آقای بهروز جهانزاد گرامی!
اقلیم کردستان عراق، رفراندوم برای استقلال از عراق را پشت سر گذاشت و در آن، بالای ۷۲ درصد از مردم در رفراندوم شرکت کردند و بیش از ۹۰ درصد از شرکتکنندگان در همهپرسی به خواست استقلال “آری” گفتند. اقلیم اکنون سخت در کشاکش سیاسی پیرامون چگونگی تحقق نتیجه رفراندومی است که برگزار کرد. هم ازاینرو واقعه رخداده از جوانب مختلف موردبحث و فحص قرارگرفته زیرا که تأثیرات معینی هم در تحولات سیاسی کشور عراق دارد و هم در تحولات منطقه و بینالمللی. این تحولات بهویژه در کشورهای همسایه عراق مانند ایران، ترکیه و سوریه مشهود بوده، و آنان را بشدت تحت تأثیر خود گرفته است.
در همین رابطه گروه کار ملی-قومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تصمیم گرفت، تا با انجام مصاحبه با صاحبنظران و کنشگران در عرصه مسائل ملی-قومی بهویژه “مسئله کرد”، طیفی از دیدگاهها در این زمینه را در معرض افکار عمومی قرار دهد. ما میکوشیم تا به سهم خود و از این طریق به امر روشنگری دراینباره و چالشهای آتی و حال دولت اقلیم کردستان و کشورهای منطقه یاریرسانیم.
از شما تقاضا داریم که با پاسخ به این سؤالات، در روشنی بخشی به تحولات اقلیم کردستان عراق و تأثیرات این تحولات بر صحنه سیاسی حال و آینده عراق و منطقه مشارکت کنید و پیشاپیش ما را سپاسگزار خود کنید.
گروه کار ملی-قومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
12 اکتبر ۲۰۱۷
————–
ر ۲۵ سپتامبر رفراندوم همەپرسی استقلال در اقلیم کردستان برگزار شد کە در آن اکثریت قابل ملاحظەای رأی آری بە استقلال کردستان دادند. بە نظر شما چە عواملی بخش مهمی از نیروهای سیاسی را بە برگزاری این رفراندوم تشویق کرد؟
با سلام و تشکر از اینکه از من دعوت نمودید تا به پرسشهای شما پاسخ دهم.
درست است که بر طبق آمار ارائهشده توسط حکومت اقلیم ۹۲ درصد شرکت کردهاند و ۷۲ درصد رأی به استقلال دادهاند.
نخست اینکه ناظران بینالمللی در این انتخابات حضور نداشتند، بنابراین آمار ازاینجهت موردشک و تردید است. و در ثانی ما میدانیم که در بازگشایی پارلمان برای رأیگیری از ۱۱۱ نماینده فقط ۶۸ نفر شرکت کردند و از این تعداد هم ۶۵ نفر به برگزاری رفراندوم رأی دادند. در شهرها و مناطق تحت کنترل طالبانیها که اکثریت مردم طرفدار جریان تغیر و احزاب اسلامی هستند میتینگی به نفع برگزاری رفراندوم صورت نگرفت و تمامی میتینگها چه در خارج و چه در اقلیم توسط بارزانیها برگزار شد و همراهی نیروهای سیاسی نصفه شب قبل از روز برگزاری رفراندوم تأثیری در آرای مردم نداشت.
آیا اقلیم کردستان، تمهیدات لازم را تدارک دیدە بود؟
نه، آقای بارزانی که از سال ۲۰۱۳ بهطور مرتب در سخنرانیهایش از برگزاری رفراندوم صحبت میکرد و حتی قبل از بستن پارلمان در اکتبر سال ۲۰۱۵ قصد بردن این موضوع به پارلمان را داشت. اما با بالا گرفتن اختلافات در پارلمان کردستان و زیر سؤال بردن موقعیت خود آقای بارزانی بهعنوان رهبر از طرف بالأخص جریان تغییر و عدم توافق بر سر ساختار حکومتی تلاش آقای بارزانی بینتیجه ماند.
از طرف دیگر آقای بارزانی با بستن پارلمان مانع از موردبحث قرار دادن برگزاری رفراندوم در بین نمایندگان مردم شد و بکار گرفتن روشهای غیر دموکراتیک وی موجب دوری و تشدید اختلافات با سایر نیروهای سیاسی ازجمله جریان تغییر شد و با اخراج ۴ وزیر جریان تغییر از کابینه توسط نوشیروان بارزانی، اتحاد اسلامی و حزب جمعیت اسلامی که جمعاً (۱۶ نماینده) و حزب تغییر (۲۴ نماینده) به اپوزیسیون بارزانیها تبدیل شدند.
بنابراین تحت چنین شرایطی که از ۱۱۱ نماینده فقط ۳۸ نماینده از بارزانیها بودند و اکثریت به اپوزسیون تبدیلشده بودند، از اتحاد ملی و تصمیمگیری جمعی توسط نمایندگان و احزاب سیاسی نمیتوان سخن گفت. امروز ما نتایج فاجعهبار اختلافات حلنشده را شاهد هستیم.
نکته دیگر نیروهای مخالف رفراندوم، روشنفکران و دانشگاهیان به مناظره و بحث و گفتگو در رابطه با برگزاری رفراندوم در رسانههای عمومی دعوت نمیشدند و یا بندرت شرکت میکردند.
قویترین و ضعیفترین جوانب این رفراندوم کدام میباشند؟
آقای بارزانی بهجای به توافق رسیدن با همسایگان و خنثی ساختن مخالفتهای عراق و همسایگان ایران و ترکیه به اسرائیل و امریکا پناه بردند. که حمایت علنی کشور اسرائیل از استقلال کردستان ابهامات مربوط به روابط امنیتی و سیاسی کردستان را بیشازپیش روشنتر کرد و خشم نیروهای مخالف اسرائیل و در رأس آنها کسانی چون آیتالله سیستانی و مراجع دیگر تشیع، دولتهای ایران، عراق و بقیه را به دنبال داشت.
عدم شناخت آقای بارزانی و مشاوران کرد و خارجی، ایشان از تاریخ، مسائل و روابط بینالمللی است. که من در این مورد در نوشته ۲۸ سپتامبر توضیحات لازم را دادهام.
بە نظر شما وضعیت داخلی اقلیم، ازلحاظ اقتصادی و سیاسی، بعد از برگزاری رفراندوم بدتر شدە است یا بهتر؟
شما در جریان هستید که درآمد کردستان عراق از منابع نفتی است و در طی ده سال گذشته چه طالبانیها، چه بارزانیها و چه حکومت اقلیم در چند سال اخیر از طریق فروش نفت درآمدهای سرشاری داشتهاند و درآمد فروش این منابع در حدی بوده است که حکومت اقلیم در دو سال گذشته و با قطع بودجه از طرف دولت مرکزی،۳۰ تا ۴۰درصد حقوق کارمندان و پیشمرگه ها را پرداخت کرده است. اما در طی سه هفته گذشته و با مشخص شدن شکست رفراندوم، بازار املاک بهطور کامل خوابیده است. ساختوساز و پروژههای ساختمانسازی معلق گشتهاند. خریدوفروش در بازارها بشدت سقوط کرده است. نفت که از مایحتاج اصلی مردم کردستان عراق است، از بشکهای ۱۰۰ دلار به ۱۷۰ دلار رسیده است. با تحویل مرزها از طرف ایران به نیروهای عراقی درآمدهای گمرکی به صفر رسیده است. با بستن فرودگاههای اربیل و سلیمانیه فعالیت این فرودگاهها به ۲۰ درصد رسیده است و به همین میزان درآمدها هم کمتر شده است. نومیدی، یاس، ترس از جنگ و خونریزی، احساس تنها ماندن و نبود حمایت بهویژه از طرف امریکا بر کل کردستان عراق سایه انداخته است.
ازنظر سیاسی
عدمحمایت جهانی از نتایج رفراندوم و شکست آن دامنه اختلافات مابین نیروهای سیاسی را ابعاد تازهای بخشیده است و به درازا کشیدن این اختلافات، موجب شده است تا جنگ دیگری میان نیروهای کردستان عراق به وجود آید و مردم از درگیری و جنگ بین نیروهای اتحادیه میهنی و بارزانی بشدت هراسانند. اوج این اختلافات با عقبنشینی نیروهای پیشمرگه اتحادیه میهنی از مناطق مورد مناقشه در اولین ساعات روز ۱۶ اکتبر بود. از آن روز به بعد هرروز شاهد حوادث و درگیریهای متعددی هستیم.
لازم میبینم در اینجا به مهمترین اتفاقات مربوط به تحویل دادن مناطق مورد مناقشه کرکوک، سنجار و خانقین بپردازم.
در بعدازظهر روز ۱۵ اکتبر در شهر خوش آبوهوای دکان (منطقه تحت کنترل طالبانی ها) جلسهای مشترکی با حضور رهبران بارزانی ها و طالبانی ها برگزار شد. در این جلسه رئیسجمهور عراق فواد معصوم عضو اتحادیه میهنی هم شرکت داشت.
آقای فواد معصوم آغاز جلسه را با پیام نخستوزیر عراق آغاز میکند و بر اساس شواهدی، قاسم سلیمانی نیز در این جلسه شرکت کرده است و از فیلمبردار جلسه خواستهشده است که از نشان دادن وی در فیلمبرداری پرهیز گردد.
در این جلسه خانم هیرو احمد همسر طالبانی و فرزندانش بافل طالبانی (مسئول امنیت منطقه تحت کنترل طالبانی ها) قباد طالبانی معاون اول نخستوزیر وقت، برادرزادههای آقای طالبانی لاهور و ارز و سران دیگر اتحادیه میهنی ازجمله ملا بختیار مسئول هیئت سیاسی و (پدرخانم بافل طالبانی) شرکت داشتند.
از طرف بارزانی ها آقای مسعود بارزانی، نوشیروان بارزانی نخستوزیر وقت (برادرزاده و داماد آقای بارزانی) مسرور بارزانی وزیر اطلاعات و امنیت (فرزند آقای بارزانی) و کسان دیگری نیز در این جلسه شرکت داشتند. در این جلسه تصمیم گرفته شد که مناطق مورد مناقشه ازجمله کرکوک به دولت مرکزی تحویل داده نشود و در صورت حمله نیروهای عراقی و حشد الشعبی، نیروهای پیشمرگه وارد عمل شوند.
اما هنوز مرکب این توافقنامه خشک نشده بود که ظاهراً کودتایی، از پیش طراحیشده در اتحادیه میهنی صورت میگیرد.
در رأس این کودتا بافل طالبانی و پسرعمویش لاهور میباشند که در همکاری با قاسم سلیمانی و عامری فرمانده حشد الشعبی در جریان کامل کودتا قرار داشتند. حدود ساعت ۲ نصفهشب روز ۱۶ اکتبر نیروهای عراقی و حشد اشعبی با حمله به مواضع نیروهای اتحادیه میهنی جنگ را (پس از سه روز اولتیماتوم العبادی برای ترک مناطق مورد مناقشه) آغاز میکنند.
بافل و همراهانش که از مقاومت بخشی از نیروهای اتحادیه میهنی باخبر بودند به منطقه میروند و با دستگیری چند تن از فرماندهان اتحادیه میهنی دستور عقبنشینی را صادر میکند. لازم به توضیح است که هشتاد درصد پیشمرگان در کرکوک از اتحادیه میهنی بودند.
نیروهای بارزانی نیز چند ساعت بعد و بدون درگیری از منطقه کرکوک عقبنشینی کردند. روز بعد منطقه خانقین و سایر مناطق تحت کنترل بارزانی ها بدون درگیری تحویل نیروهای عراقی و حشد الشعبی شد.
اختلافات در درون اتحادیه میهنی به اوج خود رسید، بخشی از نیروهای اتحادیه میهنی در همه سطوح بافل و خانواده طالبانی را به خیانت متهم میکنند. و اینگونه اتهامات از طرف رسانههای بارزانی ها بسیار علنیتر شد و هرکدام طرف مقابل را به خیانت متهم میکند.
اختلافات سیاسی مابین نیروهای سیاسی و به تعویق انداختن انتخابات پارلمانی و رهبری، متهم کردن همدیگر به خیانت و فشار بر آقای مسعود بارزانی به استعفا، ازجمله مواردی است که امروز در همه رسانههای کردستان عراق موردبحث هستند.
با توجە بە موفقیت رفراندوم در جلب رأی آری، چرا اعلام استقلال نشد؟
اینکه چرا پس از اعلام نتایج رفراندوم اعلام استقلال نشد، میشود به مهمترین دلایل اشاره کرد؛
۱- عدمحمایت امریکا و روسیه
۲- حمایت اسرائیل، در این رابطه به نظر من حمایت تنها کشور از استقلال کردستان موجب نگرانیهای بیشتر بین همسایگان شد و تا حدودی از حقانیت رفراندوم کاسته شد و موجب سؤالات بسیاری شده است.
۳- عکسالعملهای سریع ایران، ترکیه و عراق، برای زمینگیر کردن نتایج رفراندوم، ازجمله بستن آسمان بروی پروازهای خارجی به کردستان، از طرف دولت عراق، بستن مرزهای ایران به روی کردستان، تهدیدهای دولت و مقامات ترکیه،
۴- حمایتهای بینالمللی از حفظ تمامیت ارضی عراق.
شما پیامدهای تداوم مخالفت جامعە جهانی با امر رفراندوم را چگونە میبینید؟
پیامدهای جهانی قابل پیشبینی بود. از ماهها قبل بهجز روسیه و عربستان همه کشورهای دیگر از آقای مسعود بارزانی خواسته بودند که این رفراندوم را در این زمان مشخص برگزار نکند و منتظر بماند تا عراق از جنگ با داعش نجات پیدا کند. اما متأسفانه آقای بارزانی توجهی به این مخالفتها نکرد. البته نیروهای سیاسی دیگر و کسانی که امروز همه خطاها را به گردن آقای بارزانی میاندازند نهتنها خود در انتخابات شرکت کردند، بلکه قبل از برگزاری رفراندوم نیز تلاشی برای جلوگیری از آن نکردند. ازجمله این نیروها میتوان از جناح خانواده طالبانی در اتحادیه میهنی و جریان گوران نام برد..
نزدیک به یک ماه از رفراندوم گذشته است و کردستان عراق هرروز در محاصره و فشارهای بیشتر توسط دولت عراق قرارگرفته است. نیروهای حشد اشعبی و نیروهای عراقی هرروز به دلایل مختلف به منطقهای یورش میبرند. سکوت مجامع بینالمللی بهویژه سکوت امریکا، خشم کردهای کردستان عراق را برانگیخته است و تظاهرات در جلو کنسولگری امریکا در اربیل بهطور مرتب، یک ماه پیش قابل پیشبینی نبود.
از سوی دیگر دولت مرکزی عراق از مخالفتهای جهانی برای تثبیت موقعیت خود حداکثر استفاده را کرد.
تا چە اندازە همگرایی میان ایران، ترکیە و عراق میتواند در توقف روند اعلام استقلال کردها مؤثر باشد؟
ایران، ترکیه و عراق بارها در تاریخ صدساله گذشته در سرکوب جنبشهای کردی در هر سه کشور باهم همکاری کردهاند و هیچکدام از این سه کشور هیچگاه به جنبشهای کردی بیتفاوت نبودهاند. معاهده ۱۹۷۵ الجزایر در شکست جنبش کردی در عراق به رهبری ملا مصطفی بارزانی از نمونههای بارز نقش ایران در این مورد است.
آیا بە نظر شما امکان درگیری نظامی وجود دارد؟
از روز ۱۶ اکتبر و با تحویل گرفتن مناطق مورد مناقشه ازجمله کرکوک، هرروز نیروهای حشد الشعبی و نیروهای عراقی به مناطق مختلف یورش میبرند و در اکثر مواقع با نیروهای بارزانی درگیر شدهاند. این درگیریها بهاحتمالقوی ادامه پیدا خواهد کرد. احتمالاً این درگیریها زمانی کم خواهد شد، که مذاکرات بین دولت مرکزی و اقلیم آغاز گردد و نتایج لازم برای جلوگیری از جنگ به دست آید. لازمه رسیدن به توافقات با دولت مرکزی، حل اختلافات مابین خود نیروهای سیاسی کرد است.
اما خطر بزرگی که امروز در کردستان عراق وجود دارد جنگ داخلی بین نیروهای اتحادیه میهنی و بارزانی ها است. دولت مرکزی با به توافق رسیدن با خانواده طالبانی و تحویل گرفتن کرکوک و سایر مناطق مورد مناقشه از بارزانی ها بدون جنگ، اختلافات بین این دو جریان شدت پیداکرده است و طرفین همدیگر را به خیانت متهم میکنند.
آیا با توجە بە موضع تند دولت مرکزی عراق، امکان مذاکرە میان دولت مرکزی و اقلیم وجود دارد؟
یک ماه پس از برگزاری رفراندوم دولت مرکزی عراق که از حمایت جهانی لازم برخوردار است و مناطق مورد مناقشه را هم بدون جنگ پس گرفته است، دلیلی برای شروع مذاکرات نمیبیند. دولت مرکزی عراق با اهرمهایی که در اختیار دارد قدرتمندتر از گذشته وارد مذاکرات خواهد شد و امروز این دولت مرکزی عراق است که زمان و مسائل مورد مذاکره را تعیین میکند و کردها هیچ انتخاب دیگری ندارند جز قبول شرایط حیدر العبادی رئیسجمهور عراق. قبل از رفراندوم آقای مسعود بارزانی شرط مذاکره با دولت مرکزی را پذیرش استقلال کردستان اعلام میکرد و امروز شرط آقای حیدر العبادی منحل کردن نتایج رفراندوم است.
اما در صورت کنارهگیری آقای مسعود بارزانی میشود از زوایای دیگری این مسئله را موردبررسی قرارداد.
با توجە بە منافع اقتصادی میان اقلیم و ترکیە، ترکیە تا چە حد میتواند در اعلام مجازات یکطرفە علیە اقلیم جدی باشد و از توانائی عملی کردن آن بهرەمند باشد؟
ترکیه یکی از بزرگترین برندههای چهار دهه در منطقه بوده است؛ بهویژه در رابطه با ایران و از سال ۱۹۹۱ در ارتباط با کردستان عراق. طی سالهای گذشته نفت کردستان عراق بهطور غیرقانونی از طریق دلالان دولتی و غیردولتی ترک بفروش میرسیده است. دولت، نزدیکان آقای اردغان رئیسجمهور ترکیه، شرکای دیگر ترک و کرد ترکیه سودهای سرشاری از این معاملات بردهاند و هماکنون نیز میبرند. زیرا مسئله قاچاق در کردستان ایران، عراق، ترکیه و سوریه تا جایی که من به یاد دارم از ۵۰ سال پیش همیشه وجود داشته است. در حال حاضر روزانه صدها کامیون بهصورت قاچاق وارد خاک ترکیه میشوند. دولت ترکیه قراردادی نفتی ۵۰ ساله با بارزانی ها امضا کرده است. عدم صادرات از طرف ترکیه به کردستان عراق برای ادامه حیات اقلیم فقط توسط ایران میتواند جبران شود.
دولت ترکیه در شرایط موجود هرچند بزرگترین و بیشترین تهدیدها را متوجه اقلیم و رهبرانش کرده است اما بهطور بسیار پراگماتیسمی عمل کرده است. به نظر نمیرسد که دولت ترکیه بدون گرفتن امتیازات لازم از دولت عراق به تهدیدات خود علیه اقلیم دست به اقدامی بزند.
و خلاصه اینکه به نظر من قاچاق کالا ازجمله نفت و محصولات نفتی درهرحال در منطقه ادامه پیدا میکند.
حدود تواناییهای ایران در مواجە با اقلیم تا کجاست؟
ایران هم مانند ترکیه از توانائیهای فراوانی برای مداخله و مقابله با تصمیمات اقلیم برخوردار است؛
۱- رابطه تنگاتنگ سیاسی با نیروها و جناحهای مختلف اتحادیه میهنی؛ در این رابطه میشود به پادرمیانی قاسم سلیمانی در تحویل کرکوک از نیروهای طالبانی اشاره کرد.
۲- از طرف دیگر سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی ایران با توافق همه نیروهای سیاسی کردستان عراق فعالیتهای خود را بدون هیچ مانعی از سال ۱۹۹۸ تاکنون پیش بردهاند و کردستان پلی برای نیروهای امنیتی و نظامی ایران به سایر نقاط عراق و سوریه بوده است.
۳- ایران در تابستان ۲۰۱۴ که نیروهای داعش به نزدیکی اربیل رسیدند در نجات از سقوط این شهر نقش اصلی را ایفا کرد و این در حالی است که ترکیه بیشترین سود تجاری را از کردستان عراق میبرد ولی به کمک اقلیم نیامد.
اعلام رهبری سیاسی کردستان عراق توسط کردها را چگونە ارزیابی میکنید؟
رهبری سیاسی اقلیم و بخصوص نقش آقای مسعود بارزانی سخت زیر سؤال رفته است. کردها که قبل از رفراندوم امیدوار بودند که با به دست آوردن استقلال تحولات مهمی در زندگیشان رخ خواهد داد، امروز بیش از همیشه نگران آینده خود هستند و با شدت گرفتن اختلافات در بین نیروهای سیاسی روحیه مردم بسیار تضعیفشده است و خلأ رهبری سیاسی در کردستان عراق بشدت محسوس است.
تا چە اندازە امکان تفاهم ملی از طریق جلب جنبش تغییر بهعنوان دومین حزب بزرگ اقلیم کە مخالف برگزاری رفراندوم بود، در اقلیم وجود دارد؟
امروز باخبر شدم که نشستی مابین سه نیروی سیاسی، اتحادیه میهنی، حزب اتحاد اسلامی و بارزانی ها برای برگزاری انتخابات پارلمانی و رهبری به ۸ ماه بعد موکول شده است. درواقع این نیروها بر اساس همان تقسیم قدرت پنجاه – پنجاه باهم توافق کردهاند و حزب اتحاد اسلامی را هم بهعنوان نخودی بکار گرفتهاند و بقیه نیروها را ازجمله جریان گوران در تصمیمگیری خود شریک نکردهاند. واقعیت در کردستان عراق این است که چون نیروهای گوران نیروی نظامی ندارند، توسط دو نیروی دیگر اتحادیه میهنی و بارزانی ها به بازی گرفته نمیشوند و ما دیدیم که حتی در جلسه ۱۵ اکتبر باز فقط همین دو نیرو بودند که در دکان جمع شدند. بنابراین برای تأثیرگذاری در کردستان عراق باید پشتوانهای به نام نیروی مسلخ داشته باشند و غیر آن میسر نیست.
کلاً شما آیندە سیاسی اقلیم کردستان را در سایە امر رفراندوم چگونە ارزیابی میکنید؟
نتایج رفراندوم به گذشته تعلق دارد و حال باید نهتنها رهبران و مردم اقلیم کردستان، بلکه جامعه جهانی، پارلمان اروپا، امریکا، و سازمانهای جهانی در دفاع از حقوق اقلیتها و دیگر سازمانهای حقوق بشری، به این بنبست مسئله کرد در عراق و فردا در سوریه پاسخ دهند.
اگر رفراندوم برگزار نمیشد، چه میشد و تا کی کردها باید در انتظار قبول خواستههایشان از طرف دولت مرکزی عراق میشدند؟ اهرمهای بینالمللی برای رعایت حقوق اقلیت کرد و یا سایر اقلیتها چیستاند و چه کسی یا کسانی ضامن آن هستند؟
آیا مسئله کرد باید فقط در عراق موردبررسی قرار بگیرد؟ راه برونرفت از این بنبست و کشت و کشتار کردها چیست؟
سؤالات ازایندست برای هر کردی و هر اندیشمندی فراوان است. اما به نظر من نباید کردها در مسیری پا بگذارند که بارها تجربه کردهاند و غیر از عقبماندگی، تلفات و آوارگی نتیجهای برای مردم کرد نداشته است.
تجربه همین کردستان عراق را در ظرف بیستوشش سال گذشته در نظر بگیریم. در طول تاریخ کردها هیچ زمانی نتوانستهاند چنین فرصت گرانبهایی پیدا کنند و به حل مسئله کرد کمک کنند.
۲۶ سال قدرت و میلیاردها دلار، حمایتهای بینالمللی بیسابقه و آخرش تحویل مناطق مورد مناقشه ظرف چند ساعت؛ بهراستی از دیکتاتورهای منطقه که در به رسمیت شناختن حقوق کردها سرباز میزنند چه انتظاری میرود؟
چرا پس از ۲۶ سال هنوز هر جناح و نیرویی لشکر خودش را دارد؟ چرا کردستان پس از ۲۶ سال هنوز به دو منطقه تحت نفوذ دو گروه تقسیم شده است؟ چرا این اختلافات طی ۲۶ سال موردبررسی و مذاکره قرار نگرفتهاند؟ چرا پیشبینی شکست رفراندوم نشده بود؟ چرا هیچ گزینه دیگری در دست نیست؟ ازایندست سؤالات بسیارند.
آنچه مهم است، کردها باید نه در عراق و نه در هیچ گوشه دیگر کردستان، ایران، ترکیه، سوریه، نباید برای دستیابی به حقوق خود دست به خشونت بزنند. مبارزه مسلحانه راه مناسبی برای ما کردها نبوده و نیست. کردها در همزیستی و همبستگی در هر کشوری که هستند، با سایر خلقها و در کنار آنها آینده روشنتری خواهند داشت تا در جنگ و ستیز دائم با دولتهای مرکزی.