ملاحظات
* کنگره نهم تصویب کرده بود که سند “آماجها و دیدگاهها” تدقیق و تکمیل شود. لذا کار روى سند بر مبناى مصوبه کنگره صورت گرفته است. در تدقیق و تکمیل سند اساس سند، ساختار و نگرش حاکم بر آن حفظ شده است.
* مقولات زیر به سند اضافه شده است:
ـ جامعه مدنى و سازمانهاى غیردولتى
ـ دمکراسى مشارکتى
ـ تحول سیاسى
ـ تحول بین نسلى
* در سند قبلى بدرستى مسئله توزیع قدرت در کنار توزیع ثروت آمده بود. اما مسئله توزیع فرصتها و اطلاعات در سند گنجانده نشده بود. در تدقیق سندآندو اضافه شده اند.
* متن قبلى در مورد جنبشهاى جدید اجتماعى دقیق نبود. لذا بازنویسى شده است.
* تعریف سازمان براى ما اهمیت دارد. در سند مصوب کنگره پنجم سازمان تعریف شده است. ولى آن تعریف ناقص بود و نیازمند تدقیق. لذا تلاش شده است تعریف نسبتا جامع از سازمان داده شود.
* برخى تدقیق هاى دیگرى در سند صورت گرفته است.
* سند “آماجها و دیدگاهها” که به تصویب کنگره پنجم رسیده است، ضمیمه طرح است.
٣٠ دسامبر
دمکراسى، توسعه و عدالت اجتماعى
۱ – سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) مدافع دمکراسى، توسعه، عدالت اجتماعى، همبستگى و سوسیالیسم است. صلح در مقیاس ملى و بینالمللى خواست بزرگ انسانها و ضامن اساسى موفقیت در راستاى آماجهاى فوق است. ما دفاع پیگیر از منافع ملى را با دفاع از مناسبات برابر حقوق و دوستانه میان همه ملل جهان پیوند میدهیم. سازمان ما مدافع حقوق بشر است و بر همین پایه علیه هر گونه ستم ملى، طبقاتى، جنسى، نژادى، مذهبى و عقیدتى مبارزه میکند. در شرایط جهان امروز حفظ محیط زیست و ممانعت از مداخلات زیانبار در طبیعت زیست یکى از هدفهاى بزرگ بشریت است. این هدف یکى از آماجهاى اصلى برنامه سیاسى ما است.
۲ – به نظر ما مبارزه طبقاتى امرى است عینى و واقعى. ما در مبارزهاى که هم اکنون در نظام سرمایهدارى جهانى میان کار و سرمایه در جریان است، در جانب اردوى کار قرار داریم.
جامعه ایران، جامعهاى تفکیک شده به طبقات و اقشار گوناگون است. شکاف طبقاتى چنان است که گروهى صاحبان سرمایه و برخوردار از رفاه بسیار هستند و در مقابل گروهى دیگر، یعنى کارگران و زحمتکشان، بیبهره از امکانات تولیدى و محروم از یک زندگى انسانى هستند. سازمان ما جامعه طبقاتى و این تبعیضات بیدادگرانه را مغایر شأن و کرامت انسانى میداند و علیه آن پیگیرانه مبارزه میکند. بر همین پایه ما دفاع از منافع کارگران، زحمتکشان شهر و روستا، روشنفکران و همه مزدبگیران و کارورزان جسمى و فکرى جامعه معاصر را جانمایه برنامه خود میدانیم.
۳ – از آنجائى که زنان، جوانان و اقلیتهاى ملى و مذهبى غالباً براى دستیابى به نیازهاى خود با موانع بیشترى روبرو هستند و یا آماج ستم و تبعیض مضاعف هستند، ما دفاع از منافع ویژه این گروههاى اجتماعى را رکن دیگر برنامه سیاسى – اجتماعى خود میدانیم.
۴ – آزادى فردى و حقوق بشر آماجهاى مقدم برنامه سیاسى سازمان ما هستند. همه مردم باید در اندیشه و اعتقاد – اعم از اعتقاد سیاسى، فلسفى، مذهبى، علمى و غیره – و در بیان کردن، نوشتن و دفاع از اندیشهها و باورهاى خود، کاملا آزاد باشند. ما از حوزه جامعه مدنى در برابر اقتدار دولت، از دولت مشروط و مقید به قانون و از عدم دخالت دولت در زندگى خصوصى دفاع میکنیم. ما مدافع جدایى دین از دولت و مخالف دولت هستیم و هرگونه سیادت ایدئولوژیک و هر شکل از دیکتاتورى و دولت اقتدارگرا را ضد منافع مردم میدانیم.
۵ – سازمان ما حاکمیت و قدرت را ناشى از اراده مردم میداند و به مردمسالارى بر پایه راى و انتخاب آزادانه مردم در تعیین دولت، به محدودیت زمانى قدرت، به تناوب و انتقال قانونى و مسالمتآمیز آن، به حزبیت و نظام چندحزبى معتقد است.
۶ – ما معتقد به تلفیق دموکراسى سیاسى و اقتصادى و اجتماعى هستیم. توزیع هر چه بیشتر قدرت در جامعه و مشارکت و دخالت مستقیم و آگاهانه مردم در حیات سیاسى، اقتصادى و اجتماعى، کنترل دولت از طریق تقویت جامعه مدنى و نهادهاى سیاسى، صنفى و دموکراتیک و جنبشهاى اجتماعى زنان، جوانان، محیط زیست و صلح لازمه بسط و ژرفش همه جانبه دموکراسى است و ما براى آن برجستهترین مقام ارزشى را قائل هستیم.
۷ – ما بمثابه جریان چپ بر تامین زندگى انسانى، کاهش فاصله فقر و ثروت، توزیع قدرت، ثروت، فرصتها و اطلاعات در سطح جامعه تاکید داریم. از نظر ما هر موقعیت اجتماعى را میتوان و باید از لحاظ میزان برابرى موجود در آن مورد نقادى قرار داد و زمینه هاى افزایش برابرى را در آن جستجو کرد. به نظر ما دموکراسى و عدالت اجتماعى در پیوند تنگاتنگ با هم قرار دارند. تأمین عدالت اجتماعى پشتوانه دموکراسى و مناسبات صلحآمیز در جامعه است و تحقق گسترده عدالت اجتماعى در شرایط وجود و گسترش دموکراسى و حقوق دموکراتیک مردم امکانپذیر است.
توسعه و تجدد
۸ – در تاریخ صد سال اخیر کشور ما، همواره پیکار بین سنت و تجدد و تلاش براى غلبه بر عقبماندگى جامعه جریان داشته است. با وجود کسب موفقیتهایى در این عرصه، هنوز معضل دیرپاى جامعه یعنى توسعهنیافتگى و سنتگرایى پا بر جاست. عقبماندگى و سنتگرایى زمینهساز استبداد سیاسى و فلاکت مردم است. ما ضمن ارجگزارى به سنتهایى که به مثابه عوامل مثبت در توسعه جامعه عمل میکنند، معتقدیم پیکار براى دموکراسى و عدالت اجتماعى در پیوند تنگاتنگ با مبارزه براى نوسازى فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى قرار دارد.
حفظ محیط زیست
۹ – بحران زیست محیطى یکى از مهمترین مسائل در مقیاس ملى و بینالمللى است. در نتیجه رشد انفجارگونه جمعیت، رشد کنترل نشده شهرها و صنعت و بهرهبردارى غارتگرانه تولید سرمایهدارى از منابع طبیعى، شرایط حیات در کره زمین مورد مخاطره جدى قرار گرفته است. در کشور ما نیز به خاطر رشد انفجارگونه جمعیت و سیاستهاى مخرب جمهورى اسلامى، مسئله محیط زیست به یک معضل جدى تبدیل شده است. اقتصاد بازارِ ناب به خاطر منافع فردى و خودخواهانه، قادر به حل معضل محیط زیست نیست. باید تخریب محیط زیست متوقف شود و کل روش تولید و مصرف به طور بنیادین دگرگون گردد و تکنولوژى جدید سازگار با طبیعت مورد استفاده قرار گیرد. باید از انتقال فعالیتها و فرآوردههاى مضر براى محیط زیست به کشورهاى در حال رشد جلوگیرى شود و استعمار زیست محیطى پایان پذیرد.
زنان
١٠ـ در کشور ما به خاطر فرهنگ مردسالارى که جمهورى اسلامى پاسدار و تشدید کننده آن است، زنان تحت ستم شدیدى قرار دارند و انسانهاى درجه دوم به حساب میآیند. مردسالارى در اساس مبتنى بر ستم بر زنان و پایمال نمودن حقوق انسانى آنها و تضمینکننده قدرت مردان بر زنان است. به نظر ما باید تمام قوانین و مقررات ضد زن ملغى گردد، ساختارهاى مردسالارانه در عرصههاى گوناگون زندگى اجتماعى دگرگون شود، امکانات ضرور براى رشد توانائى هاى زنان در عرصه هاى زندگى فردى و اجتماعى فراهم گردد تا زن به منزلت، موقعیت و حقوق یکسان با مرد دست یابد. تأمین برابر حقوقى زن و مرد یکى از پایههاى دموکراسى و جامعه مدنى و در زمره ارکان اصلى حقوق بشر است. تأمین دموکراسى بدون تأمین حقوق زنان مفهومى ندارد. زنان براى تأمین برابرى حقوق اجتماعى و انسانى با مردان نیازمند تشکل مستقل زنان هستند.
مسائل ملى ـ قومى
۱۱- ایران کشورى است که در آن ملتها و قومهاى مختلف زندگى میکنند. ما معتقد به همزیستى آزادانه و داوطلبانه ملتها و قومها در چارچوب یک کشور واحد و خواهان تامین حقوق آنها در حوزه هاى سیاسى، فرهنگى و اجتماعى و سپردن اختیارات در این حوزه ها به مناطق مختلف کشور و به ویژه مناطق سکونت اقلیتهاى ملى هستیم و از اشکال غیرمتمرکز اداره جامعه از جمله فدرالیسم که ضامن تأمین حقوق اقلیتهاى ملى باشد، دفاع میکنیم. ما علیه برترى طلبى قومى، ملى و نژادى مبارزه میکنیم و براى تامین حقوق اقلیتهاى ملى و قومى میکوشیم.
جنبشهاى جدید اجتماعى
۱۲– در دهه هاى گذشته در کنار جنبشهاى اجتماعى سالدار همچون جنبش کارگرى، جنبش هاى جدید بر بستر شکافهاى اجتماعى شکل گرفته اند که کنشگران آن به طبقه خاصى تعلق ندارند. همانند: جنبشهاى فمینیستى، زیست محیطى، ضد هسته اى، صلح، حفظ هویت، تهیدستان. ما جنبشهاى اجتماعى را پدیده هاى دگرگونساز و عرصه مناسب براى حضور و شرکت گروه هاى مختلف اجتماعى در حیات سیاسى و اجتماعى میدانیم و از جنبشهاى ترقى خواهانه دفاع میکنیم. در فرآیند جهانى شدن جنبشهاى اجتماعى به هم پیوند میخورند و جنبشهاى اجتماعى فراملى را پدید میآورند.
جامعه مدنى و سازمانهاى غیردولتى
١٣ـ ما بر گذار جامعه توده اى به جامعه مدنى و بر شکل گیرى نهادهاى مدنى تاکید داریم. جامعه مدنى حوزه اجتماعى است که در آن جنبشهاى اجتماعى و نهادهاى مدنى شکل میگیرند. ما جامعه مدنى را نه عنوان ابزار جامعه سیاسى براى کسب قدرت، بلکه بمثابه یکى از مولفه هاى اصلى دمکراسى و عامل قوام بخشیدن به مدنیت و نیروى دفاع جامعه از خود در مقابل دولت میدانیم.
شکل گیرى سازمانهاى غیردولتى و صنفى براى سازماندهى مبارزه مدنى مردم، احقاق حقوق شهروندى، اعمال فشار به دولت براى تأمین مطالبات گروههاى مختلف اجتماعى، زمینهسازى براى رشد فرهنگ مشارکت و دمکراتیک و مشارکت در اداره امور کشور، امرى است ضرور. ما بر سازمانیابى جامعه و بطور مشخص بر تشکل یابى طبقات و گروههاى مختلف اجتماعى، شکل گیرى و گسترش سازمانهاى غیردولتى بمثابه ملزومات دمکراسى پاى میفشاریم.
دمکراسى مشارکتى
١۴ـ ما بعنوان جریان چب دمکرات معتقد به دمکراسى مشارکتى، به شرکت و نقش فعالتر شهروندان در تنظیم امور جامعه و دولت از جمله محل کار و امور محلى هستیم. رفراندوم و مراجعه به آراى عمومى یکى از مولفه هاى دمکراسى مشارکتى است. بنظر ما دمکراسى مشارکتى احساس سودمندى را ارتقا میبخشد، توجه به مسائل جمعى را تقویت میکند، احساس بیگانگى از مراکز قدرت را کاهش میدهد و بشکل گیرى شهروندانى فعال و آگاه یارى میرساند. بسیارى از مولفه هاى دمکراسى نمایندگى مثل پلورالیسم عناصر اجنتاب ناپذیر یک دمکراسى مشارکتى است.
در پرتو تکنولوژى اطلاعاتى و ارتباطى ( راى دادن در خانه، شرکت در مباحثات از طریق پست الکترونیکى، مبادله آرا بصورت تله کنفرانس، استفاده از بانکهاى اطلاعاتى و. .) امکان مشارکت مستقیم مردم در مباحثات و در فرآیندهاى تصمیم گیرى فراهم میشود.
تحولات سیاسى
١۵ـ دوره انقلابات کلاسیک و خشونت آمیز در سطح جهان بسر آمده است. تحولات سیاسى در دهه هاى اخیر بصورت رفرمهاى سیاسى و یا در اشکال جدیدى که عمدتا خصلت مسالمت آمیز دارند، انجام مى پذیرد.
ما ضمن برخورد مثبت با رفرم سیاسى که یکى از عوامل عمده تحولات سیاسى است، بر ضرورت دگرگونى ساخت سیاسى، گسترش فرآیند دمکراتیک در جامعه و ایجاد نهادهاى مدنى و بر گذار مسالمت آمیز از استبداد به دمکراسى پاى میفشاریم. ما با فاصله گیرى از الگوى انقلاب، تحول اجتماعى (رفولوسیون ـ اصقلاب ) را پاسخگوى ضرورتهاى جامعه ایران تلقى میکنیم. ما خود را نیروى تحول طلب میدانیم و تغییرات بنیادین در ساخت سیاسى و اجتماعى کشور را پى میگیریم.
تحول بین نسلى
١۶ـ تکنولوژى اطلاعاتى و فرآیند جهانى شدن از یکسو و از سوى دیگر تحولات سیاسى، اقتصادى ـ اجتماعى و فرهنگى، نسل جدیدى با الگوها، نگرشها و هنجارهاى متفاوت از نسل گذشته را شکل میدهد. مناسبات نسلى پارامتر مهم در تبیین تحولات اجتماعى بویژه در دهه هاى اخیر است. “تحول بین نسلى“ گاه در برخى کشورها ویا در مقاطعى میتواند به شکاف نسلى و شکل گیرى آرایش جدیدى از نیروهاى اجتماعى و سیاسى منجر گردد. واقعیت هاى جامعه ایران در دوره بعد از انقلاب بهمن خصلت منظومه اى و چند وجهى دارد که وجهى از آن شکاف نسلى و تفاوت نسلى است که در پرتو نظریه “تحول بین نسلى“ قابل تبیین است. ما بر کاربست مقوله “تحول بین نسلى“ در تبیین واقعیت هاى جامعه ایران تاکید داریم.
همبستگى جهانى
۱۷ – ما مدافع همبستگى جهانى در دفاع از صلح، دمکراسى، توسعه پایدار، عدالت اجتماعى و محیط زیست و مبارزه با سلطهطلبى کشورهاى پیشرفته سرمایهدارى هستیم و از مبارزات آزادیخواهانه و عدالتخواهانه مردم سایر کشورها و ساختن “جهانى دیگر”حمایت میکنیم.
سوسیالیسم: ارزش، راه و هدف
۱٨ – ما در راه تحقق ارزشهایى که برشمردیم پیکار میکنیم و سوسیالیسم را به عنوان آرمان والاى خود که تجسم چنین ارزشها و تمایلات انسانى است، میدانیم. به نظر ما سرمایهدارى سرچشمه ستم طبقاتى، بیعدالتى، بهرهورى غارتگرانه از طبیعت، جنگ و بیکارى تودهاى و منشأ بسیارى از نابسامانیها و ناهنجاریهاى اجتماعى است. سرمایهدارى آشکارا ناتوانى خود را در پاسخگویى به معضلات بشر که خود موجد بسیارى از آنها بوده است، نشان داده است. ما سوسیالیسم را که در آن انسان در مرکز توجه قرار دارد، به عنوان یک ضرورت براى حل این معضلات میدانیم.
۱۹ـ سوسیالیسم نظامى است انسانى و دموکراتیک که در آن رشد آزادانه و همه جانبه انسان تأمین میگردد و انسانها از حق و ارزشى برابر براى بهرهمندى از مواهب زندگى برخوردار میشوند. از نظر ما سوسیالیسم جنبشى است علیه استثمار انسان از انسان، پدرسالارى و غارتگرى طبیعت و حرکتى است براى تعمیق حقوق بشر و ارتقاى فرهنگ انسانى. سوسیالیسم جامعهاى است بر پایه دمکراسى مشارکتى، دموکراسى وسیع سیاسى و اقتصادى با حداکثر مشارکت مردم، جامعهاى همبسته، آشتیجو و عارى از قهر. سوسیالیسم براى ما نه یک غایت تاریخى، بلکه مبارزهاى هدفمند براى فرا رفتن از مناسبات سرمایهدارى است.
٢٠ – به نظر ما ارزشهاى سوسیالیستى در بطن جامعه سرمایهدارى شکل میگیرد و سوسیالیسم میتواند بر پایه آنها گسترش یابد. ما مبارزه براى تحقق این ارزشها را نه کار فردا، بلکه وظیفه امروز میدانیم. تحقق ارزشهاى سوسیالیستى علاوه بر مبارزه سیاسى، به کار فکرى – فرهنگى مداوم و دراز مدت و به نهادسازى نیاز دارد. ما خواهیم کوشید تا اندیشه دموکراسى، عدالتخواهى، برابرى حقوق زن و مرد و تنظیم رابطه انسان با طبیعت در جامعه اشاعه یابد و نهادى شود.
٢١ـ قدرت سیاسى به تنهایى قادر به دگرگونى پایهاى جامعه نیست. براى تحول پایهاى و پایدار، آگاهى، فرهنگ و نهادسازى نقش برجستهاى ایفا میکند. جنبش فکرى – فرهنگى، مبارزه با سنتگرایى، نگرشهاى عقبمانده و غیرعلمى و ترویج نوگرایى و تفکر علمى، از الزامات تعیین کننده براى پیریزى جامعه دمکراتیک و انسانى است.
مشخصه هاى سازمان
٢٢- ما معتقد به سازمان سیاسى چپ، دمکرات، مدرن، پویا، باز و آینده نگر هستیم و بر پذیرش ایدههاى نو، تحولپذیرى سازمان، کاربست مدرنترین شیوه هاى سازماندهى، مدیریت و فعالیت و بر پى ریزى مناسبات درون سازمانى و ساختار تشکیلاتى بر اساس تلفیق دمکراسى نمایندگى، مشارکتى و مستقیم تاکید داریم. ما حق بیان آزادانه نظرات اعضاى سازمان در اجلاسها و انتشار آنها در رسانه ها و حقوق گرایشهاى فکرى ـ سیاسى، اقلیت و فراکسیون را به رسمیت میشناسیم و وجود تنوع نظر در سازمان را یک امر ضرورى تلقى میکنیم. ما در چارچوب “آماجها و دیدگاهها” و “برنامه” بر همزیستى گرایشهاى فکرى ـ سیاسى بجاى طرد و انشعاب پاى میفشاریم.