پنجشنبه ۷ فروردین ۱۴۰۴ - ۲۳:۵۱

پنجشنبه ۷ فروردین ۱۴۰۴ - ۲۳:۵۱

عدالت اجتماعی از نگاه نسل "زد"، تلفیقی از برابری و شایسته‌سالاری
در حوزه اقتصادی، مشارکت‌کنندگان از رفتارهای تبعیض‌آمیزی سخن گفتند که فرصت‌های معیشتی و شغلی آنان را تحت تأثیر قرار داده است. در خانواده‌ها، برخی تجربه ترجیح والدین میان فرزندان و...
۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
خردمندی نیابی شادمانه ...
موهای جوگندمی‌اش روی شمعدانیِ جوان تاب می‌خورد. از جایی که ایستاده همه‌ی حیاط را می‌بیند. او برای هر گل و درختی، قصه داشت. قدیما برای مرغ و خروس هم قصه...
۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
درباره انقلاب زودرس
انقلاب‌های زودرس یا نارس وضعیتی را نمودار میسازند که در آن یک انقلاب پیش از آنکه شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برای موفقیت و تثبیت آن کاملاً فراهم گشته باشد،...
۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: منوچهر صالحی
نویسنده: منوچهر صالحی
وقتی نظریه بدام‌افتاده و از زندگی جدا می‌گردد!
و اینک در گامی تازه و بزرگ به‌عقب، او بیش از پیش از نظریه اخلاق گفتمانی خویش عدول کرده و بقولی یک باردیگر علیه خود ونظریه‌اش، در صحنه سیاسی‌ ظاهر...
۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: تقی روزبه
نویسنده: تقی روزبه
درخواست حزب اپوزیسیون ترکیه: تحریم شرکت های حامی دولت اردوغان
چند روزی است که صدها هزار نفر در ترکیه علیه زندانی شدن اکرم امام اوغلو شهردار استانبول و رقیب انتخاباتی رجب طیب اردوغان, تظاهرات کرده اند. اکنون حزب اپوزیسیون از...
۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
راه برون رفت از بن بست کنونی
 عوامل متعدد به هم پیوسته ای برای وضع اسفبار کنونی وجود دارد اما برنامه هسته ای نظام نقش کانونی در بین عوامل مختلف را ایفا میکند. برنامه هسته ای موجبات فقر...
۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: جابر حسینی
نویسنده: جابر حسینی
با ماهیان قرمز
داور دلشوره های من ابر است، قضاوت میکند، مانع میشود، که من از خانه بیرون بیایم، در خانه می مانم، با ماهیان قرمز، که از سفره هفت سین مانده اند
۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: احمد رضا احمدی
نویسنده: احمد رضا احمدی

نظری بر مدعیات آقای اژدر بهنام

آقای بهنام موظف است این جمله «همه می دانستند» خودشان را طوری اصلاح کنند که شامل «همه» نشود. ثانیا یا باید برای اثبات ادعای خودشان، ضمن ذکر نام حداقل تعداد چندین و چند نفری از میان «همه»، سند و مدرک ارائه دهند و یا منبع اطلاعات و مجاری دستیابی خود و مجموع آن «همه» منهای یک را توضیح دهند.

در پی انتشار سند «آسیب شناسی تشکیلات مخفی سازمان سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۵» از سوی شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، آقای اژدر بهنام، مطلبی تحت عنوان «در باکو چه گذشت؟ حاشیه‌ای بر آسیب شناسی تشکیلات مخفی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)» بتاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ منتشر نموده و در بخشهای از آن می نویسند:

«یک هفته پیش از پلنوم به ما خبر دادند که پلنوم وسیع برگزار خواهد شد و تعدادی از رفقای داخل نیز در آن شرکت خواهند داشت. تصور من این بود که این موضوع را تنها به کادرها اطلاع داده‌اند. فردای آن روز در محل کارم، که یک کارخانه شیمیایی بود، همکارم که از ایرانی‌های قدیمیمقیم باکو بود از من پرسید: “تو هم به پلنوم خواهی رفت؟” از این سوال شوکه شدم… چطور ممکن است که خبری به این اهمیت که باید کاملا سری باشد، به همین راحتی به بیرون درز کرده باشد؟… همان شب بحث‌ها در حوزه‌های سازمانی شروع شد. جناح “چپ” شروع به نوشتن نامه‌های جمعی کرد… من نگرانی خودم را از برملا شدن تاریخ و محل پلنوم به همه رفقا گوشزد می‌کردم ولی در آن شرایط ملتهب اختلافات جناحی، کمتر گوش شنوایی پیدا می‌شد… امیدوارم که آوردن این موضوع در اینجا موجب شود که رفقای نامبرده، این مساله را روشن کنند… در این فاصله تمامی اعضای حزب توده ایران و فرقه دمکرات در باکو نیز از تشکیل پلنوم و مسائل مربوط به آن باخبر شده بودند… تمام اینها در شرایطی بود که همه می‌دانستند برخی از ایرانیان قدیمی روابط نزدیکی با کنسولگری جمهوری اسلامی دارند…»…

با نقل عین مدعیات آقای بهنام، جا دارد موارد مذکور را بطور مستدل مورد راستی آزمائی قرار داده و درجه دوری یا نزدیکی آنها را با واقعیت نشان دهیم:

اولین مسئله ای که از مرور نوشته آقای بهنام به ذهن خطور می کند، این است که منظور ایشان از طرح این مسائل، یا نشان دادن بی مبالاتی ها در درون سازمان بوده و یا سعی دارد به شناسائی مسئول یا مسئولان ضربات وارده به سازمان بعد از پلنوم ۶۵ کمک نماید.

من بر این باورم که اساسا شق دوم قضیه مورد نظر ایشان بوده، هر چند شق اول مسئله هم آنجا که به دستگریها در ارومیه اشاره می کند، منتفی نیست.

در هر صورت، آقای اژدر بهنام می نویسند: «یک هفته پیش از پلنوم به ما خبر دادند…فردای آن روز در محل کارم، … همکارم که از ایرانی‌های قدیمی مقیم باکو بود از من پرسید: “تو هم به پلنوم خواهی رفت؟… از این سوال شوکه شدم… همان شب بحث‌ها در حوزه‌های سازمانی شروع شد…».

آقای بهنام حتما فراموش نکرده اند که در آن سالها، ۱- جلسات حوزه های سازمان اغلب تا دیر وقت ادامه می یافت. ۲- نه تنها در خانه هیچیک از مهاجرین تلفن وجود نداشت، حتی تلفن عمومی هم در محله مسکونی ما نبود. ۳- ایرانیان «جدید» با ایرانیان «قدیمی» در یک محله یا منطقه ساکن نبودند، آشنائی و آمدوشد نداشتند. ۴- روابط ایرانیان «جدید» و «قدیمی» بسیار محدود بود و از حد همان آشنائی تک و توک در محل کار و غیره فراتر نمی رفت و الی آخر.

بنا بر اینها، آقای بهنام یا می بایست برای اثبات مدعیات خود، چگونگی مطلع شدن همکارش، «ایرانی قدیمی» را با در نظر گرفتن همه موارد فوق، حتی، بصورت فرضیه، توضیح دهند و یا بپذیرند که این، یک ادعای بی پایه و ساختگی است.

نظر:

بهیچوجه باور کردنی نیست که «همان شب»، مسئله زمان و مکان برگزاری پلوم در جلسه حوزه ها مطرح شود و تا «فردای آن روز» (حداقل در شرایط آن روزی و با وجود فواصل مکانی، نبود تلفن و امکانات دیگر)، با چنان سرعتی پخش شود که «همه» از آن اطلاع داشته باشند. به یقین می توان گفت که، حتی اگر کس یا کسانی عمدا می خواستند زمان و مکان برگزاری پلنوم سازمان را به اطلاع «ایرانیان قدیمی» برسانند، نمی توانستند با این سرعت عمل کنند.

آقای بهنام ایضا می نویسند: «همان شب بحث‌ها در حوزه‌های سازمانی شروع شد. جناح “چپ” شروع به نوشتن نامه‌های جمعی کرد…». در اینجا نیز چون آقای بهنام هیچ سند و مدرکی برای اثبات ادعای خودشان ارائه نداده و به کلی گوئی بسنده کرده اند، من بعنوان یکی از اعضای جناح “چپ”، نه آنوقت و نه امروز هیچگونه اطلاعی از «نوشتن نامه‌های جمعی» نداشتم و ندارم و نه از زمان و مکان برگزاری پلنوم خبر داشتم و نه پای هیچ نامه را امضاء کرده ام. بنا بر این، آقای بهنام یا باید این ادعای خودشان را مستند و مستدل سازند و یا حداقل آن را بترتیبی اصلاح کنند که شامل همه اعضای جناح “چپ” نشود.

نظر:

با توجه به آنچه که از روابط آن روزها بیاد دارم، شاید بعضی از افراد وابسته به جناح راست (شاید خود اژدر بهنام هم) که از رفقای سازمانی خود در پیش «همان رهبران» خبرچینی می کردند، از زمان و مکان برگزاری پلنوم خبردار بوده باشند. اما این ادعا را که «همه» در باکو می دانستند، چیزی جز فرافکنی و افتراگوئی نمی توان تلقی کرد.

آقای بهنام ادامه می دهند: «… در این فاصله تمامی اعضای حزب توده ایران و فرقه دمکرات در باکو نیز از تشکیل پلنوم و مسائل مربوط به آن باخبر شده بودند… ». بر اساس این ادعا، از آقای اژدر بهنام سؤال می شود: ایشان چگونه و از چه طریقی معین کردند که «تمامی اعضای حزب توده ایران و فرقه دمکرات در باکو نیز از تشکیل پلنوم و مسائل مربوط به آن باخبر شده بودند؟» در حالیکه اعضای این دو حزب، بخصوص، اعضای «فرقه دمکرات» در مناطق مختلف شهر پراکنده بودند، ایشان بر چه اساسی این حکم کلی را صادر کرده اند؟ در مقابل این دو سؤال، آقای بهنام دو راه بیشتر ندارد: یا باید مکانیسمهای کسب اطلاعات خودشان را نشان دهند و یا مدعیات خود را پس بگیرند.

نظر:

با در نظر گرفتن اینکه اثبات مدعای فوق، هم آنوقتها و هم امروز با توجه به شمار چندین هزار نفری «تمامی اعضای حزب توده ایران و فرقه دمکرات در باکو»، به زمان زیاد و پرس و جوی گسترده نیاز داشت و دارد و مطمئنا آقای بهنام نیز نه چنین وقتی را داشتند و نه چنین «همه پرسی» را بعمل آوردند، بطور قطع می توان گفت که این حکم صادره از سوی آقای بهنام، نه تنها کمترین قرابت و نزدیکی با واقعیت ندارد، بلکه، یک ادعای پوچ است. البته، این گفته نباید چنین معنی شود که من آگاهی اعضای حزب توده ایران و یا فرقه دمکرات آذربایجان از زمان و مکان برگزاری پلنوم سازمان را بطور کلی منتفی می دانم. برعکس، چونکه خود من هیچ اطلاعی در این مورد ندارم، «همه پرسی» هم نکرده ام و یقین می دانم که آقای بهنام هم چنین کاری نکرده است. به همین سبب، من عبارت «تمامی اعضاء» را مردود می دانم.

آقای بهنام در ادامه نوشته خود، پا را فراتر گذاشته و به نیابت از «همه»، یک همه مجهول که شمار آن بی نهایت هم می تواند باشد، به «برخی از ایرانیان قدیمی» اتهام امنیتی هم می زنند. ایشان می نویسند: «تمام اینها در شرایطی بود که همه می‌دانستند برخی از ایرانیان قدیمی روابط نزدیکی با کنسولگری جمهوری اسلامی دارند…». آقای بهنام در این مورد نیز به کلی گویی بی سند و مدرک دست زده است. در پاسخ این مدعای آقای بهنام لازم به ذکر است که این عبارت « همه می‌دانستند»، قبل از هر چیز، بدین دلیل صحیح نیست که من، بعنوان یک نفر از مجموع آن «همه» مورد نظر ایشان (همه منهای حداقل یک نفر)، نه آن روزها و نه امروز هیچ اطلاعی از اینکه «ایرانیان قدیمی روابط نزدیکی با کنسولگری جمهوری اسلامی دارند…»، نداشتم و هنوز هم ندارم. بنا بر این، اولا- آقای بهنام موظف است این جمله «همه می دانستند» خودشان را طوری اصلاح کنند که شامل «همه» نشود. ثانیا- یا باید برای اثبات ادعای خودشان، ضمن ذکر نام حداقل تعداد چندین و چند نفری از میان «همه»، سند و مدرک ارائه دهند و یا منبع اطلاعات و مجاری دستیابی خود و مجموع آن «همه» منهای یک را توضیح دهند. در غیر این حالات، ایشان باید بخاطر اتهامزنی (به نیابت از همه) به «برخی از ایرانیان قدیمی» که در تمام عمر مثل شمع در حسرت بازگشت به وطن سوختند و ذوب شدند، برای پاسخگوئی در مقابل دادگاه وجدان خود آماده باشند.

نظر:

من نه آنوقتها و نه امروز، هیچگونه اطلاعاتی در مورد «روابط نزدیک برخی از ایرانیان قدیمی با کنسولگری جمهوری اسلامی در باکو» نداشتم و ندارم. مجموع اطلاعات من بعد از قریب سی سال با «ایرانیان قدیمی» در این حد است که برخی از ایرانیان مهاجر سالهای دهه ۲۰ و ۳۰ شمسی در ماههای اول پس از پیروزی انقلاب ۲۲ بهمن سال ۵۷، برای اخذ روادید بازگشت به میهن، به کنسولگری ایران در باکو مراجعه می نمایند ولی، کنسولگری از دادن روادید بازگشت به آنها امتناع می کند. البته این بدان معنی نیست که من حد اطلاعات خودم و آقای بهنام را یکسان می دانم و این مسئله را هم منتفی تصور نمی کنم که احتمالا ایشان اطلاعات بیشتری از روابط «برخی ایرانیان قدیمی با کنسولگری ایران در باکو» داشته باشند. ولی، چون برای اثبات مدعیات خودشان سند و مدرکی ارائه نداده اند و تا زمانیکه ادعای خوشان را مستند نساخته اند، مدعیات ایشان را چیزی جز افتراگوئی نمی توان معنی کرد.

نتیجه گیری کلی:

بر اساس استدلالات فوق، می توان گفت:

اولا- مجموع نوشتار آقای اژدر بهنام، اقدام بیهوده ای است برای ایز گم کردن، برای فرافکنی و معرفی «تمامی اعضای حزب توده ایران، فرقه دمکرات و جناح چپ» سازمان بعنوان مسئولان ضربات و در نهایت، برای انحراف افکار کسانی که برای تعیین مسئول یا مسئولین اصلی ضربات وارده به سازمان در سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۵ تلاش می کنند. بعید هم نیست که سفارشی نوشته باشند.

ثانیا- از همه این مدعیات آقای بهنام که، «به ما خبر دادند…»، «من شوکه شدم…»، «من هشدار دادم…»، «همکارم که یک ایرانی قدیمی بود، از من پرسید…»، چنین برمی آید که ایشان می خواهند خود را در نظر مخاطب آدم مهمی جلو دهند. البته، این روحیه را من قبلا هم در اغلب رفقای آنوقت مشاهده کرده بودم. این تیپ آدمها معمولا پس از یک دیدار و احوالپرسی سرپائی با یکی از اعضای رهبری سازمان، مرتب اینجا و آنجا تکرار می کردند: «من به فلان کس چنین و چنان گفتم، نگرانی خودم ….را گوشزد کردم، من یادآوری کردم، من شوکه شدم، من اله گفتم، من بئله گفتم…»، تا خود را در نظر مخاطبانشان «آدم شاخصی» جلوه دهند. در مجموع، من بر این باورم که مدعیات و کلی گوئیهای غیرمستند و غیرمستدل آقای اژدر بهنام تحت عنوان «در باکو چه گذشت؟»، نه تنها نمی تواند هیچ کمکی به گشودن هیچ گرهی بنماید، بلکه، با کاربرد کلمات و عبارت توهین آمیز و مجهول از قبیل «ایرانیان قدیمی»، «همه می دانستند»، «فرقه دمکرات» و غیره  مسئله را لوث می کند.

 

تاریخ انتشار : ۹ آبان, ۱۳۹۱ ۹:۲۶ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

آیا وجدان بشریت هنوز در مقابل این نسل کشی بیدار است؟

با آتش‌بس امیدی برای پایان جنگ و برداشتن سایه سنگین آن از سر مادران، کودکان، پیران و جوانان فلسطینی به وجود آمده بود، اما این امید با نقشه شوم جنایتکاران از بین رفت، نقشه‌ای که فراتر از یک جنگ معمولی بوده و هدف نهایی آن نابودی و آواره‌سازی یک ملت کهن از سرزمینش و تصرف باقی‌مانده خاک فلسطین است.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

آیا وجدان بشریت هنوز در مقابل این نسل کشی بیدار است؟

با آتش‌بس امیدی برای پایان جنگ و برداشتن سایه سنگین آن از سر مادران، کودکان، پیران و جوانان فلسطینی به وجود آمده بود، اما این امید با نقشه شوم جنایتکاران از بین رفت، نقشه‌ای که فراتر از یک جنگ معمولی بوده و هدف نهایی آن نابودی و آواره‌سازی یک ملت کهن از سرزمینش و تصرف باقی‌مانده خاک فلسطین است.

مطالعه »
پيام ها
٨ مارس گروه کار زنان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

روز جهانی زن: مبارزه برای برابری در سایه تحولات سیاسی

زنان ایرانی سال‌هاست که در صف مقدم مبارزات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای حقوق برابر ایستاده‌اند. آن‌ها با وجود محدودیت‌های شدید، علیه تبعیض جنسیتی، فقر زنانه ، زن‌کشی، کودک‌همسری و نابرابری‌های ساختاری مبارزه کرده‌اند. تاریخ مبارزات زنان، حکایت گام‌های استوار و دل‌های امیدواری است که در برابر ناملایمات ایستاده‌اند. آنان چراغ فردایی روشن را برافروخته‌اند، جایی که عدالت و برابری طنین‌انداز خواهد شد.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

عدالت اجتماعی از نگاه نسل “زد”، تلفیقی از برابری و شایسته‌سالاری

خردمندی نیابی شادمانه …

درباره انقلاب زودرس

وقتی نظریه بدام‌افتاده و از زندگی جدا می‌گردد!

درخواست حزب اپوزیسیون ترکیه: تحریم شرکت های حامی دولت اردوغان

راه برون رفت از بن بست کنونی