یکشنبه ۴ آبان ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۳

یکشنبه ۴ آبان ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۳

آن نجار پیر
در همان عوالم کودکی شنیده بودم از بزرگ‌ترها که تابوت را برای آدم‌های ناصبور می‌سازند! و در قبرستان دیده بودم که پارچه سیاهی روی آن می‌کشند و اینگونه بود که...
۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
دعوت به شرکت در سمينار سيزدهم اتاق فکر چپ سبز | کمال اطهاری؛ اقتصاددان و پژوهشگر توسعه
دعوت به شرکت در سمينار سيزدهم اتاق فکر چپ سبز | کمال اطهاری؛ اقتصاددان و پژوهشگر توسعه سمينار سيزدهم اتاق فکر چپ سبز؛ دولت دموکراتیک توسعه‌بخش، به‌مثابه گام آغازین انکشاف...
۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: اتاق فکر چپ سبز
نویسنده: اتاق فکر چپ سبز
پایان انحصار، آغاز سیاست نو
علی جنوبی: اگر قرار است ایران از تاریکی بیرون آید، راهی جز عبور از منطق حذف وجود ندارد.قدرت باید از چنگ انحصار رها شود و به دست نهادهای پاسخ‌گو و...
۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: علی جنوبی
نویسنده: علی جنوبی
صلح بدون نقد امپریالیسم، صلح نیست
مهرزاد وطن‌آبادی: رفیق فرخ می‌گوید «طرح دو کشوری» راه نجات است، اما نمی‌پرسد کدام نیرو باید آن را تحقق بخشد. دولت‌های عربی که با اسرائیل پیمان امنیتی بسته‌اند؟ یا حاکمیت...
۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
سیاست‌های جمعی برای عصر اشتراک
آیا دوران فراسیاست به پایان رسیده است؟ حداقل، این چیزی است که راس بارکان مقاله‌نویس آمریکایی، در مقاله‌ای برای نیویورک تایمز در اوایل امسال ادعا کرد. به نظر او، سال...
۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
چپ در برابر مرگ: استدلال سوسیالیستی علیه مجازات اعدام
مجازات اعدام (مانند سرمایه‌داری) به واسطه مردمی که به شکل سیستماتیک در برابر ابتدایی‌ترین ترس‌ها و خواسته‌هایشان تسلیم می‌شوند و آنها را در قانون می‌گنجانند، پایدار مانده است. ما باید...
۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برایان ویلیام اسکولُس؛ برگردان: پارسا شامحمدی
نویسنده: برایان ویلیام اسکولُس؛ برگردان: پارسا شامحمدی
بانک آینده؛ میراث الیگارشی مالی و نئولیبرالیسم
بهروز شوقی: هدف از ادغام بانک آینده در بانک ملی چیست؟ در واقع، هدف الیگارش‌های بانکی از این ادغام، انتقال حدود پانصد هزار میلیارد تومان بدهی و زیان انباشته‌ی بانک...
۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز شوقی
نویسنده: بهروز شوقی

بهزاد نبوى در تبریز:برنامه هاى اقتصادى دولت احمدى نژاد،اقتصاد ایران را نابود مى کند

در اين شرايط آمريكا نمی‌تواند با كشورهاى ناقض حقوق بشر و غيردمكراتيك وارد معامله جدى شود، خصوصاً وقتى شرايط جهانى را به نحوى شكل داده است كه يك خاكريز بيشتر نمانده كه ماده ۷ منشور ملل متحد را عليه ايران در شوراى امنيت به تصويب برساند. اين هم مانع ديگرى بر سر راه تحديد آزادى ها است.

تبریز نیوز:سرویس سیاسى:برنامه هاى اقتصادى دولت احمدى نژاد اقتصاد ایران را نابود مى کند.

این گفته “بهزاد نبوى“،عضو شوراى مرکزى سازمان مجاهدین انقلاب و نایب رییس وقت مجلس ششم، است که در جمع حاضرین در دفتر جبهه مشارکت تبریز به اراییه تحلیلى در خصوص سیاست هاى دولت جدید پرداخته و در پایان به سوالات آنان جواب داده است.
متن کامل این سخنرانى در زیر آمده است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم
امروز تقریبا ۸ ماه از استقرار حاکمیت جدید می‌گذرد. در سال ۸۲ یعنى دو سال پیش از استقرار حاکمیت یکدست، پیش‌بینی‌هایى در مورد اوضاع کشور در زمینه‌هاى مختلف تحت عنوان “استقرار الگوى چینى در صورت پیروزى اقتدارگرایان”، داشتیم، که عرض می‌کنم:در سیاست خارجى پیش بینى ما این بود که علی‌رغم تمام مخالفت‌هاى ظاهرى که با آمریکا دارند، اگر حاکم شوند قطعاً سعى خواهند کرد مذاکره کرده و مشکلات فى مابین را در جهت حفظ حاکمیت خود حل کنند.
در جریان تحصن نمایندگان مجلس ششم در یک سخنرانى این مساله را پیش‌بینى و در عین حال ابراز نگرانى شد که ممکن است وقتى تلاش براى مذاکره آغاز شود که دیگر طرف مقابل تمایلى به مذاکره نداشته باشد و در وضعیتى مشابه وضع عراق در اواخر حکومت صدام قرار بگیریم.
ما معتقد بودیم مخالفت‌هایى که در دوران اصلاحات در مورد مذاکره با آمریکا می‌شد صرفاً براى این بود که نمی‌خواستند در دولت اصلاحات این کار انجام بگیرد.
بر کسى پوشیده نیست در زمانى که آقاى خاتمى در مجمع عمومى سازمان ملل سخنرانى می‌کرد و رئیس جمهور آمریکا به طور استثنایى و بی‌سابقه از ابتدا تا انتها پاى سخنرانى ایشان می‌نشست و برایش کف می‌زد و پیام‌هاى متعددى می‌داد که بتواند مدتى هرچند کوتاه را با آقاى خاتمى گفتگو کند و وزیر خارجه وقت آمریکا در یک مصاحبه، رسماً از دخالت آمریکا در کودتاى ۲۸ مرداد ابراز تأسف کرده و از ملت ایران بابت عدم درک صحیح انقلاب اسلامى عذرخواهى می‌کرد، شرایط بسیار مناسب‌ترى براى مذاکره با آمریکا در جهت تأمین منافع ملی‌مان، نسبت به امروز که پرونده هسته‌اى ایران در شوراى امنیت است و اجماع قدرت‌هاى بزرگ علیه ما شکل گرفته است وجود داشت.
پیش بینى ما در مورد مسایل اجتماعى این بود که اقتدارگرایان در صورت به قدرت رسیدن، در مورد محدود کردن آزادی‌هاى اجتماعى تاکید نخواهند کرد و به مسایلى همچون حجاب، ماهواره و. .. کارى نخواهند داشت.
به لحاظ اقتصادى نیز معتقد بودیم که این ها تلاش خواهند کرد در کوتاه مدت با تزریق پول و ارز در جامعه، رضایت مردم را جلب کنند، چرا که سال‌ها در دوره آقاى خاتمى، شعار معیشت، اشتغال و. .. داده‌اند و به قیمت نابودى حساب ذخیره ارزى، سعى خواهند کرد در کوتاه مدت، بخشى از مردم را راضى کنند.
همچنین گفتیم که به لحاظ سیاسى انسداد کامل در کشور ایجاد خواهد شد و با تمام قوا با آزادى سیاسى اعم از آزادى احزاب، مطبوعات، انتخابات و. .. مقابله خواهند کرد.
امروز ۸ ماه از استقرار این حاکمیت گذشته است. گر چه زمان سپرى شده براى قضاوت در مورد عملکرد این مجموعه کافى نیست ولى بهتر است مرورى داشته باشیم بر عملکرد ۸ ماهه دولت جدید و میزان انطباق آن با پیش‌‌بینی‌ها.
این پیش‌بینی‌ها را از آن جهت تحت عنوان الگوى چینى نام بردیم که چین هم این سیاست‌ها را اعمال کرده است.
این الگو همیشه مورد توجه اقتدارگرایان ایران بود به طورى که در سال‌هاى آغازین اصلاحات، کسانى را براى تحقیق و مطالعه این الگو به چین فرستادند و حتى کتابى هم در این زمینه منتشر کردند.
در زمینه سیاست خارجى، پیش‌بینى ما علی‌رغم مواضع تندى که عمدتاً مصرف داخلى دارد در حال تحقق است. آقاى لاریجانى در مصاحبه‌اى صریحاً آمادگى خود را براى مذاکره مستقیم و بدون قید و شرط با آمریکا اعلام می‌کند. آقاى حکیم از ایران و آمریکا براى مذاکره مستقیم درباره مسایل عراق؟! درخواست می‌کند و مورد موافقت ایران قرار می‌گیرد.
رهبرى در سخنرانى فروردین ماه سال جارى در مشهد مذاکره با آمریکا را مشروط به اینکه مواضع ایران به آمریکا تفهیم شود، تأیید می‌کند و بالاخره آقاى احمدى نژاد با ارسال نامه به بوش، صرفنظر از محتواى آن، باب جدیدى در روابط دو طرف باز و پس از ۲۷ سال با آمریکا رابطه می‌گیرد.
بعضی‌ها می‌گویند اگر می‌خواستید با آمریکا مذاکره کنید و این فتح بابى باشد براى گفتگو، چرا محتواى نامه اینقدر تند است و سراسر نامه انتقاد از آمریکا است؟ جواب بسیار روشن است. هیچ کس فراموش نکرده است که سه سال قبل حتى بحث مذاکره و رابطه با آمریکا جرم محسوب می‌شد و عباس عبدى به جرم نظرخواهى در این باره روانه زندان شد.
در حال حاضر هم رهبرى تأکید کرده است که اگر مذاکره در جهت تفهیم مواضع ما باشد ایرادى ندارد اما اگر آمریکا کماکان بخواهد از موضع زورمدارانه وارد شود، تمایلى براى مذاکره نداریم و با توجه به رهنمود ایشان، طبیعى است که در این نامه “باید مواضع به روشنى به آمریکا تفهیم می‌شد”. از طرف دیگر پایگاه اجتماعى اى که این مجموعه را حاکم کرده و ۸ سال تمام شعار ضدآمریکایى شنیده است و در جریان جرم بودن مذاکره و رابطه با آمریکا بوده، به سادگى زیر بار مذاکره دوستانه با آمریکا و نامه فدایت شوم، نمی‌رود.
حتى لقب “الهام الهى“ گرفتن نامه هم به همین دلیل است که می‌خواهند آن را همتراز با نامه پیامبر(ص) به رهبران وقت جهان و همچنین نامه امام (ره) به گورباچف معرفى کنند تا از آن بوى مذاکره و رابطه با آمریکا استشمام نشود. البته امروز همان نگرانى قدیمى وجود دارد که آمریکا زیر بار مذاکره نرود.
با توجه به مواردى که ذکر شد، محتواى نامه این واقعیت را نفى نمی‌کند که رئیس جمهور ایران براى اولین بار پس از پیروزى انقلاب اسلامى به رئیس جمهور آمریکا نامه نوشته و حتى اعلام کرده است که منتظر جواب نامه است. در واقع این نامه مثل تیم پینگ پونگى است که در زمان نیکسون (رئیس جمهور وقت آمریکا) به چین مائو فرستاده شد که زمینه براى برقرارى روابط چین و آمریکا فراهم شود، گر چه در ظاهر ربطى به موضوع نداشت.
در زمینه مسائل اجتماعى، برخلاف تصور بعضی‌ها، در این ۸ ماه موج جدیدى از بگیر و ببند جوانان به خاطر پوشش و حجاب ایجاد نشده است. حتى نیروى انتظامى هم بعد از تجمع معترضان در برابر مجلس اعلام کرده که برنامه‌اى براى برخورد ندارد و آقاى احمدی‌نژاد هم در یک سخنرانى کاملاً مدنى! در زمینه حجاب، مسئله را شخصى و بی‌ارتباط با دولت دانستند؟! بعد هم دستور دادند که زنان حق ورود به استادیوم‌ها را داشته باشند و تنها پس از توصیه رهبرى مبنى بر رعایت نظر مراجع، دستور خود را متوقف کردند.
در مورد مسائل اقتصادى هم امداد غیبى شامل حال دولت شده است و قیمت نفت به حدود ۷۰ دلار رسیده و باعث شده امکان تهیه مسکن‌هاى دلارى و ریالى، براى تسکین برخى از دردهاى اقتصادى، به قیمت تخریب میان مدت و دراز مدت اقتصاد و برنامه‌هاى توسعه، فراهم شود.
سازمان طى بیانیه‌اى، به شدت به بودجه سال ۸۵ اعتراض کرد، حتى در مجلس هم مخالفت‌هایى شد، ولى بعید است توده مردم این انتقادها را بپذیرند، چرا که افزایش بودجه جارى یعنى توزیع پول، آن هم به صورت فورى بین آحاد جامعه. هیچ کس هم نمی‌آید بگوید این پولى را که الان به ما می‌دهید صرف سرمایه‌گذارى کنید که نسل‌هاى آتى ما بهره‌مند شوند یا ۵ سال دیگر اشتغال زایى شود.
دم غنیمت است! ! حتى اگر حقوق خود ما را افزایش دهند بیشتر خوشحال می‌شویم تا بگویند در آینده ۵ تا سد احداث می‌کنیم. چیزى که احتمالاً در کوتاه مدت براى مردم ملموس است این است که صندوق مهر رضا داشته باشند که از آن وام بگیرند. حاکمیت جدید هم در اقتصاد به دنبال همین تأثیرات کوتاه مدت است و نه رشد اقتصادى مستمر دو رقمى نظیر چین.
در اینجا باید اضافه کنم که آنچه اتفاق افتاده است نه یک رویداد میمون و خجسته، بلکه مسابقه‌اى است براى توزیع ثروت ملى در کوتاهترین زمان ممکن در بین مردم. روزى هم که من شعار آوردن پول نفت بر سر سفره هاى مردم را شنیدم گفتم این یک خیانت بزرگ است.
هیچ آدم عاقلى سرمایه‌ و ثروتش را نمی‌فروشد که درآمد حاصله را به تأمین نیازهاى جارى خود اختصاص دهد. متأسفانه با این شیوه‌هاى اقتصادى که در پیش گرفته‌اند اقتصاد مملکت رو به نابودى می‌رود.
به هر حال در هر سه زمینه‌اى که صحبت شد پیش‌بینی‌هاى ما کمابیش درست از آب درآمد. تنها در زمینه تحدید آزادی‌هاى سیاسى، برخى از دوستان تصور می‌کنند پیش‌بینى ما صحیح نبوده است و محدودیت آزادی‌ها کمتر از حد انتظار است.
من معتقدم حاکمیت جدید کماکان به دنبال بستن فضاى سیاسى است، اما اولاً الزاماً نباید این کار با بگیر و ببند همراه باشد. همین که می‌توان با یک تلفن دستور داد که مطلبى چاپ نشود و همه روزنامه‌ها و جراید به دلیل ترس از توقیف، تمکین کنند مدلى از انسداد سیاسى است.
همین چند وقت پیش بود که به دبیر کل ما تلفن کردند که اگر بیانیه جبهه مشارکت را در مورد مسایل هسته‌اى در نشریه داخلى خود چاپ کنید، نشریه توقیف خواهد شد. در دوره اصلاحات خیلی‌ها زیر بار این نوع دستورات نمی‌رفتند چون فکر می‌کردند حامیانى در دولت و مجلس دارند، ولى امروز براى حفظ نشریه مجبور به اطاعت هستند.
ثانیاً، زمانى بنده به عنوان نایب رئیس مجلس سخنرانى می‌کردم و رادیو مجبور بود آن را پخش کند و طبعاً اثربخشى بیشترى داشت، ولى امروز در این جمع محدود سخنرانى می‌کنم و شاید در نشریه داخلى یا سایتى منعکس شود که ۱% جامعه هم از آن مطلع نشود.
به این ترتیب یکى از راه‌هاى دیگر تحدید آزادی‌هاى سیاسى، تحدید تأثیرگذارى است. در دوره اصلاحات از مقامى سؤال کردم، چرا در گذشته دو نشریه آدینه و دنیاى سخن که مدیرانشان دگراندیش بودند تحمل می‌شد و امروز روزنامه سلام تحمل نمی‌شود؟ پاسخ داد براى آنکه آن ها تأثیرگذار نبودند.
ثالثاً، تا ۲ سال بعد از کودتاى ۲۸ مرداد هم هنوز روزنامه‌هاى طرفدار نهضت ملى چاپ می‌شدند و به تدریج و پس از تثبیت حاکمیت جدید، همه صداها خفه شد.
رابعاً، مسایلى عمده هم وجود دارد در ارتباط با سیاست خارجى که کار تحدید آزادی‌هاى سیاسى را مشکل می‌کند. آمریکاى امروز متفاوت با آمریکاى کودتاى ۲۸ مرداد یا دوران آلنده و پینوشه است.
آن زمان آمریکا به خاطر منافع خود از تمام رژیم‌هاى دیکتاتورى دفاع می‌کرد، اما استراتژى امروز آنها، حداقل علی‌الظاهر، دفاع از دموکراسى و حقوق بشر است. حتى می‌بینیم که به کشورهایى مثل عربستان و مصر فشار می‌آورند که بعضى از شاخص‌هاى دموکراسى را رعایت ‌کنند.
در این شرایط آمریکا نمی‌تواند با کشورهاى ناقض حقوق بشر و غیردمکراتیک وارد معامله جدى شود، خصوصاً وقتى شرایط جهانى را به نحوى شکل داده است که یک خاکریز بیشتر نمانده که ماده ۷ منشور ملل متحد را علیه ایران در شوراى امنیت به تصویب برساند. این هم مانع دیگرى بر سر راه تحدید آزادى ها است.
در اینجا به عنوان یک جمله معترضه باید عرض کنم که امروز دموکراسى ضامن استقلال و حاکمیت کشورها ست. دیگر دوران دیکتاتورهاى مصلح و مستقل مثل مرحوم ناصر گذشته است و استبداد دیکتاتورى خطرى براى استقلال کشورهاست. از این بحث بگذریم. به طورى که ملاحظه می‌کنید در زمینه انسداد فضاى سیاسى و تحدید آزادی‌ها هم، به چهار دلیل، پیش‌بینی‌هاى ما چندان نادرست نبوده است.
یکى اینکه خودسانسورى دوراندیشانه جاى سانسور را گرفته و صحیح هم هست.
دوم اینکه تأثیرگذارى مخالفان وضع موجود هنوز در حدى نیست که نیاز به بگیر و ببند باشد.
سوم اینکه هنوز حاکمیت جدید به طور کامل استقرار و تسلط نیافته است و بالاخره شرایط بیرونى و ضرورت حل مشکلات با آمریکاى امروز، امکان بستن فضاى داخلى را قدرى مشکل کرده است.

پرسش و پاسخ

سوال: آیا فکر نمی‌کنید اگر مجلس ششم در جریان رویدادهایى چون اصلاح قانون مطبوعات و ۱۸ تیر و دادگاه آن اقدامى می‌نمود بهتر از اقدام به تحصن در آخرین روزهاى مجلس بود؟
مهندس بهزاد نبوى: این سؤال در حین تحصن نیز بسیار مطرح می‌شد. اولاً، در استعفا نامه‌ام از مجلس ششم پاسخ این سئوال را به تفضیل داده‌ام. ثانیاً واقعه ۱۸ تیر در سال ۷۸ اتفاق افتاد و هنوز مجلس ششم تشکیل نشده بود و در موارد دیگر بنده عدم تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات را هم عرض وقایع انتخابات مجلس هفتم نمی‌دانم.
ما انتخابات مزبور را مقدمه اى براى انهدام اساس جمهوریت نظام می‌دانستیم و می‌دانیم. اتفاقاتى هم که بعد از آن رخ داده و یا می‌دهد در همین جهت می‌باشد. امروز هم دارند اصالت نداشتن جمهوریت نظام را تئوریزه می‌کنند و ده‌ها سخن امام را دلیل می‌آورند که جمهوریت اصالتى ندارد و اصل اسلامیت است. انتخابات دوره هفتم مثل انتخابات دوره چهارم نبود، چرا که در آن انتخابات، جریان چپ آن زمان که در واقع اجداد اصلاح طلبان امروز بودند، در انتخابات شکست خورد. مردم مسئولیت ۸ سال جنگ و نابسامانی‌هاى ناشى از آن را به عهده جناح چپ گذاشتند و رأى ندادند.
ولى در انتخابات دوره هفتم، بنا به گفته رئیس جمهور و رئیس مجلس وقت، تکلیف ۱۹۰ کرسى از قبل تعیین شده بود. مقامات مذکور اعلام کردند انتخابات نمایشى است و مجلس فرمایشى. و این چیزى است که پس از پیروزى انقلاب اسلامى سابقه نداشته است. اگر بیانیه‌هاى متحصنین را مطالعه کرده باشید همه نگرانی‌ها این است که اساس جمهوریت منهدم می‌شود. بارها نماینده‌هاى متحصن اعلام کردند که ما هشتاد و چند نفر آمادگى داریم انصراف بدهیم از شرکت در انتخابات، مشروط بر آن که صلاحیت تعداد کثیرى که به ناحق رد شده بودند را تأیید کنند.
بنابراین مسئله با این درجه از اهمیت را نمی‌توان مقایسه کرد با اصلاح قانون مطبوعات. بنده در استعفا نامه خود از مجلس هفتم و در اعتراض به آن انتخابات اشاره کردم که مجلس هفتم تداعى کننده مجلس هفتم دوره رضا شاه است که مدرس‌ها و مصدق‌ها از آن دوره از مجالس رضاشاهى بیرون رفتند و از آن به بعد هر دو سال یکبار مجلس و دولت به ظاهر قانونى تشکیل شد، ولى همگى مسلوب‌الاختیار بودند.
این خطر بود که ما را وادار به عکس‌العمل در قبال انتخابات مجلس هفتم کرد. ضمناً باز هم همانطور که در استعفا نامه‌ام از مجلس ششم اشاره کردم ما تا سال‌ها بعد از دوم خرداد امیدوار بودیم که شرایطى پیش بیاید که رهبرى کشور، رهبرى اصلاحات را هم بر عهده بگیرد و به تعامل سازنده میان رهبرى و جنبش اصلاحى امیدوار بودیم.

تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد, ۱۳۸۵ ۱۰:۴۰ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

پیمان ابراهیم؛ از نمایش صلح تا استمرار بحران

شهناز قراگزلو: هیچ بخش الزام‌آوری در متن پیمان ابراهیم وجود ندارد که تشکیل کشور مستقل فلسطین را تضمین کند. به همین دلیل، این پیمان بیش از آن‌که زمینه‌ساز صلحی پایدار باشد، به ابزاری برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل بدون حل مسئله‌ی فلسطین تبدیل شد. صلح پایدار در خاورمیانه تنها زمانی ممکن است که بر پایه‌ی به‌رسمیت شناختن دو دولت مستقل و برابر حقوق میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها بنا شود

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن نجار پیر

دعوت به شرکت در سمینار سیزدهم اتاق فکر چپ سبز | کمال اطهاری؛ اقتصاددان و پژوهشگر توسعه

پایان انحصار، آغاز سیاست نو

صلح بدون نقد امپریالیسم، صلح نیست

سیاست‌های جمعی برای عصر اشتراک

چپ در برابر مرگ: استدلال سوسیالیستی علیه مجازات اعدام