سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۲:۲۰

سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۲:۲۰

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم...
نتانیاهو کاخ سفید را نادیده می‌گیرد، زیرا انجام این کار هیچ هزینه‌ای ندارد. در سال ۱۹۸۲ رونالد ریگان، مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل را پس و کشتار فسطینیان در پی تهاجم...
۱ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
غم دیگر
شنیدستم غمم را میخوری، این هم غم دیگر، دلت بر ماتمم می‌سوزد، این هم ماتم دیگر
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
پایان تلخ یک ریاست جمهوری
بایدن می‌داند که باید برود، اما این بدان معنا نیست که از این موضوع خوشحال است. ننسی پلوسی کسی بود که با هوش و ذکاوت سیاسی به رئیس‌جمهور گفت که...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
کاش میشد
کاش میشد چهره ها رنگ پریشانی نداشت، برق تیز خنجر و کینه نداشت. مثل دریا بود شفاف و زلال، مثل ابریشم نرم لطیف
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور
ایجاد، تقویت و توسعه و حفظ نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی و سیاسی باید در کانون برنامه های افراد، شخصیت ها و احزاب و سازمان ها قرار داشته باشد، چه...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴
بر اساس بیانیۀ دادگاه بین‌المللی دادگستری، سیاست‌های شهرک‌سازی و بهره‌برداری اسرائیل از منابع طبیعی در سرزمین‌های فلسطینی نقض قوانین بین‌المللی است. دادگاه، گسترش قوانین اسرائیل به کرانۀ باختری و بیت‌المقدس...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان
قوانین نابرابر، عدم حمایت‌های لازم و محیط‌های مردسالارانه، زنان را از مشارکت فعال در سیاست بازمی‌دارد. حضور کم‌رنگ زنان در سیاست به معنای نبود صدای نیمی از جمعیت در تصمیم‌گیری‌های...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری

گل های همیشه بهار: استوار و مقاوم چون کبیر کوه*

خاطراتی از زنده یادان: حمید منتظری، رئوف بلدی، زین العابدین کاظمی، حسین قاسم نژاد، هبت اله معينی چاغروند (همایون)، خسرو رجبیه شایان

پرشور و خستگی ناپذیر با قلبی آکنده از عشق به مردم

زنده‌یاد حمید منتظری در سال ۱۳۳۰ در شهر بم به دنیا آمد و پس از طی دوران دبیرستان در سال ۱۳۵۰ در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد، در آغاز دوره دانشجوئی به‌اتفاق چند نفر از دانشجویان یک محفل مطالعاتی مخفی به وجود آوردند و به مطالعه آثار مارکسیستی و دیگر آثار و دست‌نوشته‌های سیاسی ممنوعه می‌پرداختند. این محفل در سال ۵۲ به‌وسیله ساواک شناسایی و اعضای آن دستگیر شدند. حمید به سه سال زندان محکوم شد. در مدت دوران زندان، حمید باروحیه‌ای پرشور و خستگی‌ناپذیر در تمامی حرکات اعتراضی و کارهای دسته‌جمعی زندان شرکت فعال داشت و در هر شرایطی چهره‌ای آرام و برخورد مهربانانه خود را حفظ می‌کرد. در روز ۳۰ فروردین ۵۴ که ساواک زنده‌یاد بیژن حزنی و یارانش را در تپه‌های اوین به گلوله بست، زندانبانان بند سیاسی برای پیشگیری از حرکات اعتراض‌آمیز زندانیان، چند زندانی شاخص ازجمله حمید را که به‌عنوان سازمان دهندگان تحرکات زندان می‌شناختند به حیات بند فراخواندند و آنان را به زیر ضربات شلاق گرفتند.

حمید پس از سه سال از زندان آزاد شد و پس از انقلاب به سازمان فدائیان خلق پیوست و در انشعاب سازمان فعالیتش را در شاخه اکثریت تداوم بخشید. حمید در شرایط خفقان بعد از سال ۶۰ زندگی نیمه مخفی داشت. اما در پلنوم سال ۶۵ شرکت کرد و چند ماه بعد دستگیر شد و به اسارت آدم کشان رژیم درآمد و بار دیگر زیر شکنجه‌های شدید روحی و جسمی قرار گرفت. در شهریور ۶۷ که شکوفه‌ها به خون نشستند، حمید شرافتمندانه از آرمان انسانی‌اش در برابر سرکوب گران تاریک‌اندیش دفاع کرد و گوهر تابناک وجودش به جاودانگی پیوست. اما پرچم آرمان‌های مترقی و انسان دوستانه‌اش همیشه برافراشته خواهد ماند.

مادر مهربان حمید که سالیان زیادی در غم فرزندش سوگوار بود، در زلزله  ویرانگر بم در کنار هزاران همشهری‌اش جان باخت. 

رضا مقصدی شاعر متعهد و پراحساس شعری را در بزرگداشت یار دیرینه‌اش سروده است که آن را دگربار می‌خوانیم:

غم تو چیست نگارا

جزیره‌های بهار

به انتظار تو بودند

به انتظار پیامی

که از کرانه قلب تو، عاشقانه برآید

صنوبران جوان

به جان، شکفتن عشق تو را هماره سرودند

تو در شبانه‌ترین لحظه‌های نیلوفر

به تابناکی تاریخ تاک‌ها خواندی

و در چکامه تابانت

 که  رنج شب‌ها را

زخاطرات درختان شهر برمی‌داشت

هزار پنجره خندید

کسی نمی‌داند

که جان عاشق تو

کجا فرو مرد

که در کبودی چشمان هر بنفشه، غم تو است

عزیز گمشده من

به سوگواری آوازت

که در طراوت گل‌های باغ همسایه

 و د ر نجیب‌ترین لحظه‌های من جاری است

دلم به خنده هیچ عابری سلام نگفت

به لاله‌ها گفتم:

دل غمگین مرا

به شادمانی آغوش باغ‌ها ببرید

که در تبسم سرشار شمعدانی‌ها

و در ترنم شفاف آب‌های صبور

حضور زمزمه لحظه‌های شیدائیت

به لاله‌ها گفتم:

به سوگواری آواز بی‌قراری تو

طنین داغ دل عاشقم تماشائی ست  

 —————————————————–

  صورتگر دردها و رنج‌های مردم

 

زنده‌یاد رئوف بلدی در سال ۱۳۲۹ در شهر کرمانشاه به دنیا آمد و در زمان کودکی از روحیه‌ای پراحساس برخوردار بود و علاقه زیادی به هنر نقاشی داشت. رئوف پس از اتمام دوره دبیرستان برای ادامه تحصیل در رشته نقاشی به ایتالیا رفت و در این رشته به تحصیل پرداخت. او در ایتالیا با فعالیت‌های کنفدراسیون دانشجویان ایران آشنا شد و به هواداران حزب توده ایران پیوست. رئوف در سال ۵۶ بایران بازگشت و در مدارس کرمانشاه به آموزش نقاشی پرداخت. او هرروز پس از فراغت از آموزش نقاشی، ساعت‌ها وقت خود را صرف کشیدن چهره شخصیت‌های اعدام‌شده و توده‌های زحمتکش می‌کرد. ازجمله کارهای او نقاشی از چهره‌های روزبه، مصدق، صمد بهرنگی، ارانی و جزنی بود که برخی آن‌ها را مردم در تظاهرات خیابانی بر سردست می‌گرفتند. اکثر تابلوهای رئوف صورتگر زندگی و وضعیت تهیدستان و رنجبران بود که گویاترین آنان، تابلویی از کارگران کوره پزخانه بود.

رئوف در سال ۶۰ از آموزش‌وپرورش اخراج گردید و در سال ۶۳ در ارتباط با حزب توده ایران دستگیر و پس از ۱۸ ماه آزاد گردید . بار دیگر در سال ۶۵ دستگیر و دو سال بعد که فتوای قتل‌عام زندانیان صادر گردید، رئوف در برابر دژخیمان ایستاد و واپسین تابلو زندگی خود را به تصویر کشید و بر آستان جانان جان نهاد. تابلوهایی که از رئوف به یادگار مانده است نشانگر احساس والای انسانی و عشق عمیق او به توده‌های تهیدست جامعه است.

یادش گرامی باد  

—————————————–

 گیله مرد

 

یاد و خاطره زنده‌یاد زین‌العابدین کاظمی “عبدی” گرامی باد

تاریخ معاصر میهنمان در برهه هائی از زمان شاهد برپاداشتن چوبه‌های دار و میدان‌های تیرباران برای خاموش کردن ندای حق‌طلبانه مبارزان راه آزادی و عدالت بوده است که در این میان فاجعه ملی سال ۶۷ خون‌بارترین جنایتی بود که در آن هزاران سرو آزاده میهنمان درراه بهروزی مردم و ستیز با ارتجاع و خودکامگی جان باختند و ملت ایران را سوگوار کردند یکی از هزاران فرزند دلاور و آزادیخواه مردم که جاودانه شد زنده‌یاد زین العابدین کاظمی “عبدی” بود.

عبدی در سال ۱۳۲۰ در شهر لنگرود به دنیا آمد پس از پایان تحصیلات دبیرستانی و خدمت در سپاهی دانش در آموزش‌وپرورش استخدام گردید و در سال ۴۶ در دانشگاه تهران در رشته جامعه‌شناسی به ادامه تحصیل پرداخت، عبدی از فعالین جنبش دانشجوئی بود و با برخورداری از مطالعات گسترده در عرصه تاریخ و مارکسیسم و تجربیاتی که از زندگی با روستائیان آموخته بود از او شخصیتی باتجربه ساخته بود و به خاطر برخورداری از این ویژگی‌ها محبوبیت خاصی در میان فعالین دانشجوئی داشت و کتاب‌های ممنوعه و جزوات مارکسیستی دست‌نویس را بین فعالین توزیع می‌کرد.

کاظمی در رشته ورزش کشتی نیز فعال بود و عضو تیم کشتی دانشگاه بود و در سفرهای ورزشی همواره همراه او بودم و از دانش و تجربیات او استفاده می‌کردم، عبدی در سال ۵۲ دستگیر گردید و به ۲ سال زندان محکوم شد و پس از آزادی از کار اخراج گردید، در سال ۵۶ و ۵۷ بهنگام خیزش جنبش انقلابی با توجه به توانائی در سازماندهی و محبوبیتی که در میان همکاران سابق خود داشت، در هدایت اعتصاب معلمان نقش مؤثری داشت، عبدی پس از انقلاب به سازمان فدائی پیوست و با توجه به محبوبیتی که در زادگاهش لنگرود داشت از سوی سازمان فدائی به‌عنوان کاندیدا برای شرکت در انتخابات مجلس معرفی گردید و علیرغم تقلبات گسترده، آرای قابل‌توجهی کسب کرد. در آخرین انشعاب سازمان عبدی به جریان ۱۶ آذر پیوست. در سال ۶۴ دستگیر گردید و بر طبق نوشته‌های بازماندگان آن سال‌های فاجعه‌بار از سازمان دهندگان اعتراضات زندان بود و افزون بر مقاومت و پایداری در اصول و عقاید ازنظر اخلاقی و شخصیتی نیز انسانی آزاده و مهربان بود اما دریغا که در آن بیداد تاریخی که فرزندان آزاده مردم را به قتل گاه بردند عبدی بر سر آرمان انسانی‌اش جان باخت و قامت رشید و قلب پرمهرش به خاک افتاد و جاودانه شد.

وظیفه مبرم انسانی و ملی  و عقیدتی ماست که نگذاریم یاد به خون خفتگان گلستان خاوران به فراموشی سپرده شود و باید تلاش کنیم تا با گردآوری زندگی آنان یادشان را در تاریخ مبارزات آزادی‌خواهانه میهنمان  ماندگار سازیم.

توضیح عکس: نفر دوم از سمت راست زنده‌یاد کاظمی نفر سوم نگارنده  – همراه تیم کشتی دانشگاه تهران در اصفهان فروردین ۴۸ 

——————————————————

در گرامیداشت ‌یاد و خاطر ه حسین قاسم نژاد

 

زنده‌یاد حسین قاسم نژاد در سال ۱۳۳۰ در تهران به دنیا آمد و به علت تنگناهای مالی نتوانست تحصیلات دوره  دبیرستان را به پایان برساند و ناچار برای تأمین هزینه‌های زندگی به شغل خیاطی روی آورد. حسین در سال ۵۳ در ارتباط با یک گروه دانشجویی هوادار جنبش فدایی دستگیر شد و به علت اینکه تنها کارگر عضو گروه بود و همچنین یکی از بستگانش در جبهه فلسطین جان‌باخته بود، بیش از دیگران مورد شکنجه قرار گرفت، و به خاطر وخامت وضعیت جسمی‌اش  براثر شکنجه، ساواک او را در بیمارستان  شهربانی بستری کرد. حسین در بیداد گاه به ۳سال زندان محکوم شد رفتار آرام و فروتنانه حسین در زندان  مورداحترام  همه زندانیان بود.

او که درد و رنج و فقر زحمتکشان را درک و تجربه کرده بود تلاش می‌‌کرد تا توانایی تئوریک خود را نیز ارتقا دهد. حسین پس از اتمام دوره زندان و۶ماه ملی کشی آزاد شد. او پس از انقلاب سا کن کرج شد و در یک کارگاه خیاطی مشغول به‌ کار گشت. در این زمان او مسئولیت یکی از بخش‌های کارگری سازمان فداییان  خلق اکثریت را به عهده گرفت. حسین در سال ۶۵ دستگیر و بار دیگر در زیر شکنجه‌های وحشیانه چهره مقاومش را نشان داد و در دفاع از آرمان‌های پاک خویش، ایستادگی کرد.

رفیق حسین  قاسم نژاد در بی دادگاه‌های چنددقیقه‌ای به اعدام محکوم شد. و بر اساس گفته همبندانش  در زندان گوهردشت که از فاجعه ملی جان بدر بردند، حکم اعدام هیچ‌گاه خللی در باورهای آزاد‌ی‌خواهانه و عدالت‌جویانه او ایجاد نکرد. او آرمان و عقیده خود که عشق  به توده‌های زحمتکش بود را همچنان حفظ کرد.

هنوز حکم اعدام او در جریان بود که شهریور خونین ۶۷فرارسید و پیک مرگ در بی دادگاه مرگ‌آفرین خود، این فرزند زحمتکش  مردم را  دوباره به اعدام محکوم کرد و حسین قاسم نزاد به کاروان جاودانه پویندگان راه عدالت و بهروزی مردم پیوست.

یادش گرامی باد

——————————————–

گل‌های همیشه‌بهار: استوار و مقاوم چون کبیر کوه

 

هبت اله معینی چاغروند (همایون) در سال ۱۳۲۹در شهر خرم‌آباد به دنیا آمد. وی در دامان خانواده‌ای پرورش یافت که دارای سنت مبارزه علیه استبداد بود. هبت اله در سال ۱۳۴۸در دانشگاه تهران در رشته روانشناسی به تحصیل پرداخت. در دوران دانشجوئی از فعالین جنبش دانشجوئی بود. در سن ۲۰سالگی از دانش سیاسی بالائی بر خوردار بود.

هبت در بهمن ۱۳۵۰در ارتباط با چریک فدائی بهزاد امیری دوان دستگیر شد و به ۲ سال زندان محکوم گردید . در زندان همواره در راه آموختن و فراگیری تلاش می‌کرد. مسئولان زندان نسبت به او حساس بودند و همیشه او را زیر نظر داشتند. بارها او را در سلول‌های انفرادی محبوس کردند. هبت پس از گذراندن دوره زندان، به دلیل حساسیت ساواک نسبت به او آزاد نشد. در سال ۵۳ هم‌زمان با آغاز حرکت مسلحانه در کوه‌های لرستان به رهبری دکتر اعظمی که از بستگان نزدیک او بود و همچنین به علت دستگیری تعداد زیادی از اقوام وی، هبت را مجدداً سخت بازجوئی و شکنجه قراردادند. در سال ۵۵ که زنده‌یاد بهزاد امیری دوان در درگیری با ساواک جان باخت، هبت را مجدداً به کمیته مشترک فراخواندند و رسولی شکنجه‌گر ساواک به او گفته بود که با شناختی که از توداریم هرگز آزاد نخواهی شد.
در اسفند ۵۶ پس از آزادی به سازمان فدائی پیوست و از فعالین سازمان در لرستان و خوزستان بود. هبت به دلیل علاقه و احترام خاصی که برای فرزند رشید خلق لر همایون کتیرایی از گروه آرمان خلق قائل بود نام مستعار همایون را برای فعالیت‌های سازمانی برگزید.
هبت در انشعاب سازمان به گروه ۱۶آذر پیوست و از رهبران این جریان بود و مقالات متعددی درزمینه سیاسی و تشکیلاتی در ارگان این سازمان می نوشت.

هبت در آبان۶۲ در تهران به‌وسیله یکی از توابین شناسایی و دستگیر شد. این فرزند آزاده و اندیشمند خلق بار دیگر  مورد شکنجه‌های طاقت‌فرسا قرار گرفت. اما این بار نیز با توجه به اطلاعات و ارتباطات گسترده‌ای که داشت مقاومت سختی از خود نشان داد. او در بی دادگاه رژیم به اعدام محکوم و در دادگاه تجدیدنظر حکم اعدام تبدیل به حبس ابد گردید. هبت همانند زندان رژیم پیشین در حرکات اعتراضی زندان فعال بود و به همین دلیل بارها مورد شکنجه قرار گرفت و به همین خاطر او را در سلول‌های انفرادی در شرایطی سخت نگه می‌داشتند. 

در شهریور ۶۷ در آن روزهای فاجعه باری که فرزندان شایسته میهن را به جرم آزادگی به خاک و خون کشیدند هبت نیز به جرم آزادگی و عدالت که سال‌ها برای کسب آن مبارزه کرده بود بر سردار رفت و جنبش چپ ایران یکی از عناصر برجسته و سازمانگر خود را از دست داد و مردم لرستان در غم فرزند برومندشان به سوگ نشستند. یادش گرامی باد. 

—————————–

در گرامیداشت یاد و خاطره خسرو رجبیه شایان

 

زنده‌یاد خسرو رجبیه شایان از مبارزان  پرشور، خستگی‌ناپذیر و فداکاری بود، که د ر دوران  زندگی ،کوتاه اما پربار خود عشق آتشین و عمیق خود را نسبت به خانواده و آرمان‌های والایش که همانا سعادت  و بهروزی مردم میهنمان بود، به اثبات رساند.

خسرو در سال ۱۳۳۶ در خانواده‌ای فرهنگ دوست و اهل مطالعه به دنیا آمد و پس از گذراندن دوران دبیرستان در رشته ریاضی و علوم کامپیوتر دانشکده علوم دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد، و فعالیت‌های سیاسی خود را در جنبش دانشجوئی آغاز کرد و به همین علت توسط ساواک شناسایی و دستگیر شد و مدت کوتاهی زندانی گردید. بعد از انقلاب خسرو به سازمان فدائیان خلق پیوست و به خاطر تلاش وقفه‌ناپذیرش در راستای اهداف سازمان به عضویت کمیته ایالتی سازمان جوانان تهران برگزیده شد، سپس به‌عنوان مسئول سازمان جوانان کرج، در کمیته شهر کرج به فعالیت ادامه داد.

 خسرو که در آستانه ازدواج و تشکیل خانواده بود در جریان درگیری‌های سال ۶۰ توسط شکارچیان باندهای سیاه وابسته به رژیم ربوده شد و مدت ۱۵ روز در زیر شدیدترین شکنجه‌های جسمی و روحی قرار گرفت. اما او که از ایمانی محکم برخوردار بود اتهامات وارده را نپذیرفت و با مقاومت سرسختانه و بامهارت تمام در برخورد با مدارک ارائه‌شده هرگونه مسئولیتی را انکار کرد و شکنجه گران که نتوانسته بودند او را وادار به اعتراف کنند او را با دست و پای بسته در یکی از بزرگراه‌های غرب تهران رها ساختند. 

 پس‌ازاین واقعه به علت حساسیت مسئولیتش، زندگی مخفی را آغاز کرد و تا لحظه دستگیری باپشتکاری ستایش برانگیز در راه تحقق آرمان‌های سازمان تلاش می‌کرد. خسرو در سال ۶۵ به همراه همسر و دختر سه‌ساله‌اش سارا دستگیر گردید و این بار نیز انواع شکنجه‌های سبعانه برای درهم شکستن او بکار برده شد، اما خسرو به تعهداتش در برابر خلق همچنان وفادار ماند و در دادگاه فرمایشی به ۵ سال زندان محکوم گردید، اما رژیم انسان ستیز جمهوری اسلامی که وجود دگراندیشان را حتی در زندان‌ها نیز تحمل نمی‌کرد در جریان اعدام‌های دسته‌جمعی سال ۶۷ خسرو را به همراه هزاران مبارز راه آزادی و عدالت به جوخه‌های اعدام سپرد.

خسرو در سازمان اکثریت بنام حیدر شناخته می‌شد.  وی رفیقی صبور و باگذشت بود و در برخوردهایش احساس را در مخاطب برمی‌انگیخت. وجود او  سرشار از عشق و عاطفه بود و عاقبت نیز عاشقانه جان بر سر آرمانش نهاد.

خسرو مانند دیگر یارانش اجازه نیافت برای عزیزانش وصیت‌نامه بنویسد اما نامه‌هایی که از زندان برای همسر و دخترش نوشته بود نشانگر عشق عمیق او به همسر و دخترش است. این نامه‌ها ارزشمندتری و گران‌بهاترین یادگاری است که او برای همسر و دخترش بجای نهاده است. یادش گرامی باد.

در زیر نامه‌های خسرو به همسر و دخترش سارا را می‌خوانیم.

 یادش گرامی

————— —–

 

تاریخ ۳۰خرداد ۶۷

سلام سارای خوشگلم دختر کوچولوی من که دیگه بزرگ شدی میدونم که ر وز تولدت نزدیکه و آن روزدوستات جمع میشن و تولد دختر قشنگ من را جشن میگیرن همه تون میرقصین، میخونین وشادی میکنین. بعدش  تو شمعهایی را که مامان روی کیک تولدت گذاشته فوت میکنی، همه تون دست میزنین و اونوقت کیک را میبری  وبعدش همه تون اونو میخورین، راستی میدونی چندتا شمع مامان رو کیکت  میذاره پنج تا، پنج تا شمع خوشگل  میدونی چرا؟ برای اینکه تو پنج ساله میشی دختر بزرگ ما مان وبابا، ساارا جونم  میدونی که من نمیتونم بیام و وقتی تولد را جشن میگیری پیش تو باشم. پس توی همین نامه تولدت را خیلی خیلی بهت تبریک میگم و خیلی خیلی و محکم محکم از دور میبوسمت راستی سارا جان مامان ومامان بزرگ ومامان گلی را وهمه را ببوس.  تو لدت مبارک! بابا خسرو

زندان اوین سالن۶ اتاق۹۲ خسرو رجبیه شایان

۱۲مرداد۶۷

 

سلام به همسر عزیزم حوری

 ل من نامه ام را با تبریک هفتمین سالگرد ازدواجمان آغاز میکنم؛ حوری من، دوسال از جدائیمان گذشت و چند روز دیگر سومین سالگرد ازدواجی که در کنار یکدیگر نیستیم راجدا ازهم جشن خواهیم گرفت. دو سال از روزهایی که هر لحظه اش را در کنار هم بودیم گذشت، من در زندان و تو بیرون در شرایطی کاملا متفاوت.هرکس که روابط نزدیک گذشته ما، احساسات عمیقمان نسبت بیکدیگر وپنج سال زندگی مشترکمان را که با وجود تمام شادیها  و مشکلاتش در کنارهم و باهم سپری کردیم را نبیند ونشناسد، تصور خواهد کرد که با وجود چنین تفاوت شدیدی در محیط زندگیمان، ضرورتا از هر نظر، شخصیت، رفتار و … ازیگدیکر دور خواهیم شد؛ ولی من با اطمینان که چنین نیست و نمی‌تواند چنین باشد؛ چرا که زندگی مشترکمان وعشق همیشه شکوفایمان چنان رابطه وپیوندهای عمیقی میان ما بوجود آورده اند که زمان و مکان وهیچ عامل دیگری نبست که بتواند کوچکترین خللی دراین روابط وپیوندها بوجود آورد.

باآرزوی در کنار هم زیستن.

اوین  325 بند۲ پائین خسرو رجبیه شایان

—————————————-

*  این مجموعه خاطرات، قبلا در تاریخ‌های مختلف در نوشته‌های جداگانه  توسط نویسنده به کارآنلاین ارسال شده بودند که این بار در یک مجموعه تقدیم خوانندگان سایت می‌شوند. کارآنلاین

 

 

 

 

تاریخ انتشار : ۱۳ شهریور, ۱۳۹۶ ۱۱:۱۶ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

مروری بر آن‌چه تا بیست و سوم تیرماه گذشت

نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم…

غم دیگر

پایان تلخ یک ریاست جمهوری

کاش میشد

نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور

بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴