با حوثی ها را می دهد ولی عربستان نمی تواند به سادگی از این باطلاق خود ساخته به در رود. شاید بزرگترین خطر برای غرب، الهام آزادی خواهی مردم عرب است (یادگار ماندنی بهار عرب) که تمام متحدین اصلی امریکا مخصوصا عربستان، مصر و اردن را به بحران کشانده است. دو مورد نوین تحولات، که بر خلاف تمایل امریکا ، در همین دو ماهه اخیر،  به وقوع پیوسته اند. اول تحولات موضع ترکیه و دومی ورود فعال چین به عرصه  سیاست در خاورمیانه اند. )هر دو موضوع را به صورت ضمیمه در پائین تقدیم می کنم ولی نقش ژئوپولتیک این مقولات بر توازن قوای منطقه را همینجا مرو می کنم). 
 
به نظر می رسد از این پس ترکیه متحد آرام و قابل اعتماد امریکا نخواهد بود. بعضی ناظران به ائتلاف ترکیه، روسیه و ایران فکر می کنند. من فکر می کنم اطلاعات دقیق و قابل اتکا در این مورد نداریم هر چند که بعضی شواهد حکایت از اینگونه ائتلافی می کنند. نکته ای که مسلما قابل ذکر است اختلاف جدی ترکیه و امریکا در مورد سرنوشت کردهاست. ترکیه نگران رشد جنبش استقلال طلبانه کردهاست و این موضوع ، خط قرمز ترکیه است. از طرف دیگر اسرائیل و امریکا در مورد کردها سرمایه گذاری کرده اند و در عرصه نبرد سوریه نیز، نیروهای کرد تنها نیروی جدی و موثری هستند که در حین استقلال از رژیم سوریه، با تروریستهای داعش و القاعده می جنگند. کردهای سوریه برای امریکا اهمیت دارند چرا که بجز آنها نیروی جدی و “معتدل” دیگری وجود ندارد. امریکا می خواهد هردوطرف، ترکیه و کردها، را راضی نگه بدارد و براین منوال به انواع اظهارات و اقدامات دو پهلو  دست یازیده اند. ترکها نگران موضع امریکا هستند و کردها (در این مورد، کردهای سوریه) علنا گفته اند که نگرانند در ترازوی ترکیه یا کردها، امریکا به آنها پشت کند.
 
نتیجه این اوضاع ، به هم ریختگی کامل خطوط جنگ سوریه است. کردها با کمک امریکا، با داعش می جنگند. ترکیه هم نیروی نظامی شامل تانک و سرباز را به سوریه فرستاده است و می گوید می خواهد با داعش بجنگد. در همان حال نیروهای ترکیه به کردها ( همانهائی که تحت حفاظت امریکا هستند) حمله می کنند. سیاست امریکا در سوریه سردرگم شده است و امریکا نمی تواند بدون کنار گذاشتن بعضی اجزای این سیاست به نتیجه آبرومندانه ای برسد.
 
در شرایط کنونی، اردوی هوادار امریکا پراکنده و آشفته است. در صف مقابل، نیروهای دولت سوریه با کمکهای مستقیم ایران و میلیشیای شیعه از لبنان، عراق و افغانستان، و کمکهای مستقیم نیروی هوائی روسیه دارای امتیاز انسجام هستند. این نیروها منسجم هستند و یک برنامه روشن دارند. آنها می خواهند حکومت دیکتاتور سوریه را حفظ کنند و محبوبیت یا تنفر اکثریت مردم سوریه هم برایشان مهم نیست.
 
اگر امریکا نتواند نیروهای پراکنده اردوی خود را مهار کند باید منتظر شکست جدی در این عرصه باشد. تنها آلترناتیو باقی مانده برای امریکا دخالت مستقیم نظامی است. در حال حاضر این گزینه بسیار دور از واقعیت است.
در چنین شرایطی است که دولت چین به دخالت مستقیم در سوریه می پردازد و اعلام می کند که با دولت سوریه برای کمک مستقیم نظامی مذاکره کرده است. دخالت چین تفاوت چندان محسوسی در جنگ سوریه ندارد و در عمل تنها به تقویت روحیه اردوی هوادار اسد می انجامد. ولی این مداخله را باید بدین معنا تعبیر کرد که چینی ها از سیر تحولات خاورمیانه بدین نتیجه رسیده اند که خلئی در این منطقه در حال بروز است و می خواهند تا تنور داغ است برای خود نانی فراهم آورند. اشاره می کنم که سوریه به نقطه تلاقی سیاستهای متضاد تبدیل شده و روشن شدن وضع سوریه تا حدود زیادی به روشن شدن دیگر مسائل – منجمله آتیه برجام – کمک می کند.
 
بدین ترتیب، توازن قوا در خاورمیانه و مخصوصا روند تحولات خاورمیانه ، فرصت چندانی برای مانوورهای جدید رئیس جمهور بعدی باقی نمی گذارد. چه خانم کلینتون و چه آقای ترامپ کارتهای برنده ای در اختیار نخواهند داشت. 
می توان گفت که در هر صورت سیاست امریکا نسبت به ایران سخت تر و ستیزه جویانه تر می شود و به سادگی دوران اوباما با ما کنار نخواهند آمد. در عین حال مقوله محوری در خاورمیانه سرنوشت روند گذار از نظم امریکائی، و جزئیات چگونگی آنست. دلیل اصلی که “برجام” به نتایج روشنتری نرسیده است بحث بر سر جزئیات این گذار است. تا کجا دست ایران باز گذاشته می شود؟ حریم منافع امریکا چه خواهد بود؟ مذاکات ایران و امریکا ادامه خواهند یافت و مضمون آنها تقسیم سهم هر کدام از طرفین است. برجام تنها یک قدم در راه صلح منطقه بود ولی تنها پس از روشن شدن خطوط اساسی توافقی کلی تر می تواند به نتایج ملموس برای مردم ایران منتهی شود.
 
فکر نمی کنم که عربستان حاضر شود سوسه دواندن در کار ایران را کنار بگذارد. در چند سال آینده باید منتظر همکاری علنی تر اسرائیل و عربستان سعودی باشیم. به هر حال، با دوران پرآشوبی روبرو هستیم که مسلما – لااقل در کوتاه مدت – برای ساکنین این منطقه همراه درد و رنج فراوان خواهد بود. 
 
سوم سپتامبر ۲۰۱۶
 
 
ضمائم:
ضمیمه ۱- ترکیه – ترکیه قدرتمندترین کشور مسلمان هوادار امریکا بود. اکنون به نظر می رسد که این نیرو تدریجا از امریکا دور می شود. بعضی صاحب نظران این تغییر موضع را درازمدت می بینند و فکر می کنند که ترکیه، ایران و روسیه به تفاهم درازمدت و ماندنی تری رسیده اند. حتی اگر چنین ائتلاف ماندگاری در کار نباشد ولی در هر صورت ، حکومت ترکیه هر روزه به دیکتاتوری نزدیکتر می شود و به هوس تجدید اعتبار امپراتوری عثمانی به ماجراجوئیها گرفتارشده، و فعلا وارد فاز جدیدی شده است که از این پس نمی تواند حرف امریکا را بی بروبرگرد قبول کند و امریکا هم نمی تواند به اتکای ترکیه برنامه ریزی نماید. 
شواهدی حکایت از این می کنند که کودتای نافرجام تر کیه با کمک و حداقل با چشم پوشی امریکا اتفاق افتاد. ناظرینی که چنین نظری می دهند می گویند مرکز هدایت کودتا همان پایگاه هوائی اینچرلیک بوده است که در عین حال پایگاه بیش ازپنج هزار امریکائی و موشکهای اتمی آنهاست  آنوقت این سئوال پیش می آید که چگونه ممکن است که  امریکائیها متوجه تحولات و مقدمات کودتا نشده باشند.
معلوم نیست این نکته در چه حد صحت دارد ولی عکس العمل دولت ترکیه روشن بوده است. اردوغان در اولین سفر خراجی به سن پترزبورگ رفت و با پوتین دیدار داشت. پس از آن هم وزیر  امور خارجه ترکیه پیشنهاد همکاری نزدیک روسیه و ترکیه برای سرکوب داعش راعلنا مطرح کرد . آینده، نتیجه را روشنتر می کند ولی در هر صورت- تا حدودی که استراتژی ژئوپولتیک  ترکیه تغییر کند – این  موضوع دست امریکا را برای ابراز قدرت در خاورمیانه بسیار ضعیفتر می کند. 
ضمیمه ۲ – کردستان سوریه؟ – تقریبا تمام مرز شمالی سوریه (مرز مشترک سوریه و ترکیه) سرزمینهای کردنشین هستند. کردهای سوریه با کمک مستقیم امریکا و مخصوصا با پوشش هوائی امریکا، موفق شده اند که تقریبا تمام این ناحیه را در اختیار بگیرند. تنها یک خطه در دو طرف رود فرات ( نواحی شرقی و غربی) تحت کنترل کردها را از هم جدا می کرد. این باریکه شامل شهر جرابلوس بود و تنها راه باقی مانده داعش به مرز ترکیه بود.  تصرف این ناحیه توسط کردها می توانست تمامی این خطه را به صورت یکپارچه در اختیار کردها قرار دهد.
ترکیه بارها و علنا هشدار داده بود که استقرار یک خودمختاری کرد در سوریه را بر نمی تابد. به همین دلیل ، زمانی که کردها به غرب رود فرات رسیدند و امکان کنترل یکپارچه شمال سوریه داشت به وقوع می پیوست ارتش ترکیه تحت عنوان جنگ با داعش وارد معرکه شدند. البته ترکها توانستند داعش را بسرعت از جرابلوس بیرون برانند ولی به عملیات خود، این بار علیه کردها ادامه دادند.
این اوضاع، امریکا را به دردسر انداخته است. به نظر می رسد که پس از سفر جوبایدن به ترکیه به توافق رسیده اند که کردها نباید به این بخش ازغرب فرات دست بیابند ولی بحث در پشت پرده هنوز ادامه دارد. امریکا باید دست آخر تصمیم بگیرد که کدام یک را نگاه می دارد. ترکیه و کردها تنها در شرایط کاملا اظطراری کوتاه می آیند و تا آن زمان در دو جهت مختلف قرار خواهند داشت.  
ضمیمه ۳ – چین – از هنگام استقرار جمهوری خلق چین، روشن بود که رهبران چین حاضر به مداخله در امور کشورهای دیگر – بر مبنای درک آنها از انترناسیونالیسم پرولتری – هستند. بلافاصله پس از استقرار جمهوری خلقی، چین در جنگ کره علیه امریکا شرکت کرد. پس از آن هم نقش فعالی در انقلابها و جنگهای هندوچین (ویتنام، لائوس و کامبوج) داشت. ولی از همان ابتدا، مداخله فعال چین به نواحی ای محدود می شد که انتظار پیروزی داشتند، و هر زمان که این اصل ناگفته را در نظر نگرفتند – مثل حمله به ویتنام – انگشت آنها سوخت. در تمام موارد دیگر، چین به اعلام موضع سیاسی بسنده می کرد. 
 –  در دهه های شصت و هفتاد قرن گذشته، سیاست چین بر مبنای تشویق مردم به جنگ با حکومتهای نیمه مستعمره و نیمه فئودال مستقر بود. در این سالها دخالت چین عمدتا به ارسال کتاب سرخ مائو ختم می شد. در سالهای بعد و همپای تحولات سرمایه دارانه در چین، این سیاست تغییر کرد. از آن پس، چین تنها به فروش محصولاتش بسنده می کرد و از هر گونه مداخله ای احتراز می کرد.
در سه دهه گذشته چین موفق شد که بسیاری معادن مهم افریقا و امریکای لاتین را بخرد و یا امتیاز استخراج و استفاده از آنها را به دست آورد. در مقابل، اجناس چینی، از جنس خوب تا بنجلهای ارزان قیمت را به تمام دنیا صادر می کرد و نگران زخم خوردن صنایع ملی در دیگر کشورهای جهان نبود. (البته باید یادآور شد که در عین حال به توسعه زیر ساختهای این کشورها کمک می کرد.) چین در یک مسیر آرام ولی مطمئن، در بقیه جهان دخالت می کرد. ولی در چند سال گذشته و همپای رشد صنعتی و قدرت نظامی،  تدریجا به سیاستهای ستیزه جویانه و تعرضی می پرداخت. تا کنون این نوع سیاست تعرضی فقط در مورد دو سلسله جزیره در دریای جنوبی و شرقی چین محدود می شد. 
از ابتدای بحران سوریه، موضع چین همیشه بر عدم مداخله کشورهای دیگر در امور سوریه تاکید داشته و در موارد گوناگون در سازمان ملل و شورای امنیت هم مواضعی در دفاع از حکومت کنونی سوریه می گرفته است. ولی در تمام این دوره، چین از دخالت مستقیم در جنگ داخلی سوریه احتراز می کرد. بدین دلیل است که تصمیم چین به کمکهای نظامی مستقیم به رژیم اسد معنائی بیشتر و وسیعتر از یک مداخله ساده پیدا می کند.
 
به نظر می رسد که این تغییر سیاست از آرام و محتاط به سیاسی و تعرضی، در خاورمیانه به وقوع می پیوندد. چین از سیر تحولات خاورمیانه نتیجه گرفته که امریکا در حال تخلیه تدریجی خاورمیانه است و بنابراین فکر می کند که خلئی ایجاد می شود که باید از موقعیت استفاده کند و در حد امکان جای پای خود را مستحکم نماید. 
تاریخ انتشار : ۱۵ شهریور, ۱۳۹۵ ۶:۱۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

مروری بر آن‌چه تا بیست و سوم تیرماه گذشت

نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم…

غم دیگر

پایان تلخ یک ریاست جمهوری

کاش میشد

نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور

بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴