جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۵

جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۵

حقوق ما: سال هشتم، شماره ۲۳۰
در این شماره: مجازات‌های جایگزین حبس، خدمات عامالمنفعه در مجازاتهای جایگزین حبس و امکان استثمار زندانیان، کاهش جمعیت کیفری زندان در پرتو مجازاتهای جایگزین حبس، تاثیر اجتماعی مجازات جایگزین حبس...
۲۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
روزای خونین: میان نامه های زندان و تئوری انقلاب
روزا رویزیونیسم را اندیشه ای مکانیکی و غیردیالکتیکی میدانست...او در کنار کارل لیبکنشت پایه گذار سازمان اسپارتاکوس بود که نطفه اصلی تشکیل حزب کمونیست آلمان در سال 1918 میلادی گردید....
۲۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
یگانه چارهٔ ما
در جهان مدرنی که به جای نزدیکی، دیوارهایی بلندتر میان انسان‌ها ساخته‌اند، چگونه می‌توان به آینده امید داشت؟
۲۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری
سقوط تاریخی دستمزد در مقابل طلا
کارگر یک ماه کار می‌کند اما کل حقوقی که می‌گیرد، کمی بیشتر از قیمت یک گرم طلا در بازار و کمتر از ۱۵۰ دلار آمریکاست؛ حال قدرت خرید چنین دستمزدی...
۲۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: نسرین هزاره مقدم
نویسنده: نسرین هزاره مقدم
در چشم انداز سبزِ نگاه تو
می دانم، چه بیهوده می گذرد، روزگار سخت و دلگیر، در دالانی تنگ و سیاه، اما امید در شریانهای زندگی جاریست
۲۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن جلالی
نویسنده: حسن جلالی
دفتر کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
دوستان و رفقای گرامی مطالبی که در این دفتر ملاحظه میکنید، بخشی از اسناد مصوب کنگره بیستم سازمان، به اضافه پیام ها و سخنرانی های مهمانان آن است که آماده...
۱۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: ‌دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: ‌دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
تأثیرات سیاست‌های ترامپ بر حقوق زنان و اقلیت‌ها
در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، بودجه ایالات متحده برای صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، که از برنامه‌ریزی خانواده در سراسر جهان حمایت می‌کند، قطع شد. چنین تغییراتی در سیاست...
۱۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو

آموزش به زبان مادری حق مسلم همه شهروندان است!

وظیفه دولت و آموزش و پرورش این است که بدون توجه به موقعیت خانوادگی و والدین، آموزش را در دسترس کودکان و خانوادهها قرار بدهد. ولی متاسفانه در ایران چنین نیست و هر سال کودکان بیشتری قربانی سیاست های تبعیض آمیز دولت و فقر شده و از ادامه تحصیل باز می مانند

بر اساس گزارشات، گفته ها و شنیده ها شهرهای آذربایجان در روز جهانی زبان مادری، مملو از ماموران امنیتی و ضدشورش بود. برای نمونه ماموران امنیتی در میدان شهناز و خیابانهای اطراف شهر تبریز مستقر بودند و گشت زنی صدها موتورسوار مسلح، لباس شخصی ها و غیره نیز در این شهر، بسیار گسترده و محسوس بود. شهرهای دیگر آذربایجان نیز مانند تبریز فضایی پلیسی – امنیتی داشت.

فعالین سیاسی و فرهنگی آذربایجان، طی روزهای اخیر با پخش خودکارهایی که بر روی آنها شعار «تورک دیلینده مدرسه اولمالیدیر هر کسه»(مدرسه به زبان ترکی باید برای همه تامین گردد) و همچنین چاپ و پخش اعلامیه ها و پوسترهای تبلیغاتی با شعارهایی چون «منیم دیلیم اولن دئییل باشقا دیله دونن دئییل»¬(زبان من مرگ ناپذیر است و به زبان دیگر تغییر نمی پذیرد)، «آنا دیلینده مدرسه اولمالیدیر هر کسه» (مدرسه به زبان ترکی باید برای همه تامین گردد)  و …، روز جهانی زبان مادری را به مردم آذربایجان تبریک گفتند.

در واقع روز جهانی زبان مادری، فرصتی برای همه انسانها و جریاناتی است که در جهت آزادی زبان مادری عمیقتر فکر کنند و مبارزه پیگیری را سازماندهی نمایند.

طبق گزارشات، تعداد بی¬شماری از فعالین سیاسی و فرهنگی در آذربایجان، کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا، سیستان و بلوچستان و غیره زندانی هستند که تنها «جرم» شان خواست آزادی زبان مادری شان است و ربطی به پان ترکسیم و دیگر گرایشات ناسیونالیستی این مناطق ندارند.

سازمان یونسکو، از سال ۱۹۹۹ روز ۲۱ فوریه برابر با ۲ اسفند را به نام «روز جهانی زبان مادری» نام¬گذاری کرده تا توجه دولتها و شهروندان جهان را به دادن اهمیت بیشتر به تدریس زبان مادری در مدارس جلب نماید.

در رابطه با حق آموزش به زبان مادری در بند دوم ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است: «هدف آموزش و پرورش باید شکوفایی همه جانبه شخصیت انسان و تقویت رعایت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. آموزش و پرورش باید به گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری و دوستی میان تمام ملتها و تمام گروههای نژادی یا دینی و نیز به گسترش فعالیتهای ملل متحد در راه حفظ صلح یاری رساند.» این موضوع در بند سوم همین ماده به این شکل ادامه یافته است: «پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود، بر دیگران حق تقدم دارند.»

در حقیقت زبان، بازتابدهنده فرهنگ و سنن و آداب و رسوم مردمی است که به آن زبان سخن میگویند. بر این اساس هرگونه تلاشی در جهت جلوگیری از زبان مادری به معنی نابودی فرهنگ آن مردم است. زبان مادری به خصوص برای کودکان، گوشنوازتر از هر صدای دیگری است و نقش مهمی در رشد کودک و شکل گیری هویت و شخصیت او، ایفا میکند. زبانى را که بعدا یاد گرفته می شود همیشه زبان دوم است. اساسا بین زبان مادری و هویت رابطهای تنگاتنگی برقرار است.

در این میان، ایران به عنوان کشوری که اکثریت شهروندانش به زبانهای مختلف سخن می رانند در حالی که از آزادی تحصیل و آموزش و فعالیت های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به زبان مادری خود نه تنها محرومند، بلکه هرگونه فعالیت در جهت آزادی زبان مادری، «جرم» بزرگی نیز محسوب می¬شود.

از سوی دیگر، عدم تدریس به زبان مادری سبب می شود که زبان و ادبیات «اقلیت» ها شکوفا نشود و حکومت به زور به «اقلیت» ها فشار می آورد که تبعیض و نابرابری را بپذیرند و خود را شهروندان «درجه دو» به حساب بیاورند.

ممنوعیت زبان مادری در ایران، ریشه تاریخی دارد. در تاریخ جدید ایران و بعد از به قدرت رسیدن رضا شاه در سال ۱۹۲۵، سیاست حکومت در جهت نابودی زبانهای «غیرفارس» در کشور بود. این سیاست در زمان پسرش محمدرضا شاه ادامه یافت. حکومت اسلامی نیز همین سیاست را دنبال کرده است. بنابراین، وظیفه برخی از ادارات دولتی، به خصوص آموزش و پرورش و نهادهای آموزشی در تاریخ معاصر ایران این بوده است که زبانهای غیرفارسی را از بین ببرند.

شایان ذکر است ممنوعیت زبان مادری، راه را هر چه بیشتر برای اعمال سانسور دولتی همه جانبه انتشار کتاب، روزنامه، پخش برنامه های رادیویی و تلویزیونی و همچنین ممنوعیت سازمانها و احزاب سیاسی و نهادهای دمکراتیک و غیره هموار می سازد.

تکلم به زبان مادری، حق مسلم هر انسان و جوامعی است که به ویژه در آن جامعه، زبان های مختلفی وجود دارد. در این میان ممنوعیت زبان مادری به خصوص برای کودکان لطمات زیاد روحی و روانی به دنبال دارد و مانع شکوفایی خلاقیتهای آنها می شود. بر اساس این که کودکان جامعه فردای ما را تشکیل خواهند داد، در نظر گرفتن وضعیت زیست و زندگی و زبان و تحصیل آنها نیز باید از ویژگی هایی برخوردار باشد که بالندگی در پی داشته باشد. این که دوران کودکی چگونه طی شود آینده و شخصیت فرد را رقم میزند.

عموما در همه جای جهان، مادر مهمترین و نزدیکترین فرد برای کودک است، ماهیت روابطی که میان مادر و کودک برقرار می¬شود برای زیست و زندگی کودک به ویژه زبانی که تکلم می کند بسیار حائز اهمیت است.

از سویی کودکان آسیب پذیرترین اقشار هر جامعه ای محسوب می¬شوند. شرایط زیستی شایسته ای که برای کودک در نظر گرفته می شود امکان رشد و شکوفایی او را فراهم می کند. فراهم کردن زندگی شایسته برای کودکان، از مهم ترین وظایف کل جامعه است. ضروری است که جامعه طوری تغدیه، سلامت، آسایش، تربیت و پرورش و غیره کودکان را تامین کند که او را از تهدیدات اخلاقی، جنسی و فیزیکی حفاظت کند و رشد سالم او را تضمین نماید.

کودکان، بخشی از ترکیب زندگی اجتماعی هستند که باید در درون هر جامعه ای، کلیه نیازهایش فراهم گردد و یک امر مهم و حیاتی اجتماعی محسوب شود. دوران کودکی، دوره ای است که شخصیت و هویت فردی و اجتماعی کودک شکل می گیرد. هر گونه غفلت اجتماعی در این مورد، عوارض و لطماتی به بار خواهد آورد که به احتمال قویتر آینده جبران ناپذیر خواهد شد. همه آن مسایلی که در دوران کودکی فرا گرفته می شوند در جهت گیری های اساسی و مهم فرد در مراحل بعدی زندگی اش ادامه می یابند.

هر انسانی دارای هویت مستقل و ویژه خویش است و در نزد هر فرد و هر فرهنگی مساله اساسی و مهم به شمار می¬آید. چرا که مساله هویت از دیدگاه های فراوانی مورد توجه قرار می گیرد. در بحث هویت است که شخص حتا از خودش هم سئوال می کند: چه چیزی برای من ارزش است که باید در هر موقیعتی آن را حفظ کنم؟

در اینجاست که پیوندهای فرهنگی موجود چون اهداف مشترک، زبان مشترک، ادبیات مشترک و…، پیوندهای مادی و معنوی فردی و اجتماعی به وجود می آید و افق و چشم انداز مشترکی در زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میان مردمان ساکن در جغرافیای معینی به وجود می آید. در اینجاست که شکوفایی و پویایی مشترک به دغدغه اجتمای تبدیل می گردد و معنی و مفهوم ساختن جامعه مشترک و همبستگی انسانی را واقعیت می بخشد. بنابراین، پدیده هایی چون اهداف و باورهای مشترک، زبان مشترک، سیاست های مشترک، فعالیت های فرهنگی، جغرافیای مشترک، آداب و سنن و ادبیات و فولکلور مشترک و به طور کلی مجموعه ای از «هویت انسانی مشترک» را واقعیت می¬بخشد.

در این میان، اگر زبان را به عنوان مجموعه ای از ابزارهای ارتباطی هر فرد در نظر گرفته شود، بی شک وابستگی و دلبستگی مستقیم به هویت فرهنگی و اجتماعی و جغرافیایی فردی نیز احترام می گذارد. از سوی دیگر، می توان نتیجه گرفت که زبان مشترک محور فرهنگی و عامل هویت بخشیدن جوامع انسانی است. بر این اساس، به هر دلیلی فرد از زبان تکلم به زبان مادری خود، محروم گردد احتمال این که احساسات و همبستگی انسانی او خدشه دار گردد، بسیار زیاد است. همچنین خلاقیت ها و شکوفایی فردی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. باعث سلب احساس آرامش فرد در جامعه می¬شود و همواره نارضایتی را در او بازتولید می کند. چرا که فرد احساس تحقیر و سرخوردگی کرده و فرار از هویت خویش را دامن می زند. چنین افرادی حتا گاهی جرات اظهار نظر و اظهار وجود علنی را به خود راه نمی دهند چرا که احساس می کنند، بیش از آن که به نظرش توجه کنند، به لهجه اش توجه خواهند کرد. چنین کسانی محافظه کار و عموما عقده ای به بار می آیند و دنبال شرایطی می گردند تا عقده های سرکوب شده خود را خالی کنند. در چنین شرایطی است که جنگ داخلی بین «ملیت» های آن کشور اجتناب ناپذیر می گردد و در صورت بروز چنین جنگی تر و خشک را با هم می سوزاند که به نفع هیچ فرهنگ و زبان و انسانی نمی باشد. بنابراین، تحقیر و بی توجهی به زبان مادری از یک سو به کودک لطمات عاطفی و روانی وارد می سازد. از سوی دیگر، سر آغاز مشکلات و معضلاتی در جامعه می گردد که بسیار خطرناک هستند.

کودکان در ایران، هنگامی که وارد فضای آموزشی می شوند از طریق این فضا از جمله با معضلات و مشکلات جامعه آشنا می شوند و در این میان، اگر از زبان مادری خود محروم باشند به مراتب مشکلات¬شان عمیقتر و سنگین تر می گردد. در چنین فضای آموزشی، قبل از هر چیز از کودک خواسته می شود که مطیع بوده و حق اعتراض و اظهار وجود مستقل را به خود راه ندهد. در این شرایط کودکان مطیع و فرمانبردار بار می آیند و به دنبال حق و حقوق مسلم خود نمی روند و یا این که پرخاشگر و معترض به هر چیزی می شوند. اساسا شخصیت فرد به درجه آگاهی و خودآگاهی او وابسته است. آگاهی از هویت اجتماعی مشخص خود، به عنوان همبستگی و احساس آرامش در کنار دیگران عمیقتر می شود نه شخصیتی که فکر می کند متمایز از دیگران است به طوری که حق استفاده از زبان مادری خود را نیز در محیط آموزشی ندارد. می دانیم که انسانها خودآگاهی را از شکم مادر به دنیا نمی آورند، بلکه در اجتماع و روابط و مناسبات جاری در جامعه است که آگاهی اولیه انسانها را پدید می آورد. کودک به مروز زمان و به ویژه در جامعه و محیط آموزشی یاد می گیرد که همانند دیگران عضوی از جامعه و به خصوص دارای حقوق برابر است.

زبان مهمترین ابزار برای برطرف کردن کلیه مقتضیات و نیازمندیهای عاطفی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه است که همگام و همراه با دیگر تغییر و تحولات، تحول پیدا می کند. انسان تنها موجودی در کنار سایر موجودات است که می¬تواند به کمک قوه فکری خود، در کنار همنوعانش زندگی مشترک داشته باشد. در این میان، یکی از اصلی ترین و مهمترین ابزارهای انسان بودن و با انسانهای دیگر رابطه انسانی برقرار کردن، زبان است. این زبان است که گفتگو و رابطه میان انسانها را برقرار می کند. این زبان است تضمین می کند تا انسان بتواند از لحاظ تاریخی اظهار وجود اجتماعی پیدا کند و به بقای خود ادامه دهد.

برخی از محققان و کارشناسان و پژوهشگران بر این عقیده¬اند که کودک در رحم مادرش با زبان مادریش آشنا می شود و هنگام به دنیا آمدن که گریستن آغاز می کند اگر به زبان مادری با وی سخن گفته شود، گریهاش را قطع کرده گوش می دهد.

یکی از موانع آموزشی عمده پدیده بازماندگی از تحصیل و افت تحصیلی بالا می باشد. منظور از کودک بازمانده از تحصیل کودکیست که از آموزش اجباری یا عمومی محروم بوده و یا ترک تحصیل می کند. کودکان بازمانده از تحصیل عمدتا کودکان فقیر یا بی سرپرست، کودکان دو یا چند زبانه و کودکانی هستند که نمی توانند خود را با نظام آموزشی وفق دهند و بیشتر در مناطقی که افتراق فرهنگی و زبانی با مناطق دیگر کشور دارند، دیده می¬شود. کودکان در این مناطق، زبان تحمیلی را با فشارهای زیاد روحی و روانی یاد می گیرند. در عین حال، فقر اقتصادی و فرهنگی، کمبود اعتبارات و امکانات آموزشی، بیکاری تحصیل کردهها و بی سوادی اولیا نیز از جمله عواملی هستند که این پدیده را تشدید می کنند. هر چند که خود این عوامل نیز می تواند معلول فقر فرهنگی این مناطق و تمرکزگرایی شدید سیستم آموزشی حاکم، باشد.

بنا به عقیده برخی کارشناسان، محرومیت از تحصیل به زبان مادری پیامدهای فرهنگی، روانشناسی و اجتماعی ناگواری در پی دارد. در بعضی موارد و در شرایط حاد پیامدهای ممنوعیت زبان مادری، منجر اختلافات سیاسی و عقیدتی و حتا جنگ و خونریزی می¬شود.

ممنوعیت زبان مادری سبب شده است که سطح آموزش و پرورش و تحصیل در مناطقی چون آذریابجان، کردستان، ترکمن صحرا، بلوچستان، خوزستان و… افت شدیدی پیدا کند. چون که سیاست دیکتاتوری و تبعیض بر سیستم آموزشی ایران حاکم است. ممنوعیت و تحقیر زبان مادری هم¬چنین سبب شده است که میلیونها کودک و جوان از تحصیل محروم بمانند.

هنگامی که زبان به عنوان وسیله و ابزار ارتباط، شناخت و اگاهی دچار اخلال می شود حتا در فرد مشکلات شخصیتی ایجاد می کند. در کشوری که ساکنان آن با تنوع زبانی در آن زندگی مشترک دارند، نیاز به شناخت همدیگر دارند که اولین شرط آن نیز تسلط به زبان ماردی است. عموما تبعیض و نابرابری و سرکوب باعث از هم پاشیدن شیرازه جامعه می شود.

آزادی «زبان مادری» در ایران و هر جامعه دیگری باعث رشد فرهنگی و اجتماعی سراسر کشور می گردد و از کمشکش های ملی و ناسیونالیستی و شوونیستی نیز جلوگیری می کند. در عین حال همه شهروندان کشور، در کنار استفاده از زبان مادری خود، یک زبان دیگری را هم به عنوان زبان سراسری «فارسی» یاد می گیرند. در چنین شرایطی، بر خلاف سیاست های نابرابری و تحقیرآمیز دولت های سرکوبگر، همستگی انسانی بین «ملیت» های مختلف کشور، عمیقتر و همه جانبه تر می گردد. چون که به راحتی همدیگر را درک می کنند و به سادگی به تبادل فکری و نظری می پردازند. یعنی دانش آموز نخست در دوره تحصیل ابتدایی فقط به زبان مادری آموزش می بیند. اما سپس در عین حالی که به زبان مادری به تحصیل خود ادامه می دهد زبان سراسری کشور نیز به آن اضافه می گردد. در واقع در دوره دبیرستان و دانشگاه و آموزش عالی، علاوه بر زبان مادری، زبان فارسی نیز به عنوان زبان سراسری آموزش داده می شود. این روش، نه تنها علمی است، بلکه انسانی و برابری طلبانه نیز است و مهم از همه، هر چه بیشتر به همبستگی انسانی یاری می رساند.

در گزارش «مرکز پژوهشهای مجلس حکومت اسلامی ایران»، آمده است که در ۶ سال اخیر نزدیک به ۵ میلیون نفر از دانشآموزان مردود شدهاند. کارشناسان تایید میکنند، بیشترین میزان مردودیها در مناطقی است که زبان مادری در آنجا ها غیرفارس است.

شیرزاد عبدالهی، کارشناس مسائل آموزش و پرورش با اشاره به میزان بالای مردودیها در مناطق مختلف کشور، به سایت «خبر آنلاین»، گفته است: «کودکانی که در این مناطق به مدرسه میروند به دلیل عدم آشنایی به زبان فارسی و مواجه با آن، دچار شوک وحشتناکی میشوند و خود را نمیتوانند تطبیق دهند.»

حق تحصیل به زبان مادری یک حق ابتدایی و مسلم هر انسانی است در حالی که حکومت اسلامی ایران، اکثریت مردم ایران را از این حق ابتدایی محروم کرده است.

مقامات و مسئولین حکومت اسلامی، اهمیتی به دلایل ترک تحصیل دانش آموزان نمی دهند. برای نمونه مرتضی شکوهی، مدیرکل دفتر خلاقیت و نوآوری وزارت آموزش و پرورش چندی پیش به خبرگزاری حکومتی مهر گفته است: «ما از پوشش تحصیلی در استانها باخبر هستیم و از کودکان بازمانده از تحصیل خبر نداریم و اصولا هم وظیفهای در این زمینه نداریم.»

در این میان، سهم دختران بیشتر از پسران است. علتاش هم آن است که دسترسی پسران به آموزش از دختران بیشتر است. علاوه بر حساسیت های خانواده¬های متعصب در رابطه با تحصیل دختران، خانواده های فقیر و کمدرآمد هم برای ادامه تحصیل بیش از دختران به تحصیل پسران اهمیت بیشتری می دهند. با افزایش خط فقر و رفتن جمعیت بیشتری زیر خط فقر، تعداد کودکانی که از تحصیل خارج میشوند بیشتر میشود. بنابراین، رابطه مستقیمی بین فقر و تعداد کودکان بازمانده از تحصیل وجود دارد و دولت نیز در رفع این مساله وظیفه خود را انجام نمی دهد.

وظیفه دولت و آموزش و پرورش این است که بدون توجه به موقعیت خانوادگی و والدین، آموزش را در دسترس کودکان و خانوادهها قرار بدهد. ولی متاسفانه در ایران چنین نیست و هر سال کودکان بیشتری قربانی سیاستهای تبعیض امیز دولت و فقر شده و از ادامه تحصیل باز می مانند.

در بسیاری از کشورهای دو یا چند زبانه، یادگیری زبانها به صورت طبیعی انجام میگیرد و جزو امتیازات مردمانی است که در آنجا زندگی میکنند. در این کشورها فرهنگها و زبانها عامل تهدید نیستند، بلکه به عنوان یک ارزش و گوهر گرانبهای معنوی به آنها ارج گذاشته میشود.

در چنین شرایطی، رسانه ها، نهادها، احزاب و دیگر تشکل های منطقه ای نیز از آزادی برخوردار می¬گردند و نویسندگان و شعرا کتاب ها خود را به زبان مادری و هم زبان سراسری منتشر می کنند که گلستانی از زبانها به وجود می آید و گام زدن در ان، برای هر انسانی دلپذیرتر می گردد.

شوونیست ها و حکومت های دیکتاتوری آموزش به زبان مادری را برابر با «تجزیه طلبی» می دانند، به حساب آورد. در حالی که چنین چیزی واقعیت نداشته و در بسیاری از کشورهای جهان، شهروندان به زبان ها و گویش های گوناگونی صحبت می کنند بدون این که بحث و جدل و کمشکشی با همدیگر داشته باشند و یا به فکر جدایی بیفتند.

دولت ها و جریانات و کسانی که با زبان مادری انسانها مخالفت می ورزند در واقع حرمت انسان را زیر پا می گذارند و نسلهایی را به سوی تباهی سوق می دهند. آموزش و تحصیل و سخن گفتن به زبان مادری حق مسلم تمام شهروندان یک کشور است.

حکومت اسلامی ایران، سی و یک سال است که در کنار همه جنایت هایش، حدود ۷۰ درصد مردم ایران را حتا از زبان مادری شان نیز محروم کرده است. از اینرو، ضروری است که فعالین آزادیخواه و برابری طلب سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سراسر کشور، جدا از این که زبان مادری شان کرد، فارس، ترک، عرب، بلوچ و غیره است، هر چه بیشتر را در جهت رفع ممنوعیت زبان مادری و همچنین افشای سیاست های فاشیستی و نابرابر حکومت اسلامی تلاش کنند. این مبارزه نه مبارزه ای بین مردم فارس زبان با مردم غیرفارس زبان، بلکه مبارزه ای متحد و مشترک بر علیه حکومت فاشیستی و تروریستی اسلامی است. مسلما، کم توجهی و یا مخالفت با آزادی زبان مادری، در آینده عواقب وخیمی را برای کل جامعه ایران در پی خواهد داشت.

تاریخ انتشار : ۵ اسفند, ۱۳۸۸ ۸:۳۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

حقوق ما: سال هشتم، شماره ۲۳۰

روزای خونین: میان نامه های زندان و تئوری انقلاب

یگانه چارهٔ ما

سقوط تاریخی دستمزد در مقابل طلا

در چشم انداز سبزِ نگاه تو

دفتر کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)