شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۹

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۹

فروپاشی نظام را باور، انتخابات را تحریم و تحریم را تبلیغ کنیم!

وقتی حکم حکومتی بر تصویب قوانینی می انجامد که نمایندگی منتخبان راهیافته به مجلس را نظارت و کنترل کنند دیگر چرا باید در عدم شرکت و تحریم انتخابات شک کرد و آن را مشروط به شروطی کرد که پبشاپیش انجام آن به یقین منتفی است. اگر انتخابگری و انتخاب شدن از حقوق مسلم مردم برای تعیین سرنوشت خویش است دیگر مصلحت اندیشی به هر بهانه ای مردود است...

هیچ شخص، گرایش و جریان سیاسی مدافع آزادی و دموکراسی در شرایط کنونی بر این باور نیست که نظام جمهوری اسلامی نه می خواهد و نه قادر است به انتخابات آزاد تن دردهد. اما متاسفانه تقریبا بیشتر و شاید بتوان گفت همه ی فعالان سیاسی و اجتماعی و مدافعان دموکراسی در برابر ترفند و تاکیتک رژیم سیاسیِ حاکم در پیشبرد گفتگو پیرامون انتخابات، آگاهانه یا ناخودآگاه سرتسلیم فرود آوردند وحواس سیاسی شان به بیراهه رفت و گمراه شدند.

همه فعالان و کنشگران سیاسی چه در داخل و چه در خارج از ایران به این درک که نظام موجود حاضر نیست سازوکارهای لازم برای برقراری یک انتخابات دموکراتیک را بپذیرد، واقف بودند و در تحلیل نهایی شرکت نکردن در این انتخابات را قطعی می دانستند اما این بار نیز تجارب تاریخ انتخابات در ایرانِ گرفتار حکومت ولایی را از نظر خود و دیگران پنهان کردند.

می توان گفت که حکومت پیشاپیش پیروز انتخابات است چرا که در هدایت نخبگان و فعالان سیاسی طی این مدت گوی و میدان را به دیگران تحمیل کرده است و سوای آنکه نتیجه ی انتخابا ت چه می تواند باشد، توانسته است عدم مشروعیت خود را در سایه تردید قرار داده وبا خرید فرصت به بازسازی اعتبار درنزد حامیانش بپردازد.

بی تردید مردم از روندی که تاکنون طی شده و ادامه و نتایج این روند بیشترین زیان را خواهند دید اما کنشگران سیاسی و اجتماعی در همه ی عرصه ها ضمن برخورداری از زیان حاصله یک آسیب جدی راهم برجان خریده اند و آن آسیب از شروع انتخابات و در جریان و پس از آن خود را نشان خواهد داد. از هم اکنون دستکاه امنیتی – سیاسی رژیم برای خالی کردن میدان از معترضین احتمالی به بگیر و ببند هایی نظیر آنچه قبل از کودتای انتخاباتی و پس از آن انجام داد، دست خواهد زد و پس از اعلام نتایج قابل پیش بینی انتخابات با به رخ کشیدن آن نتیجه، باز هم گوی و میدان بازی را خود به دست خواهند گرفت و تا مدتها به هدایت سیاسی جامعه با استفاده از فضای به دست آمده برنامه ریزی خواهند کرد.

شاید افراد و یا جریاناتی با این تحلیل و یا بخشهایی از آن موافق نباشند. اما بر موافقان این نگاه است که به چرایی در غلطیدن به بازی در زمین حکومت بیندیشند و علل آن را آسیب شناسی کنند، چرا که حتی در صورتی که بنا به هر دلیل پیش بینی نشده ای شرایط و موقعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران تغییر کند و حتی اگر به فرض این که نظام سیاسی حاکم با هر دلیل از پیشبرد سیاستها و تاکتیکهای مترتب از آن باز ماند، این واقعیت که بر ما گذشته است قلب نخواهد شد و این که حواس سیاسی مان برای چندمین بار پس از انقلاب به بیراهه و کژراهه رفته است کتمان و پنهان نخواهد ماند.

پس از انقلاب و با برپایی نظام جمهوری اسلامی، یک شیوه ومتد سیاسی به عنوان اصلی مسلم، چراغ راه همیشه ی حاکمیت نوپدید قرار گرفت و با استمرار این شیوه، در همه شئونات زندگی ایرانی عادتی فراهم آمد که متاسفانه کارکردهای منفی آن همواره به مانعی در برابر رشد وگسترش خردمندی سیاسی در پیشبرد روش های دموکراتیک بدل شده و زمینه ساز باز تولید استبداد را مساعد تر از گذشته فراهم کرده است. این همان مصلحت گرایی (پراگماتیسم) است که در ادامه حکومتگری آقای خمینی نهادینه شد و در بزنگاه تدوین قانون کار پس از انقلاب، ایجاد نهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام را رقم زد. مطلحت گرایی و مصلحت طلبی دیر زمانی است برحیات سیاسی ایران سایه انداخته و به عنوان شیوه ی بی بدلیل حتی برای کسانی که از نظام سیاسی به بیرون رانده شده اند نیز هنوز بی رقیب است. می توان به جرات گفت که در پاره ای از نیروهای منتقد و مخالف نظام نیز با انگیزه های متفاوت گاهی این روش به شدت دنبال می شود. نقطه مقابل این متد ومشی سیاسی آن هوشمندی و خردمندی سیاسی است که ضمن وفاداری به اصول همه داده های منطقی زندگی را پیش رو می نهد وبا ارزیابی شرایط و توانمندی نیروهای حاضر در صحنه ی سیاست راه های خروج از بحران های سیاسی را به سود عدالت و دموکراسی برمی گزیند. خطای بسیار بزرگی است اگر واقعیت رویگردانی میلیونی مردم از رژیم را در خیابان نظاره کنیم و سرکوب اعتراضات آرام مردمی را از سوی حاکمیت ناظر باشیم و به بند کشیدن مبارزان دموکراسی خواه و حق طلب را در زندان ها ببینیم و فریادهای اعتراض آنها را از درون زندان ها بشنویم و امضا های آنان را در زیر تحریم نامه های شان بخوانیم و باز هم سیاست به نعل و به میخ زدن های مصلحت گرایانه را رها نکنیم.

به دور از خردمندی سیاسی است اگر دریابیم که همه سازو کارهای جمهوریت نظام سیاسی حاکم فروپاشیده است و در نبرد «که بر که» بین نظام ولایی و اصل جمهوری صورتِ جمهوریِ حکومت که به جرات می توان گفت پس ازکودتای انتخاباتی نابود شده است دیگر جایی برای انتخاب گری آزادانه و آگاهانه ی مردم مانده است.

وقتی حتی سایه جمهوریت با شبه احمدی نژاد به نمایش درآمده است نمی توان منکر این واقعیت شد که مبارزه او و آقای خامنه ای نه برسر اصل جمهوری که در تصاحب تمامی قدرت از دو طرف ماجراست چرا که هر دو بخش قدرت بنا به نظریه رایج اعتقاد دارند که:« در حکومتِ اسلامی مردم ناصر هستند و ناصب نیستند» و رای مردم در برابر نطام ولایی متکی براوهام و خرافه، زینت بخش اصل ولایت است.

وقتی حکم حکومتی بر تصویب قوانینی می انجامد که نمایندگی منتخبان راهیافته به مجلس را نظارت و کنترل کنند دیگر چرا باید در عدم شرکت و تحریم انتخابات شک کرد و آن را مشروط به شروطی کرد که پبشاپیش انجام آن به یقین منتفی است.

اگر انتخابگری و انتخاب شدن از حقوق مسلم مردم برای تعیین سرنوشت خویش است دیگر مصلحت اندیشی به هر بهانه ای مردود است چرا که حقوق ملتی در برابر بقای شرایط موجود لگدمال خواهد شد. مصلحت گرایان چنانچه لازم باشد با آیتی و روایتی حرام خدایشان را حلال و حلالش را حرام می کنند. دروغ مطلحتی از هر راستی را سزاوار تر می بینند. چشم برفساد های مالی چند میلیاردی می بندند و از پرسش در باره مهمترین مسایل مالی و بودجه ای از قوه مجریه در می گذرند تا مبادا کشتی عافیت طلب شان به گل نشیند. کشتار جوانان را درخیابان ها از سوی گماشتگان خود محق می شمارند و اعتراض بحق مردم را فتنه می خوانند و به سرکوب آشکار ونهان معترضین حکم حکومتی می دهند و دربرابر برای کاندیداتوری جماعتی به قصد گرم کردن تنور انتخابات به شرط توبه و تبری از فتنه به شرکت در انتخابات دعوتشان می کنند و متاسفانه ساز این شیوه رایج درطرف مقابل هم کوک می شود و بیچاره ساده اندیشانی که بارها از یک سوراخ گزیده می شوند و از این گزیدن ها درس نمی گیرند.

ما باید از همان زمان کلید خوردن پروژه انتخابات سیاست تحریم را فریاد می زدیم و دلایل تحریم رانیز بیان می کردیم و امروز هم باتوجه به اینکه فرصتی کوتاهی پیش رو داریم باید به این اقدام درست و خردمندانه در دفاع ازاصول دموکرایتک دست زنیم زیرا:

۱-دفاع از دموکراسی بدون ابزار و روش های دموکراتیک امری ذهنی است. وقتی بنا به تجربه های مکرر اصل انتخابات با نظارت استصوابی نقض می شود این انتخابات از پیش مردود است. نظام ولایت مطلقه همه ابزار های اعمال مشارکت های اجتماعی را نابود کرده و یاتحت کنترل های پلیسی _ امنیتی قرار داده است. احزاب، سازمان های صنفی و جمعیت ها از فعالیت بازمانده و فعالان سیاسی و اجتماعی با شیوه های مختلف امنیتی زمین گیر شده اند و رسانه های دیداری یا شنیداری همه در خدمت نظام ولایی قرار دارند و رسانه های گروهی به تیغ سانسور سپرده و یا تعطیل شده اند.

۲- نظام قانونی جمهوری به عنوان اصلی ترین خواست مردم فروپاشیده و بر ویرانه های آن نظام ولایت مطلقه با استبدادی ترین روشهای حکومت گری عرض اندام می کند. هرگونه مشارکت سیاسی با این نظام و شرکت درانتخابات از هر نوع آن مشروعیت بخشی به استبداد و دیکتاتوری است.

۳- فرهیختگان سیاسی یا سالیان دراز است که از ستم دیکتاتوری موجود پی از انقلاب تن به تبعید سپرده اند و یا به تیغ ترور باند های تبهکار حکومتی گرفتار شده اند و در گورهای دسته جمعی و گورهای بی نام ونشان آرمیده اند ویا در زندان های نظام اسلامی به بند کشیده شده ویا به حبس خانگی اند. چنین حکومتی کمترین امکان و ظرفیت سیاسی برای بازگشت به دموکراسی را ندارد.

۴- فقر و بیکاری در بالاترین حد ممکن گریبانگیر مردم شده است و حکومت با عوامفریبی و وعده های دروغین و سراب گونه مردم را به بیراهه می کشاند. ادامه سیاست های پوپولیستی یارانه ای و سهام عدالتی، تنها شیوه ی باقی مانده برای فریب بخش هایی از فرودستان است. بی شک در کشاندن این دسته از مردم به پای صندوق های رای بازهم شعارهای عوامفریبانه سرداده خواهد شد.

۵- رژیم سیاسی کنونی همه راه ها رابر روی هرگونه اصلاحات بسته و تمامی راه هارا در مقابل صاحبان قدرت برای فساد در بنیان های اقتصادی کشور گشوده است. از آنجا که اهرم های قدرت سیاسی در دست حامیان نظامی رژیم ولایت مطلقه ی فقیه است و حکمرانی ولایی حرف اول را در مناسبات قانونی و حقوقی خواهد زد، مجلس برآمده از این نظام یا هر نهاد دیگری که به ظاهر مشروعیت خود را از آرای مردم کسب می کند تنها ابزاری است در دست رهبری رژیم و حامیان نظامی اش.

۶- بنیان های این نظام بردروغ و تقلب و فساد های مالی و اقتصادی بنا شده است و هرچه می گذرد تباهی و فساد های ناشی از غارتگری منابع کشور روز افزون می شود. رژیم کنونی قادر به جلوگیری از فساد های اقتصادی نیست و به دلیل آلودگی و پیوند های عمیق غارتگران با سیستم سیاسی موجود انجام اصلاحات در نظام اقتصادی و افشای مناسبات درون حکومتی مفسدانه وجود ندارد.

۷- حکومت مشروعیت بین المللی ندارد و با ادامه بی تدبیری درسیاست خارجی همه نهاد های بین المللی برای انزوای سیاسی ایران به میدان آمده اند و دربیشتر موارد اجماع بین المللی علیه حکومت کنونی شکل می گیرد. نتایج این بی تدبیری ها در عرصه بین المللی خطر بروز جنگ و مداخله خارجی را دامن زده است. تنها با وجود دولتی برآمده از خواست اکثریت مردم می توان به عادی سازی روابط بین المللی فایق آمد. هرگونه مشارکت در انتخابات به توهم مشروعیت در نظام سیاسی خواهد انجامید و درنهایت به ادامه بی تدبیری در سیاست خارجی منجر خواهد شد.

۸- تولیدات داخلی با رویکرد های سودجویانه ی وابستگان بازاری رژیم به تجارت لجام گسیخته خارجی روز به روز بیشتر نابود می شود و کارگران بیشتری از کارخانجات اخراج و به صف بی کاران می پیوندند. در عین حال حکومت برای جذب سرمایه خارجی در قالب سرمایه گذاری صنعتی و تجاری، به هرچه محدود تر کردن حقوق کار دست زده است و با به مسلخ بردن قانون کنونی کار (که همان هم بسیاری از حقوق کار را تامین نمی کند) در مجلس کنونی و یا مجلس آینده لایحه ای را به تصویب خواهد رسانید که اجرای آن به نقض کامل حقوق کار خواهد انجامید.

۹- آثارتحریم های بین المللی نتایج زیان بارش را در زندگی مردم هرچه بیشتر نشان می دهد. پول ملی به پایین ترین نرخ خود دربرابر ارزهای خارجی رسیده است. درعین حال دولت برای تامین نقدینگی از همین بازار آشفته ارز هم سود می برد و با ایجاد بازارهای موقت ارز مردم را به سوداگری های آزمندانه می کشاند. ادامه وضع کنونی جز گرانی و تورم همراه بارکود و ضد تولید را دربر نخواهد داشت و ضرر آن مستقیما به زحمتکشان خواهد رسید.

۱۰- در نهایت اینکه مردم درآخرین انتخابات درحکومت اسلامی تلخ ترین خاطرات خود را از ربودن آرا تا سرکوب اعتراض مسالمت آمیزشان با شعار «رای من کو» تجربه کرده اند و به درستی گفته اند: تجربه را تجربه کردن خطاست. فروپاشی نظام را باور کنیم. انتخابات را تحریم کنیم و با بازگو کردن دلایل آن مردم را در انتخاب راهی درست یاری دهیم.

تاریخ انتشار : ۴ دی, ۱۳۹۰ ۲:۴۷ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

گزارش حضور سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در جشنوارهٔ جهانی اومانیته

در سه روز برگزاری جشنواره، مسئولان سازمان دیدارها و گفت‌وگوهای متعددی با رفقای حزب توده‌ ایران و حزب چپ ایران، سازمان اتحاد فداییان خلق ایران و دیگر نیروهای چپ ایرانی مقیم پاریس داشتند. هم‌چنین رفقای ما دیدارهایی با رفقای چپ افغانستان و حزب کمونیست عراق داشتند.

در سالگرد جمعه خونین زاهدان یاد قربانیان جمعه خونین زاهدان و جنبش مهسا را گرامی میداریم!

جمعه خونین زاهدان همچون کشتار معترضان در جنبش های گذشته و جنبش ژینا مهسا در سراسر ایران حکایت از شکاف عمیق میان ملت ایران و حاکمیت جمهوری اسلامی دارد.

بازهم خاطره ها

پاهایم را، به مانند علف، می گذارم، بر روی زمین
/
می بینم خود را، چون درختی در تب و تاب
/
می پیچم درخود، از آن هراس، که نگاهم بود و فراز
/
سرزمینی نشناخته، اما در خیال
/
آن کعبه آمال، چون مسلمانی در انتظار بهشت …

کارگران روزمزد و ناامنیِ حداقل‌ها

 کار برای زیست و زندگی آبرومندانه مدتهاست که دیگر در چشم انداز نیست، بلکه تلاشی جانکاه برای ادامه زنده ماندن و فقط زنده ماندن است … آیا سوختن انسان ها و جزغاله شدنشان بر فراز تیر برق و یا سقوط شان از بلندی ها و یا حبس شدنشان در اعماق معادن و مرگ شان در اعماق ظلمت و سیاهی سرنوشت محتوم شان است؟ چه باید کرد؟

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

گزارش حضور سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در جشنوارهٔ جهانی اومانیته

در سالگرد جمعه خونین زاهدان یاد قربانیان جمعه خونین زاهدان و جنبش مهسا را گرامی میداریم!

بازهم خاطره ها

کارگران روزمزد و ناامنیِ حداقل‌ها

صدور حکم زندان و شلاق برای ۱۷ کارگر فولاد اهواز

لایحه‌ی «عفاف و حجاب»؛ سرکوب زنان، سلب زندگی، انکار آزادی