شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۱

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۱

پیشگیری از انحراف و به سرقت رفتنِ انقلابِ «زن٬زندگی٬آزادی» با تدوین میثاقِ اجتماعی

این مقاله به‌صورت یک پروژه متن‌باز (منبع‌باز)[i] تقدیم خوانندگان می‌شود. با ویرایش، پیرایش، تلخیص، اقتباس و روزآمد کردن آن در جهت تکامل و تدوین متن نهایی مشارکت فرمایید. می‌توانید با توجه به تغییرات اعمال‌شده در متن، عنوان مقاله را تغییر داده و به نام خودتان و به هر شکل ممکن منتشر کنید. این نخستین بخش از این پروژه است...

«هرگز نمی‌توان از طریق ستیز با واقعیت موجود، تغییر ایجاد کرد، بلکه باید الگوی جدیدی ساخت که بتواند الگوی موجود را منسوخ سازد» (ریچارد باکمینستر فولر)

این مقاله به‌صورت یک پروژه متن‌باز (منبع‌باز)[i] تقدیم خوانندگان می‌شود. تقاضا دارم با ویرایش، پیرایش، تلخیص، اقتباس و روزآمد کردن آن در جهت تکامل و تدوین متن نهایی مشارکت فرمایید. می‌توانید با توجه به تغییرات اعمال‌شده در متن، عنوان مقاله را تغییر داده و به نام خودتان و به هر شکل ممکن منتشر کنید.

چرا انقلاب‌ها منحرف و یا به سرقت می‌روند؟

اگر ایجاد دنیای زیباتری امکان‌پذیراست٬ مطمئن‌ترین رهیافت و استراتژی ممکن چیست؟

آیا مثل گذشته باید تدوین قانون اساسی یا میثاقِ اجتماعی را به آینده و تشکیل مجلس مؤسسان موکول کرد؟

اگر نمی‌خواهیم تجربیات تلخ شکست٬ انحراف و سرقت انقلاب‌های گذشته تکرار شوند٬ پاسخ این سؤال چنین است: نخیر٬ به‌هیچ‌وجه

میثاقِ اجتماعی پیش‌نیاز انقلابِ دمکراتیک ایران

عمده تلاش جوامع انسانی تاکنون صرف مبارزه با ستمگر و درنهایت جانشین کردن ستمگری دیگر بر کرسی حاکمیت بوده است. به‌عبارت‌دیگر به‌جای ظلم، با ظالم جنگیده‌اند. ظالم عوض‌شده ولی ظلم پایدار مانده است[ii]. تغییر رژیم سیاسی به معنی انقلاب نیست. انقلاب به معنی دگرگونی ریشه‌ای در ساختارهای اقتصادی٬ اجتماعی٬ فرهنگی و سیاسی جامعه است.

مهم‌ترین شرط موفقیت انقلابِ اجتماعی تدوینِ پیشاپیشِ «میثاقِ اجتماعی» است[iii]. انقلابِ بدونِ میثاقِ اجتماعی مدون مثل ساختنِ یک بُرجِ مسکونیِ صد طبقه بدونِ نقشه و پلتفرم است که نهایتاً بر سر سازندگانش آوار می‌شود. انحراف و شکست انقلاب ۱۳۵۷ ایران شاهد زنده تاریخ است. تاریخ ایران و جهان بسیاری از این تراژدی‌ها را در خود ثبت کرده است. لازم است برعکس نسل‌های گذشته، مردمان امروز بدانند که قرار است چه سیستمی را جایگزین نظام کنونی کنند[iv]

در این مقطع سرنوشت‌ساز تاریخی کاملاً ضروری و امکان‌پذیر است که با رویکرد سیستم‌محوری میثاقِ اجتماعی انقلابِ دمکراتیک تدوین‌شده و به‌عنوان آلترناتیوِ وضعِ موجود در دسترس عموم قرار گیرد. مردمی که با شعارِ پرشعورِ «زن، زندگی، آزادی»[v] به میدان تغییر آمده‌اند، پتانسیل این رادارند تا بهتر از انقلابیون ۱۷۸۹ فرانسه آرمان‌های آزادی، برادری و برابری را در جامعه خود تحقق بخشند. ایرانیان وارث تجربه ۲۵۰ سال انقلابات اجتماعی جهانی، سه قیام ناکام مشروطیت (۱۲۸۵) حکومت ملی مصدق (۱۳۳۰-۱۳۳۲) و قیام ۱۳۵۷ هستند. با اتکا به عظیم‌ترین دستاوردهای تکنولوژی علوم و ارتباطات می‌توانند این میراث را چراغ روشنی‌بخش راه آینده قرار دهند.

سه پرهیز برای پیشگیری از تکرار اشتباهات گذشته:

۱- عدم واگذاری قدرت: مردم نباید به‌هیچ‌عنوان قدرت خود را به هیچ شخص، خاندان، حزب و … واگذار کنند؛ زیرا به قول ژان ژاک روسو: «قدرت فساد می‌آورد و قدرت مطلق شر مطلق است» اشخاص و احزاب با هر گرایش فکری در صورت نشستن بر کرسی حاکمیت، می‌توانند ستمگری گذشته را در فرمی دیگر تداوم بخشند.

۲- عدم اعتماد به عنوان نظام سیاسی

عنوان یک نظام سیاسی بیانگر ماهیت آن نیست. اکنون بیشتر نظام‌های دیکتاتوری و ضد مردمی دنیا مزین به انواع عناوین جمهوری، دمکراتیک، فدرالی، سوسیال‌دمکرات، مشروطه و… هستند[vi]. زمانی می‌توان به عنوان یک نظام سیاسی اعتماد کرد که هم‌زمان محتوای آن طی یک پلتفرم جامع و روشن به‌صورت مدون ارائه‌شده و چگونگی ضمانت اجرایی و التزام عملی به آن در خود پلتفرم به‌صورت شفاف مشخص‌ شده باشد.

۳- موکول نکردن نوعِ سیستم و محتوایِ نظامِ سیاسی به زمان آینده

کمتر کسی به ضرورت تدوین میثاقِ اجتماعی به‌عنوان پیش‌نیاز انقلاب واقف شده است. عموماً آن را به آینده و تشکیل مجلس مؤسسان موکول می‌کنند. در آینده کذایی وعده داده‌شده، پس از فرازوفرودهای زیاد و گذار از انواع انتخابات، رفراندوم، تقلب، کودتا، شبه کودتا، تحمیل رأی اکثریت بر اقلیت، فریبکاری، پوپولیسم، جنگ‌های داخلی٬ دخالت کشورهای خارجی و … سرانجام نظامی دیکتاتور، واپس‌گرا و حافظ منافع طبقه لومپن‌بورژوازی[vii] و بیگانگان در جامه‌ای دیگر به سریر قدرت بازمی‌گردد[viii].

پرسش دیروز این بود که «حکومت آینده به چه کسی یا حزبی واگذار شود؟» پرسش امروز چنین است: از بین هر یک از پلتفرم‌هایی که از طرف اشخاص حقیقی و یا جریانات سیاسی، به‌صورت مُدوّن و شفاف معرفی می‌شوند، کدام‌یک بهترین گزینه ممکن جهت تبدیل‌شدن به میثاقِ اجتماعی٬ قانون اساسی و سیستم سیاسی آینده است؟

چگونگی انتخاب نظام سیاسی آینده ایران بر اساس سیستم‌محوری

در راهبرد سیستم‌محوری به‌عنوان نخستین گام٬ شکل و ماهیت نظام سیاسی آینده در چارچوب یک قانون اساسی مدون تعریف و مشخص می‌شود. این قانون اساسی طی یک فرایند به شرح ذیل آماده می‌شود: 

پس از یک فراخوان عمومی٬ اشخاص حقیقی و حقوقی٬ سازمان‌ها و جریانات سیاسی هرکدام اساسنامه موردنظر خود را تدوین و طی یک کتابچه ارائه می‌کنند. (مقاله پیش رو می‌تواند نقش استارت این فراخوان را ایفا کند) در این راستا طی مدت کوتاهی صدها قانون اساسی تدوین و طی کتابچه‌هایی جداگانه در فضای عمومی و مجازی منتشر خواهند شد. هر یک از این کتابچه‌ها همچون مانیفست‌های[ix] حزبی در فضایی سالم به رقابت، همیاری و بده بستان می‌پردازند. نویسندگان تا مدت مشخصی می‌توانند متن خود را ویرایش و به‌روز کنند. درنهایت٬ یک متن با بیشترین مزایا و کمترین معایب تولد خواهد یافت که خواهد توانست بیشترین شانس مقبولیت از جانب اکثریت مردم را کسب کند. این متن تبدیل به قانون اساسی نظام آینده و میثاقِ اجتماعی خواهد شد.

برای اولین بار در تاریخ استراتژی جدیدی از مبارزه رهایی‌بخش مردمی تولد خواهد یافت. این امکان برای مردم فراهم خواهد شد تا به صورتی هوشمندانه و شفاف مبارزات خود را در جهت هدف مشخص (استقرار سیستمی جدید بر اساس یک میثاقِ اجتماعی مدون) سازمان دهند.  زمینه مناسب برای کانالیزه کردن تمامی انرژی‌های انقلاب در جهت استقرار مفاد این میثاقِ اجتماعی فراهم می‌شود.این استراتژی حرکت انقلاب در مسیر درست را تضمین کرده و از هرگونه انحراف و مصادره توسط فرصت‌طلبان و عوامل خارجی مصون نگه می‌دارد.

میثاقِ اجتماعی همچون قطب‌نما و چراغ‌راهنما، حرکت در مسیر درست را تضمین کرده و سنگ محک شناسایی جریانات سیاسی و مدعیان رهبری و جانشینی نظام کنونی خواهد بود.

مردم بجای اینکه از یک رهبر یا یک حزب و جریان سیاسی دنباله‌روی کنند، به محوریت یک پلتفرم مشترک متحد شده و مبارزه خود را در جهت جایگزین کردن روح و محتوای آن با نظم قبلی به‌پیش می‌برند[x]. همین اکنون وقت شروع است. در این راستا لازم است صدها شخصیت و جریان سیاسی مختلف٬ پلتفرم[xi] (مواضع‌نامه) موردنظر خود را طی کتابچه‌ای تدوین کرده با شفافیت کامل در معرض دید و قضاوت مردم قرار دهند. لازم است این پلتفرم‌ها متناسب با روح و فلسفه شعار اصلی انقلاب «زن، زندگی، آزادی» باشند.

سه پیش‌نیاز موفقیت انقلاب اجتماعی ایران (شعار مشترک، پرچم همگرایی٬ میثاقِ اجتماعی مُدوّن)

۱- شعاری که حامل فلسفه رهایی، رنسانس، روشنگری، عدالت اجتماعی، برابری جنسیتی و آزادی باشد. این مورد با شعار پرشور و شعور «زن، زندگی، آزادی» تحقق یافته است. ظرفیت‌های این شعار منجر به سرتاسری شدن، همگرایی، تعمیق، رشد، پیوستگی و پویایی این جنبش شده است.[xii]

۲- پرچمی که تشتت و واگرایی را به همگرایی ملی سوق دهد. بهترین گزینه ممکن آن است که بجای لگوهای قبلی٬ لگوی شعار اصلی انقلاب (زن، زندگی، آزادی) روی پرچم سه رنگ تاریخی ایران نقش بندد. پرچمی که از یکسو ریشه در تاریخ ایران داشته و از سوی دیگر حامل پیام گذار به رنسانس و بنیاد دنیای نوینی بر ویرانه‌های گذشته باشد.

۳- تدوین و انتخاب میثاقِ اجتماعی (قانون اساسی) بر اساس فلسفه رهایی‌بخش شعار «زن٬ زندگی٬ آزادی»[xiii] که موضوع اصلی این مقاله است.

نقشه راه رهایی بر اساس استراتژی سیستم‌محوری

لازم است برعکس گذشته حرکت کرد تا به نتیجه‌ای متفاوت رسید. در این صورت نقشه راه به شرح ذیل قابل ترسیم و اجراست:

الف- شعار استراتژیک انقلاب «زن، زندگی، آزادی»

ب- پرچم همگرایی ایرانیان با لگوی «زن٬ زندگی٬ آزادی»

ج- میثاقِ اجتماعی مدون بر اساس فلسفه شعار «زن٬ زندگی٬ آزادی»

د- رهبری مشترک و شورایی متناسب با پیام و مضمون فلسفه «زن، زندگی، آزادی» و میثاقِ اجتماعی.

به علت اقتصاد نفتی، دخالت بیگانگان و فرهنگ دیرپای دیکتاتور پروری خاورمیانه، هیچ‌گاه یک رهبر دائمی انتخاب نشود. از بین افراد واجد شرایط که پایبند اجرای میثاق باشند رهبری مشترک انتخاب شود. رهبری مشترک موقت متشکل از یازده تن که حداقل پنج عضو آن زن باشند، انتخاب خواهند شد. این رقم قابل‌افزایش است.

ه- دموکراسی شورایی (سیستم دموکراسی مستقیم بجای دموکراسی وکالتی و غیرمستقیم)

 سیستم شورایی بهترین آلترناتیو نظام هیرارشی (سلسله‌مراتب قدرت و ثروت) است. زیرا در خود پتانسیل و ظرفیت‌هایی دارد که زمینه‌های انواع ستمگری‌های جنسیتی، طبقاتی، و ملی را می‌خشکاند. این سیستم می‌تواند منافع اکثریت جامعه (طبقات متوسط و پایین حدود ٪۹۵ جمعیت) را تأمین کند. در تاریخ دویست‌ساله اخیر جهان تمامی سیستمهای انتخابات وکالتی (ریاستی٬ پارلمانی و…) ابزاری در خدمت طبقهِ کوچکِ فرادستِ جامعه بوده‌اند. (حدود ۵% جمعیت) طبقه فرادست ایران و خاورمیانه سرمایه‌داری تولیدی پیشرو، ملی و مترقی نیست که بتوان مدیریت جامعه را به آن سپرد.  این طبقه لومپن‌بورژوازی[xiv] است که متشکل از اقشار مختلفی ازجمله سرمایه‌داری دلالی، بازرگانان و رانت‌خوارانِ قوم‌گرایی، مذهب گرایی، وابستگان استعمارگران و کشورهای همسایه، جنگ‌سالاران، بازمانده‌های فئودالیسم، شیوخ و روحانیون حافظ مناسبات قرون‌وسطایی است.

و- گذار از سیستم اقتصادی٬ سیاسی «لومپن‌بورژوازی» به بورژوازی مولد، ملی و مترقی

مهم‌ترین عامل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تداوم عقب‌ماندگی و استبداد قرون‌وسطایی ایران و خاورمیانه طبقه قدرتمند لومپن‌بورژوازی است. «لومپن‌بورژوازی عبارت است از کلیه اقشار طبقه فرادست جامعه که درزمینهٔ تولید کالا و یا ارائه خدمات اجتماعی نقشی ندارند و نتیجه عملکرد اقتصادی آن‌ها در رشد تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه، منفی است»

تاریخچه ظهور لومپن‌بورژوازی

 در قرن گذشته مدرنیته خاورمیانه‌ای به‌صورت طبیعی از درون نجوشید. بلکه نهالی از استعمار (عموماً انگلیسی) بود که به استبداد بومی پیوند زده شد. محصول اتحاد مقدسِ استعمار با فئودالیسم و استبداد قرون‌وسطایی، ایجاد و نهادینه شدن سیستم لومپن‌بورژوازی بود. تاریخ صدساله خاورمیانه نشان داده است که بدون خشکاندن زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی طبقه نوخاسته لومپن‌بورژوازی هر حرکت رهایی‌بخشی محکوم به شکست است. این طبقه حافظ ساختارهای فئودالی و ماقبل مدرنیته است و پیوندهای عمیقی با استعمارگران دارد. هیچ نقش مثبتی در تولید ناخالص داخلی ندارد. قشرهای مختلف این طبقه حدود پنج درصد جوامع خاورمیانه را تشکیل می‌دهند. حدود نود درصد ثروت، درآمد و حاکمیت سیاسی را در انحصار خود دارند. حتی رهبری بیشتر احزاب و جریان‌های سیاسی اپوزیسیون هم در دست آن‌هاست. غالباً دارای جهان‌بینی و گرایش سیاسی راست سنتی هستند. مالکیت برای آن‌ها مقدس است. مخصوصاً مالکیت املاک و ساختمان. برخلاف بورژوازی مولد و مترقی، حوزه فعالیت اقتصادی لومپن‌بورژوازی سرمایه‌گذاری نیست، بلکه ثروت‌اندوزی است.

تفاوت سرمایه و ثروت (سرمایه‌دار و ثروتمند)

سرمایه عبارت است از پول، کالا و ابزار تولید که در بستر مناسب منجر به رشد اقتصادی، صنعتی، تکنولوژیکی، ایجاد فرصت‌های شغلی، افزایش تولید ناخالص داخلی٬درآمد سرانه٬ رشد فرهنگی و اجتماعی می‌شود. ثروت برخلاف سرمایه در زمین دفن می‌شود یا پای فعالیت‌های بی‌ثمر هدر می‌رود. ویژگی ذاتی آن نازایی است و نقشی در رشد اقتصادی، صنعت، فنّاوری، رفاه اجتماعی و …ندارد.  ثروتِ راکد مهم‌ترین عامل بیکاری، هرز شدن سرمایه مادی و نیروی کار، تداوم استبداد، بازتولید جهل، عقب‌ماندگی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. جهت روشن شدن موضوع، به‌عنوان نمونه پایگاه و ماهیت دو قشر، یکی سرمایه‌دار و دیگری ثروتمند را بررسی می‌کنیم

دو قشر متفاوت سرمایه‌دار و ثروتمند

الف- مالک کارگاه تولیدی کفش (سرمایه مولد)

شخصی مالک یک کارگاه کوچک تولیدی کفش است و چند کارگر را استخدام کرده است. اگر سود او بیش از نیازهای تأمین زندگی خود و خانواده‌اش باشد، از مازاد سرمایه‌اش برای استخدام کارکنان بیشتری استفاده می‌کند. کارگاه را بزرگ‌تر کرده و تکنولوژیهای پیشرفته‌تری مورداستفاده قرار می‌دهد. چنین شخصی سرمایه‌دار محسوب شده و می‌تواند در رشد اقتصادی، فنّاوری و رفاه اجتماعی کشور سهیم باشد.

ب- مالک ساختمان مسکونی اجاره‌ای (ثروت راکد)

شخصی مالک چندین ساختمان مسکونی اجاره‌ای است. این فرد ثروتمند است اما سرمایه‌دار نیست. حتی اگر مالک هزاران ساختمان اجاره‌ای باشد. ثروت او نه‌تنها در رشد اقتصادی، صنعتی، تکنولوژیکی و ایجاد فرصت‌های شغلی مولد نقشی ندارد، بلکه سرمایه ملی را از گردش و تولید خارج کرده و به سمت رکود و نازایی سوق داده است. افزایش قیمت زمین و خانه مسکونی، تورم، بالا رفتن هزینه زندگی طبقه متوسط و فقیر از دیگر عوارض این نوع ثروتمندی است.

شناسایی ثروتمندِ غیرِ مولد به‌عنوان سرمایه‌دار، مثل این است که انگل‌های بیماری‌زای دستگاه گوارش را بخشی از ارگانیسم انسانی محسوب کنیم. در خصوص چگونگی ریشه‌کن کردن لومپن‌بورژوازی٬ استفاده از تجربیات٬ موفقیت‌ها و ناکامی‌های کشورهای جهان طی صدساله اخیر (خصوصاً چین٬ هندوستان و پاکستان) می‌تواند بسیار ارزشمند و راه گشا باشد[xv].

ز- ملتِ دمکراتیک

دولتِ دمکراتیک بدونِ ملتِ دمکراتیک نمی‌تواند تولد یافته و یا به بقای خود ادامه دهد. برای استقرار و نهادینه کردن دمکراسی شورایی، لازم است جامعه در چارچوب خودمدیریتی شورایی از نو سازمان‌دهی شود تا ملت دمکراتیک شکل بگیرد. بر این اساس می‌توان تقسیمات کشوری را متناسب با سیستم جدید مردم‌سالاری تغییر داد. استفاده از تجربه سیستم شمال سوریه که خاستگاه اولیه فلسفه رهایی‌بخش «زن زندگی٬آزادی» است و نیز دمکراسی‌های اسکاندیناوی می‌تواند راهگشای موفقیت در مسیر ایجاد ملت دمکراتیک باشد.



[i] – اصطلاح منبع باز یا متن‌باز (open source) اشاره به چیزی است که بدلیل ساختار قابل دسترس توسط عموم، مردم می‌توانند آنرا تغییر داده و با اشتراک بگذارند.  این اصطلاح در توسعه نرم‌افزار، سرچشمه رویکرد خاصی در ایجاد برنامه‌های رایانه‌ای شد. به هر حال امروز متن باز یا منبع باز (open source) گستره‌ای از ارزش‌ها که ما آنرا “مسیر متن‌باز” می‌نامیم را تعیین می‌کند. پروژه‌ها و محصولات متن باز یا منبع باز به تبادل باز، همکاری مشارکتی، نمونه‌سازی سریع، شفافیت، شایسته سالاری و توسعه جامعه محور (community-oriented development) مشهور شده‌اند. ویژگی متن باز فقط مختص به نرم‌افزارها نیست، شما هر چیزی حتی مجموعه‌ای از داده‌های یک کتابخانه را می‌توانید متن باز کنید. دلایل زیادی وجود دارد که یک شخص یا سازمان بخواهد پروژه‌های خود را متن باز کند. این دلایل عبارتند از:

مشارکت: هر فردی در دنیا می‌تواند پروژه‌های متن باز را تغییر دهد و در ویرایش آن مشارکت داشته باشد. به عنوان نمونه، Exercism که به عنوان یک پلتفرم متن باز برای تمرین برنامه‌نویسی شناخته می‌شود، با مشارکت افراد مختلف تا به الان بیش از ۳۵۰ توزیع و ویرایش داشته است.

اقتباس و تغییر مجدد: هر فردی تقریباً با هر هدفی می‌تواند از پروژه‌های متن باز استفاده کند. افراد حتی می‌توانند از یک پروژه، پروژه‌های دیگری به وجود بیاورند. به عنوان مثال می‌توانیم به وردپرس اشاره کنیم که از پروژه موجودی به نام b2 منشعب شده است.

شفافیت: هرکسی می‌تواند خطاها و تناقض پروژه‌های متن باز را بازرسی کند

https://opensource.guide/fa/starting-a-project/

https://artadoo.ir/blog/blog-1/open-source-28

[ii] – همچنان که در علوم تجربی ازجمله پزشکی ناچاریم دستاوردهای بشری را ارج نهاده و تن به آخرین و پیشرفته‌ترین روشهای درمانی دهیم، لازم است در علوم انسانی و خصوصاً سیاست نیز دستاوردهای جهانی در زمینه مدل حکومت مردمی را سرمشق خود قرار داده و از دایره معیوب تکرار اشتباهات گذشته خارج شویم.

[iii] – کسانی که هدف مبارزه را قدرت می‌دانند، از شفافیت در هویت، در بیان و هدفهای خود و در اصول لازمه برای اتحاد، گریزانند. بقول فرانسویها، وقتی که ابهام است، گرگی در کمین نشسته است.

– با شعار الان وقت اتحاد است… خواستار تشکیل جبهه‌ای فراگیر از باورمندان به استقلال و آزادی تا عوامل وابسته به قدرتهای خارجی هستند. و البته جبهه‌ای تحت رهبری خودشان! آن‌ها به خوبی می‌دانند که اگر موفق شوند مانع از شفاف شدن بیان و هویت جنبش و تعیین نوع دولت آینده بشوند، بعد از سرنگونی، به راحتی می‌توان بنام جنبش، استبداد دیگری را بنا کرد و بعد هم مدعی شد که کی و چه وقت جنبش اهدافی غیر از آن، را داشته است؟ … اما مبارزانی که هدف مبارزه را برقراری دولت حقوقمدار در خط استقلال و آزادی می‌دانند، هیچگونه ترس و واهمه‌ای از شفافیت ندارند، چرا که هدف فعالیت خود را نه کسب قدرت که استقلال و آزادی تعیین کرده‌اند. بدینقرار در شفافیت کامل هم هدف جنبش- استقلال، آزادی، رشد بر میزان عدالت- و هم نوع دولت آینده- جمهوری ایران- را از ابتدا مشخصاً عنوان می‌کنند و خواسته‌ها و برنامه‌های خود را برای دوران گذار، در اختیار افکار عمومی می‌گذارند (برای نمونه قانون اساسی پیشنهادی بر پایه پنج دسته از حقوق: حقوق انسان، حقوق شهروندی، حقوق ملی، حقوق جامعه، به عنوان عضوی از جامعه جهانی و حقوق طبیعت) و آمادگی خود را برای بحث و تبادل نظر در باره آنها را اعلام می‌کنند…. آینده وطنمان را روشن می‌کنیم و راه را بر قدرت طلبان در خدمت قدرتهای انیرانی می‌بندیم. کوشش در اینراه وظیفه کلیه نیروهایی است که فردای ایران را برای همه مردم ایران زمین و لغو همه گونه تبعیضات و در استقلال و آزادی می‌خواهند. تنها اینگونه خواهد بود که ایران زمین، سرزمین آزادی و رشد استعدادها و خلاقیتها و ابتکارها و بکار گیری آنها برای آباد کردن وطن و جبران عقب ماندگی تاریخی و تولد شادی و امید خواهد شد. باشد که سیمرغ خط استقلال و آزادی به مقصد برسد! (به نقل از خانم فیروزه بنی صدر)

https://news.gooya.com/2022/10/post-69817.php?fbclid=IwAR1qcHzv4YTg1USDadmUrZgMuoNChsG7HGhMZX4_u36TLGEdLivKyRYKB10

-[iv] برای رهایی لازم است برعکس رویه گذشته حرکت کرد. «حماقت یعنی کاری یکسان را بارها و بارها انجام دهی و انتظار دستیابی به نتیجه متفاوتی را داشته باشی»(انیشتین)

 تاکنون روال حرکت‌های سیاسی و اجتماعی گذشته به این شرح بوده است: الف- انتخاب رهبر ب- انتخاب نام سیستم سیاسی آینده بدون معلوم بودن محتوای آن. ج- موکول کردن محتوای سیستم جدید و قانون اساسی (میثاقِ اجتماعی) به آینده بعد از سرنگونی حاکمیت کنونی و تشکیل مجلس موسسان. در آینده کذایی وعده داده‌شده، پس از فرازوفرودهای زیاد و گذار از انواع انتخابات، رفراندوم، تقلب، کودتا، شبه کودتا، تحمیل رأی اکثریت بر اقلیت، فریبکاری، پوپولیسم، جنگ‌های داخلی٬ دخالت کشورهای خارجی و … سرانجام نظامی دیکتاتور، واپس‌گرا و حافظ منافع طبقه لومپن‌بورژوازی[iv] و بیگانگان در جامه‌ای دیگر به سریر قدرت بازمی‌گشت.

– [v]  زن زندگی آزادی تنها یک شعار نیست. تبلور  آگاهی پیشرو بشریت در قرن بیست و یکم و منطبق با حیات مادی ما در این قرن می‌باشد. پیروزی آگاهی «زن زندگی آزادی» یعنی کشیدن خط بطلان بر آگاهی جامعه مردسالار، جامعه طبقاتی و نابرابر. همچنین به معنی کوبیدن دنیای مادی این سیستم قدرت گرا، دولتی و مستبد بعنوان شر مطلق می‌باشد.  سیستمی که از دولت شهر اروک تا دولت – ملت امروزی، از تمدن مرکزی تا مدرنیتە کاپیتالیسم بی وقفه سە عنصر زن، طبیعت و انسان آزاد و کومینال در معرض هجمه آن بوده‌اند.

– فلسفه “زن، زندگی، آزادی”

 بدون یک انقلابِ ریشه‌ایِ زن؛ و به تبع آن بدون تغییرِ ذهنیت و زندگیِ مردان، رهایی بخشیدنِ زندگی، نامیسر است. زیرا بدون رهاییِ زن که خود رأسِ زندگی ست، زندگی همیشه همانندِ یک سراب جریان خواهد داشت. تا زمانی که میانِ مرد با زندگی و میانِ زندگی با زن؛ صلح برقرار نشود؛ خوشبختی و سعادت نیز یک خیال واهی خواهد بود. برای «زن» و «زندگیِ آزاد»، واقعیاتِ اجتماعی بی پایان می‌باشند. جامعه و زنِ خاورمیانه‌ای؛ به واسطهٔ تمدنی که در آن به سر برده و مدرنیته-ای که توسط آن فتح گردیده است؛ تا حد ممکن به انحطاط کشیده شده؛ ُ از خودبودگی‌اش خارج گشته و به موقعیت ابژه (شیئ، کالا) درآورده شده است. تحلیل مسئلهٔ اجتماعی از راهِ زن و اقدام به حل آن از طریقِ همان پدیده، روشی صحیح می‌باشد. اگر جهتِ حل مادرِ مشکلات؛ تنها بر مادرِ راه حلها، یعنی انقلابِ زن اصرار شود، آنگاه می‌توان با گام‌هایی صحیح به حقیقت رسید. مرد خاورمیانە کە در هر عرصەای شکست خوردە، تمام تٲثیرات این شکست را آگاهانه یا نا آگاهانه در خانواده به زن و فرزند خود منتقل و عقده خود را خالی می‌کند. پدیده “جنایت‌های ناموسی” در واقع ناشی از تجاوزاتی است که به خود مرد در جامعه می‌شود ولی مرد انتقام آن را از زن می‌گیرد. مبارزه با اقتدار و حاکمیت طلبی مرد سختتر از مبارزه با بردگی زن است. زن بودن دشوارترین پیشەهاست. اصرار بر انقلابِ زن، اصرار بر آزادی است. (به نقل از کتاب مانیفست تمدن دمکراتیک)

[vi] – تجربه جهانی نشان می‌دهد که اسامی حکومتها ارتباط چندانی با ماهیت واقعی آنها ندارند.

[vii]- لومپن بورژوازی مهمترین عامل عقب ماندگی کشورهای جهان خصوصاً خاورمیانه است. به همین دلیل لازم است در مورد آن اطلاع رسانی شود. مهم‌ترین عامل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تداوم عقب‌ماندگی و استبداد قرون‌وسطایی ایران و خاورمیانه طبقه قدرتمند لومپن‌بورژوازی است. «لومپن‌بورژوازی عبارت است از کلیه اقشار طبقه فرادست جامعه که درزمینهٔ تولید کالا و یا ارائه خدمات اجتماعی نقشی ندارند و نتیجه عملکرد اقتصادی آن‌ها در رشد تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه، منفی است»

***

تاریخچه ظهور لومپن‌بورژوازی

 در قرن گذشته مدرنیته خاورمیانه‌ای به‌صورت طبیعی از درون نجوشید. بلکه نهالی از استعمار (عموماً انگلیسی) بود که با استبداد بومی پیوند زده شد. محصول اتحاد مقدسِ استعمار با فئودالیسم و استبداد قرون‌وسطایی، ایجاد و نهادینه شدن سیستم لومپن‌بورژوازی بود. تاریخ صدساله خاورمیانه نشان داده است که بدون خشکاندن زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی طبقه نوخاسته لومپن‌بورژوازی هر حرکت رهایی‌بخشی محکوم به شکست است. این طبقه حافظ ساختارهای فئودالی و ماقبل مدرنیته است و پیوندهای عمیقی با استعمارگران دارد. هیچ نقش مثبتی در تولید ناخالص داخلی ندارد.قشرهای مختلف این طبقه حدود پنج درصد جوامع خاورمیانه را تشکیل می‌دهند. حدود نود درصد ثروت، درآمد و حاکمیت سیاسی را در انحصار خود دارند. حتی رهبری بیشتر احزاب و جریان‌های سیاسی اپوزیسیون هم در دست آن‌هاست. غالباً دارای جهان‌بینی و گرایش سیاسی راست سنتی هستند. مالکیت برای آن‌ها مقدس است. مخصوصاً مالکیت املاک و ساختمان. برخلاف بورژوازی مولد و مترقی، حوزه فعالیت اقتصادی لومپن‌بورژوازی سرمایه‌گذاری نیست، بلکه ثروت‌اندوزی است.

تفاوت سرمایه و ثروت (سرمایه‌دار و ثروتمند)

سرمایه عبارت است از پول، کالا و ابزار تولید که در بستر مناسب منجر به رشد اقتصادی، صنعتی، تکنولوژیکی، ایجاد فرصت‌های شغلی، افزایش تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه می‌شود. ثروت برخلاف سرمایه در زمین دفن می‌شود یا پای فعالیت‌های بی‌ثمر هدر می‌رود[vii]. ویژگی ذاتی آن نازایی است و نقشی در رشد اقتصادی، صنعت، فنّاوری، رفاه اجتماعی و …ندارد. ثروتِ راکد مهم‌ترین عامل بیکاری، هرز شدن سرمایه مادی و نیروی کار، تداوم استبداد، بازتولید جهل، عقب‌ماندگی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. جهت روشن شدن موضوع، به‌عنوان نمونه پایگاه و ماهیت دو قشر، یکی سرمایه‌دار و دیگری ثروتمند را بررسی می‌کنیم.

دو قشر متفاوت سرمایه‌دار و ثروتمند

الف- مالک کارگاه تولیدی کفش (سرمایه مولد)

شخصی مالک یک کارگاه کوچک تولیدی کفش است و چند کارگر را استخدام کرده است. اگر سود او بیش از نیازهای تأمین زندگی خود و خانواده‌اش باشد، از مازاد سرمایه‌اش برای استخدام کارکنان بیشتری استفاده می‌کند. کارگاه را بزرگ‌تر کرده و تکنولوژیهای پیشرفته‌تری مورداستفاده قرار می‌دهد. چنین شخصی سرمایه‌دار محسوب شده و می‌تواند در رشد اقتصادی، فنّاوری و رفاه اجتماعی کشور سهیم باشد.

ب- مالک ساختمان مسکونی اجاره‌ای (ثروت راکد)

شخصی مالک چندین ساختمان مسکونی اجاره‌ای است. این فرد ثروتمند است اما سرمایه‌دار نیست. حتی اگر مالک هزاران ساختمان اجاره‌ای باشد. ثروت او نه‌تنها در رشد اقتصادی، صنعتی، تکنولوژیکی و ایجاد فرصت‌های شغلی مولد نقشی ندارد، بلکه سرمایه ملی را از گردش و تولید خارج کرده و به سمت رکود و نازایی سوق داده است. افزایش قیمت زمین و خانه مسکونی، تورم، بالا رفتن هزینه زندگی طبقه متوسط و فقیر از دیگر عوارض این نوع ثروتمندی است. شناسایی چنین قشری به‌عنوان سرمایه‌دار، مثل این است که انگل‌های بیماری‌زای دستگاه گوارش را بخشی از ارگانیسم انسانی محسوب کنیم 

[viii] – نمونه تاریخی برگزاری رفراندوم تعیین نظام سیاسی ایران در اردیبهشت ۱۳۵۸ است. در آن زمان مردم فقط به یک نام رأی دادند. محتوا به تدریج طی سالهای بعد معلوم شد. 

[ix]بیانیه یا مانْیْفِسْتْ، یک متن که یک گروه از آن برای بیان اصول، عقاید و اهداف خود خطاب به مردم استفاده می‌کند (وجهه مالی و ثروت در پورداوود) آرین سیده (به نقل از ویکی پدیای فارسی)

 [x] اتحاد هوشمند و شفاف بر محور میثاقِ اجتماعی- تاریخ ایران و جهان نشان داده است که اتحاد کور منجر به انحراف و تبدیل قیام به ضدانقلاب شود. اتحاد باید بر محور میثاقِ اجتماعی مدون انجام گیرد. (یکی از میثاق‌های ملی مدون که طی پروسه‌ای میدانی موردپذیرش حداکثری مردم ایران قرارگرفته باشد)

[xi] – مواضع نامه، در علوم سیاسی به مواضع یا سیاست‌های یک حزب یا نامزد سیاسی دربارهٔ موضوعات مهم ملی و بین‌المللی که معمولاً در آستانهٔ برگزاری انتخابات برای جذب آرای عمومی اعلام می‌شود، مواضع‌نامه گفته می‌شود. نمونه برجسته تاریخ مانیفست حزب کمونیست ۱۸۴۸ (ویکی پدیای فارسی) 

[xii] – برای تضمین و تداوم انقلاب در مسیر درست، لازم است این شعار همچون شعار، آزادی، برادری، برابری انقلاب کبیر فرانسه برای همیشه به عنوان شناسنامه انقلاب باقی بماند.

[xiii] اکنون‌که انقلاب مدرن ایرانیان با شعار “زن زندگی آزادی” خود را تعریف کرده است، لازم است روح و فلسفه این شعار را با اوضاع کنونی ایران تطبیق داده و متدی جدید را استخراج‌کنیم.

باید با محوریت زنان، جامعه دمکراتیک جدیدی بنیان نهاد. مبنای تاریخی، اجتماعی و اقتصادی فلسفه زن، زندگی، آزادی این است که از پنج هزار سال قبل با پیدایش برده‌داری و دولت طبقاتی، جامعه از سیستم آزاد و طبیعی خود خارج‌شده و به شکل هیرارشی (سلسله‌مراتب قدرت و ثروت) سازمان‌دهی گردید. زنان در سیستم جدید به پایین‌ترین بخش هِرَم جامعه تنزل پیداکرده‌اند. بدین گونه زمینه گسترش، تسری و تداوم انواع ستمگری؛ از ستم طبقاتی تا ستم جنسیتی، هویتی و قومی هموار گردید.

ظهور و تثبیت سیستم هیرارشی (سلسله‌مراتب قدرت و ثروت) عامل تداوم انواع ستمگری بر جوامع خاورمیانه و جهان بوده و هست. پس لازم است در گام نخست سیستم هیرارشی را منسوخ کرد تا شرایط لازم برای رفع انواع ستمگری و بنیاد دنیایی نوین و انسانی فراهم گردد.

[xiv] مهم‌ترین عامل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تداوم عقب‌ماندگی و استبداد قرون‌وسطایی ایران و خاورمیانه طبقه قدرتمند لومپن‌بورژوازی است. «لومپن‌بورژوازی عبارت است از کلیه اقشار طبقه فرادست جامعه که درزمینهٔ تولید کالا و یا ارائه خدمات اجتماعی نقشی ندارند و نتیجه عملکرد اقتصادی آن‌ها در رشد تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه، منفی است»

 تجربیات گرانبهای سه سیستم چینی، هندی و خاورمیانه‌ای[xv]

در اینجا جدول تطبیقی پیشرفت اقتصادی سه کشور را ارائه می‌دهیم.

هفتادسال قبل زیرساخت‌های اقتصادی این ممالک در یک سطح بودند (همگی ویران و عقب‌مانده). هریک از این کشورها راهِ رشدِ مخصوص به خود را در پیش گرفت و درنهایت سه نتیجه متفاوت حاصل شد. 

جدول تطبیقی سه کشور در زمینه‌های درآمد سرانه و تولید ناخالص ملی در سال ۲۰۲۰

تولید ناخالص ملی

(*۱۰۰۰ دلار)

درآمد سرانه (دلار)

نام کشور

۱۵۰۰۰

۱۰۰۰۰

چین

۲۶۰۰

۲۰۰۰

هندوستان

۲۶۳

۱۴۰۰

پاکستان

 

استراتژی هرکدام از این کشورها در زمینه‌های سیستم سیاسی، سیاست اقتصادی و سیاست فرهنگی به شرح ذیل بوده است:

 ۱- پاکستان:

الف-سیاست، حدود نود درصد حاکمیت سیاسی در انحصار لومپن‌بورژوازی بوده است.

ب-اقتصاد، سیاست اقتصادی در خدمت منافع ثروتمندان بوده، ولی حامی سرمایه‌داری تولیدی نبوده است.

ج-فرهنگ، سیاست فرهنگی در خدمت تداوم فرهنگ قرون‌وسطایی فئودالی، پدرسالاری، قبیله و مذهب سالاری بوده است. مدرنیته فضای بسیار محدودی برای رشد داشته است.

 ۲- هندوستان

 الف-سیاست، لومپن‌بورژوازی حدود هفتاد درصد قدرت سیاسی را اختیار داشته است.

 ب-اقتصاد، سیاست اقتصادی بیشتر در خدمت ثروتمندان بوده است و کمتر حامی سرمایه‌داری تولیدی.

 ج-فرهنگ، تحت حاکمیت دولت دمکراتیک، آزادی‌های فردی از حمایت قانونی برخوردار بوده است؛ اما در جهت تغییر بنیادی مناسبات قرون‌وسطایی و فئودالی، اقدامی جدی صورت نگرفته است.

۳- چین

 الف-سیاست، از همان ابتدای انقلاب، لومپن‌بورژوازی به‌مثابه یک طبقه انگل از صحنه جامعه حذف گردید و اعضای آن ناچار شدند به طبقات و اقشار دیگر جامعه ملحق شوند تا درزمینه تولید فعالیت کنند.

ب-اقتصاد، در دوره اول انقلاب چین (۱۹۷۷- ۱۹۴۹) سیاست اقتصادی در خدمت سرمایه‌داری دولتی بوده است و از دوره دوم انقلاب (رهبری دون شیائوپینگ ۱۹۷۷ تاکنون) حامی سرمایه‌داری تولیدی و بازار آزاد بوده است (تحت کنترل و مدیریت هوشمندانه دولت)

ج- فرهنگ، از همان سال‌های اولیه انقلاب، فرهنگ قرون‌وسطایی با جدیت ریشه‌کن شد. بدون آنکه اجازه دهند تا فرهنگ لومپن‌بورژوازی جای خالی آن را پُر کند. مظاهر مدرنیته در اَشکال سوسیالیسم، سرمایه‌داری دولتی و لیبرالی با جدیت و پشتکار تشویق و ترویج شده‌اند.

سه درس از استراتژی‌های سه‌گانه

۱- نسبت معکوس قدرت لومپن‌بورژوازی با رشد اقتصادی و رفاه عمومی – به هراندازه که لومپن‌بورژوازی در کشوری قدرتمند بوده است، به همان اندازه درآمد سرانه و تولید ناخالص داخلی در سطحی نازل باقی‌مانده است. به‌عبارت‌دیگر اندازه قدرت لومپن‌بورژوازی با میزان رشد اقتصادی نسبتی معکوس داشته است.  

لومپن‌بورژوازی در پاکستان بیشترین قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در انحصار خود داشته است. بعد از هفتادسال درآمد سرانه آن ۱۴۰۰ دلار است.

این طبقه در هندوستان از قدرت کمتری به نسبت پاکستان برخوردار بوده است. درنتیجه درآمد سرانه آن به ۲۰۰۰ دلار رسیده است.

در چین، لومپن‌بورژوازی به‌طور کامل از صحنه سیاست، اقتصاد و فرهنگ حذف‌شده است. درنتیجه درآمد سرانه به ده هزار (۱۰۰۰۰) دلار افزایش پیداکرده است.

۲- «تا مغزها تکان نخورند، هیچ‌چیز تکان نخواهد خورد» تاریخ سده اخیر درستی این قانون جامعه‌شناسی را به اثبات رسانید. در چین مغزهای کپک‌زده قرون‌وسطایی به‌وسیله اندیشه‌های چپ و نوگرایی، پاک‌سازی و آماده رنسانس شدند. در هندوستان نسیم آزادی و لیبرالیسم تا حدودی مغزهای پوسیده را تکان داد. اما در پاکستان مغزها کماکان اسیر خودشیفتگی قرون‌وسطایی خود هستند.

۳- پیوند کار و سرمایه عامل رشد اقتصادی و رفاه عمومی است- اصل فوق یکی از قوانین علم اقتصاد است. تعامل آزادانه کار و سرمایه تحت یک سیستم کارآمد، روزآمد و اصلاح‌طلب، منجر به زایش، پویایی و رشد اقتصادی می‌شود.  

 سیستم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی پاکستان مانند بیشتر کشورهای خاورمیانه، باعث شده که حدود نیمی از نیروی کار در رشد تولید ناخالص ملی، بی‌تأثیر و یا نقشی بسیار اندک داشته باشند. به علت عدم سرمایه‌گذاری کافی در فنّاوری و صنعت، بهره‌وری نیروی کار بسیار کمتر از متوسط جهانی است. بیشتر سرمایه مملکت به‌صورت ثروت در زمین راکد مانده است.

در چین زمینی برای لومپن‌بورژوازی و لومپن‌پرولتاریا باقی نگذاشته‌اند تا در آن روییده و رشد کنند؛ اما برای بورژوازی مولد چنان آسان‌کاری شده است که سرمایه‌داران بیگانه هم کارخانه و سرمایه خویش را به این کشور انتقال داده و در مسیر گردش قرار داده‌اند. تاریخ نیم قرن اخیر، درستی این گفته دنگ شیائوپینگ (معمار چین نو) را به اثبات رسانید: «گربه باید موش بگیرد. حالا چه فرق می‌کند که سیاه باشد یا سفید.» محدود ماندن در قالب‌های فکری، عقیدتی و دیدگاه «سیاه‌وسفید» باعث کوته‌نظری و زندانی شدن اندیشه می‌شود. جهت شناخت راه‌های رشد، می‌توان بدون تعصب و تنگ‌نظری از تجربه علمی و عملی تمامی ملل دنیا بهره گرفت.

تاریخ انتشار : ۶ اسفند, ۱۴۰۱ ۷:۱۱ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

سخن روز

حملۀ تروریستی در مسکو را محکوم می‌کنیم!

روشن است که چنین حمله‌ای نیاز به تیمی حرفه‌ای و سازماندهی و تدارکی نسبتاً طولانی و گسترده دارد. در عین حال، زود است که بتوان تحلیل جامع و روشنی از ابعاد پشت پردۀ این جنایت و اهداف سازمان‌دهندگان آن ارائه داد. هدف از این یادداشت کوتاه نیز  در وهلۀ نخست مکثی است بر قربانیان این حمله و حملاتی از این دست. قربانیانی که تنها سهم‌شان از سازمان‌دهی و تدارک چنین جنایاتی و علل پشت پردۀ آن، هزینه‌ای است که با جان و سلامتی‌شان می‌پردازند.

مطالعه »
یادداشت
تظاهرات آتش بس در آمریکا

شعبده بازی بایدن بر روی جنگ غزه

ممکن است به اشتباه کسی را با تیر زد یا جایی را تصادفی بمباران کرد ولی امکان ندارد که دو میلیون نفر را تصادفی با قحطی و گرسنگی بکشید.
قحطی در غزه قریب الوقوع است و پیامدهای آنی و بلندمدت سلامتی نسلی را به همراه خواهد داشت.

مطالعه »
آخرین مطالب

دعوت همگانی برای مشارکت در نشست دوم فرایند تدوین اصول و محورهای حداقلی برای حکومت

دعوت همگانی برای مشارکت در نشست دوم فرایند تدوین اصول و محورهای حداقلی برای حکومت در سامانه زوم – نوع حکومت، حاکمیت قانون، قوانین، جدایی دین از حکومت

اسراییلی‌ها با دیدن ویدویی از گروگان‌ها خشمگینانه به خیابان ریختند

هزاران نفر از مردم اسرائیل در همراهی با خانواده‌های گروگان‌ها از دولت می‌خواهند تا برای آزادی گروگان‌هایی که در نوار غزه نگهداری می‌شوند، معامله دیگری با حماس انجام دهد.
بستگان ربوده‌شدگان دولت را متهم می‌کنند که مانع معامله گروگان‌گیری شده است.

انجمن نویسندگان ایالات متحده، مراسم اهدای جوایز را در اعتراض به کشتار مردم غزه لغو کرد

در اعتراض به موضع انجمن نویسندگان PEN در مورد جنگ اسرائیل و حماس، ۲۸ نویسنده از ۶۱ نویسنده و مترجم آثار خود را از رقابت برای جایزه ادبی PEN آمریکا انصراف دادند. آنها می گویند که این سازمان در حمایت از نویسندگان فلسطینی شکست خورده است.

توماج صالحی به اعدام محکوم شده است

فعالان حقوق بشر چندین دهه است که از استفاده  مجازات اعدام در ایران انتقاد کرده اند. آمار رسمی در مورد اعدام ها وجود ندارد. بر اساس گزارش عفو بین‌الملل، ۸۵۳ نفر در سال گذشته اعدام شدند که بیشترین میزان از سال ۲۰۱۵ تاکنون است. اعدام‌ها در چارچوب اعتراضات گسترده در پاییز۲۰۲۲ اعتراضات بین‌المللی بزرگی را برانگیخت.

سیری در شکل‌گیری و پیشرفت فرایند سکولاریزاسیون در ایران – از دوران مشروطیت تا امروز

نوشته‌ی حاضر، سکولاریسم و سکولاریزاسیون را از منظر کاربردی بر متن واقعیات جامعه کنونی ایران و حکومت دینی واقعا موجود به کار می‌گیرد و کوشش می‌کند  برداشت خود در این زمینه را از همین منظر با خوانندگان در میان بگذارد.

یادداشت
تظاهرات آتش بس در آمریکا

شعبده بازی بایدن بر روی جنگ غزه

ممکن است به اشتباه کسی را با تیر زد یا جایی را تصادفی بمباران کرد ولی امکان ندارد که دو میلیون نفر را تصادفی با قحطی و گرسنگی بکشید.
قحطی در غزه قریب الوقوع است و پیامدهای آنی و بلندمدت سلامتی نسلی را به همراه خواهد داشت.

مطالعه »
بیانیه ها

به یاد جان‌باختگان کشتار تپه‌های اوین – جنایات هیچ استبدادی به فراموشی سپرده نمی‌شود!

در چهل‌ونهمین سالگرد جان‌باختن مبارزان آزادهٔ راه میهن و مردم، به نام همهٔ فداییان خلق، یاد و نام آنان را بزرگ می‌داریم و در برابر عزم تا پای جان آنان در رزمشان در راه آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی در میهن عزیزمان سر به تعظیم فرومی‌آوریم.

مطالعه »
پيام ها

از قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل و برقراری آتش‌بس فوری و پایدار در غزّه حمایت می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران از نخستین روز آغاز جنگ ضمن محکوم کردن و غیرقابل توجیه خواندن عملیات مسلحانه و نظامی علیه مردم بی‌دفاع غیرنظامی، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان خواهان آتش‌بس فوری و تأمین حقوق حقّهٔ مردم فلسطین شدیم. با این رویکرد ما مهار مقاومت آمریکا و تصویب قطعنامهٔ شورای امنیت را یک پیروزی بزرگ برای مردم بی‌گناه غزّه و فلسطین و تمامی آزادی‌خواهان جهان می‌دانیم.

مطالعه »
بیانیه ها

به یاد جان‌باختگان کشتار تپه‌های اوین – جنایات هیچ استبدادی به فراموشی سپرده نمی‌شود!

در چهل‌ونهمین سالگرد جان‌باختن مبارزان آزادهٔ راه میهن و مردم، به نام همهٔ فداییان خلق، یاد و نام آنان را بزرگ می‌داریم و در برابر عزم تا پای جان آنان در رزمشان در راه آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی در میهن عزیزمان سر به تعظیم فرومی‌آوریم.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

دعوت همگانی برای مشارکت در نشست دوم فرایند تدوین اصول و محورهای حداقلی برای حکومت

اسراییلی‌ها با دیدن ویدویی از گروگان‌ها خشمگینانه به خیابان ریختند

انجمن نویسندگان ایالات متحده، مراسم اهدای جوایز را در اعتراض به کشتار مردم غزه لغو کرد

توماج صالحی به اعدام محکوم شده است

سیری در شکل‌گیری و پیشرفت فرایند سکولاریزاسیون در ایران – از دوران مشروطیت تا امروز

ستلر کلونیالیسم فلسطین برنامه‌ای یکصد ساله…