یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۲۰:۳۲

یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۲۰:۳۲

کلودت کالوین: دختری که بر جای خود نشست تا تاریخ برخیزد!
آن روز رانندهٔ اتوبوس از کلودت خواست که جایش را به مردی سفیدپوست بدهد، اما او خلاف انتظار حاضران گفت: «نه. من از جایم بلند نمی‌شوم.» کلودت کالوین اولین کسی نبود...
۲۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بیانیه موسوی؛ از انتقال مرجعیت نیروی تغییر تا نقد شتاب‌زدگی در اپوزیسیون
حمید احمدزاده: بیانیه موسوی، مطالبات ابتدایی و فوری مردم از حاکمیت را در قالب اقداماتی نمادین و عملی مانند آزادی زندانیان سیاسی و تغییر در سیاست‌های رسانه‌ی ملی مطرح می‌کند....
۲۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: حمید احمدزاده
نویسنده: حمید احمدزاده
عباس عراقچی: جنگ اسرائیل دیپلماسی را خراب کرد. ایالات متحده می‌تواند آن را احیا کند.
مذاکراتی که زیر سایه جنگ برگزار می‌شوند ذاتاً ناپایدار هستند و گفتگو در میان تهدیدها هرگز واقعی نیست. برای موفقیت، دیپلماسی باید بر اساس احترام متقابل بنا شود.... مردم آمریکا...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: عباس عراقچی
نویسنده: عباس عراقچی
کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!
کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاست‌های غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایه‌داران در شرایطی به کار گرفته می‌شوند...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
ما راویان قصه‌های رفته‌‌ از‌ یادیم
بیاییم رنجِ این روزهای دشوار را کم کنیم. با تغییر در نگرش، با چه باید کردِی دیگر… با عشق و زنده‌باد زندگی… نکبتِ جنگ، خانمان‌سوز است… بیانِ خواستِ یک‌صدایِ برقراری...
۲۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر): «جبهه کردستانی»، ائتلافی علیه جنبش «زن، زندگی، آزادی»
این هفت جریان کردستانی، در جریان تهاجم بسیار کارشده، هدفمند و برنامه ریزی شده برای لیبیایی کردن ایران، از سوی “جامعه جهانی” به رهبری آمریکا و نیروی نیابتی اش اسرائیل،...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
نویسنده: هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
بیانیۀ میرحسین موسوی از زندان اختر
مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند... در کوتاه‌مدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان‌ سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانۀ ملی کمترین توقعات است. برگزاری...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: میرحسین موسوی
نویسنده: میرحسین موسوی

مطرح شدن خطرانقلاب سیاسی و اجتماعی در خبرگزاری جمهوری اسلامی!

اکنون ما در دوره انتقالی بسیارحساس و خطیری قرارداریم که در آن نوع گفتمان ها و جهت گیری های آتی رقم می خورند و البته موج سواران و بازیگران قهار هم برای آن که جای رژیم را با کم ترین جابجائی و تکان اجتماعی به مددقدرت های بزرگ بگیرند کم نیستند و به شدت از طریق رسانه ها و کمپین های مداوم و جهت مند و... مشغول نقش آفرینی و پرکردن خلأنهادهای فرسوده شده رژیم هستند.

در برخی رسانه های داخل و از جمله رسانه های دولتی اخیرا حول سیر و شتاب اعتراضات و محتوای تحولات جامعه ابرازنگرانی می شود و حتی از احتمال وقوع رخدادهای غیرمترقبه ای چون انقلاب اجتماعی و یا انقلاب سیاسی هم سخن به میان آورده می شود. در این گونه مطالب یا گفتگوها نسبت به انباشت بحران، نارضایتی ها و بن بست و فقدان چشم اندازی امبدبخش برای حل آن ها در چهارچوب سیستم هشدار داده می شود. گرچه روحانی بکرات به اهمیت وحدت تاکید کرده و می گوید حالا وقتش نیست که زیرپای همدیگر را خالی کنیم، اما منازعات جناحی هم چنان با شدت و حدت بیشتری ادامه دارد. بی اعتمادی جامعه به نظام- به شمول هر دو جناح- به اوج تازه ای رسیده است (و در این میان برخی هم چون حسین راغفر برای جلب اعتمادعمومی از عفوعمومی، کنارکشیدن سپاه از حوزه اقتصادی و مداخله درامورات کشور، دست شستن امام جمعه ها و مراجع از حوزه اقتصاد و ضرورت شفاف سازی حرف می زنند).  پرسش های مهمی در ذهن جامعه و نسل جوان در مورد چگونگی عبور از نظام کنونی و تصویرسازی از نظام جایگزین مطرح می گردند که بدین شکل در خبرگزاری جمهوری اسلامی و برخی رسانه های رژیم بازتاب می یابند. هدف از گشودن بحث حول آن ها توسط رسانه های سیستم البته برای باصطلاح بهداشتی کردن فضای جامعه و تأثیر گذاری بر ذهنیت مردم و نیز حساس کردن «بزرگان نظام» به خطیربودن اوضاع است. مطابق معمول هم اگر برخوردسخت را جناح تندرو و مسلط بر ساختارقدرت برعهده دارد، اما وظیفه برخورد نرم با هدف کنترل و جهت دادن به ذهنیت جامعه، به عهده دولت و اصلاح طلبان و عناصری چون عبدی ها و تاج زاده هاست که خطر را زودتر دریافته اند و سعی می کنند که در چهارچوب سیستم برای آن ها راه حل پیداکنند و به قول خودشان از تهدیدها فرصت بیافرینند.

در همین رابطه خبرگزاری ایرنا* که پیشترهم حول موضوع خطرسیاسی شدن اعتصاب های صنفی و از جمله اعتصاب سراسری کامیونداران مطلبی نگاشته است، اما اینک مستقیما حول احتمال وقوع انقلاب اجتماعی (و سیاسی)- به نقل از فوکویاما که که گویا آن را در سمیناری مطرح ساخته است- با عباس عبدی گفتگوکرده است. عبدی که خودسخت نگران از دست رفتن کنترل نظام بر اوضاع است، می گوید نهادهای اصلی و مهم جامعه (یعنی نهادهای کنترل کننده جامعه) مثل دین، خانواده، آموزش و پرورش، رسانه، دولت و اقتصاد و… کارکرداصلی خود را از دست داده اند و بنابراین جامعه با بن بست و بحرانی مواجهه است که با تداوم سیاست های تاکنونی نمی تواند ادامه پیداکند. او البته مخاطب اصلی اش و امیدش- اگر که امیدی باقی مانده باشد- به سردمداران و عقلاء نظام است که تا کار از کار نگذشته به خود بیایند و با انجام یک سلسه اقدامات سنجیده از این گردنه خطرناک عبورنمایند. مشکل اصلی اما آن است که جناح مسلط اساسا نگاهش به رویدادها امنیتی است و گوشش به این حرف ها بدهکارنیست. و این در حالی است که دوگانگی و شکاف بین جامعه واقعی و ارزش های آن با جامعه رسمی و ارزش های مدنظرنظام، هرروز به شکل مضحکه آمیزی فوران می کند وجناح مسلط فاقد انعطاف لازم است. بطوری که هرروز شاهد این گونه دو گانگی ها بین رفتارمتفاوت جامعه و رفتارحاکمیت درسطح جامعه و تریبون های رسمی رژیم هستیم. البته این دوگانگی و شکاف از خیلی وقت پیش برای همه و خودرژیم آشکار بود و سعی می کرد به نحوکج و دارمریر و شل کن و سفت کن با آن کنار بیاید و البته چاره ای هم جز این نداشت، اما وقتی چنین شکافی به مرحله تازه ای از اعتراضات و عرض اندام خیابانی می کشد، دیگر تبدیل به خطر برای نظام می شود. وضعیت به نحوی دگرگون می شود که حتی هنرمندانی که در طی این سال ها به نوعی با رژیم کنارآمده بودند و سیاست «آسه برو، آسه بیا » را پیش گرفته بودند، با مشاهده فضای عمومی و انتظارات مخاطبان خود، دیگر حاضرنیستند به سادگی گذشته به سازرژیم به رقصند و مثلا در دعوت به افطاری روحانی شرکت کنند (بگذریم از امثال حسین دولت آبادی ها که هنوز هم زندانی بافته های گذشته اش بوده و تغییراوضاع را در نیافته است).

عباس عبدی که از ترس گسترش خیزش دیماه به عجله در گفتگوی بی بی سی ظاهرشد و علیه تظاهرکنندگان و خاموش کردن شعله های آتش، با توسل به حربه سوریه ای شدن ایران سنگ تمام گذاشت، در گفتگو با خبرگزاری ایسنا از اصلاح طلبان می خواهد که براندازان را خیلی جدی نگیرند! او این پرسش را مطرح می کند که حالا شعاردادید «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!» خوب! بعدش چی؟ گرچه ایشان بعدش را خوب می داند و اگر هم نمی دانست می توانست با مراجعه دوباره به پیمایش های گوناگونی که خود و دوستانش صورت داده اند پاسخ خود را پیداکند. اما از قضا او می داند و از ترس آن است که سعی می کند با تظاهربه آرامش خاطر به صفوف اصلاح طلبان «دلواپس و آشفته حال» روحیه بدهد و آن ها را به دفاع قاطع تر از نظام تشویق کند تا به نحوی فعالانه تر سیاست ورزی کنند و نظام را از تیررس خطرمخالفان برانداز در امان نگهدارند. با این همه به شکل تلگرافی به چندفقره پاسخ در برابرپرسش «خوب! بعدش چی می شه» اشاره می کنم:

نخست آن که مردم معترض با خارج کردن خود از سیطره نفوذهردوجناح، خود را به لحاظ ذهنی برای مرحله تازه ای از مبارزه آماده می کنند. اگر پیمایش های شما را جدی بگیریم می پذیرید که حداقل ۷۵٪ مردم از وضعیت ناراضی و خشمگینند. دوم آن که با خالی کردن زیرپای اصلاح طلبان، و شکستن طلسم اغواگری آ‌ن ها برای ایجادتشتت در صفوف مردم، طلسم رژیم هم برای کشاندن مردم به جادوی صندوق تحت کنترل جنتی -گماشته حضرت آقا- در هم می شکند. و سوم آن که از این طریق به لحاظ عملی مسیرشکل گیری قطبی مردمی و مستقل اکثریت بزرگ مخالف سیستم، و یک جنبش ضداستبدادی و اجتماعی و مطالبه محور، که ممانعت از شکل گیری آن رازبقای تاکنونی رژیم بوده است هموار می شود و رژیم به ناگزیر به حالت تدافعی می افتد. با بهم خوردن توازن قوا رژیم دیگر به شیوه تاکنونی قادر به حکمرانی نخواهد بود. چهارم آن که با از دست رفتن هرگونه پایگاه حمایتی قابل توجه در میان مردم و با قرارگرفتن اشان در اقلیت محض یعنی بنا به نتایج پیمایش خودشان در بهترین حالت ۲۵٪ حامی  در برابر ۷۵٪ مخالفی قرار می گیرند که دیگر حاضرنیستند منفعل و تماشاچی باشند، بلکه تبدیل به کنشگر و معترض فعالی شده اند که قادرند رژیم را بایکوت کنند و در بی شمار نبردهای موضعی و سراسری، با موج های اعتراضی کوچک و بلند، هرروز در هرگوشه و کنارکشور، نفس رژیم را ببرند و صدای اعتراض خویش را به گوش جامعه و جهانیان برسانند. در برابرچنین برآمدی.، ترس از فروپاشی شاکله نظام و آخر و عاقبت خود، جناح های رژیم را که قادرنیستند از منافع ویژه خود بگذرند، بیش از جنگ های زرگری و نیمه زرگری گذشته، به جان هم بیاندازد. هم چنین پدیده شکل گیری دوقطبی شدن جامعه، غرش آسمان بدون رعد و برق نیست، بلکه همانطور که بسیاری تجربه ها نشان داده است، موجب گسیخته شدن شیرازه رژیم و شکاف در میان ارگان های اصلی سرکوب و قهررژیم، یعنی صفوف ارتش و سپاه و امنیتی ها و بسیجی ها که نهاداصلی کنترل جامعه توسط سیستم محسوب می شوند، می گردد. سخنان نماینده دانشجوی وابسته به یکی از تشکل های وابسته به رژیم در دانشگاه ها که جرئت کرده بود مستقیما بخودخامنه ای انتقاد کند واو را مسئول وضعیت نابسامان بداند، که به سزای آن هم بازداشت شد وبرایش پرونده درست کردند، نمونه کوچکی از پی آمدهای این گونه تکانه ها در این گونه ها نهادهاست. و بالأخره، پنجم آن که وقتی شکل گیری این آرایش نوین ذهنی و میدانی در کناررشدمبارزات روزمره معیشتی و غیرمعیشتی که حلقه های آن ها دارند به هم گره می خورند و شالوده نبردهای سراسری را شکل می دهند، قرارگیرند می توانند به نیروی قاطع تغییر تبدیل شوند که  کل ارکان رژیم را به لرزه اندازند و چه بسا در مسیرشکوفائی خود ساختارهای قدرت را فلج کرده و درهم بشکنند.

بسیارخوب! این نتایج به دور از جنبه شعاری و خیالبافانه، آن واقعیت های عینی است که پیمایش های آقای عبدی و دوستانش نیز آن ها را تأیید می کنند. اگر عباس عبدی نمی داند که یک رژیم با از دست دادن پایگاه حمایتی خود در جامعه و منزوی شدنش از یکسو و فعال شدن آن ها در قطب مخالف چه معنائی دارد و چه می تواند بر سررژیم بیاورد، بهتراست که یک باردیگر تاریخ و یا درس نامه های جامعه شناسی را که خوانده است مرورکند تا بداند که درهم شکستن یک به یک اتوریته ها- یعنی همان که او آن را از دست دادن کارکردنهادها می نامدـ در نظام های مستبد چه معنا و نتایجی دارد، و بداند که چگونه مردم در این گونه اعتراضات میدانی به دردهای مشترک خود وقوف پیدا می کنند و به این خودآگاهی می رسند که منشا‌اصلی قدرت خودشان هستند، که وقتی که خود به شکل همبسته به میدان بیایند قدرت های استبدادی بهمان اندازه پوشالی و شکننده می شوند. آیا نمونه های شاه و مبارک و تونس و لیبی و …  شکی در شکنندگی آن ها باقی می گذارد؟. و نیز بداند که با از کارافتادن آخرین تیرترکش یعنی نهادپلیس و سرکوب آیا ملجأ و پناهی جز توسل به «نهاد» امام زمان غایب و استعجال در ظهورش  برای حفظ و نجات رژیم باقی خواهد ماند؟!. اکنون آن چه که ما امروز شاهدش هستیم صدای شکستن یک به یک استخوان های اتوریته رژیم و یا به عبارت دیگر فراینداز کارافتادن نهادهای کنترل رژیم بر جامعه است. در دنیای بهم پیوسته امروز که هم چون ظروف مرتبطه عمل می کند، قلمروهای انحصاری دولت های بسته و سرکوبگر بالکل از دست رفته است و وقتی قدرت فریب تیرش به سنگ می خورد و جامعه از نارضایتی انباشته می شود، این قواعد حاکم بر ظروف مرتبطه است که تعیین تکلیف می کند و نه قواعدخودخوانده مستبدیی که دورانشان سپری شده است. مهم ترین قواعداین ظروف مرتبطه در جهان امروز را می توان در دو کلمه خلاصه کرد: شبکه های اجتماعی ( اعم از حقیقی و مجازی) و گفتمانی که مرز و دیوار نمی شناسد و کنترل هردو آن ها از چنگ حکومت ها (بویژه حکومت های مستبد) خارج شده است. گرچه رژیم تلاش مذبوحانه ای را برای کنترل شبکه های مجازی در پیش گرفته که بیشتر به جنگ با غول آسیاب بادی می ماند!

جامعه شناسانی از نوع عباس عبدی در ارزیابی های خود از تحولات جامعه عموما مرتکب دو خطای بزرگ هستند: اول آن که فروپاشی و تغییرارزش های سنتی جامعه به ارزش های نوین در حوزه های گوناگون دین و خانواده و سبک زندگی و  اقتداردولت و… را معادل فروپاشی جامعه می انگارند. در حالی که تفاوت مهمی بین تغییرارزش ها و فروپاشی جامعه وجود دارد. دوم آن که خطرفروپاشی دولت و سیستم  به دلیل از کارافتادن نهادهای کنترل کننده را به معنی فروپاشی جامعه و کشور می داند که این دو هم الزاما هم پوشانی ندارند. او با توسل به آن ها به هراس افکنی پرداخته و از قضا با دفاع از سیستم که عامل اصلی ناهنجاری های و تنش هاست، خود به آن چه که از آن بیم می دهد دامن می زند. بی تردید خطرها و آسیب های جدی وجود دارند اما تنها با نگاه به جلو و تغییروضعیت است که می توان به مقابله مؤثر با آن ها پرداخت و نه با دفاع از وضعیت و عواملی که خود مسبب آن ها هستند. او در عین حال که از بن بست صحبت می کند، اما به اراده موهومی در نظام که وجودخارجی ندارد دخیل می بندد. عاملیت سیستم با از کارافتادن نهادهای کنترل کننده به زیرسؤال رفته است، اما او نمی تواند به عاملیتی بیرون از سیستم بیاندیشد.

  تفاوت جمهوری اسلامی با حکومت استبدادی پیشین در ایران و یا در کشورهای منطقه، بهره گیری از نوعی تکنولوژی قدرت با القاء مشارکت کاذب به جامعه بود که از بدو به قدرت رسیدن نظام اسلامی در شکل غشاء جمهوری برگرد هسته اصلی ولایت مطلقه، و به وساطت منازعات جناحی و به ویژه به توسط اصلاح طلبان در بیست سال اخیر صورت می گرفته است که اکنون به دلیل محسوس و آشکارشدن بیلان منفی خروجی اش در آستانه چهل سالگی و آگاه شدن اکثریت جامعه به این حقه بازی تکنولوژی قدرت، کارآئی گذشته خود را اگر نگوئیم که بطورکامل از دست داده لااقل دارد به سرعت از دست می دهد. بطوری که می توان گفت سیکل چرخه بازتولیدقدرت در سیستم با بحران جدی و لاعلاج مواجه گشته است.

اکنون ما در دوره انتقالی بسیارحساس و خطیری  قرارداریم که در آن نوع گفتمان ها و جهت گیری های آتی رقم می خورند و البته موج سواران و بازیگران قهار هم برای آن که جای رژیم را با کم ترین جابجائی و تکان اجتماعی به مددقدرت های بزرگ بگیرند کم نیستند و به شدت از طریق رسانه ها و کمپین های مداوم و جهت مند و… مشغول نقش آفرینی و پرکردن خلأنهادهای فرسوده شده رژیم هستند. البته وضعیت و آرایش چپ یعنی مدعیان دفاع از یک انقلاب اجتماعی واقعی در این میان ازهمه آشفته تر و کم سوتر است. ظاهرا برای آن ها روزمرگی و مشغول شدن با مسائل خرد وریز و یا فرقه ای بیش از درگیرشدن با مسائل واقعی و گرهی جنبش جاذبه دارد. و این درحالی است که دوره افشاگری ها اساسا سپری شده و جامعه واردفاز و کیفیت دیگری از کنشگری شده است. عنوان یک مثال می توان به بحث ورودپارادایم اسلامی سیاسی به قوس نزولی و زوال یابنده خود که اکنون مدت هاست مطرح می شود که ضرورت گشایش بحث و دیالوگ حول آن ها در رسانه های چپ و در سطح جامعه و پی آمدهایش به دلیل همین میل وافربه روزمرگی و گریز از مسائل بنیادی توجهی برنیانگیخته است. در حالی که تحلیل همه جانبه این پارادایم و جمع بندی چهل سال بیلان آن، آن هم در آستانه چهلمین سالگردنظام اسلامی ضرورتی بی چون و چراست. چنین دیالوگ و جمع بندی در حقیقت بیانگرنقدجامعه از خود و هم چنین نقدچپ از خود و از خطاهای بزرگش در برخورد با فاجعه اسلام سیاسی است.  بدیهی است بدون چنین نقدی خروج سازنده و معطوف به رهائی  از این باتلاق و از بحران پیچیده و مرکب کنونی ناممکن است اگر چه می توان بدون آن هم از فاجعه ای به فاجعه دیگر عبورکرد. برای کسانی که شاهدورودبه فاجعه انقلاب اسلامی بهمن ۵۷ با امیدهای بزرگ به چنین باتلاقی بوده اند، و  نیزناظرتباهی چندین نسل و نابودی سرمایه ها و توانائی هائی یک کشور، برایشان درس بزرگ انقلاب بهمن نشان دهنده بطلان این تصورعمومی بود: «دیو چو بیرون رود فرشته در آید». غرض آن که بیرون کردن تؤامان «دیو و در آمدن فرشته» چالش بزرگ و اکنون جامعه و کنشگران است. در حال حاضر چه بسا داریم یک باردیگر به لحظه های مهم وعطف تاریخی نزدیک می شویم که شکل گیری ذهنیت ها و گفتمان های تازه معطوف به دوره ای جدید با شرایطی بالکل متفاوت از گذشته، احتمالا مهم ترین چیزی است که جامعه اکنون در حال پروردن آن ها است. بی تردید تجربه های تلخ و آموزنده برگرفته از حاکمیت چهل سال اسلام سیاسی و مطالبات اندوخته و انباشته و بی پاسخ مانده و نیز تجربه پیش از انقلاب و البته داشتن تصویرواقعی از بحران های منطقه و بحران های های بین المللی برخاسته از مناسبات قدرت ها و مناسبات سرمایه داری حاکم بر جهان، همه و همه می توانند قطعات مهمی از پازل گفتمان جدید و معطوف به رهائی باشند. پرسش اما این است که سهم چپ ( چه در داخل و چه در خارج ) و میزان مشارکتش در شکل گیری این گفتمان و برگزاری کمپین های مختلف تا چه اندازه است؟

 

ایسنا: شما چه چیزی برای گفتن دارید؟

www.isna.ir/news/97031005175

ایرنا: باید به مطالبات اجتماعی پاسخ دهیم

http://www.irna.ir/fa/News/82931735

مهم ترین مساله تاکتیک و استراتژی در لحظ کنونی

http://taghi-roozbeh.blogspot.com/2018/05/blog-post_11.html#more

تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد, ۱۳۹۷ ۱۰:۵۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

مطالعه »
پيام ها

کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!

کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاست‌های غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایه‌داران در شرایطی به کار گرفته می‌شوند که از کم‌ترین حقوق برخوردارند و نماد بهره‌کشی عریان سیستم سرمایه‌داری‌اند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

کلودت کالوین: دختری که بر جای خود نشست تا تاریخ برخیزد!

بیانیه موسوی؛ از انتقال مرجعیت نیروی تغییر تا نقد شتاب‌زدگی در اپوزیسیون

عباس عراقچی: جنگ اسرائیل دیپلماسی را خراب کرد. ایالات متحده می‌تواند آن را احیا کند.

کرامت کارگران افغانستانی را پاس بدارید؛ آنان پناهنده‌اند نه جاسوس!

ما راویان قصه‌های رفته‌‌ از‌ یادیم

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر): «جبهه کردستانی»، ائتلافی علیه جنبش «زن، زندگی، آزادی»