ایوان بونین Iwan Bunin 1870 – ۱۹۵۳
حال که نوشتید؛ حدود نیمی از جمعیت کشور، دهقان و کشاورز و روستایی هستند، یا بصورت عشایر و چادرنشین و کولی و کارگر فصلی یا حاشیه نشین شهرهای بزرگ ، ییلاق و قشلاق میکنند ، باید پرسید؛ پس ادبیات روستایی و نویسندگان این شاخه ازفرهنگ درکجا هستند؟ آخر، فرهنگ تمام مملکت که فقط فرهنگ پایتخت لامصب آن، یعنی زبان، ادبیات و موسیقی مرکز! که نیست.
در روسیه تزاری پیش ازانقلاب، ایوان بونین را یکی ازنویسندگان روستایی – دهقانی یانویسند ه اقشار و طبقاتی مانند خان و کدخدا و اشراف و زمینداران کلان بشمار می آورند. بوتین ، شاعر و داستان پرداز مهاجر، نخستین دریافت کننده جایزه نوبل روس و یکی ازنمایندگان مکتب ادبی رئالیسم نو است. اوفرزند یکی از زمینداران کلان روسیه میانه بود که بدلیل آغاز پروسه صنعتی شدن کشور، دچار فقر نسبی شده بودند. بونین درمخالفت با خشونت انقلاب اکتبر، در ۴۹ سالگی، درسال ۱۹۲۰، از طریق جزیره کریم و استانبول، شوروی جوان راترک نمود وبه فرانسه رفت. او نه تنها داستانسرای مناظر زیبای طبیعی روستایی قبل از انقلاب، بلکه منتقد شرایط اجتمایی و فقر دهقانان روسیه است. بونین به شرح نظام پدرسالاری مسیحی – فئودالی غیرقابل تحملی می پردازد که دهقانان مستمند، بخش عظیم آن هستند. او با تاکیدی انتقادی اجتمایی، اشاره ای هم به بی اخلاقی امپریالیسم جهانی درحال جهانگستری نمود. بونین نه تنها به توصیف رابطه انسان و طبیعت، بلکه غیرمسقیم، زوال و پوسیده گی نظام تزاری و زمینداران کلان و اشراف را نشان میدهد که با روال صنعتی شدن روسیه، سال به سال ضعیف تر میشوند. آثار ادبی بونین یادآور تاریخ اجتمایی دهه های گذشته روس نیز هستند. ولی او به سبب وابستگی طبقاتی خود، با سبکی روانشناسانه-رئالیستی، بدبینانه و ناامید به انتقاد اجتمایی میپردازد.
آثار او غیر از موضوعات مرگ و عشق، تصویر انسانهایی است که درطبیعت ریشه دارند. و عشق، مقوله ای است موقت و گذرا که درآن وضعیت، انسان احساس خوشبختی ناپایدارمینماید . بونین، بو و رنگ و آهنگ های طبیعی را جادوی طبیعت مینامد که قطیی است درمقابل تصویر تیره روستاهایی که درآنها، آلودگی، مشروبخواری، اعتیاد، خشونت، خرافات، جنایت و کثافت بیداد میکنند. او ولی خلاف گورکی، با شرح فقر، استثمار و فشار به روستائیان، به شکایت بنیادی و اخلاقی اجتمایی دست نمیزند. از جانب دیگر، آثار او شامل نوستالژی مناظر زیبای روستاهایی هستند که بوی گل و گیاه و میوه، گرمی آفتاب بهاری و جنب و جوش حیوانات اهلی، خواننده را به فضای میهن دوردست تبعیدشده می اندازند. او از بخش و شهرک هایی میگوید که دربازار مرغ فروشی و ایستگاه راه آهن شان، کشاورزان با دلالان و سربازان وظیفه، درحال خرید و فروش هستند، واشراف زمیندار در ویلاهای قصرمانندشان، به بالشت و متکاها تکیه داده، درحالیکه شلاق و تسمه چرمی شکار، روی زانوهایشان به درازا کشیده . سبک داستانسرایی بونین خواننده را بیاد آثار تواستوی و تورگنیف می اندازند، گرچه او نه تنها مخالف مکتب رئالیسم سوسیالیستی شورایی، بلکه منتقد تئوری ادبیات اجتمایی و مسئول تولستوی نیز بود. بونین همچون چخوف، خالق سبک کوتاه و خلاصه گویی ادبی است. او یکی از منتقدین جریانات ادبی آوانگارد زمان خود، ازجمله : سمبولیسم، آکمتیسم و فوتوریسم هم بود. ولی او کوشید با کمک ادبیات تصویری اکسپرسیونیستی، تاریخ خانوادگی اشراف روس را به نمایش بگذارد. کمیته نوبل دلایل اعطای این جایزه به او درسال ۱۹۳۳ را سخت کوشی و جدیت بونین برای ادامه سنت داستانسرایی کلاسیک ادبیات روس نامید. رمان “ارباب سانفرانسیسکویی“ بوتین رایکی ازشاهکارهای ادبیات جهانی به حساب می آورند. او در این کتاب به بی پرنسیپی اخلاقی نظام سرمایه داری اشاره می نماید.
ایوان آلکسی بونین Iwan Alexi Bunin در سال ۱۸۷۰ در روسیه بدنیا آمد و درسال ۱۹۵۳ در مهاجرت درگذشت. پدر بونین یکی از زمینداران کلان و اشراف روسیه تزاری بود. اودر جوانی چند سالی کتابدار کتابخانه های دولتی بود و تاسال ،۱۹۱۴ چند سفر جهانگردی فرهنگی به کشورهای : هند، ترکیه، یونان، ایتالیا، فلسطین، سیلان و آفریقا نمود. بونین از نظر نویسندگی بسیار فعال بود و دهها کتاب شعر و داستان و رمان و بیوگرافی و خاطره نویسی از خود بجای گذاشت.
اهمیت خلاقیت ادبی بونین را با ارزش آثار نویسندگانی مانند : فلوبر، توماس مان، نابوکوف و یاکوبسن، مقایسه می نمایند. به نقل از مورخین ادبی، آشنایی بونین با چخوف و گورکی، موجب افزایش تمایلات آزادیخواهانه وی گردید. دوستی بونین با گورکی و محفل رئالیسم انتقادی اورا ، یکی از عجیب ترین پیمانهای ادبیات مدرن روس بحساب می آورند ؛ یعنی همکاری گورکی، روشنفکری از طبقه کارگر، با بونین، تحصیل کرده و هنرمندی از طبقه اشراف . البته بعد از مهاجرت بونین، این دوستی نیز به سردی گرائید. بونین خودرا شاگرد تولستوی، چخوف و تورگنیف میدانست. او به ادبیات جهانی، مخصوصا ادبیات رئالیستی قرن ۱۹ اروپا علاقه خاصی داشت و به ترجمه اشعار انگلیسی زبان لردبایرون و لانگ فلو پرداخت . آثاری که بونین در دوران مهاجرت نوشت، خالی از دشمنی او با انقلاب سوسیالیستی شوروی نیستند. منتقدین چپ اشاره می نمایند که روستاهای بونین، نه افسرده گی و غم آثار چخوف و نه خوشبینی آثار گورکی را دارند، بلکه شرح ارتجایی- اغراق آمیز یک نویسنده فراری اشرافزاده هستند، بونین عشقی به میهن حود نداشت چون او تمام روسیه را یک دهکده عقب افتاده نامید ، و کمیته نوبل بجای گورکی، آن جایزه را به یک گرگ گاردیست سفید ضدانقلاب بورژوا اعطا نمود و نشان داد که بجای برابری و سوسیالیسم، به مرگ، بحران، زوال، ابتذال و نفرین و لعنت،علاقه مند است، یعنی موضوعات مورد سلیقه افراد اعضای بورژوازی آن کمیته فرقی با دلمشغولی های بونین ندارند. ولی بعد از جنگ جهانی دوم از بونین اعاده حیثیت شد و او را یکی از نویسندگان کلاسیک جدید روسیه نامیده و مجموعه آثار ۹ جلدی اورادر سال ۱۹۶۵ منتشر کردند. با اینوجود بونین دعوت شوروی برای بازگشت به کشورش را هیچگاه نپذیرفت و در مهاجرت، در تنهایی و غربت وفات نمود.
ازجمله آثار بونین : روستا، ارباب سانفرانسیسکویی، سحرگاه زندگی آرسن، دره خشک، یادداشتهای روزهای لعنتی، عشق آقا میتی، خاطرات روزهای سپری شده، بولوارهای تاریک، گرامر و دستور زبان عشق، اشعار و داستانها، گلهای صحرایی، درپایان جهان، سیب های آقای آنتن، آلمانی خودخواه، آزادی تولستوی، زندگی چخوف، اولین عشق، نتردام، آفتاب زده، در زیر آسمان خدا، و فصل برگریزان ، هستند.
زندگی آرسن، رمانی است اتوبیوگرافیک . و بولوارهای تاریک، یک سری نوول است. در زیر آسمان خدا،و فصل برگریزان، کتابهای شعر او میباشند. مهمترین آثار او در تبعید: عشق آقا میتی، زندگی آرسن، و خاطرات روزهای سپری شده، هستند. سه کتاب مهم بونین پیرامون عشق و احساسات گذرا: گرامر و دستور زبان عشق، نخستین عشق، و عشق آقا میتی، نام دارند. رمان روستا و داستان بلند “ارباب سانفرانسیسکویی“ را مشهورترین آثار بونین بشمار می آورند.
تماس : falsaf@web.de