زن بودن سخت ترین کار ِ
دنیاست
باید زن باشی
تا بدانی دنیای ِ زنان دنیای
ماوراء تصور توست
زنانی در قالب مرد
که نام زن را یدک می کشند
باید زن باشی
تا انزجار ِ نگاه های خریدارانه ات
را در چشمان من بفهمی
باید حکم ِ ” تیر ” داد
به نگاه هرزه ی مردی که بر عواطف
زنی می تازد
باید زن باشی
تا بفهمی حقارت ِ
تفاوت جنسیت ِ
بین من و تو
تفاوت بین ِ شب و روز نیست
پیوستگی ِ
باران و گیاه است
زن که باشی
باید زنانگی را
تن پوش کنی به
” قداست”
که مبادا هتک ِ حرمت از مَردَک ِ
همسایه شود
زن که باشی
شب و روزت تافته جدا بافته از هم نیست
روز را به شب
شب را به روز
” رجَ “
میزنی
تا مبادا قدری،کم نیاید از نخ ِ
کلاف زندگی
به عقیده ی من
زنی که با فرزندش فوتبال
بازی می کند
لزوما
مرد نیست
وزنی که با فرزندش
لب ِ جدول
راه می رود و
شعر می خواند هم
دیوانه نیست
او شادی کودکش را به
اراجیف ِ
مردمی که نام انسان گرفته اند
را به جان
می خَرَد
زنی با تمام زیبایی هایی
که مختص ِ اوست
فرشته ایی که راه به زمین
گم کرده