سعید سلطانی طارمی ( متولد ۱۳۳۳) را با اولین مجموعه شعرش “بدایع شکوهمند زن و زمین” (روشنگران ومطالعات زنان ،۱۳۸۵) می شناسیم . زبان و نوشتار لطیف با رویکردی متفاوت ازبرخی مردان شاعر … دومین مجموعه شعر او با نام “از زلف های خورشید گرفتن” ( نشر روشنگران، ۱۳۸۶) نیز گواه رویکرد متفاوت اوست.
۲۵ مردادماه، درست ۲ ماه از جان باختن سهراب اعرابی گذشت… اینک سعید سلطانی در میانه میدان سبز و زبان های سرخ، سراغ مادر سهراب آمده و برگ سبز خویش را نثار رنگین کمان آرزوهای مادرانه وی می کند…
تقدیم به مادر سهراب …
می آید
ازخانه های ما به خیابان
و درهوای روشن آزادی
تکثیر می شود
و مثل شعله های فراسرخ
ذهنیت مدور میدان را
سرمست می کند.
او،
از بارش گلوله نمی ترسد
و خون خویش را
بر آسفالت
به پرچم
تبدیل می کند.
می آید
از انتظارسوخته ی تهمینه
و پهلوی شکافته اش را دیگر
پنهان نمی کند.
بر سینه اش قرنفل سرخی است
که ازنگاه عاشق گردآفرید می جوشد.
و درخیال خونی تاریخ
تصویر جاودانه ی خود را
می سازد
می آید
از گردش شبانه به خانه
در را نبند مادر
سهراب پشت در
بی تاب می شود.