به گزارش خبرنگار ایلنا، حرف که میزند احساس میکنی نگاهش از روی همه چیز سُر میخورد؛ انگار از همه چیز کناره گرفته، از دنیا و مافیها؛ از فرزندی که در کمپ ترک اعتیاد در حاشیه شهر مشهد بستریست؛ از همسری که از داربست سقوط کرد و زمینگیر شد و بعد هم دِق کرد و رفت؛ از خودش؛ زنی اهل روستاهای حاشیه بیرجند با لهجهای که همآهنگ دوبیتیهای قدیمی و دوتار خراسانیست.
سالهاست که به قول خودش مجاورِ «امام رضا» شده، از همان زمان که خشکسالی آمد، همان سالهای زلزله و کمآبیِ خراسان جنوبی؛ همسرش در جستجوی کارِ ساختمان به مشهد آمد اما عاقبتش به خیر نشد؛ سقوط و مرگ. سرنوشت محتوم خیلی از کارگران سادهی بخش ساختمان، گریبان او را هم گرفت. حالا این زن، دستْتنها مانده با یک فرزند که درگیر غول اعتیاد، از این کمپ به آن کمپ سرگردان است و روی دست مادرِ بی پناه مانده.
این زن، زنی که نامش«ریحان» است. گرچه از دنیا و مافیها بُریده اما هنوز ترجیعبند کلامش، امید ناتمامِ زنی با دستهای ترکخورده را فریاد میزند. زنی که بعد از هر دو جمله میگوید «قربان امام رضا بروم… راضیم به گدایی درگاهش…» بیشتر از دو سال است که برای یک شرکت پیمانکاری کار میکند. کارش نظافت یک سرویس بهداشتی در یکی از فضاهای سبز مشهد است. شبها را هم کنار همان سرویس بهداشتی، در یک اتاقک کوچک و نمناک به سر میبرد:
«همینجا کنار سرویسها اتاقی تاریک و نمور دارم. بازهم خدا را شکر. نمیتوانم اجاره خانه بپردازم. نصف حقوقم میرود برای ماهانهی کمپ اعتیاد پسرم؛ باقی را هم خرج دوا و درمان خودم میکنم. رماتیسم دارم. دیابت هم دارم؛ اما بیمه ندارم…»
او که نه همسرِ کارگرش بیمه بوده که حالا مستمری و دفترچه خدمات درمانی داشته باشد و نه خودش سابقه برخورداری از خدمات حمایتی تامین اجتماعی را داشته، مجبور است برای برخورداری از خدمات بهداشتی و درمانی، مبالغی گزاف بپردازد. ریحانه از شرایط شغلیاش هم ناراضیست اما میگوید برای زنی در شرایط و موقعیت او فرصتی بهتر از این پیدا نمیشود:
«کمتر از یک میلیون تومان دریافتی دارم؛ قرارداد نوشته هم ندارم. شرکت، کار را از شهرداری مشهد گرفته و برای نگهداری فضای سبز چند نفر را استخدام کرده که وظیفه من نظافت سرویسهاست. به خاطر سن و سالی که دارم، حق بیمه هم برایم نمیپردازند و البته میدانند که با اوضاعی که من دارم، سمتِ شکایت و گرفتن حقم نمیروم».
سرنوشتِ ریحانه، سرنوشتی منحصر به فرد نیست. زنان و مردان بسیاری در شرکتهای پیمانکاری مختلف مورد اجحاف قرار میگیرند و به کمتر از حداقل مزد رضایت میدهند و از ترس اینکه مبادا بیکار شوند، صدایشان هم درنمیآید. پیمانکاران فقط در «شهرداریها» نیستند، هرجا که پول هست، پیمانکار هم هست، شهرداریها، پروژههای راهسازی و حمل و نقل و البته پروژههای نفتی و پالایشگاهها. از دهه هفتاد شمسی که «مناطق آزاد و ویژه اقتصادی» شکل گرفتند و گسترش پیدا کردند، شرکتهای پیمانکاری نیز بهصورت سلسلهمراتبی پا به عرصه وجود گذاشتند.
اما زنگ اخطار جایی به صدا درمیآید که پیمانکارانِ شهری برای بهرهبردن از سود بیشتر، سراغ نیروی کار کمدردسر و پُرسود میروند؛ سراغ زنان و کودکان و دقیقا در همین جاست که استثمار، شدت بیشتری پیدا میکند و البته نکته اصلی این است که کارفرمای مادر یا همان شخصیتِ حقوقی که کار را به پیمانی میسپارد، علیرغم تصریح قانون کار، معمولاً از خود سلب مسئولیت میکند و کاری ندارد که پیمانکار چه رفتاری در قبال نیروهایش دارد.
ماده ۱۳ قانون کار، وظایف کارفرمای مادر را در پروژههایی که برونسپاری میشود، به صراحت بیان کرده. براساس این ماده قانونی، کارفرمای مادر در قبال عملکرد پیمانکار، مسئولیت تضامنی دارد:
ماده ۱۳ – در مواردی که کار از طریق مقاطعه انجام مییابد. مقاطعهدهنده مکلف است قرارداد خود را با مقاطعه کار به نحوی منعقد نماید که در آنمقاطعه کار متعهد گردد که تمامی مقررات این قانون را در مورد کارکنان خود اعمال نماید.
تبصره ۱ – مطالبات کارگر جزء دیون ممتاز بوده و کارفرمایان موظف میباشند بدهی پیمانکاران به کارگران را برابر رأی مراجع قانونی از محلمطالبات پیمانکار, منجمله ضمانت حسن انجام کار، پرداخت نمایند.
تبصره ۲ – چنانچه مقاطعهدهنده برخلاف ترتیب فوق به انعقاد قرارداد با مقاطعهکار بپردازد و یا قبل از پایان ۴۵ روز از تحویل موقت, تسویهحساب نماید، مکلف به پرداخت دیون مقاطعهکار در قبال کارگران خواهد بود.
مهدی تقوی (اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی) در ارتباط با فلسفهی ماهویِ «شرکتهای پیمانکاری» میگوید: ایجاد شرکتهای پیمانکاری در اقتصاد، علیالخصوص اقتصاد نفت مبتنی بر دلایل زیرساختی است. معمولاً شرکتهای بزرگ و غولپیکر نفتی وارد حوزههای نفت و گاز میشوند، کار را از کارفرمای مادر و در موارد بسیاری دولت میگیرند و انجام میدهند. حالا مساله اینجاست که در کشورهای توسعهنیافته و دارای فضای اقتصادی بیمار، در واگذاریها «پارتیبازی» و رانت نقش اساسی دارد و دقیقاً همین جاست که مشکل اصلی بهوجود میآید.
تقوی، شکلگیری پیمانکاریِ «شاخهای» یا سلسلهمراتبی را نتیجه محدودیتِ تواناییهای پیمانگیرنده اصلی میداند و میگوید: ممکن است شرکت پیمانکارِ اصلی، بخشی از کار را نتواند خودش انجام دهد یا نیروی متخصص لازم را نداشته باشد، طبیعیست که این بخش کار را به شرکت یا شرکتهای دیگر واگذار میکند.
یکی از مشکلات اصلی در پارس جنوبی، همین پیمانکاریهای سلسلهمراتبی هستند. پیمانکار اصلی کار را به شرکت زیرین واگذار میکند و آن هم میدهد به دیگری تا اینکه نیروی انسانی در پایینترین رتبه قرار میگیرد و حقوقش معمولا زیرپا گذاشته میشود؛ چراکه با تغییرات متناوب پیمانکاران، یا مطالباتش پرداخت نمیشود یا بیکار میشود و اصطلاحاً دستش در حنا میماند.
تقوی در این مورد معتقد است که اگر پیمانکارِ طرف حساب با نیروی انسانی، حقوق نیروی کار را رعایت کند و دستمزدها را به اندازه کافی و سر موقع پرداخت کند، قاعدتاً نباید مشکلی وجود داشته باشد اما اگر این ساختار باعث شود که به کارگر فشار وارد شود و نیروی کار مجبور شود با دستمزد پایین و شرایط نامناسب کار کند، تجسم عینی «اجحاف» محسوب میشود؛ البته اگر اقتصاد «در حال رشد» باشد، تقاضا برای کارگر، افزایش پیدا میکند و کارگرِ ناراضی و مورد ستم، راحت میتواند برود جای دیگر کار کند. مشکل اینجاست که در شرایط فعلی ایران، تقاضا برای نیروی کار محدود است و کارگر هر اجحافی را مجبور میشود تحمل کند و کارفرمای پیمانکار نیز ترسی از اعمال این اجحاف ندارد. در کل باید بگویم این مساله، مسالهی بسیار غامض و پیچیدهای است و به عوامل بسیاری بستگی دارد.
این اقتصاددان بحث «نظارت درست» را هم دخیل میداند و میگوید: مجموعه کارفرمای مادر باید به دقت بر سلسله مراتب پیمانکاران نظارت کنند تا حقکُشی و اجحاف در حق نیروی کار به وجود نیاید.
تقوی در مجموع، وجود شرکتهای پیمانکاری و فلسفهی وجودیِ «برونسپاری» را پدیدهای عجیب و غریب نمیداند و معتقد است: در اقتصاد مدرن در کشورهای پیشرفته جهان، پیمانکاران در حوزههای کلیدی حضور دارند؛ پیمانکاران نفت، پیمانکاران جادهساز، پیمانکاران ساخت و تجهیز خطوط راهآهن، حتی پیمانکاران کشتیسازی و هواپیماسازی که براساس «تواناییهایشان» پروژههای بزرگ را به پیمان میگیرند؛ به عبارتی در اقتصادهای رقابتی، شرکتهای پیمانکاری معمولا غولهای بزرگ هستند که نیاز به «حسن شهرت» و عملکردِ قابل قبول دارند تا بتوانند پروژههای بیشتری بگیرند و سر پا بمانند.
در روزهای گذشته تصاویری در فضای مجازی منتشر شد که کودکی را در حال رنگآمیزی جداولِ کنار خیابان در یزد نشان میداد. روابط عمومی شهرداری یزد در واکنش به این تصاویر که آنها را نتیجهی شیطنت رسانهها نامید گفت: رنگآمیزی جداول شهری به «پیمانکاران» واگذار شده و شهرداری «مسئولیتی» در زمینه نیروی انسانی ندارد.
به نقل از: خبرگزاری ایلنا (متن خلاصه شده)