شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۴

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۴

تجربه های خشونت (۷): دردم از یار است و درمان نیز هم

هیچ یادم نمی آید کی بود و چگونه شد، اما روزی بود که دیدم دیگر نمی دانم قرص هایم کجا هستند، تاریخ مصرف مسکن های سردردم گذشتند بی آنکه به آنها دست بزنم، قرص های اعصابم را در جیب کاپشن زمستانی ام پیدا کردم، قرص های جویدنی معده در اثر رطوبت نم کشیده بود. نمی دانم چقدر گذشت اما می دانم که یک روزی، چند ماه بعد از اینکه درمان رفت، دردها هم ناپدید شدند. چندی بعد همه شیشه ها و قوطی های قرص و دوا را دور انداختم و امروز... من، شادی خانه، بهار خندان، دختر خورشید...

مدرسه فمینیستی: مطلب زیر، هفدمین متن از مجموعه «تجربه های خشونت» است که توسط آهو شکرایی به نگارش درآمده و به تدریج آن را در مدرسه فمینیستی منتشر کرده ایم. مجموعه «تجربه های خشونت»، حاصل گفتگوهای طولانی آهو شکرایی با برخی از زنانی است که به علت خشونت خانگی درخواست طلاق کرده بودند. پنج متن از این مجموعه تحت عنوان «زنان کتک خورده را تحقیر نکنید»[۱]، «کنترل، اولین نشانه خشونت»[۲]، «سانسور تا تصویر کامل»[۳]، «مردان منطقی»[۴]، «به خاطر بچه ها»[۵] و «مجازات بدون تفهیم اتمام»[۶] پیشتر در مدرسه فمینیستی منتشر شده و هفدمین متن با نام «دردم از یار است و درمان نیز هم» را در زیر می خوانید:

وقتی یادم به دوران زناشویی می افتد چند تصویر برایم پر رنگ و واضح هست. یکی از مهم ترین آنها ترس است، ترسی که پایانی نداشت، ترسی که از رختخواب تا مهمانی های خانوادگی، از رستوران تا سالن سینما، از تلفنی که ساعت ۸ شب زنگ می زد تا کافی شاپی که با دخترها می رفتم، همه جا حضور داشت.

اما خاطره ای از آن دوران هست، از ترس هم ترسناک تر، و آن درد است. زندگی من در آن چند سال پر بود از درد، درد جسم، درد تن. پر بود از بیماری.

تا یادم هست دوستان و آشنایان و فامیل، مرا به عنوان دختری قوی و سالم می شناختند. دختر شادی که همیشه می خندید و بیماری و ویروس و واگیر برایش معنی نداشت. دختری که با بیماری می جنگید و اگرهم گاهی گلو درد امانش را می برید هرگز تسلیم رختخواب نمی شد. من، شادی خانه، بهار خندان، دختر خورشید، من.

نمی دانم بیماری و درد از کجا آغاز شد. نمی دانم اولین بار چگونه بود که دانستم بیماری و ضعف ام، تسکین روح او می شود. شاید بارهای اول وقتی دعواهای سختی می کردیم، و من سر درد می گرفتم حس می کردم که کمی نرم می شود. شاید همین باعث شد که بیشتر سردرد بگیرم، و شاید هم واقعا از شدت فشار و تنش بود که هر روز تحلیل می رفتم، ضعف می کردم، و بعد از هر دعوا سر گیجه می گرفتم و گوشه ای می افتادم.

و وقتی از ضعف، گوشه ای بی حال می افتادم یا اگر از درد به خودم می پیچیدم چشمان نگرانش را می دیدم که دنبالم می کرد. چهره اش را می دیدم که غمگین می شد، دوستم داشت. آه دوستم داشت… بعد کمی آب، یک مسکن، دستش را که به موهایم می کشید غم دنیا از دلم می رفت. دوستم داشت…

اینطور بود که هر روز نحیف تر و رنجور تر می شدم. بحث و جدل های طولانی باعث سر گیجه ام می شد و خشونت های فیزیکی حس ضعف و تحقیر به من می داد و در کنار همه این دلایل انگیزه های قوی برای بیمار شدن و بیمار ماندن داشتم. گاهی وقتی بعد از چند روز بیماری و ضعف جدل می کردیم می گفت باز بهتر شدی و خوی وحشی ات بازگشت، می گفت ای کاش همیشه مریض باشی. اما واقعیت این بود که او با دیدن بیماری من آرام می شد و حس ترحم و برتری باعث می شد که پرخاش نکند و البته ضعف و ناتوانی من هم از بروز بحث و جدل پیش گیری می کرد.

دلیلش هرچه که بود نتیجه یکسان بود. سالها بیماری و سردرد و ضعف را چنان با خودم حمل کردم که بخشی از وجودم شد. تبدیل شدم به زنی نحیف که همیشه بیمار است. قرص های اعصاب، آرام بخش، سرماخوردگی، نفغ شکم، و هر روز به تعداد آنها اضافه می شد. هیچ کدام فایده نمی کردند، هیچ پزشکی تشخیص نمی داد. درمان درد من نزد کس دیگری بود. درمان درد نوازش همان دستهایی بود که به هنگام سلامت با خشونت بر بدنم فرود می آمد. درمان درد من خود درد بود.

در ابتدای دوران طلاق، زمانی که درمان دردهایم نزدیکم نبود تا تن تبدارم را آرام کند، یا برای کمرم حوله گرم کند، یا برای سرم دستمال مرطوب بیاورد، احساس بی کسی و ناامنی می کردم. سالهای سال زندگی پیش رویم بود که باید هر روز آن را با تنهایی سر می کردم و با بیماری می جنگیدم، بی آنکه مهربانی دستی بر سرم بکشد. درمانم را از زندگی رانده بودم و بی امید بهبود شب و روز را در بستر بیماری می گذراندم.

هیچ یادم نمی آید کی بود و چگونه شد، اما روزی بود که دیدم دیگر نمی دانم قرص هایم کجا هستند، تاریخ مصرف مسکن های سردردم گذشتند بی آنکه به آنها دست بزنم، قرص های اعصابم را در جیب کاپشن زمستانی ام پیدا کردم، قرص های جویدنی معده در اثر رطوبت نم کشیده بود. نمی دانم چقدر گذشت اما می دانم که یک روزی، چند ماه بعد از اینکه درمان رفت، دردها هم ناپدید شدند. چندی بعد همه شیشه ها و قوطی های قرص و دوا را دور انداختم و امروز… من، شادی خانه، بهار خندان، دختر خورشید…

پانوشت ها:

بخش یک:

 http://feministschool.com/spip.php?article7228

بخش  دو:

 http://feministschool.com/spip.php?article7236

 بخش سه:

 http://feministschool.com/spip.php?article7253

بخش چهار 

 http://feministschool.com/spip.php?article7287

بخش پنج: 

 http://feministschool.com/spip.php?article7346 

بخش شش: 

http://feministschool.com/spip.php?article7362 

 

بخش : زنان
تاریخ انتشار : ۱۵ شهریور, ۱۳۹۲ ۸:۲۴ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

سخن روز

حملۀ تروریستی در مسکو را محکوم می‌کنیم!

روشن است که چنین حمله‌ای نیاز به تیمی حرفه‌ای و سازماندهی و تدارکی نسبتاً طولانی و گسترده دارد. در عین حال، زود است که بتوان تحلیل جامع و روشنی از ابعاد پشت پردۀ این جنایت و اهداف سازمان‌دهندگان آن ارائه داد. هدف از این یادداشت کوتاه نیز  در وهلۀ نخست مکثی است بر قربانیان این حمله و حملاتی از این دست. قربانیانی که تنها سهم‌شان از سازمان‌دهی و تدارک چنین جنایاتی و علل پشت پردۀ آن، هزینه‌ای است که با جان و سلامتی‌شان می‌پردازند.

مطالعه »
یادداشت
تظاهرات آتش بس در آمریکا

شعبده بازی بایدن بر روی جنگ غزه

ممکن است به اشتباه کسی را با تیر زد یا جایی را تصادفی بمباران کرد ولی امکان ندارد که دو میلیون نفر را تصادفی با قحطی و گرسنگی بکشید.
قحطی در غزه قریب الوقوع است و پیامدهای آنی و بلندمدت سلامتی نسلی را به همراه خواهد داشت.

مطالعه »
آخرین مطالب

فراخوان ‏دادخواهی علیه ثابتی و دیگر آمران و عاملان شکنجه و کشتار مردم در نظام سلطنتی

دادخواهی محدوده‌ی زمانی و مکانی ندارد؛ از دورانِ رژیم پیشین آغاز شده و تاکنون نیز ادامه دارد. تفاوتی میان شکنجه‌گران قبلی و کنونی نیست. همه را باید مورد پیگرد قرار داد. این دادخواهی بخشی از مبارزه در راه آزادی و اعمال حق حاکمیت مردم کشور ماست.

بهار غمگین و‌ ستارگان سرخ

در پس سالیان‌ِ دراز و سرد،
در پنهان ترین گوشهٔ دل‌ها هنوز ستاره می درخشد،
هر بهار در چشمهای خسته از انتظار،
یاد نُه ستارهٔ درخشان شعله می کشد،
و درکوچه باغهای غمگین‌ِ بهار،
شمیم خوشِ نامشان در هوا موج می زند!

“آزادی اندیشه … ضرورت است.”

آفرینش و شکوفایی واقعی هنر و ادبیات جز در سایه‌ی آزادی اندیشه ‌و بیان ممکن نیست و دست‌درازی حکومت‌ها بر ذهن‌ و زبان آدمی، وهن آدمی است.

به یاد جان‌باختگان کشتار تپه‌های اوین – جنایات هیچ استبدادی به فراموشی سپرده نمی‌شود!

در چهل‌ونهمین سالگرد جان‌باختن مبارزان آزادهٔ راه میهن و مردم، به نام همهٔ فداییان خلق، یاد و نام آنان را بزرگ می‌داریم و در برابر عزم تا پای جان آنان در رزمشان در راه آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی در میهن عزیزمان سر به تعظیم فرومی‌آوریم.

طرح نور، سرکوب شدید زنان خواهان پوشش اختیاری

اعتراضات علیه حجاب اجباری که بعد از قتل مهسا (ژینا) امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد، سراسر ایران را فراگرفت، با وجود سرکوب، به یک معضل برای حکومت تبدیل شده است. گشت ارشاد نمونه کوچکی از جنگ هر روز حاکمیت با زنان بوده و سرکوب هر روزه زنان در خیابان یعنی اعتراف به تداوم جنبش زن زندگی آزادی.

یادداشت
تظاهرات آتش بس در آمریکا

شعبده بازی بایدن بر روی جنگ غزه

ممکن است به اشتباه کسی را با تیر زد یا جایی را تصادفی بمباران کرد ولی امکان ندارد که دو میلیون نفر را تصادفی با قحطی و گرسنگی بکشید.
قحطی در غزه قریب الوقوع است و پیامدهای آنی و بلندمدت سلامتی نسلی را به همراه خواهد داشت.

مطالعه »
بیانیه ها

به یاد جان‌باختگان کشتار تپه‌های اوین – جنایات هیچ استبدادی به فراموشی سپرده نمی‌شود!

در چهل‌ونهمین سالگرد جان‌باختن مبارزان آزادهٔ راه میهن و مردم، به نام همهٔ فداییان خلق، یاد و نام آنان را بزرگ می‌داریم و در برابر عزم تا پای جان آنان در رزمشان در راه آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی در میهن عزیزمان سر به تعظیم فرومی‌آوریم.

مطالعه »
پيام ها

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران از نخستین روز آغاز جنگ ضمن محکوم کردن و غیرقابل توجیه خواندن عملیات مسلحانه و نظامی علیه مردم بی‌دفاع غیرنظامی، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان خواهان آتش‌بس فوری و تأمین حقوق حقّهٔ مردم فلسطین شدیم. با این رویکرد ما مهار مقاومت آمریکا و تصویب قطعنامهٔ شورای امنیت را یک پیروزی بزرگ برای مردم بی‌گناه غزّه و فلسطین و تمامی آزادی‌خواهان جهان می‌دانیم.

مطالعه »
بیانیه ها

به یاد جان‌باختگان کشتار تپه‌های اوین – جنایات هیچ استبدادی به فراموشی سپرده نمی‌شود!

در چهل‌ونهمین سالگرد جان‌باختن مبارزان آزادهٔ راه میهن و مردم، به نام همهٔ فداییان خلق، یاد و نام آنان را بزرگ می‌داریم و در برابر عزم تا پای جان آنان در رزمشان در راه آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی در میهن عزیزمان سر به تعظیم فرومی‌آوریم.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

فراخوان ‏دادخواهی علیه ثابتی و دیگر آمران و عاملان شکنجه و کشتار مردم در نظام سلطنتی

بهار غمگین و‌ ستارگان سرخ

“آزادی اندیشه … ضرورت است.”

به یاد جان‌باختگان کشتار تپه‌های اوین – جنایات هیچ استبدادی به فراموشی سپرده نمی‌شود!

طرح نور، سرکوب شدید زنان خواهان پوشش اختیاری

عمر آشور: چگونه حملات ایران به اسرائیل چشم انداز مناقشه خاورمیانه را بازتعریف کرد!