ما عمیقاً باور داریم که نجات ایران و گذر از این پیچ خطرناک تنها از مسیر صلح، آشتی ملی، گفتوگوی آزاد، و مشارکت همۀ نیروهای دلسوز در داخل و خارج کشور امکان پذیر است. اکنون زمان تصمیمهای بزرگ، شجاعانه و مسئولانه است.
در شرایط کنونی، نشانههایی چون پیروزی چهرهای چون پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری، افزایش تمایل به مذاکره، و تغییر نسبی در لحن مقامات، توجهبرانگیز است. با اینحال، این تغییرات، اگر با اصلاحات بنیادین همراه نباشند، از جمله بازنگری در قانونگذاری بهویژه در حوزههایی چون حجاب، توقف برخوردهای سلیقهای و امنیتی با جامعه مدنی، گشایش در عرصههای فرهنگی، احترام به آزادیهای دموکراتیک و اصلاح رویههای پلیسی، نمیتوان از آنها بهعنوان نشانهای از بلوغ سیاسی یا اجتماعی یاد کرد.
نهفقط بازنشستگان، که همهٔ مردم ایران پریدن از آتش را بلدند. سالهاست که هر روز از آتش فقر و بیداد، سانسور و نابرابری، شلاق و زندان گذشتهاند؛ از میان هزاران شعلهٔ سوزان.
دستکم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییلاند . نتانیاهو بارها بیپرده و باافتخار از هدفاش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»اند.
پس از آغاز جنگ، همسرم نسرین ستوده متنی را در اختیارم گذاشت که حاوی مصوبه ای بود که در سال ۱۳۶۵ ، شورای عالی قضایی با هدف تامین امنیت زندانیان، آن را به تصویب رسانده بود. بر اساس این مصوبه کلیه ی زندانیان مناطق جنگی بی درنگ باید آزاد شوند .
اخراجهای سازمانیافته گرچه همچون تندآبی از چند هفته پیش بر بستر افغانستیزی نابکار در کشور جریان دارد، این روزها اما با برچسب خوردن اتهام «جاسوسی» برای مهاجرینی از افغانها به نفع دشمن، سرعت باز بیشتری به خود گرفته است. پشتوانهی موجهای قبلی افغانستیزی، بزرگنماییهای حساب شده در مورد فقراتی از سرقت، قاچاق، تجاوز و قتل توسط این یا مهاجر افغان بود، حالا اما بیشرمانه بهانه را «همکاری افغانها» با اسرائیل قرار دادهاند!
آزادی از میان اجساد مردم، آوار خانهها و بمباران کشور زاده نمیشود. دموکراسی را نه با موشک، بلکه با اراده و فداکاری خودمان میسازیم؛ نه با همدستی با دشمن، بلکه با ایستادگی در برابر هر دو استبداد: استبداد داخلی و تجاوز خارجی
نهضت آزادی ایران در راستای راهبرد تقویت همبستگی ملی که آثار برجسته آن را در جریان جنگ تحمیلی اخیر شاهد بودیم، بازگشت حاکمیت به مردم و تحقق مطالبات ملی از جمله رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی را ضروری میداند تا امید به آینده در جامعه تقویت شود و زمینههای عبور از بحران های جاری کشور فراهم شود.
اکنون بیش از هر زمان، نیاز حیاتی جامعۀ ایران بازیابی و تقویت «استقلال اندیشه» و «سازماندهی مستقل سیاسی» است. ما باید بتوانیم در دل بحران، بدون اتکا به حاکمیت یا قدرتهای متجاوز، ظرفیتهای مدنی، سیاسی و فکری خود را احیا کنیم.
آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناکترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعهی بینالمللی میخواهیم که با برداشتن گامهای فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنیسازی، و هر دوطرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساختهای حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.
در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایتکارانهٔ حکومت نژادپرست و نسلکش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هممیهنانمان در جایجای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروریست که در جریان دقاع از میهنمان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.
ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایهداری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بیپناه نباشد، اگر چپ در خیابانها، کارخانهها، اردوگاهها و مناطق جنگزده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه میکنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.
در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایتکارانهٔ حکومت نژادپرست و نسلکش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هممیهنانمان در جایجای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروریست که در جریان دقاع از میهنمان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.