چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۷
این دو قتل حکومتی ادامۀ روندی است که جمهوری اسلامی طی ماههای اخیر به راه انداخته و برای سرکوب هرگونه اعتراضی، حتی زندانیانی را که سالهاست در زندان به سر میبرند و احکام اعدامشان بارها بین دادگاههای مختلف در رفتوآمد بوده، به قتل رسانده است. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، پیش از هر چیز همانگونه که بارها اعلام کرده است، اعدام را قتل حکومتی میداند و بدون توجه به انگیزۀ جرم، مخالف مطلق صدور و اجرای چنین حکمی است.
ولکر تورک، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو، در گزارشی در ماە فوریە بە عواقب انسانی جنگ اوکراین اشارە داشتە کە در نوع خود عمق فاجعەبار این جنگ وحشیانە را برملا می کند. او اعلام کرد کە شمار تلفات غیرنظامیان در جنگ اوکراین هشت هزار نفر، بیش از ١٣ هزار نفر زخمی و در حدود چهاردە میلیون نفر نیز آوارگانی اند کە خانە و کاشانە خود را ترک کردەاند. آمار وحشتناکی کە پردە از جنایتی بر می دارد کە بشر عصر کنونی در اوج ناباوری با آن مواجە شدەاست.
«ولفرام وایمر»، روزنامهنگار آلمانی در اظهاراتی گفتە که روسیه عملا در جنگ اوکراین پیروز شده است. او در ادامە گفتە کە نکته حساس این است که این نتایج در سطح سیاسی چه تاثیری خواهد داشت، چرا که روسیه عملا دونباس را تصرف کرده و مساحت این مناطق به تنهایی به اندازه گستره سە کشور اروپائی از جملە کشورهای بلژیک و هلند است.
در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سختتر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محلهای کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمعهای اعتراضی میزنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …
دو سال از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در ایران که با قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی آغاز شد، میگذرد. طی این اعتراضات دستکم ۵۵۱ معترض، ازجمله ۶۸ کودک و ۴۹ زن، بهدست نیروهای امنیتی به قتل رسیدند. اکثر کشتهشدگان با سلاح گرم یا ضربات باتون به قتل رسیدند. نهادهای رسمی جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را بهکار بردند تا قتل این معترضان را انکار یا -با ارائه اطلاعات غلط- اخبار مربوط به مرگ ایشان را مخدوش کنند.
تا همین اواخر و حتی هم اکنون هم تاحدی و با شدت و درجه کمتری کار حاکمیت درگیری و جنگ با همین «امت اسلامی» بود که امروز آن را مخاطب قرارداده و فراتر از ملیت عنوان می کند. با مداخلاتش در سوریه و درگیری با دیگرکشورهای عرب و در یمن و عراق و بحرین و … و هرجایی که دستش می رسید، دستی در منازعه داشت. از این منظر از قضا دقیقا «امت اسلامی» حربه ای بود علیه همان کشورهای اسلامی که امروزه مخاطب این فراخوان قرارمی گیرد و در تقابل با «امت عرب» آنها قرارداشت….
ما بر این باوریم که جامعۀ مدنی ایران زندهتر، پویاتر و فعالتر از آن است که سرکوبها و فشارهای امنیتی خللی در عزم مردم ما برای رسیدن به مطالبات برحقشان وارد آورد. درهمتنیدگی جنبشهای مدنی، اجتماعی و صنفی که در جنبش عظیم «زن، زندگی، آزادی» تبلوری خیرهکننده یافت، هموارکنندۀ راه گذاری خشونتپرهیز و مسالمتآمیز از جمهوری استبدادی دینی کنونی به آزادی، برابری، مردمسالاری (دموکراسی) و چشیدن طعم عدالت اجتماعی است.
دولت و نهادهای حکومتی باید از این فرصت بهره بگیرند تا با ایجاد زمینههای مناسب برای گفتوگوی اجتماعی و افزایش شفافیت، این امید را تقویت کنند. همانطور که در نظرسنجیها آمده، یکی از اصلیترین مسائلی که مردم با آن روبرو هستند فساد اقتصادی است، و اگر دولت بتواند با اجرای سیاستهای موثر ضد فساد و بهبود وضعیت معیشتی مردم، اعتماد اجتماعی را بازسازی کند، میتواند از این بحرانها جلوگیری کند.
مهسا ژاندارک ایرانزمین ، همان طاهره قرهالعین است، قمر وزیری، هما دارابی، زهرا بنییعقوب…، تمام زنانی که هر اذان شلاق می خوردند، او فریاد مادر ستار، پویا، نوید و مادران خاوران است. مهسا ۲۲ سال داشت و ۱۱ سال از عمرش را در نظام آموزشی ایدئولوژیک درس خوانده بود؛ در مدارسی که درودیوار کلاس و حیاطاش پر از نوشتارهای مذهبی و احکام اسلامی و کتابهایشان همه آموزش آنچه خواستۀ نظام است…
ادعای حل مشکل پرستاران با تقلیل به پرداختِ معوقات، در واقع پاککردن صورت مسئله است. مشکلات پرستاران فراتر از پرداخت معوقات است، معوقات بخش کوچکی از مشکلات آنان است…..
ما بر این باوریم که جامعۀ مدنی ایران زندهتر، پویاتر و فعالتر از آن است که سرکوبها و فشارهای امنیتی خللی در عزم مردم ما برای رسیدن به مطالبات برحقشان وارد آورد. درهمتنیدگی جنبشهای مدنی، اجتماعی و صنفی که در جنبش عظیم «زن، زندگی، آزادی» تبلوری خیرهکننده یافت، هموارکنندۀ راه گذاری خشونتپرهیز و مسالمتآمیز از جمهوری استبدادی دینی کنونی به آزادی، برابری، مردمسالاری (دموکراسی) و چشیدن طعم عدالت اجتماعی است.
این جنبش با تمام فراز و نشیبهایش، تاثیری بازگشت ناپذیر بر وضعیت امروز مردم ایران گذاشته است و برگشت به گذشته خواب و خیالی بیش نیست. جامعه در واقع با مطرح کردن شعار زن، زندگی، آزادی دستورکار آیندهی خود را تعریف کرده است. این جنبش زمزمهی آیندهای روشن، آزاد، برابر حقوق و بیدغدغه در چشمانداز زندگی مردم بوجود آورد. جنبش زنان برای دستیابی به تغییرات واقعی و پایدار، باید ساختارهای مردسالارانه، قوانین تبعیضآمیز و هنجارهای موجود را به چالش بکشد. این فرآیند به معنای بازنگری قوانین و بازتعریف ارزشها و هنجارهای اجتماعی است که به طور سنتی به نفع مردان بودهاند.
ما بر این باوریم که جامعۀ مدنی ایران زندهتر، پویاتر و فعالتر از آن است که سرکوبها و فشارهای امنیتی خللی در عزم مردم ما برای رسیدن به مطالبات برحقشان وارد آورد. درهمتنیدگی جنبشهای مدنی، اجتماعی و صنفی که در جنبش عظیم «زن، زندگی، آزادی» تبلوری خیرهکننده یافت، هموارکنندۀ راه گذاری خشونتپرهیز و مسالمتآمیز از جمهوری استبدادی دینی کنونی به آزادی، برابری، مردمسالاری (دموکراسی) و چشیدن طعم عدالت اجتماعی است.